پیامبر بودن حضرت خضر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
آیا حضرت خضر پیامبر بود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.</ref>
{{پاسخ}}
 
== اختلاف در مقام خضر ==
درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.</ref>


در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده ای از بندگان خداوند حکایت می کند که از او با {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} یاد شده است. بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این بنده خدا، خضر بوده است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.</ref>
در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده ای از بندگان خداوند حکایت می کند که از او با {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} یاد شده است. بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این بنده خدا، خضر بوده است.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.</ref>
خط ۱۰: خط ۱۳:
بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref>
بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.<ref>ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.</ref>


== تیتر ==
قرطبی که از مفسران  [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "[[خضر]]" است."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>
قرطبی که از مفسران  [[اهل‌سنت]] می‌باشد، در ذیل آیه {{قرآن|فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما|ترجمه=بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.|سوره=کهف[۱۸]|آیه=۶۵}} چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "[[خضر]]" است."<ref>قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.</ref>


خط ۱۶: خط ۱۸:


علامه طباطبایی می‌فرماید: آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref> درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
علامه طباطبایی می‌فرماید: آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.<ref>طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.</ref> درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.</ref>
== تیتر ==
خضر در روایات اسلامی، با عبدصالح همراه موسى (ع) در سورۀ کهف (۱۸) از قرآن کریم یکی دانسته شده است. بر پايۀ آيات قرآنی، حضرت موسى بنا بود در «مجمع البحرين»، با بنده‌ای از عبّاد الٰهی ــ که آگاه به دانش الٰهی بود ــ ملاقات کند. با خواهش و پافشاری موسى، آن عبدصالح به شرط شکيبا‌بودن حضرت موسى، به وی اجازه می‌دهد که همراهش گردد. در طول مسير، بروز برخی رخدادها و عملکردهای غير متعارف از آن شخص، موسى را چنان شگفت‌زده کرد که دست از صبر شست و به اصرار، از علل آن اعمال سؤال کرد. بی‌صبریهای پياپی موسى سرانجام عبدصالح را واداشت تا دلايل خود برای انجام دادن آن کارها را بيان کند؛ دلايلی مبتنی بر علمی لدّنی و الٰهی و البته به خواست پروردگار، و این پایان همراهی آن دو بود (کهف / ۱۸ / ۶۰-۸۲).


در آيات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستين‌بـار، در حلقۀ تفسيری ابن‌عباس از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسى در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.<ref>حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.</ref>
در آيات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستين‌بـار، در حلقۀ تفسيری ابن‌عباس از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسى در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.<ref>حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.</ref>

نسخهٔ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۵

سؤال

آیا حضرت خضر پیامبر بود؟


اختلاف در مقام خضر

درباره شخصیت و مقام خضر بین دانشمندان اسلامی اختلاف است: نبی، ولی، رسول، عبد صالح خدا، و فرشته بودن او، از جمله نظریاتی است که درباره خضر مطرح است.[۱]

در قرآن کریم، از حضرت خضر نامی به میان نیامده است. ولی در آیات ۶۵ تا ۸۲ سوره کهف داستان اسرارآمیز درباره موسی و بنده ای از بندگان خداوند حکایت می کند که از او با ﴿فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما؛ بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.(کهف[۱۸]:۶۵) یاد شده است. بیشتر مفسران بلکه جمهور علما معتقدند این بنده خدا، خضر بوده است.[۲]

بسیاری از اندیشمندان اسلامی بر این باورند که حضرت خضر یکی از انبیای الهی است. برخی معتقدند هیچ دلیل قرآنی و روایی مبنی بر نبی بودن خضر وجود ندارد و علم لدنی او به سبب آن بود که خضر طبق گفته قرآن بنده صالح خداوند بود.[۳]

قرطبی که از مفسران اهل‌سنت می‌باشد، در ذیل آیه ﴿فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما؛ بنده‌‏اى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم‏.(کهف[۱۸]:۶۵) چنین می‌گوید: "بنا بر قول اکثریت و بر طبق احادیث قطعی، مراد از عبد در آیه شریفه همان حضرت "خضر" است."[۴]

در مجمع‌البیان نیز ذیل این آیه چنین آمده‌ است: "موسی و جوان همراه او به بنده‌ای از بندگان خدا رسیدند که بر صخره‌ای نشسته بود و بر آن نماز می‌گزارد و او "خضر" بود. وقتی حضرت موسی بر او سلام کرد، در جواب گفت: و علیک السلام ای پیامبر بنی اسرائیل. موسی از او سؤال کرد که از کجا می‌دانی من کیستم؟ چه کسی به تو خبر داده که من پیامبرم؟ خضر در جواب موسی گفت: آن کسی که تو را نزد من راهنمایی نموده‌ است".[۵]

علامه طباطبایی می‌فرماید: آن جناب، پیغمبر مرسلی بوده که خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم خود را به سوی توحید و قبول رسالت انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرده است.[۶] درباره علم در آیه می‌فرماید که این «علم» نیز مانند «رحمت»، علمی است که غیر خدا در آن دخالتی ندارد، و از راه اکتساب و استدلال به دست نمی‌آید. دلیل بر این مطلب جمله «من لدنّا» است که می‌رساند منظور از آن علم «علم لدنی» و غیر اکتسابی و مختص به اولیا است و از آخر آیات استفاده می‌شود که مقصود از آن، علم به تأویل حوادث است.[۷]

در آيات الٰهی نامی از آن عبدصالح برده نشده است، اما برای نخستين‌بـار، در حلقۀ تفسيری ابن‌عباس از سوی دو شاگرد او ــ عبیدالله بن عبدالله و سعید بن جبیر ــ این مطلب که راهبر موسى در آن اسفار، خضر بوده است، و نیز موسای این قصه همان موسی بن عمران است، مطرح می‌شود و ارجاع نهایی هر دو مورد به روایتی از ابی بن کعب می‌رسد.[۸]

تیتر

در قرآن مجيد صريحا نامى از خضر برده نشده و از رفيق يا استاد موسى تنها به عنوان" عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ‏ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً" كه بيانگر مقام عبوديت و علم و دانش خاص او است‏

در جلد اول اصول كافى روايات متعددى نقل شده است كه دلالت بر اين دارد كه اين مرد عالم، پيامبر نبود بلكه دانشمندى همچون" ذو القرنين" و" آصف ابن برخيا" بوده است‏

در حالى كه از پاره‏اى ديگر از روايات استفاده مى‏شود او داراى مقام نبوت بود، و ظاهر بعضى تعبيرات آيات فوق نيز همين است، زيرا در يك مورد مى‏گويد" من اين كار را از نزد خود نكردم" و در جاى ديگر مى‏گويد" ما مى‏خواستيم چنين و چنان شود"[۹]

تیتر

در قرآن كريم در باره حضرت خضر غير از همين داستان رفتن موسى به مجمع البحرين چيزى نيامده و از جوامع اوصافش چيزى ذكر نكرده مگر همين كه فرموده:" فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً"

روایاتی وجود دارد كه آن جناب پيغمبرى مرسل بوده كه خدا به سوى قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوى توحيد و اقرار به انبياء و فرستادگان خدا و كتابهاى او دعوت مى‏كرده و معجزه‏اش اين بوده كه روى هيچ چوب خشكى نمى‏نشست مگر آنكه سبز مى‏شد و بر هيچ زمين بى علفى نمى‏نشست مگر آنكه سبز و خرم مى‏گشت، و اگر او را خضر ناميدند به همين جهت بوده است و اين كلمه با اختلاف مختصرى در حركاتش در عربى به معناى سبزى است، و گرنه اسم اصلى‏اش تالى بن ملكان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است‏.

و در بعضى از اخبار مانند روايت عياشى از بريد از يكى از دو امام باقر يا صادق (ع) آمده كه: خضر و ذو القرنين دو مرد عالم بودند نه پيغمبر. و ليكن آيات نازله در داستان خضر و موسى خالى از اين ظهور نيست كه وى نبى بوده، و چطور ممكن است بگوييم نبوده در حالى كه در آن آيات آمده كه حكم بر او نازل شده است.

و از اخبار متفرقه‏اى كه از امامان اهل بيت (ع) نقل شده برمى‏آيد كه او تا كنون زنده است و هنوز از دنيا نرفته. و از قدرت خداى سبحان هيچ دور نيست كه بعضى از بندگان خود را عمرى طولانى دهد و تا زمانى طولانى زنده نگهدارد. برهانى عقلى هم بر محال بودن آن نداريم و به همين جهت نمى‏توانيم انكارش كنيم.[۱۰]




منابع

  1. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۲.
  2. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۳.
  3. ذوقی هریس، محمد، و حسین هنرخواه، «تحلیل شخصیت و جایگاه خضر از منظر قرآن و روایات»، معرفت کلامی، سال دوازدهم، پاییز و زمستان ۱۴۰۰، شماره ۲، ص۱۱۴ و ۱۲۵.
  4. قرطبی، محمد بن احمد الانصاری، جامع احکام القرآن، بیروت، مؤسسه تاریخ عربی، ۱۴۰۵، ج۱۱، ص۱۶.
  5. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۷۴۶–۷۴۵.
  6. طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، ج۶، ص۴۸۹–۴۸۸.
  7. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه علی حجتی کرمانی، قم، جامعه مدرسین، ج۱۳، ص۴۷۴.
  8. حاج‌منوچهری، فرامرز، «خضر»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۲، ذیل مدخل.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، ۱۳۷۱ش، ج۱۲، ص۵۱۰.
  10. طباطبایی، محمدحسین، تفسير الميزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص ۴۸۷ و ۴۸۸.