نقش عقل در تحصیل معرفت دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
نقش عقل در تحصيل معرفت ديني چيست؟ آيا با وجود عقل از ساير منابع تحصيل معرفت ديني بي‌نياز نمي‌شويم؟
نقش عقل در تحصیل معرفت دینی چیست؟ آیا با وجود عقل از سایر منابع تحصیل معرفت دینی بی‌نیاز نمی‌شویم؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}عقل در صورت تکیه بر قضایای یقینی، منبع [[معرفت دینی]] است. [[روایات]] از [[عقل]] با عنوان «حجت درونی» یاد کرده‌اند. عقل می‌تواند در اثبات [[اصول دین]]، فهم و تفسیر معارف دینی و همچنین کشف برخی حقایق دینی که بیان نشده، کمک‌کننده باشد. البته عقل در فهم برخی موارد مانند درک امور [[ماوراء الطبیعه|ماورائی]]، درک برخی جزئیات و امور شهودی محدودیت دارد.
نخست دو اصطلاح عقل و معرفت ديني را توضيح مي‌دهيم: مقصود از عقل كه منبع معرفت ديني است، عقل برهاني مي‌باشد كه از مغالطه، وهم و تخيل، محفوظ و بر قضاياي يقيني متكي باشد.<ref>خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم، نشر مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فرهنگي حوزه علميه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.</ref> اين عقل نيرويي است كه انسان به كمك آن مي‌تواند حقايق را بشناسد و مجهولات را از خلال امور بديهي و قطعي معلوم نمايد.<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، چكيده‌اي از انديشه‌هاي بنيادين اسلامي، قم، موسسه پژوهشي امام خميني، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.</ref> عقل به اين معنا از سنخ علم و قطع بوده و حجيت آن بالذات است.<ref>جوادي آملي، عبدالله، دين شناسي، مركز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسين، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.</ref> كار عقل كمك به انسان در پيمودن صراط مستقيم و راه هدايت و سعادت است، امّا در برآورد توانايي آن بايد از افراط و تفريط پرهيز كرد؛ نه آن را معيار همه چيز دانست و نه از هرگونه فهم و ادراك بركنار نمود.<ref>شريفي، احمد حسين و يوسفيان، حسن، خردورزي و دين باوري، كانون انديشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۱۳.</ref>


معرفت ديني، همان اطلاعات و دانش‌هايي است كه با پژوهش‌ها و فهم روش‌مند و متخصّصانه علماي دين از متون ديني،‌ تدوين و تنظيم گرديده است،<ref>مجله كلام اسلامي، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.</ref> علوم تفسير، كلام، اخلاق و فقه، اضلاع اصلي معرفت‌هاي ديني را تشكيل مي‌دهند.<ref>همان، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.</ref>
دلیل عقلی گاه با ظاهر دلیل نقلی هم‌خوان نیست. در این موارد پس از بررسی‌هایی، می‌توان با دلیل عقلی در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد. گفتارهای [[معصوم|معصومان(ع)]] همان‌گونه که دارای قید و تخصیص لفظی هستند، می‌تواند دارای قید عقلی نیز باشند که لحاظ آن‌ها در فهم کلام معصومان(ع) ضروری است.
==تعریف عقل و معرفت دینی==
عقل، اگر خالی از مغالطه، وهم و تخیل بوده و بر قضایای یقینی تکیه داشته باشد، منبع معرفت دینی است.<ref>خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.</ref> این عقل نیرویی است که [[انسان]] به کمک آن می‌تواند حقیقت را بشناسد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.</ref> عقل به این معنا، نوعی از علم است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.</ref>
{{جعبه گفتاورد
|عنوان =
|گفتاورد = <small>امام کاظم(ع):</small>


براي شناخت منابع معرفت ديني، اول بايد انواع معرفت ديني مشخص شود؛ معرفت ديني نوع واحدي نيست، بلكه گوناگون بوده و از ابزارهاي مختلف، استفاده مي‌كند. گزاره‌هاي ديني، گزارش از حقايق وجودي است كه در عالم طبيعت يا عالم مثال و برزخ يا در قيامت كبري و در عالم عقول موجود است.<ref>جوادي آملي، همان، ص۱۷۷.</ref> از اين روي برخي با عقل اثبات مي‌شود و برخي با علوم تجربي و برخي با قلب و شهود و برخي فقط از راه وحي و الهام، قابل دسترسي مي‌باشد.<ref>حسين زاده، محمد، مباني معرفت ديني، انتشارات موسسه امام خميني، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.</ref> پس در معرفت ديني بايد از همه روشهاي تجربي، شهودي، عقلي و نقلي استفاده نمود.<ref>ملكيان، مصطفي، راهي به رهايي، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.</ref>
«برای خدا بر مردم دو حجت است: حجتی ظاهری و حجتی باطنی. حجت ظاهری رسولان، پیامبران و امامان(ع) هستند و حجت باطنی عقل‌ است.»
|منبع = <small>کلینی، الکافی، الاسلامیه،  ج۱، ص۱۶.</small>
|تراز = چپ
|عرض = 200px
|حاشیه = 2px
|اندازه قلم =
|رنگ پس‌زمینه =
|شکل‌بندی =
|پس‌زمینه عنوان =
|رنگ قلم عنوان =
|شکل‌بندی عنوان =
|تراز گفتاورد =
|شکل‌بندی گفتاورد =
|گیومه گفتاورد =
|تراز منبع =
|شکل‌بندی منبع =
}}
معرفت دینی، اطلاعات و دانش‌هایی است که با پژوهش، فهم روش‌مند و متخصصانه از متون دینی، تدوین و تنظیم گردیده است،<ref>مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.</ref> [[علم تفسیر]]، [[علم کلام|کلام]]، [[علم اخلاق|اخلاق]] و [[فقه]]، بخش‌های اصلی معرفت دینی را تشکیل می‌دهند.<ref>مجله کلام اسلامی، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.</ref>


==بيان نقش عقل در تحصيل معرفت ديني==
برخی گزاره‌های دینی با عقل اثبات می‌شود، برخی با علوم تجربی و برخی نیز از راه [[وحی]] و [[الهام]] به‌دست می‌آیند.<ref>حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.</ref> در معرفت دینی باید از همه روش‌های تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.<ref>ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.</ref>


علت اينكه از عقل و خرد به عنوان حجت باطني خداوند بر بشر در كنار حجت ظاهري ـ پيامبران و امامان ـ ياد شده<ref>کليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي (كتاب عقل و جهل)، ج۱، روايت ۱۲.</ref> اين است كه احكام تابع مصالح و مفاسد مي¬باشند و اين مصالح و مفاسد غالباً در دسترس ادراك عقل بشر قرار دارد، پس عقل بشر هم مي‌تواند خودش قانون اسلام را كشف كند. و اين همان حجت دروني بودن عقل است كه در روايت به آن تصريح شده است.<ref>مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.</ref> نقش اين حجت دروني در معرفت ديني، در دو مرحله است: ۱. معرفت عقلي قبل از وحي كه عبارت است از اثبات حقانيت دين و مبادي آن، مانند اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبياء و عصمت آنان.<ref>اكبريان، حسنعلي علي، درآمدي بر قلمرو دين، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.</ref> ۲. معرفت عقلي بعد از وحي كه در آن عقل نقشهايي برعهده دارد: الف. اثبات اصول اعتقادي دين؛ ب. فهم و تفسير معارف ديني؛ ج. استخراج آن دسته از حقايق ديني، كه به طور مشخص بيان نشده است.<ref>اشكوري، محمد فنائي، معرفت شناسي ديني، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴ـ۱۲۶.</ref> اين ادراكات عقلي را مي‌توان با عنوان‌هاي معيار و مصباح و مفتاح، توضيح داد؛ يعني عقل در اثبات مبادي و اصول دين، معيار و مقياس است و در فهم كتاب و سنّت و دريافت احكام شرعي ـ غيرمستقلات و مستقلات عقلي ـ نقش چراغ را دارد و در موافقت با جزئيات شرعي و درك خصوصيات احكام و اسرار غيبي آنها، نقش مفتاح را متعهد است.<ref>جوادي آملي، عبدالله، شريعت در آينه معرفت، نشر اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ص۲۱۳ـ۲۱۴.</ref>
==نقش عقل==
عقل بشر می‌تواند برخی قوانین اسلام را کشف کند و این همان حجت درونی است که در روایت به آن تصریح شده است.<ref>مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.</ref>  


اكنون كه منبع بودن عقل در معرفت ديني معلوم است، بحث در تقدم عقل بر شرع يا شرع بر عقل در فرض تعارض است؟! آيا تعارض بين اين دو ممكن است؟ و چگونه قابل حل است؟ نظر مشهور، ملازمه بين اين دو است.<ref>مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ و سبحاني، جعفر، الموجز، ج۲، ص۷۷؛ و مطهري، مرتضي، اسلام و مقتضيات زمان، همان، ج۲، ص۴۰.</ref> اگر عقل از مغالطه‌ها و فريب‌هاي شيطاني منزه باشد، احكام او كاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،<ref>جوادي آملي، دين شناسي، همان، ص۷۳.</ref> و قابل تصور هم نيست كه نقل، مشتمل بر مطلب قطعي غيرموافق با عقل مي‌باشد.<ref>كلام اسلامي، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.</ref>
نقش عقل در معرفت دینی، در دو مرحله است:


اگر در موردي، ظاهر دليل نقلي با دليل عقلي ـ برهان ـ هماهنگ نبود، خود دليل عقلي به منزله، دليل لبّي ـ عقلي ـ متصل يا منفصل است كه مي‌توان با آن در ظاهر دليل نقلي تصرف كرد.<ref>جوادي آملي، همان، ص۱۴۸.</ref> اقوال معصومين(ع) همانگونه كه داراي مقيدات و مخصّصات لفظي متصل و منفصل است كه بدون لحاظ آنها نمي‌توان به اطلاقات و عمومات تمسك كرد، داراي مقيدات و مخصّصات عقلي متصل و منفصل است كه لحاظ آنها نيز در فهم كلام معصومين(ع) ضروري است؛ مخصصات عقلي متصل عبارت است از بديهيات عقلي كه در نظر اول مشخص است و مخصصات عقلي منفصل، نظريات متقني است كه مبرهن و قطعي است، امّا همزمان با حديث به ذهن نمي‌آيد. بلكه نياز به فحص علمي دارد.<ref>جوادي آملي، شريعت در آينه معرفت، همان، ص۲۱۹.</ref> و فرض تعارض دليل عقلي قطعي با دليل نقلي قطعي مانند تعارض دو دليل قطعي عقلي يا دو دليل نقلي قطعي با يكديگر است.<ref>همان، دين شناسي، ص۱۴۸.</ref> كه بايد مرجحات را درنظر گرفت و يا منتظر پيشرفت علوم در آينده شد.
#معرفت عقلی قبل از وحی که اثبات حقانیت دین، [[برهان‌های اثبات خدا|اثبات وجود خدا]]، لزوم [[بعثت انبیاء]] و [[عصمت]] آنان را شامل می‌شود.<ref>اکبریان، حسنعلی علی، درآمدی بر قلمرو دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.</ref>
#معرفت عقلی بعد از وحی که در اثبات اصول دین، فهم و تفسیر معارف دینی و کشف حقایق دینی که بیان نشده کمک می‌کند.<ref name=":0">اشکوری، محمد فنائی، معرفت‌شناسی دینی، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴–۱۲۶.</ref>


==محدوده عقل در معرفت ديني و بي‌نياز نبودن از ديگر منابع==
==تعارض عقل و نقل==
بنابر نظر مشهور شیعه میان عقل و نقل ملازمه وجود دارد.<ref>مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج۲، ص۴۰.</ref> اگر عقل از مغالطه‌ها و فریب‌ها پاک باشد، کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،<ref>جوادی آملی، دین‌شناسی، ص۷۳.</ref> و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل می‌باشد.<ref>کلام اسلامی، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.</ref>


عقل انساني، گرچه در معرفت ديني، نقش اساسي دارد ولي از درك همه حقايق به ويژه عالم ماوراي طبيعت ناتوان و داراي سه گونه محدوديت است: ۱. ادراك عقل، غالبا در مفاهيم طبيعي است و حقايق ماوراي طبيعت و آثار آخرتي افعال براي عقل، قابل تجربه نيست.<ref>خسروپناه، همان، ص۸۳.</ref>
اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با عقل هماهنگ نبود، با دلیل عقلی می‌توان در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد.<ref>جوادی آملی، دین‌شناسی، ص۱۴۸.</ref> گفتارهای معصومان(ع) همان‌گونه که دارای قید و تخصیص لفظی هستند، می‌تواند دارای قید عقلی نیز باشند که لحاظ آن‌ها در فهم کلام معصومان(ع) ضروری است.


۲. درك عقل محدود به كليات است و از جزئيات دين ـ موجود مشخص خارجي و عيني ـ نمي‌توان با عقل حمايت نمود، زيرا جزئيات در دسترس برهان عقلي قرار نمي‌گيرد، جزئيات شريعت فقط به واسطه شرع، قابل استدلال عقلي است.<ref>مصباح يزدي، محمد تقي، چكيده‌اي از انديشه‌هاي بنيادين اسلامي، ص۶۹.</ref>  
تخصیص‌های عقلی متصل و منفصل هستند. تخصیص متصل [[بدیهیات عقلی]] است. تخصیص عقلی منفصل، نظریات یقینی است که قطعی بوده اما همزمان با حدیث به ذهن نمی‌آید بلکه نیاز به تحقیق علمی دارد.<ref>جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص۲۱۹.</ref>
{{جعبه گفتاورد
|عنوان =
|گفتاورد = <small>آیت‌الله مصباح یزدی:</small>


۳. درك عقل محدود به مفاهيم و علم حصولي است؛ درك امور شهودي نياز به چشم باطني دارد. البته عقل از امور شهودي، مفهوم انتزاع مي‌كند آن را تجزيه و تحليل و تعميم و توسعه مي‌دهد و بر آن اقامه برهان مي‌كند، همان گونه كه در امور محسوس به حس ظاهري اينگونه است.<ref>همان، ص۱۷۴.</ref>
«عقل توانایی درک امور آخرتی را ندارد و لذا نمی‌تواند به وجوب عملی خاص، به دلیل مصالح آخرتی آن، حکم کند. هم چنین عقل نمی‌تواند مصالح و مفاسد ابدی یا خفی و مکتوم را درک کند؛ چون قابل تجربه نیست.»
|منبع = <small>شیخ صدوق، الامالی، ص۴۶۳.</small>
|تراز = چپ
|عرض = 200px
|حاشیه = 2px
|اندازه قلم =
|رنگ پس‌زمینه =
|شکل‌بندی =
|پس‌زمینه عنوان =
|رنگ قلم عنوان =
|شکل‌بندی عنوان =
|تراز گفتاورد =
|شکل‌بندی گفتاورد =
|گیومه گفتاورد =
|تراز منبع =
|شکل‌بندی منبع =
}}


نتيجه: عقل برهاني قطعي، نقش اساسي در اثبات و تفسير مبادي و معارف ديني قبل از وحي و بعد از آن را به عهده دارد و يكي از منابع معرفت ديني به حساب مي‌آيد، امّا به دليل اينكه درك آن محدود به مفاهيم كلي است و از فهم همه حقايق ماوراي طبيعت و جزئيات طبيعت و شريعت بدون واسطه شرع و شهود، ناتوان است. از ديگر منابع معرفت ديني ـ نقل و شهود ـ بي‌نياز نيستيم.
== محدوده عقل در معرفت دینی ==
عقل انسانی، گرچه در معرفت دینی، نقش اساسی دارد ولی از درک همه حقایق به ویژه عالم ماورای طبیعت، ناتوان است و سه‌گونه محدودیت است:
* عقل، غالبا در مفاهیم طبیعی، قدرت فهم دارد و حقایق [[آخرت]] و ماورای طبیعت، برای عقل، قابل تجربه نیست.<ref>خسروپناه، کلام جدید، ص۸۳.</ref>
* درک عقل محدود به کلیات است و جزئیات دین را نمی‌توان با عقل درک کرد؛ زیرا جزئیات در دسترس برهان عقلی قرار نمی‌گیرد.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص۶۹.</ref>
* درک امور شهودی نیاز به امور باطنی دارد و عقل قابلیت دریافت آن‌ها را ندارد. البته عقل می‌تواند از امور شهودی، مفهوم انتزاع کند و آن را تجزیه و تحلیل نماید.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص۱۷۴.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱ـ واعظي، احمد، تحول فهم دين، انتشارات مؤسسفه فرهنگي انديشه معاصر، تهران.
==برای مطالعه بیشتر==
۱ـ واعظی، احمد، تحول فهم دین، انتشارات مؤسسفه فرهنگی اندیشه معاصر، تهران.


۲ـ لاريجاني، صادق، معرفت ديني، انتشارات مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران.
۲ـ لاریجانی، صادق، معرفت دینی، انتشارات مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
  | شاخه اصلی = دین‌پژوهی
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۱ = کلام جدید
|شاخه فرعی۲ = معرفت دینی
|شاخه فرعی۲ = معرفت دینی
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۲۳

سؤال

نقش عقل در تحصیل معرفت دینی چیست؟ آیا با وجود عقل از سایر منابع تحصیل معرفت دینی بی‌نیاز نمی‌شویم؟

عقل در صورت تکیه بر قضایای یقینی، منبع معرفت دینی است. روایات از عقل با عنوان «حجت درونی» یاد کرده‌اند. عقل می‌تواند در اثبات اصول دین، فهم و تفسیر معارف دینی و همچنین کشف برخی حقایق دینی که بیان نشده، کمک‌کننده باشد. البته عقل در فهم برخی موارد مانند درک امور ماورائی، درک برخی جزئیات و امور شهودی محدودیت دارد.

دلیل عقلی گاه با ظاهر دلیل نقلی هم‌خوان نیست. در این موارد پس از بررسی‌هایی، می‌توان با دلیل عقلی در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد. گفتارهای معصومان(ع) همان‌گونه که دارای قید و تخصیص لفظی هستند، می‌تواند دارای قید عقلی نیز باشند که لحاظ آن‌ها در فهم کلام معصومان(ع) ضروری است.

تعریف عقل و معرفت دینی

عقل، اگر خالی از مغالطه، وهم و تخیل بوده و بر قضایای یقینی تکیه داشته باشد، منبع معرفت دینی است.[۱] این عقل نیرویی است که انسان به کمک آن می‌تواند حقیقت را بشناسد.[۲] عقل به این معنا، نوعی از علم است.[۳]

امام کاظم(ع):

«برای خدا بر مردم دو حجت است: حجتی ظاهری و حجتی باطنی. حجت ظاهری رسولان، پیامبران و امامان(ع) هستند و حجت باطنی عقل‌ است.»

کلینی، الکافی، الاسلامیه، ج۱، ص۱۶.

معرفت دینی، اطلاعات و دانش‌هایی است که با پژوهش، فهم روش‌مند و متخصصانه از متون دینی، تدوین و تنظیم گردیده است،[۴] علم تفسیر، کلام، اخلاق و فقه، بخش‌های اصلی معرفت دینی را تشکیل می‌دهند.[۵]

برخی گزاره‌های دینی با عقل اثبات می‌شود، برخی با علوم تجربی و برخی نیز از راه وحی و الهام به‌دست می‌آیند.[۶] در معرفت دینی باید از همه روش‌های تجربی، شهودی، عقلی و نقلی استفاده نمود.[۷]

نقش عقل

عقل بشر می‌تواند برخی قوانین اسلام را کشف کند و این همان حجت درونی است که در روایت به آن تصریح شده است.[۸]

نقش عقل در معرفت دینی، در دو مرحله است:

  1. معرفت عقلی قبل از وحی که اثبات حقانیت دین، اثبات وجود خدا، لزوم بعثت انبیاء و عصمت آنان را شامل می‌شود.[۹]
  2. معرفت عقلی بعد از وحی که در اثبات اصول دین، فهم و تفسیر معارف دینی و کشف حقایق دینی که بیان نشده کمک می‌کند.[۱۰]

تعارض عقل و نقل

بنابر نظر مشهور شیعه میان عقل و نقل ملازمه وجود دارد.[۱۱] اگر عقل از مغالطه‌ها و فریب‌ها پاک باشد، کاملاً با شرع و نقل هماهنگ است،[۱۲] و قابل تصور هم نیست که نقل، مشتمل بر مطلب قطعی غیرموافق با عقل می‌باشد.[۱۳]

اگر در موردی، ظاهر دلیل نقلی با عقل هماهنگ نبود، با دلیل عقلی می‌توان در ظاهر دلیل نقلی تصرف کرد.[۱۴] گفتارهای معصومان(ع) همان‌گونه که دارای قید و تخصیص لفظی هستند، می‌تواند دارای قید عقلی نیز باشند که لحاظ آن‌ها در فهم کلام معصومان(ع) ضروری است.

تخصیص‌های عقلی متصل و منفصل هستند. تخصیص متصل بدیهیات عقلی است. تخصیص عقلی منفصل، نظریات یقینی است که قطعی بوده اما همزمان با حدیث به ذهن نمی‌آید بلکه نیاز به تحقیق علمی دارد.[۱۵]

آیت‌الله مصباح یزدی:

«عقل توانایی درک امور آخرتی را ندارد و لذا نمی‌تواند به وجوب عملی خاص، به دلیل مصالح آخرتی آن، حکم کند. هم چنین عقل نمی‌تواند مصالح و مفاسد ابدی یا خفی و مکتوم را درک کند؛ چون قابل تجربه نیست.»

شیخ صدوق، الامالی، ص۴۶۳.

محدوده عقل در معرفت دینی

عقل انسانی، گرچه در معرفت دینی، نقش اساسی دارد ولی از درک همه حقایق به ویژه عالم ماورای طبیعت، ناتوان است و سه‌گونه محدودیت است:

  • عقل، غالبا در مفاهیم طبیعی، قدرت فهم دارد و حقایق آخرت و ماورای طبیعت، برای عقل، قابل تجربه نیست.[۱۶]
  • درک عقل محدود به کلیات است و جزئیات دین را نمی‌توان با عقل درک کرد؛ زیرا جزئیات در دسترس برهان عقلی قرار نمی‌گیرد.[۱۷]
  • درک امور شهودی نیاز به امور باطنی دارد و عقل قابلیت دریافت آن‌ها را ندارد. البته عقل می‌تواند از امور شهودی، مفهوم انتزاع کند و آن را تجزیه و تحلیل نماید.[۱۸]


برای مطالعه بیشتر

۱ـ واعظی، احمد، تحول فهم دین، انتشارات مؤسسفه فرهنگی اندیشه معاصر، تهران.

۲ـ لاریجانی، صادق، معرفت دینی، انتشارات مرکز ترجمه و نشر کتاب، تهران.


منابع

  1. خسروپناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، نشر مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۶۵.
  2. مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص۶۴.
  3. جوادی آملی، عبدالله، دین‌شناسی، مرکز نشر اسراء، چاپخانه جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۳۹.
  4. مجله کلام اسلامی، سال پنجم، مسلسل ۱۸، ص۶۶.
  5. مجله کلام اسلامی، سال هفتم، مسلسل ۲۵، ص۲۲.
  6. حسین‌زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۴۵.
  7. ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، نشر نگاه معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۲۵۸.
  8. مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، انتشارات صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۲، ص۳۸.
  9. اکبریان، حسنعلی علی، درآمدی بر قلمرو دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص۱۹۸.
  10. اشکوری، محمد فنائی، معرفت‌شناسی دینی، انتشارات برگ، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص۱۲۴–۱۲۶.
  11. مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ج۲، ص۱۲۷؛ مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج۲، ص۴۰.
  12. جوادی آملی، دین‌شناسی، ص۷۳.
  13. کلام اسلامی، سال ۷، مسلسل ۲۵، ص۹۱.
  14. جوادی آملی، دین‌شناسی، ص۱۴۸.
  15. جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص۲۱۹.
  16. خسروپناه، کلام جدید، ص۸۳.
  17. مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص۶۹.
  18. مصباح یزدی، محمد تقی، چکیده‌ای از اندیشه‌های بنیادین اسلامی، ص۱۷۴.