پرسش در قبر از بدن مادی یا مثالی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
هر یک از این نظرات را گروهی از روایات تأیید می‌کند. پس در حقیقت منشأ اقوال گوناگون، روایات گوناگون در بارهٔ سؤال و عذاب در قبر است.
هر یک از این نظرات را گروهی از روایات تأیید می‌کند. پس در حقیقت منشأ اقوال گوناگون، روایات گوناگون در بارهٔ سؤال و عذاب در قبر است.


برای روشن شدن مطلب و داوری درست، به برخی از روایات اشاره می‌شود.
== پرسش در قبر و از بدن مادی ==
طرفداران نظریهٔ نخست (پاسخ گفتن میت در قبر با بدن دنیایی)


بیشتر متکلمان به ویژه پیشینیان، باور دارند که میت برای پاسخ گویی در قبر زنده می‌شود. شیخ صدوق (رحمهم الله) پس از نقل حدیثی در بارهٔ اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مادر حضرت علی (علیه السلام) را دفن و تلقین کرد، می‌فرماید که]فاطمه بنت اسد [پس از آن]پاسخ گویی[، دو باره مرد و بر این امر به این آیه استدلال می‌کند:<ref>محسن صدر رضوانی، گفتار صدوق یا ترجمه ی اعتقادات ابن بابویه، ص۴۹ و ۵۰.</ref>
گفتند: «پروردگارا، ما را دو بار می‌راندی و دو بار زنده کردی. پس به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا راهی برای رهایی ما وجود دارد»؟<ref>مؤمن: ۱۱.</ref>
شیخ مفید(رحمهم الله) در دوجا به صراحت می‌فرماید:
پرسش نکیر و منکر، از اهل قبور موجّه نیست. مگر پس از زنده شدن آنها بعد از مرگ.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸.</ref> آن دو ملک مگر بر زنده فرود نمی‌آیند و سؤال نمی‌کنند مگر از کسی که مسئله را بفهمد و معنای آن را بداند و این دلالت می‌کند که خداوند بنده اش را، پس از مرگ برای سؤال زنده می‌کند...».<ref>شرح عقائد الصدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰ و ۲۲۱.</ref>
مرحوم مجلسی می‌فرماید: «چون میت را در قبر گذارند، دو ملک برای سؤال می‌آیند و حق تعالی، روح را به او برمی‌گرداند; از سر تا کمر، و او را می‌نشانند... .<ref>حق الیقین، ص۴۷۳ و ۴۷۷.</ref> بدان که اجماع مسلمانان بر سؤال قبر است و روح را برای سؤال به بدن برمی‌گردانند.<ref>همان.</ref>
مخالفان این نظریه، اشکالات مختلفی بر آن وارد کرده‌اند. خسروپناه، برزخ، ص۶۵-۶۶.


الف)  برخی روایات به گونه‌ای می‌رساند که روح در قبر، به بدن مادی بر می‌گردد:
الف)  برخی روایات به گونه‌ای می‌رساند که روح در قبر، به بدن مادی بر می‌گردد:
خط ۲۹: خط ۴۱:
و اذا کان کافراً… و یسلّط علیه الحیات و العقارب، و یظلم علیه قبره، ثمّ یضغطه، ضغطه یختلف أضلاعه علیه ثمّ قال بأصابعه فشرجها و اگر میت کافر باشد… بر او مارها و عقرب‌ها را مسلط می‌کند. قبرش را تاریک می‌کند و چنان فشارش می‌دهد که استخوان‌هایش می‌شکنند….<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 224</ref>
و اذا کان کافراً… و یسلّط علیه الحیات و العقارب، و یظلم علیه قبره، ثمّ یضغطه، ضغطه یختلف أضلاعه علیه ثمّ قال بأصابعه فشرجها و اگر میت کافر باشد… بر او مارها و عقرب‌ها را مسلط می‌کند. قبرش را تاریک می‌کند و چنان فشارش می‌دهد که استخوان‌هایش می‌شکنند….<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 224</ref>


== پرسش از بدن مثالی ==
طرفداران نظریه ی دوم (پاسخ گفتن میت در قبر با مثالی برزخی)
بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی.


روایاتی که تنها مسئله قبر را بیان می‌کنند و دربارهٔ کیفیت پاسخ گفتن چیزی نمی‌گویند و در مواردی از بدن و قالب مثالی سخن گفته‌اند.
روایاتی که تنها مسئله قبر را بیان می‌کنند و دربارهٔ کیفیت پاسخ گفتن چیزی نمی‌گویند و در مواردی از بدن و قالب مثالی سخن گفته‌اند.
خط ۶۵: خط ۸۱:


این گونه روایات، عذاب یا ثواب جسمانی را در قبر تأیید می‌کنند؛ ولی با بدن و جسم مثالی برزخی که ماده ندارد و با چشم مادی قابل مشاهده نیست اما آثار اعراض مادی را دارد.
این گونه روایات، عذاب یا ثواب جسمانی را در قبر تأیید می‌کنند؛ ولی با بدن و جسم مثالی برزخی که ماده ندارد و با چشم مادی قابل مشاهده نیست اما آثار اعراض مادی را دارد.
روایاتی که بر تجسم مثالی عقاید و اعمال تکیه دارند و به نوعی منازل قبر را تجسم ملکوتی اعمال معرفی می‌کنند.
کافی روایت می‌کند:
... وقتی مؤمن داخل قبر شد، قبر می‌گوید: «خوش آمدی…» و تا چشم کار می‌کند، قبرش فراخ می‌شود و دری به سوی بهشت گشوده می‌شود که وی جایگاه خود را آنجا می‌بیند و مردی از آنجا بیرون می‌آید که چشمان میت تاکنون به زیبایی او ندیده است. می‌گوید: «کیستی که خوش تر از تو تا کنون ندیده‌ام؟!» پاسخ می‌دهد: «من اندیشه و باور نیک تو و عمل صالح تو بودم…».<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۱، ح ۱.</ref> وقتی کافر وارد قبر می‌شود، مردی خارج می‌شود که تا اکنون به زشتی او ندیده است. می‌پرسد: «کیستی؟» آن پاسخ می‌دهد: «من همان کارهای زشتی هستم که انجام می‌دادی و همان آرا و عقاید خبیثی هستم که بر آن بودی…».<ref>الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹، ص۲۴۲.</ref>
== پرسش در قبر و از بدن مادی ==
طرفداران نظریهٔ نخست (پاسخ گفتن میت در قبر با بدن دنیایی)
بیشتر متکلمان به ویژه پیشینیان، باور دارند که میت برای پاسخ گویی در قبر زنده می‌شود. شیخ صدوق (رحمهم الله) پس از نقل حدیثی در بارهٔ اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مادر حضرت علی (علیه السلام) را دفن و تلقین کرد، می‌فرماید که]فاطمه بنت اسد [پس از آن]پاسخ گویی[، دو باره مرد و بر این امر به این آیه استدلال می‌کند:<ref>محسن صدر رضوانی، گفتار صدوق یا ترجمه ی اعتقادات ابن بابویه، ص۴۹ و ۵۰.</ref>
گفتند: «پروردگارا، ما را دو بار می‌راندی و دو بار زنده کردی. پس به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا راهی برای رهایی ما وجود دارد»؟<ref>مؤمن: ۱۱.</ref>
شیخ مفید(رحمهم الله) در دوجا به صراحت می‌فرماید:
پرسش نکیر و منکر، از اهل قبور موجّه نیست. مگر پس از زنده شدن آنها بعد از مرگ.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸.</ref> آن دو ملک مگر بر زنده فرود نمی‌آیند و سؤال نمی‌کنند مگر از کسی که مسئله را بفهمد و معنای آن را بداند و این دلالت می‌کند که خداوند بنده اش را، پس از مرگ برای سؤال زنده می‌کند...».<ref>شرح عقائد الصدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰ و ۲۲۱.</ref>
مرحوم مجلسی می‌فرماید: «چون میت را در قبر گذارند، دو ملک برای سؤال می‌آیند و حق تعالی، روح را به او برمی‌گرداند; از سر تا کمر، و او را می‌نشانند... .<ref>حق الیقین، ص۴۷۳ و ۴۷۷.</ref> بدان که اجماع مسلمانان بر سؤال قبر است و روح را برای سؤال به بدن برمی‌گردانند.<ref>همان.</ref>
مخالفان این نظریه، اشکالات مختلفی بر آن وارد کرده‌اند. خسروپناه، برزخ، ص۶۵-۶۶.
== پرسش از بدن مثالی ==
طرفداران نظریه ی دوم (پاسخ گفتن میت در قبر با مثالی برزخی)
بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی.


== پرسش در قبر همان تجسم اعمال است ==
== پرسش در قبر همان تجسم اعمال است ==
خط ۹۹: خط ۸۹:
بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی. خسروپناه، برزخ، ص۶۲
بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی. خسروپناه، برزخ، ص۶۲
از سوی دیگر با برداشت دقیق از معنای قبر، کسانی که مراد از قبر و حالت‌های وارد در روایات را به همین قبر مادی ظاهری مربوط می‌دانند، ناچار به نظریه ی اول، گرایش دارند; ولی بنابراین که قبر باطنی دارد و جزء عالم برزخ به حساب می‌آید، می‌توان به دو نظریه ی آخر باور داشت.<ref>محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه عقل و دین، ص 284.</ref>
از سوی دیگر با برداشت دقیق از معنای قبر، کسانی که مراد از قبر و حالت‌های وارد در روایات را به همین قبر مادی ظاهری مربوط می‌دانند، ناچار به نظریه ی اول، گرایش دارند; ولی بنابراین که قبر باطنی دارد و جزء عالم برزخ به حساب می‌آید، می‌توان به دو نظریه ی آخر باور داشت.<ref>محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه عقل و دین، ص 284.</ref>
روایاتی که بر تجسم مثالی عقاید و اعمال تکیه دارند و به نوعی منازل قبر را تجسم ملکوتی اعمال معرفی می‌کنند.
کافی روایت می‌کند:
... وقتی مؤمن داخل قبر شد، قبر می‌گوید: «خوش آمدی…» و تا چشم کار می‌کند، قبرش فراخ می‌شود و دری به سوی بهشت گشوده می‌شود که وی جایگاه خود را آنجا می‌بیند و مردی از آنجا بیرون می‌آید که چشمان میت تاکنون به زیبایی او ندیده است. می‌گوید: «کیستی که خوش تر از تو تا کنون ندیده‌ام؟!» پاسخ می‌دهد: «من اندیشه و باور نیک تو و عمل صالح تو بودم…».<ref>الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۱، ح ۱.</ref> وقتی کافر وارد قبر می‌شود، مردی خارج می‌شود که تا اکنون به زشتی او ندیده است. می‌پرسد: «کیستی؟» آن پاسخ می‌دهد: «من همان کارهای زشتی هستم که انجام می‌دادی و همان آرا و عقاید خبیثی هستم که بر آن بودی…».<ref>الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹، ص۲۴۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۱

سؤال
ماهیت پرسش و پاسخ در قبر چگونه است؟ آیا از همین بدن مادی است یا بدن مثالی؟ اگر از بدن مادی است، آیا میت دوباره در قبر زنده می‌شود؟

مطالعهٔ عمیق نشان می‌دهد که میان دانشمندان فن، سه نظر وجود دارد:

  1. پاسخ گفتن، با همین بدن مادی است و میت در قبر یکبار دیگر زنده می‌شود.
  2. پاسخ گفتن با بدن است اما بدن مثالی که مناسب برزخ است نه دنیا.
  3. اصل منکر و نکیر، تجسم عقاید و اعمال انسان است. در حقیقت، آنها عقل عملی و نظری اند که به صورت دو ملک بر انسان ظاهر می‌شوند.

هر یک از این نظرات را گروهی از روایات تأیید می‌کند. پس در حقیقت منشأ اقوال گوناگون، روایات گوناگون در بارهٔ سؤال و عذاب در قبر است.

پرسش در قبر و از بدن مادی

طرفداران نظریهٔ نخست (پاسخ گفتن میت در قبر با بدن دنیایی)

بیشتر متکلمان به ویژه پیشینیان، باور دارند که میت برای پاسخ گویی در قبر زنده می‌شود. شیخ صدوق (رحمهم الله) پس از نقل حدیثی در بارهٔ اینکه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) مادر حضرت علی (علیه السلام) را دفن و تلقین کرد، می‌فرماید که]فاطمه بنت اسد [پس از آن]پاسخ گویی[، دو باره مرد و بر این امر به این آیه استدلال می‌کند:[۱]

گفتند: «پروردگارا، ما را دو بار می‌راندی و دو بار زنده کردی. پس به گناهان خود اعتراف کردیم، آیا راهی برای رهایی ما وجود دارد»؟[۲]

شیخ مفید(رحمهم الله) در دوجا به صراحت می‌فرماید:

پرسش نکیر و منکر، از اهل قبور موجّه نیست. مگر پس از زنده شدن آنها بعد از مرگ.[۳] آن دو ملک مگر بر زنده فرود نمی‌آیند و سؤال نمی‌کنند مگر از کسی که مسئله را بفهمد و معنای آن را بداند و این دلالت می‌کند که خداوند بنده اش را، پس از مرگ برای سؤال زنده می‌کند...».[۴]

مرحوم مجلسی می‌فرماید: «چون میت را در قبر گذارند، دو ملک برای سؤال می‌آیند و حق تعالی، روح را به او برمی‌گرداند; از سر تا کمر، و او را می‌نشانند... .[۵] بدان که اجماع مسلمانان بر سؤال قبر است و روح را برای سؤال به بدن برمی‌گردانند.[۶]

مخالفان این نظریه، اشکالات مختلفی بر آن وارد کرده‌اند. خسروپناه، برزخ، ص۶۵-۶۶.

الف) برخی روایات به گونه‌ای می‌رساند که روح در قبر، به بدن مادی بر می‌گردد:

امام صادق (ع) می‌فرماید: ... فاذا وضع فی قبره ردّ الیه الروح الی و رکیه ثم یسأل عمّا یعلم.[۷]

هنگامی که میت در قبر گذاشته شد، روح تا قسمت کمر (نیمهٔ بدن)، بر می‌گردد، آن گاه از آنچه می‌داند سؤال می‌شود.

امام صادق (علیه السلام):

... فیقعدانه و یلقیان فیه الروح الی حقویه؛ پس آن دو ملک، میت را می‌نشانند و روح را تا کمر (نیمهٔ بدن) او می‌رسانند… .[۸]

امام صادق (علیه السلام):

و اذا کان کافراً… و یسلّط علیه الحیات و العقارب، و یظلم علیه قبره، ثمّ یضغطه، ضغطه یختلف أضلاعه علیه ثمّ قال بأصابعه فشرجها و اگر میت کافر باشد… بر او مارها و عقرب‌ها را مسلط می‌کند. قبرش را تاریک می‌کند و چنان فشارش می‌دهد که استخوان‌هایش می‌شکنند….[۹]

پرسش از بدن مثالی

طرفداران نظریه ی دوم (پاسخ گفتن میت در قبر با مثالی برزخی)

بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی.

روایاتی که تنها مسئله قبر را بیان می‌کنند و دربارهٔ کیفیت پاسخ گفتن چیزی نمی‌گویند و در مواردی از بدن و قالب مثالی سخن گفته‌اند.

این دسته روایات بسیار زیادند که ذکر همه ممکن نیست. تنها چند نمونه بیان می‌شود:

در کتاب کافی، از هیجده روایتی که دربارهٔ سؤال در قبر نقل شده است، تنها یک روایت به برگشت روح به بدن اشاره دارد.[۱۰]

امام صادق (علیه السلام) فرمود:

از شخص در قبرش سؤال می‌شود و اگر موفق بود، قبرش تا هفت زراع بزرگ‌تر و دری به سوی بهشت برایش باز می‌شود.[۱۱]

در برخی روایات، قبر را جزء برزخ معرفی کرده‌اند:

قلت: «و ما البرزخ؟» قال: «القبر منذ حین موته الی یوم القیامه».[۱۲]

یعنی از نخستین لحظهٔ مرگ تا رستاخیز، دنیای برزخ است.

رسول خدا (ص) درباره فرزند ابوطالب، جعفر طیار، که در جنگ موته شهید شد، فرمود:

او را می‌بینم که دو بال دارد و همراه ملائکه در بهشت پرواز می‌کند.[۱۳]

امام سجاد (علیه السلام) فرمود:

قبر، باغی از باغ‌های بهشت یا حفره ای از حفره‌های آتش است.[۱۴] قبر مؤمن تا آنجا که چشمش کار می‌کند گشوده می‌شود.[۱۵] خداوند بر کافر، نود و نُه اژدها، در قبرش مسلّط می‌کند.[۱۶]

گشوده شدن قبر تا چشم کار می‌کند، تبدیل قبر به باغی از بهشت، پرواز با بال‌ها، حضور ده‌ها اژدها و … با قبر و بدن مادی سازگاری ندارد، حتماً جهان قبر همان گونه که روایت فرمود، جهان برزخ است.

امام صادق (ع) دربارهٔ سرنوشت ارواح مؤمنان، پس از جان دادن فرمود:

زمانی که خداوند روح مؤمن را گرفت، این روح به قالبی مانند قالب دنیایی خود منتقل می‌شود و می‌خورد و می‌آشامد و هر گاه کسی او را ببیند می‌شناسد، به همان صورتی که در دنیا بود.[۱۷]

در روایت دیگر فرمود:

مؤمن با همان جسد دنیایی در باغی از بهشت است و ارواح مشرکان در آتش، عذاب می‌شوند.[۱۸]

این گونه روایات، عذاب یا ثواب جسمانی را در قبر تأیید می‌کنند؛ ولی با بدن و جسم مثالی برزخی که ماده ندارد و با چشم مادی قابل مشاهده نیست اما آثار اعراض مادی را دارد.

پرسش در قبر همان تجسم اعمال است

طرفداران نظریه ی سوم (پرسش و پاسخ قبر، همان تجسم اعمال و عقاید است)

کسانی که پرسش در قبر و حضور نکیر و منکر را تجسم عقاید و اعمال میت می‌دانند. سرانجام به نظریه ی دوم می‌رسند، یعنی حقیقت این دو ملک و روند پاسخ گویی را تأیید می‌کنند; ولی کیفیت آن را به صورت تجسم می‌دانند، یا اینکه اعمال و عقاید را در بروز و هیئت این دو ملک مؤثر می‌دانند.

بیشتر متکلمانِ متأخر و معاصر و حکیمان می‌گویند که سؤال در قبر حق و حتمی است و پاسخ با جسم و روح است، منتها نه جسم مادی بلکه بدن مثالی برزخی. خسروپناه، برزخ، ص۶۲ از سوی دیگر با برداشت دقیق از معنای قبر، کسانی که مراد از قبر و حالت‌های وارد در روایات را به همین قبر مادی ظاهری مربوط می‌دانند، ناچار به نظریه ی اول، گرایش دارند; ولی بنابراین که قبر باطنی دارد و جزء عالم برزخ به حساب می‌آید، می‌توان به دو نظریه ی آخر باور داشت.[۱۹]

روایاتی که بر تجسم مثالی عقاید و اعمال تکیه دارند و به نوعی منازل قبر را تجسم ملکوتی اعمال معرفی می‌کنند.

کافی روایت می‌کند:

... وقتی مؤمن داخل قبر شد، قبر می‌گوید: «خوش آمدی…» و تا چشم کار می‌کند، قبرش فراخ می‌شود و دری به سوی بهشت گشوده می‌شود که وی جایگاه خود را آنجا می‌بیند و مردی از آنجا بیرون می‌آید که چشمان میت تاکنون به زیبایی او ندیده است. می‌گوید: «کیستی که خوش تر از تو تا کنون ندیده‌ام؟!» پاسخ می‌دهد: «من اندیشه و باور نیک تو و عمل صالح تو بودم…».[۲۰] وقتی کافر وارد قبر می‌شود، مردی خارج می‌شود که تا اکنون به زشتی او ندیده است. می‌پرسد: «کیستی؟» آن پاسخ می‌دهد: «من همان کارهای زشتی هستم که انجام می‌دادی و همان آرا و عقاید خبیثی هستم که بر آن بودی…».[۲۱]

منابع

  1. محسن صدر رضوانی، گفتار صدوق یا ترجمه ی اعتقادات ابن بابویه، ص۴۹ و ۵۰.
  2. مؤمن: ۱۱.
  3. شیخ مفید، اوائل المقالات، ص۸۸.
  4. شرح عقائد الصدوق یا تصحیح الاعتقاد، ص۲۲۰ و ۲۲۱.
  5. حق الیقین، ص۴۷۳ و ۴۷۷.
  6. همان.
  7. الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۳۰، ح ۲; و سیوطی، شرح الصدور، ص۱۷۳، از ابی دنیا از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم): «فاذا دخل قبره ردّت الروح الی جسده…».
  8. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 239
  9. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏6، ص: 224
  10. الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۳۱–۲۴۵; بدن و قالب مثالی برزخی، ر.ک. همان، ج۳، ص۲۴۴–۲۴۶.
  11. الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۳۸، ح ۱۰.
  12. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 242
  13. بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۹.
  14. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۱۴، ح ۲.
  15. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۱۹، ح ۱۳.
  16. همان.
  17. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹.
  18. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹.
  19. محمد باقر شریعتی سبزواری، معاد در نگاه عقل و دین، ص 284.
  20. الفروع من الکافی، ج۳، ص۲۴۱، ح ۱.
  21. الكافي (ط - الإسلامية)، ج۳، ص۲۶۹، ص۲۴۲.