پرسش در قبر از بدن مادی یا مثالی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}} {{پاسخ}}
{{پایان سوال}} {{پاسخ}}


مطالعهٔ عمیق نشان می‌دهد که میان دانشمندان فن، سه نظر وجود دارد:
مطالعه عمیق نشان می‌دهد که میان دانشمندان فن، سه نظر وجود دارد:


# پاسخ گفتن، با همین بدن مادی است و میت در قبر یکبار دیگر زنده می‌شود.
# پاسخ گفتن، با همین بدن مادی است و میت در قبر یکبار دیگر زنده می‌شود.
خط ۳۷: خط ۳۷:
از امام صادق(ع) نقل شده که خداوند روح مؤمن را پس از مرگ به قالبی مانند قالب دنیایی خود منتقل می‌شود و می‌خورد و می‌آشامد و هر گاه کسی او را ببیند می‌شناسد، به همان صورتی که در دنیا بود.<ref>الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹.</ref>
از امام صادق(ع) نقل شده که خداوند روح مؤمن را پس از مرگ به قالبی مانند قالب دنیایی خود منتقل می‌شود و می‌خورد و می‌آشامد و هر گاه کسی او را ببیند می‌شناسد، به همان صورتی که در دنیا بود.<ref>الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹.</ref>


این گونه روایات، عذاب یا ثواب جسمانی را در قبر تأیید می‌کنند؛ ولی با بدن و جسم مثالی برزخی که ماده ندارد و با چشم مادی قابل مشاهده نیست اما آثار اعراض مادی را دارد.
این گونه روایات، عذاب یا ثواب جسمانی را در قبر تأیید می‌کنند؛ ولی با بدن و جسم مثالی برزخی که ماده ندارد و با چشم مادی قابل مشاهده نیست.


== سوال در قبر، همان تجسم اعمال است ==
=== منابع ===
کسانی که پرسش در قبر و حضور نکیر و منکر را تجسم عقاید و اعمال میت می‌دانند. سرانجام به نظریه ی دوم می‌رسند، یعنی حقیقت این دو ملک و روند پاسخ گویی را تأیید می‌کنند; ولی کیفیت آن را به صورت تجسم می‌دانند، یا اینکه اعمال و عقاید را در بروز و هیئت این دو ملک مؤثر می‌دانند.
 
بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی. لطیفی، قبر و برزخ، ص۶۲
از سوی دیگر با برداشت دقیق از معنای قبر، کسانی که مراد از قبر و حالت‌های وارد در روایات را به همین قبر مادی ظاهری مربوط می‌دانند، ناچار به نظریه ی اول، گرایش دارند; ولی بنابراین که قبر باطنی دارد و جزء عالم برزخ به حساب می‌آید، می‌توان به دو نظریه ی آخر باور داشت.<ref>محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه عقل و دین، ص 284.</ref>
 
روایاتی که بر تجسم مثالی عقاید و اعمال تکیه دارند و به نوعی منازل قبر را تجسم ملکوتی اعمال معرفی می‌کنند.
 
کافی روایت می‌کند:
 
... وقتی مؤمن داخل قبر شد، قبر می‌گوید: «خوش آمدی…» و تا چشم کار می‌کند، قبرش فراخ می‌شود و دری به سوی بهشت گشوده می‌شود که وی جایگاه خود را آنجا می‌بیند و مردی از آنجا بیرون می‌آید که چشمان میت تاکنون به زیبایی او ندیده است. می‌گوید: «کیستی که خوش تر از تو تا کنون ندیده‌ام؟!» پاسخ می‌دهد: «من اندیشه و باور نیک تو و عمل صالح تو بودم…».<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۱، ح ۱.</ref> وقتی کافر وارد قبر می‌شود، مردی خارج می‌شود که تا اکنون به زشتی او ندیده است. می‌پرسد: «کیستی؟» آن پاسخ می‌دهد: «من همان کارهای زشتی هستم که انجام می‌دادی و همان آرا و عقاید خبیثی هستم که بر آن بودی…».<ref>الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹، ص۲۴۲.</ref>
 
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۲

سؤال
ماهیت پرسش و پاسخ در قبر چگونه است؟ آیا از همین بدن مادی است یا بدن مثالی؟ اگر از بدن مادی است، آیا میت دوباره در قبر زنده می‌شود؟

مطالعه عمیق نشان می‌دهد که میان دانشمندان فن، سه نظر وجود دارد:

  1. پاسخ گفتن، با همین بدن مادی است و میت در قبر یکبار دیگر زنده می‌شود.
  2. پاسخ گفتن با بدن است اما بدن مثالی که مناسب برزخ است نه دنیا.
  3. اصل منکر و نکیر، تجسم عقاید و اعمال انسان است. در حقیقت، آنها عقل عملی و نظری اند که به صورت دو ملک بر انسان ظاهر می‌شوند.

هر یک از این نظرات را گروهی از روایات تأیید می‌کند. پس در حقیقت منشأ اقوال گوناگون، روایات گوناگون در بارهٔ سؤال و عذاب در قبر است.

پرسش در قبر و از بدن مادی

بیشتر متکلمان گذشته باور داشتند که میت برای پاسخ‌گویی، در قبر زنده می‌شود: شیخ مفید معتقد است پرسش نکیر و منکر، از اهل قبور موجّه نیست. مگر پس از زنده شدن آنها بعد از مرگ.[۱] آن دو فرشته مگر بر زنده فرود نمی‌آیند و سؤال نمی‌کنند مگر از کسی که مسئله را بفهمد و معنای آن را بداند و این دلالت می‌کند که خداوند بنده اش را، پس از مرگ برای سؤال زنده می‌کند...».[۲]

ظاهر برخی روایات به گونه‌ای است که روح در قبر، به بدن مادی بر می‌گردد:

  • امام صادق(ع): هنگامی که میت در قبر گذاشته شد، روح تا قسمت کمر (نیمه بدن)، بر می‌گردد، آن گاه از آنچه می‌داند سؤال می‌شود.[۳]
  • امام صادق(ع): و اگر میت کافر باشد… بر او مارها و عقرب‌ها را مسلط می‌کند. قبرش را تاریک می‌کند و چنان فشارش می‌دهد که استخوان‌هایش می‌شکنند….[۴]

نقد

مخالفان این نظریه معتقدند متكلمان پيشين، بقاى روح بدون جسم را باور نداشتند و از طرفى مسئله‌ى پاسخ در قبر را قطعى می‌دانستند، در نهایت ناچار بودند به زنده شدن مادى جسمى در قبر اعتقاد پیدا کنند تا روح همراه بدن براى پاسخ گويى حاضر شود.[۵]

همچنین افرادی كه مراد از قبر و حالت‌هاى آن‌را، قبر مادى ظاهرى می‌دانند، ناچار به این نظریه گرايش دارند، ولى بنابراين كه قبر، باطنى دارد و جزء عالم برزخ به حساب می‌آيد، می‌توان از این نظریه دست کشید.[۶] در کتاب کافی، از هجده روایتی که درباره سؤال در قبر است، تنها یک روایت به برگشت روح به بدن اشاره دارد[۷] و روایات دیگر برخلاف آن هستند.

پرسش از بدن مثالی

بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان معتقدند سوال و پاسخ در قبر با جسم مثالی برزخی و روح است و جسم مادی که در قبر است هیچ نقشی در این پرسش و پاسخ ندارد.

روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارند؛ در برخی روایات، قبر را جزء برزخ معرفی کرده‌اند: امام صادق(ع) در پاسخ به این سوال که برزخ چیست؟ گفتند: قبر است، از زمانی که فرد می‌میرد تا روز قیامت.[۸]

رسول خدا(ص) پس از شهادت جعفر طیار فرمود: او را می‌بینم که دو بال دارد و همراه ملائکه در بهشت پرواز می‌کند.[۹]

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: قبر، باغی از باغ‌های بهشت یا حفره ای از حفره‌های آتش است.[۱۰] قبر مؤمن تا آنجا که چشمش کار می‌کند گشوده می‌شود.[۱۱] خداوند بر کافر، نود و نُه اژدها، در قبرش مسلّط می‌کند.[۱۲]

از امام صادق(ع) نقل شده که خداوند روح مؤمن را پس از مرگ به قالبی مانند قالب دنیایی خود منتقل می‌شود و می‌خورد و می‌آشامد و هر گاه کسی او را ببیند می‌شناسد، به همان صورتی که در دنیا بود.[۱۳]

این گونه روایات، عذاب یا ثواب جسمانی را در قبر تأیید می‌کنند؛ ولی با بدن و جسم مثالی برزخی که ماده ندارد و با چشم مادی قابل مشاهده نیست.

منابع

  1. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸.
  2. شرح عقائد الصدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰ و ۲۲۱.
  3. الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۳۰، ح ۲.
  4. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 224
  5. لطیفی، قبر و برزخ، ص۶۵.
  6. محمد باقر شريعتى سبزوارى، معاد در نگاه عقل و دين، ص 284.
  7. الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۳۱–۲۴۵; بدن و قالب مثالی برزخی، ر.ک. همان، ج۳، ص۲۴۴–۲۴۶.
  8. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 242
  9. بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۹.
  10. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۱۴، ح ۲.
  11. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۱۹، ح ۱۳.
  12. همان.
  13. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹.