مصادیق نیکی در آیه ۱۷۷ سوره بقره

نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۵ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال
آیه ۱۷۷ سوره بقره را توضیح دهید

آیه ۱۷۷ سوره بقره از آیات مهم قرآن است که اعمال نیک را برمی‌شمرد و صاحب چنین ویژگی‌هایی را انسان‌هایی صادق و متقی می‌داند.

متن آیه

تفسیر

اين آيه نمونه جامع و كامل تربيتى را نشان داده كه عقل بمرتبه ايمان رسيده و ايمان منشأ انفاق و اقامه صلاة و دادن زكات شده و در ميان ايمان و اين اعمال خوى وفاى بعهد و صبر در مصائب تكوين يافته تا انسانى موزون و راست و متقى پديد آورده است. تربيت بهر معنا و بهر صورت جز اين باشد ناقص و يك جانبه و ناهماهنگ می‌‏باشد. احكام و شرايع آسمانى مقدمه يا وسيله براى پرورش چنين انسانيست.[۱]

خداوند در این آیه با برشمردن نیکی‌ها، انسانِ دارنده این خصوصیات را همان کسانی می‌داند که راستگو و پرهیزکار هستند. ابرار (نیکوکاران) در قرآن افرادی هستند که خداوند به آنها بهشت را وعده داده است.

در تفسیر کشف الاسرار آمده است: «گفتند اين آيت بشأن مؤمنان آمد كه در بدايت اسلام پيش از هجرت و لزوم فرائض هر كس كه كلمه شهادت‏ و توحيد بگفتى و نماز كردى بهر سوى كه خواستى، اگر در آن حال از دنيا مى‌برفت مردمان از بهر وى می‌گفتند- وجبت له الجنّة- بهشت او را واجب شد كه نيكى و پارسايى جمله بجاى آورد. پس چون مصطفى عليه السلام هجرت كرد و آيات فرائض فرو آمد و قبله با كعبه گردانيدند، رب العالمين اين آيت فرو فرستاد تا كسى را گمان نيفتد كه دين‌دارى و نيكى همه آنست كه نماز كنند، بل كه نماز خصلتى است از خصال برّ و بابى از ابواب آن.»[۲]

معنای روی‌آوردن به سمت مشرق و مغرب

در تفسیر آغاز آیه که آمده است که نیکی این نیست که روی خود را به سمت مشرق یا مغرب بگردانید، گفته شده که بحث منازعه بر تغییر قبله است که نصارا نماز را سمت شرق و یهود سمت غرب می‌خواند و مناقشه‌ای بین همگان و تازه مسلمانان روی داده بود. قرآن به این امر توجه داده است که اصل و ملاک دین‌داری جهت قبله نیست، بلکه با ذکر مصادیقی از نیکی، آنها را دارای اهمیت فراوان در دین‌داری می‌داند.

مصادیق نیکی

در این آیه برای نیکوکاری مصادیقی آورده شده است. «تعريف ابرار و بيان حقيقت حال ايشان است كه هم در مرتبه اعتقاد تعريفشان می‌‏كند و هم در مرتبه اعمال و هم اخلاق‏»[۳]

یک: ایمان به خدا و روز قیمت و فرشتگان و قرآن و پیامبران.

اين نخستين پايه همه نيكي‌ها و خوبي‌ها است: ايمان به مبدء و معاد و برنامه‏‌هاى الهى، و پيامبران كه مامور ابلاغ و اجراى اين برنامه‏‌ها بودند، و فرشتگانى كه واسطه ابلاغ اين دعوت محسوب می‌شدند، ايمان به اصولى كه تمام وجود انسان را روشن می‌كند و انگيزه نيرومندى براى حركت به سوى برنامه‌‏هاى سازنده و اعمال صالح است‏.[۴]

دو: انفاق مال به خویشاوندان، یتیمان، بینوایان، در راه‌ماندگان و گدایان.

بدون شك گذشتن از مال و ثروت براى همه كس كار آسانى نيست، مخصوصا هنگامى كه به مرحله ايثار برسد، چرا كه حب آن تقريبا در همه دلها است، و تعبير على حبه نيز اشاره به همين حقيقت است كه آنها در برابر اين خواسته دل براى رضاى خدا مقاومت میكنند. جالب اينكه در اينجا شش گروه از نيازمندان ذكر شده‏‌اند: در درجه اول بستگان و خويشاوندان آبرومند، و در درجه بعد يتيمان و مستمندان، سپس آنهايى كه نيازشان كاملا موقتى است مانند واماندگان در راه، بعد سائلان، اشاره به اينكه نيازمندان همه اهل سؤال نيستند، گاهى چنان خويشتن دارند كه ظاهر آنها همچون اغنيا است در حالى كه در باطن سخت محتاجند.[۵]


سه: آزاد کردن برده.

آزاد کردن برده از جمله مواردی است که قرآن به آن اهتمام دارد و سعی داشته است این رسم عادی و فراگیر در آن زمان را محدود و پس از آن از بین ببرد. برده بودن انسانها، خلاف کرامت و ارزش ذاتی انسان است از همین جهت آزادسازی انسان از مهمترین اعمال یک فرد مؤمن است که در قرآن ذیل نیکی آورده شده است.

چهار: برپا داشتن نماز.


پنج: زکات. زکات از واجبات دین است. کمک به دیگر انسان‌ها و توجه به وضع زندگی و معیشتی افراد جامعه باید از دغدغه‌های یک مؤمن باشد.

شش: وفای به عهد. اطلاق عهد در آيه شريفه شامل تمامى وعده‌‏هاى انسان و قول‏‌هايى كه اشخاص مي‌دهد مي‌شود، مثل اينكه بگويد: (من اين كار را ميكنم، و يا اين كارى كه می‌كردم ترك می‌كنم) و نيز شامل هر عقد و معامله و معاشرت و امثال آن می‌شود.[۶]

هفت: صبر در جنگ و زیان و سختی: ابن مسعود و قتادة و جماعتى از مفسرين مي‌گويند مراد از «باساء» فقر و تهيدستى از منظور از «ضرّاء» درد و مرض است. و مراد از «بأس» جنگ است يعنى در هنگام جنگ و جهاد با دشمنان، خويشتن‏دار هستند دليل اينكه «بأس» بمعناى جنگ ميآيد.[۷]


متقین و راستگویان

این آیه پس از شمردن مصادیق نیکی، این خصوصیات را شرح حال راستگویان و متقین می داند. در واقع کسانی پرهیزکار و صادق هستند که واجد این خصوصیات اخلاقی و اعتقادی باشند.


مطالعه بیشتر


منابع

  1. آیت الله طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۲، ص۵۲
  2. تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار، جلد۱، صفحه ۴۴۲
  3. ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱، صفحه ۶۴۹
  4. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۹۸
  5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۵۹۸
  6. ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱، صفحه ۶۴۹
  7. ترجمه تفسیر مجمع‌البیان، جلد۲، صفحه ۱۸۳