کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶: خط ۶:


== داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر ==
== داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر ==
روزی موسی(ع) وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد" از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد.
روزی [[موسی(ع)]] وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد" از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد.


موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ظالم ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان فرعون بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد اما همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.</ref>
موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ظالم ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان [[فرعون]] بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد اما همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.</ref>


== کشتن مرد قبطی و عصمت انبیا ==
== کشتن مرد قبطی و عصمت انبیا ==
خط ۱۴: خط ۱۴:
مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref> این قتل بمنظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref> کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.</ref>  
مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref> این قتل بمنظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.</ref> کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.<ref>قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.</ref>  


مفسران جمله هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ که موسی در آیه ۱۵ سوره قصص میگوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>
مفسران جمله هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ که موسی در آیه ۱۵ [[سوره قصص]] میگوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>


در آیه ۱۶ سوره قصص موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته: «فَاغْفِرْ لِی» اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی دانند، بلکه مراد از آن این است که: خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده، و این معنا از آیه‏" وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ به خوبی استفاده می‌شود. و این اعتراف به ظلم، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده. و فرموده: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>
در آیه ۱۶ سوره قصص موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته: «فَاغْفِرْ لِی» اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی دانند، بلکه مراد از آن این است که: خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده، و این معنا از آیه‏" وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ به خوبی استفاده می‌شود. و این اعتراف به ظلم، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده. و فرموده: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۱:


=== أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ===
=== أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ===
در آیه ۲۰ سوره شعرا موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود، بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref>
در آیه ۲۰ [[سوره شعراء]] موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود، بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.</ref>


مراد موسی(ع) این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و خلاصه: حکم خدا را نمی‌دانستم، یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سالها از وطن دور شوم. از اینجا روشن می‌شود اینکه بعضی گفته‌اند: مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>
مراد موسی(ع) این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و خلاصه: حکم خدا را نمی‌دانستم، یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سالها از وطن دور شوم. از اینجا روشن می‌شود اینکه بعضی گفته‌اند: مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>

نسخهٔ ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۵

سؤال
ماجرای کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) چه بوده است؟

کشتن مرد قبطی توسط حضرت موسی(ع) واقعه‌ای است که در قرآن بدان تصریح شده است. مطابق آیات قرآن، فردی از پیروان موسی با یکی از دشمنان او در حال نزاع بود و از موسی تقاضای کمک کرد. موسی به کمک دوست خود شتافت و وارد این نزاع شد و مشتی به دشمن خود زد و دشمنش به قتل رسید. این ماجرا مورد مناقشه مفسران و محل گفتگوهای زیادی در مورد عصمت انبیاء است.

داستان قتل مرد قبطی در تفاسیر

روزی موسی(ع) وارد شهر شد و در آنجا با صحنه‌ای روبرو گردید: دو نفر مرد را دید که سخت با هم گلاویز شده‌اند و مشغول زد و خورد هستند که یکی از آنها از شیعیان و پیروان موسی بود و دیگری از دشمنانش‏. هنگامی که مرد بنی اسرائیلی چشمش به موسی افتاد" از موسی (که جوانی نیرومند و قوی‌پنجه بود) در برابر دشمنش تقاضای کمک کرد.

موسی(ع) به یاری او شتافت تا او را از چنگال این دشمن ظالم ستمگر که بعضی گفته‌اند یکی از طباخان فرعون بود و می‌خواست مرد بنی‌اسرائیلی را برای حمل هیزم به بیگاری کشد نجات دهد. در اینجا موسی مشتی محکم بر سینه مرد فرعونی زد اما همین یک مشت کار او را ساخت و بر زمین افتاد و مرد. گفته شده است او می‌خواست دست مرد فرعونی را از گریبان بنی اسرائیلی جدا کند، هر چند گروه فرعونیان مستحق بیش از این بودند، اما در آن شرائط اقدام به چنین کاری مصلحت نبود.[۱]

کشتن مرد قبطی و عصمت انبیا

مفسران اعتقاد دارند قتل مرد قبطی توسط موسی، منافاتی با عصمت او ندارد. این عمل (کشتن قبطی) نافرمانی موسی نسبت به خداوند نبود، برای اینکه خطایی بود نه عمدی، و نیز جنبه دفاع از مرد اسرائیلی داشت، و مرد کافر و ظالمی را از او دفع کرد.[۲] این قتل بمنظور نجات مؤمنی از شر ظالمی انجام شد و بخودی خود مقصود نبود. بدیهی است که چنین قتلی قبیح نیست؛ زیرا جنبه دفاعی دارد و فرقی نیست میان اینکه قاتل از خود دفاع کند یا از دیگری‏.[۳] کشتن قبطی در چندین جا از قرآن کریم مطرح شده و در هیچ محل، خدا موسی را در این عمل محکوم نکرده است.[۴]

مفسران جمله هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ که موسی در آیه ۱۵ سوره قصص میگوید را به منازعه آن دو نفر نسبت می دهند نه خود قتل. گفته شده جمله‏ «هذا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» اظهار انزجار موسی(ع) است از آنچه واقع شد که آن دو نفر به جان هم افتادند و او ناگزیر به مداخله گردید و کار به کشته شدن قبطی انجامید و انزجار از این گرفتاری سخت و ندامت از آن است.[۵]

در آیه ۱۶ سوره قصص موسی تقاضای غفران الهی را دارد و گفته: «فَاغْفِرْ لِی» اما مفسران معنای آن را مغفرت مصطلح، و آمرزش گناه نمی دانند، بلکه مراد از آن این است که: خدایا اثر این عمل را خنثی کن، و مرا از عواقب وخیم آن خلاص گردان، و از شر فرعون و درباریانش نجات بده، و این معنا از آیه‏" وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ به خوبی استفاده می‌شود. و این اعتراف به ظلم، و درخواست مغفرت، نظیر همان طلب مغفرتی است که قرآن کریم از آدم و همسرش حکایت کرده. و فرموده: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ»[۶]

حضرت موسی قصد کشتن آن مرد را نداشت و فقط به خاطر دفاع از یک مؤمنی دست به این کار زد.[۷] موسی در اینجا گناهی مرتکب نشد، بلکه در واقع ترک اولایی از او سر زد که نمی‌بایست چنین بی‌احتیاطی کند تا به دردسر و زحمت و رنج بیفتد او در برابر همین ترک اولی از خدا تقاضای عفو کرد و خدا نیز او را مشمول لطفش قرار داد. آنچه از موسی سر زد ترک اولایی بیش نبود، او با این عملش خود را به زحمت انداخت چرا که قتل یک قبطی به وسیله موسی چیزی نبود که فرعونیان به آسانی از آن بگذرند، و می‌دانیم ترک اولی به معنی کاری است که ذاتاً حرام نیست، بلکه موجب می‌شود که کار خوبتری ترک گردد، بی‌آنکه عمل خلافی انجام شده باشد.[۸]

أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ

در آیه ۲۰ سوره شعراء موسی پس از واقعه قتل مرد قبطی می‌گوید من از ضالین بوده‌ام. جمعی از مفسران معتقدند که منظور از «ضال» در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربه‌ای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمی‌دانستم منجر به قتل او می‌شود، بنا بر این «ضال» در اینجا به معنی «غافل» و منظور غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفته‌اند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمی‌دانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه‌هایم به تأخیر افتد.[۹]

مراد موسی(ع) این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمی‌دانستم و نمی‌دانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و خلاصه: حکم خدا را نمی‌دانستم، یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و عاقبت وخیمی به بار می‌آورد و مرا ناگزیر می‌کند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سالها از وطن دور شوم. از اینجا روشن می‌شود اینکه بعضی گفته‌اند: مراد از ضلالت، جهل است، البته جهل به این معنا که آدمی بدون پروا اقدام به عملی کند و درباره عواقب آن نیندیشد[۱۰]

آیات مربوط به کشتن مرد قبطی

  • ﴿قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ؛ (موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی‌خبران بودم!(شعراء:۲۰)
  • ﴿وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ؛ و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم(طه:۴۰)
  • ﴿وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَیٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هٰذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَیٰ فَقَضَیٰ عَلَیْهِ ۖ قَالَ هٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ؛ و داخل شهر شد بی‌آنکه مردمش متوجه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت: یکی، از پیروان او و دیگری از دشمنانش [بود]. آن کس که از پیروانش بود، بر ضد کسی که دشمن وی بود، از او یاری خواست. پس موسی مشتی بدو زد و او را کشت. گفت: «این کار شیطان است، چرا که او دشمنی گمراه‌کننده [و] آشکار است.»(قصص:۱۵)
  • ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ گفت: «پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.(قصص:۱۶)


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۱.
  2. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  3. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه حسین نوری همدانی و دیگران، تهران، فراهانی، بیتا، ج۱۸، ص۱۷۲.
  4. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت‏، ۱۳۷۵، ج۸، ص۲۶.
  5. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  6. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۶، ص۲۲.
  7. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‏، ۱۳۸۸، ج۷، ص۲۹.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۶، ص۴۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱، ج۱۵، ص۲۰۴.
  10. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، ۱۳۷۴، ج۱۵، ص۳۶۶.