نبودن شفا در عمل حرام: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در [[منابع روایی شیعه]] روایاتی با این مضمون وجود دارد که در عمل حرام، هیچ شفائی وجود ندارد:
'''نبودن شفا در عمل حرام''' براساس روایات متعددی است که در [[منابع روایی شیعه]] نقل شده است.


* [[پیامبر(ص)]] می‌فرمایند: «در چیزهای حرام، هیچ شفائی نیست» و نیز در روایت دیگری چنین بیان شده است: «شفای شما در چیزهایی که بر شما تحریم شده، قرار داده نشده است».<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۱۶۲.</ref>
* [[پیامبر(ص)]] می‌فرمایند: «در چیزهای حرام هیچ شفایی نیست». در روایت دیگری نقل شده شفای انسان‌ها بر چیزهایی که تحریم شده قرار ندارد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۱۶۲.</ref>


* از [[امام صادق(ع)]] در رابطه با اثر دارویی شراب پرسیدند، آن حضرت فرمود: «به درستی خدای عزوجل در چیزی که آن را حرام کرده، دواء و شفائی قرار نداده است.»<ref>همان، ج۵۹، ص۸۶، به نقل از طبّ الائمه، ص۳۲.</ref>
* از [[امام صادق(ع)]] در رابطه با اثر دارویی شراب پرسیدند؛ آن حضرت(ع) فرمود: «به درستی خدای عزوجل در چیزی که آن را حرام کرده، دواء و شفایی قرار نداده است.»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۹، ص۸۶، به نقل از طبّ الائمه، ص۳۲.</ref>


* [[ابن ابی یعفور]] به امام صادق(ع) عرض کرد: «به مرضی مبتلا هستم که هر وقت شدت می‌کند، قدری نبیذ (شراب انگور) می‌آشامم، درد ساکن می‌شود. امام(ع) فرمود: نیاشام؛ به درستی که حرام است و جز این نیست که از شیطان است و می‌خواهد تو را به حرام بیندازد، اگر از شراب خوردنت ناامید شود، درد برطرف می‌شود. ابن ابی یعفور از محضر امام(ع) در مدینه مرخص شد و به کوفه برگشت و دردش بیشتر شدت کرد، بستگانش برایش نبیذ (شراب انگور) آوردند و اصرار به خوردنش کردند. او گفت: به خدا سوگند، قطره‌ای از آن را نخواهم آشامید، چند روزی به شدت ناراحت بود تا اینکه درد برطرف شد و تا آخر عمر به آن مرض مبتلا نشد.»<ref>شیخ محمد بن حسن، حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق، ج۱۷، ص۲۷۷.</ref>
* ابن ابی‌یعفور به امام صادق(ع) گفت که به بیماری مبتلا هست که هر وقت شدت پیدا می‌کند با نوشیدن قدری نبیذ (شراب انگور) درد ساکن می‌شود. امام(ع) به او گفت که دیگر ننوشد. امام این‌را از شیطان دانست و گفت که می‌خواهد تو را به حرام بیندازد و اگر از شراب خوردنت ناامید شود، درد برطرف می‌گردد.<ref> حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق، ج۱۷، ص۲۷۷.</ref>
 
بنابراین مطابق این روایات در هیچ حرامی شفا قرار داده نشده است.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
 
== مطالعه بیشتر ==
* گناهان کبیره، آیت الله شهید دستغیب، ج۱.
 
* بررسی گناهان کبیره، علی محمد حیدری نراقی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۱: خط ۲۱:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =-
  | تیترها =
  | تیترها =-
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۵

سؤال

آیا حدیثی با موضوع نبودن شفا در عمل حرام در منابع روایی وجود دارد؟

نبودن شفا در عمل حرام براساس روایات متعددی است که در منابع روایی شیعه نقل شده است.

  • پیامبر(ص) می‌فرمایند: «در چیزهای حرام هیچ شفایی نیست». در روایت دیگری نقل شده شفای انسان‌ها بر چیزهایی که تحریم شده قرار ندارد.[۱]
  • از امام صادق(ع) در رابطه با اثر دارویی شراب پرسیدند؛ آن حضرت(ع) فرمود: «به درستی خدای عزوجل در چیزی که آن را حرام کرده، دواء و شفایی قرار نداده است.»[۲]
  • ابن ابی‌یعفور به امام صادق(ع) گفت که به بیماری مبتلا هست که هر وقت شدت پیدا می‌کند با نوشیدن قدری نبیذ (شراب انگور) درد ساکن می‌شود. امام(ع) به او گفت که دیگر ننوشد. امام این‌را از شیطان دانست و گفت که می‌خواهد تو را به حرام بیندازد و اگر از شراب خوردنت ناامید شود، درد برطرف می‌گردد.[۳]

منابع

  1. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج۵۷، ص۱۶۲.
  2. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۹، ص۸۶، به نقل از طبّ الائمه، ص۳۲.
  3. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ۱۳۹۱ق، ج۱۷، ص۲۷۷.