مراد از عالین در آیه ۷۵ سوره ص در روایتی از پیامبر(ص)

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۰۸ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} مراد از عالین در آیه {{قرآن|استکبرت ام کنت من ال...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

مراد از عالین در آیه ﴿استکبرت ام کنت من العالين چه کسانی هستند؟ آيا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تایید است؟

ابوسعيد خدري مي گويد: با عده اي از اصحاب در حضور رسول خدا نشسته بوديم که مردي از راه رسيد و گفت: اي رسول خدا توضيح بده که منظور از عالين در اين آيه چه کساني هستند: «استکبرت ام کنت من العالين.» (خداوند به ابليس فرمود: چرا بر آدم سجده نکردي؟ تکبر کردي يا از عالين (برترين ها) بودي؟) رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پيش از آنکه خداوند آدم را بيافريند، من و علي و فاطمه و حسن و حسين در سراپرده عرش، او را تسبيح مي کرديم و فرشتگان نيز به دليل تسبيح ما خداوند را تسبيح مي کردند. زماني که خداوند آدم را آفريد، فرشتگان را امر کرد که براي او سجده کنند ولي به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابليس که خودداري کرد و سجده نکرد. در اين هنگام خداوند متعال به او فرمود: «استکبرت ام کنت من العالين» (تکبر کردي يا از عالين (برترين ها) بودي؟) يعني از پنج نفري که نام هايشان در سراپرده عرش نوشته شده است.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستيم که تنها از آن مي توان به خدا رسيد. هدايت شدگان با ما هدايت مي يابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست مي دارد و در بهشت جايش مي دهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن مي دارد و در دوزخ مي افکند؛ و فقط کساني که نسلشان پاک است، دوستدار مايند.» منابع: بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۰۶، براي روشن شدن مطلب لازم است به اين مطلب دقت شود که جهت بررسي يک روايت که آيا مورد تأييد است يا رد شده لازم است دو قاعده مورد استفاده قرار گيرد:

۱. سند حديث: حديثي که نقل شده آيا راويان آن مورد تأييد شيعه مي باشند يا نه و اينکه سند حديث کامل ذکر شده و ديگر موارد مانند شناخت راوي از نظر اسلام. عقل، بلوغ و عدالت و ضبط کردن روايت «داشتن حافظه براي حفظ خوب»[۱] طبقه راوي از نظر روايت، شناخت عصر راوي و اساتيد و شاگردانش و... و ديگر موارد که خود علمي بس ارزشمند و والا است.

۲. محتواي حديث: حديثي که روايت شده آيا مطابق با آموزه هاي قرآن و اهل بيت(ع) است يا نه. از مضمون و فحواي بسياري از روايات اين قاعده به دست آمده که: هرگاه حديثي مطابق با قرآن و اهل بيت نبود آن را به ديوار بکوبيد؛ که کنايه از عدم توجه به اين گونه از احاديث دارد.

اگر اين دو شرايط فراهم باشد مي توان به حديث عمل کرده و ارزش داد يعني اينکه اگر سند حديث از عالي ترين اسناد باشد و محتواي آن مخالف با مکتب تشيع باشد نمي توان به آن حديث ارزش داد.

اما حديث مورد سئوال که آيا مورد تأييد است يا نه؟

۱. اصل سند حديث اين چنين است که: شيخ صدوق از عبدا... بن محمد بن عبدالوهاب و ايشان از ابي الحسن محمد بن احمد القواريري و وي از ابي الحسن محمد بن عمار و او از اسماعيل ثويه و ايشان از زياد بن عبدا... البکائي و او از سليمان الاعمش و ايشان نيز در آخر از ابي سعيد الخدري[۲]روايت مي کند.

۲. راويان حديث مورد تأييد بوده و حديث از نظر سند مشکلي ندارد براي مثال: ابي سعيد الخدري در کتب رجالي «شخصيت شناسي» شيعه مورد تأييد قرار گرفته است که در مورد او گفته شده که: ازاصحاب رسول الله است[۳] يا از اولين کساني بود که به امير المومين رجوع کرد.[۴] يا وي از اصفياء بوده است.[۵]

۳. محتواي حديث نيز مخالف با آموزه هاي قرآن و اهل بيت(ع) نمي باشد چرا که از اين قبيل روايات زيادي داريم مانند: داستان حضرت آدم که در تفسير آيه: فتلقي آدم من ربه کلمات، آمده منظور از کلمات وجود مقدس و پاک اهل بيت(ع) است که قبل از خلقت حضرت آدم وجود داشتند. در حديثي آمده که: حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پيامبر و ائمه(ع) را ديد سپس جبرئيل به او گفت اگر مي خواهي توبه ات نزد خداوند مقبول شود اين اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطر به حق فاطمه يا محسن بحق الحسن و الحسين[۶] و بسياري ديگر از اين گونه احاديث که در اين مورد آمده است.

۴. دليل ديگر بر صحت و سقم حديث اينکه نه تنها در کتاب شريف بحار الانوار آمده که خود مرحوم مجلسي صحت بسياري از احاديث کتابش را تأييد کرده است، بلکه در تعدادي ديگر از کتب تفسيري و روايي تمام سند و حديث آورده شده يا تنها بخشي از سند و حديث مانند کتاب تأويل الآيات[۷]، تفسير اطيب البيان[۸] که حديث را فرموده و مي فرمايد اهل بيت(ع) مصداق اتم و اکمل عالين مي باشند، تفسير شريف البرهان[۹] و ديگر کتاب ها که همه اينها دليلي بر صحت و دليلي بر اطمينان به حديث مي باشند.

خلاصه مطلب اينکه از اين گونه موارد از احاديث در مکتب شيعه بسيار است و براي شناخت صحيح از باطل بايد به قواعدي که در بالا اشاره شد دقت نمود.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ کتاب آشنائي با علوم حديث، علي نصيري.

۲ـ کتاب کليات علم رجال نوشته آيت الله سبحاني.

۳ـ معجم الرجال آيت الله خوئي.


منابع

  1. نصيري، علي، آشنائي با علوم حديث، انتشارات مرکز مديريت حوزه علميه قم، چاپ پنجم ۱۳۸۵، ص۱۹۹.
  2. حسيني، استر آباد، شرف الدين،تاويل الآيات الطاهره، چاپ قم، انتشارات جامعه مدرسين، ۱۴۰۹ق، ص۴۹۷.
  3. خوئي، معجم الرجال، قم، مرکز نشر آثار شيعه، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۹.
  4. عمر کشي، محمد بن. رجال کشي. انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۳۸.
  5. ابن داود حلي، رجال ابن داود، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۹.
  6. مجلسي،محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، موسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.
  7. تاويل الآيات، ج۱، ص۴۹۷.
  8. طيب، سيد عبد الحسين، تفسير اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.
  9. حسيني، بحراني، سيدهاشم، البرهان، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.