مراد از عالین در آیه ۷۵ سوره ص در روایتی از پیامبر(ص): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} مراد از عالین در آیه {{قرآن|استکبرت ام کنت من ال...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
مراد از عالین در آیه {{قرآن|استکبرت ام کنت من العالين}} چه کسانی هستند؟ آيا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تایید است؟
مراد از عالین در آیه {{قرآن|أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=آیا تکبّر کردی یا از برترین‌ها بودی|سوره=ص|آیه=۷۵}} چه کسانی هستند؟ آیا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تأیید است؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
ابوسعيد خدري مي گويد: با عده اي از اصحاب در حضور رسول خدا نشسته بوديم که مردي از راه رسيد و گفت: اي رسول خدا توضيح بده که منظور از عالين در اين آيه چه کساني هستند: «استکبرت ام کنت من العالين.» (خداوند به ابليس فرمود: چرا بر آدم سجده نکردي؟ تکبر کردي يا از عالين (برترين ها) بودي؟) رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پيش از آنکه خداوند آدم را بيافريند، من و علي و فاطمه و حسن و حسين در سراپرده عرش، او را تسبيح مي کرديم و فرشتگان نيز به دليل تسبيح ما خداوند را تسبيح مي کردند. زماني که خداوند آدم را آفريد، فرشتگان را امر کرد که براي او سجده کنند ولي به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابليس که خودداري کرد و سجده نکرد. در اين هنگام خداوند متعال به او فرمود: «استکبرت ام کنت من العالين» (تکبر کردي يا از عالين (برترين ها) بودي؟) يعني از پنج نفري که نام هايشان در سراپرده عرش نوشته شده است.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستيم که تنها از آن مي توان به خدا رسيد. هدايت شدگان با ما هدايت مي يابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست مي دارد و در بهشت جايش مي دهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن مي دارد و در دوزخ مي افکند؛ و فقط کساني که نسلشان پاک است، دوستدار مايند.» منابع: بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۰۶،
'''مراد از عالین در آیه ۷۵ سوره ص در روایتی از پیامبر(ص)''' شخص پیامبر(ص) و [[اهل بیت(ع)]] قلمداد شده است. واژه عالین در [[قرآن]] آمده است. بنابر روایات [[منابع حدیثی شیعی]] و به نقل از [[ابوسعید خدری]] در روایت [[پیامبر(ص)]] منظور از این واژه پیامبر و [[اهل بیت(ع)]] هستند.  
براي روشن شدن مطلب لازم است به اين مطلب دقت شود که جهت بررسي يک روايت که آيا مورد تأييد است يا رد شده لازم است دو قاعده مورد استفاده قرار گيرد:


۱. سند حديث: حديثي که نقل شده آيا راويان آن مورد تأييد شيعه مي باشند يا نه و اينکه سند حديث کامل ذکر شده و ديگر موارد مانند شناخت راوي از نظر اسلام. عقل، بلوغ و عدالت و ضبط کردن روايت «داشتن حافظه براي حفظ خوب»<ref>نصيري، علي، آشنائي با علوم حديث، انتشارات مرکز مديريت حوزه علميه قم، چاپ پنجم ۱۳۸۵، ص۱۹۹.</ref> طبقه راوي از نظر روايت، شناخت عصر راوي و اساتيد و شاگردانش و... و ديگر موارد که خود علمي بس ارزشمند و والا است.
این روایت دارای سند معتبر بوده و با توجه به بیان آن در کتاب‌های روایی شیعه قابل استناد و اعتماد است. از نظر محققان، محتوای حدیث مخالف با آموزه‌های قرآن و اهل بیت(ع) نیست؛ زیرا از این قبیل روایات فراوانی در [[منابع شیعی]] وجود دارد.


۲. محتواي حديث: حديثي که روايت شده آيا مطابق با آموزه هاي قرآن و اهل بيت(ع) است يا نه. از مضمون و فحواي بسياري از روايات اين قاعده به دست آمده که: هرگاه حديثي مطابق با قرآن و اهل بيت نبود آن را به ديوار بکوبيد؛ که کنايه از عدم توجه به اين گونه از احاديث دارد.
==متن و ترجمه روایت==
ابوسعید خدری می‌گوید: با عده‌ای از اصحاب در حضور [[رسول خدا]] نشسته بودیم که مردی از راه رسید و گفت: ای رسول خدا توضیح بده که منظور از عالین در این آیه چه کسانی هستند: {{قرآن|قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=[[خداوند]] به [[ابلیس]] فرمود: چرا بر [[آدم]] [[سجده]] نکردی؟ [[تکبر]] کردی یا از عالین (برترین‌ها) بودی؟|سوره=ص|آیه=۷۵}} رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، من و [[علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]] و [[حسن(ع)]] و [[حسین(ع)]] در [[سراپرده عرش]]، او را [[تسبیح]] می‌کردیم و [[فرشتگان]] نیز به دلیل تسبیح ما خداوند را تسبیح می‌کردند. زمانی که خداوند آدم را آفرید، فرشتگان را امر کرد که برای او سجده کنند، اما به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد و سجده نکرد. در این هنگام خداوند متعال به او فرمود: {{قرآن|أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ|ترجمه=تکبر کردی یا از عالین (برترین‌ها) بودی؟}} یعنی از پنج نفری که نام‌هایشان در سراپرده عرش نوشته شده‌است.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستیم که تنها از آن می‌توان به خدا رسید. هدایت شدگان با ما هدایت می‌یابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست می‌دارد و در [[بهشت]] جایش می‌دهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن می‌دارد و در [[دوزخ]] می‌افکند؛ و فقط کسانی که نسل‌شان پاک است، دوستدار مایند.»<ref>مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار،  بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۳۰۶.</ref>
==سند روایت==
درباره سند روایت ابوسعید خدری در منابع چنین آمده است:


اگر اين دو شرايط فراهم باشد مي توان به حديث عمل کرده و ارزش داد يعني اينکه اگر سند حديث از عالي ترين اسناد باشد و محتواي آن مخالف با مکتب تشيع باشد نمي توان به آن حديث ارزش داد.
* اصل [[سند حدیث]] این چنین است که [[شیخ صدوق]] از عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب و ایشان از ابی الحسن محمد بن احمد القواریری و وی از ابی الحسن محمد بن عمار و او از اسماعیل ثویه و ایشان از زیاد بن عبدالله البکائی و او از سلیمان الاعمش و ایشان نیز در آخر از ابی سعید الخدری<ref>حسینی، استر آباد، شرف الدین، تاویل الآیات الطاهره، چاپ قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق، ص۴۹۷.</ref>روایت می‌کند.


اما حديث مورد سئوال که آيا مورد تأييد است يا نه؟
* راویان حدیث مورد تأیید بوده و حدیث از نظر سند مشکلی ندارد برای مثال ابی سعید الخدری در کتب رجالی «شخصیت‌شناسی» شیعه، مورد تأیید قرار گرفته‌ است که در مورد او گفته شده: «از اصحاب رسول الله(ص) است»<ref>خوئی، معجم الرجال، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۹.</ref> یا از اولین کسانی بود که به [[امام علی(ع)]] رجوع کرد.<ref>عمر کشی، محمد بن. رجال کشی. انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۳۸.</ref> یا وی از [[اصفیاء]] بوده‌ است.<ref>ابن داود حلی، رجال ابن داود، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۹.</ref>


۱. اصل سند حديث اين چنين است که: شيخ صدوق از عبدا... بن محمد بن عبدالوهاب و ايشان از ابي الحسن محمد بن احمد القواريري و وي از ابي الحسن محمد بن عمار و او از اسماعيل ثويه و ايشان از زياد بن عبدا... البکائي و او از سليمان الاعمش و ايشان نيز در آخر از ابي سعيد الخدري<ref>حسيني، استر آباد، شرف الدين،تاويل الآيات الطاهره، چاپ قم، انتشارات جامعه مدرسين، ۱۴۰۹ق، ص۴۹۷.</ref>روايت مي کند.
==محتوای روایت==
حدیثی که روایت شده، آیا مطابق با آموزه‌های [[قرآن]] و [[اهل بیت(ع)]] است یا نه؟ از مضمون و فحوای بسیاری از روایات این قاعده به دست آمده که هرگاه حدیثی مطابق با قرآن و اهل بیت نبود آن را به دیوار بکوبید؛ که کنایه از عدم توجه به این‌گونه احادیث است.


۲. راويان حديث مورد تأييد بوده و حديث از نظر سند مشکلي ندارد براي مثال: ابي سعيد الخدري در کتب رجالي «شخصيت شناسي» شيعه مورد تأييد قرار گرفته است که در مورد او گفته شده که: ازاصحاب رسول الله است<ref>خوئي، معجم الرجال، قم، مرکز نشر آثار شيعه، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۹.</ref> يا از اولين کساني بود که به امير المومين رجوع کرد.<ref>عمر کشي، محمد بن. رجال کشي. انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۳۸.</ref> يا وي از اصفياء بوده است.<ref>ابن داود حلي، رجال ابن داود، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۹.</ref>
از نظر محققان، محتوای حدیث مخالف با آموزه‌های قرآن و اهل بیت(ع) نیست، زیرا از این قبیل روایات فراوانی در [[منابع شیعی]] وجود دارد مانند: داستان [[حضرت آدم(ع)]] که در [[تفسیر]] آیه {{قرآن|فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَتٍ}} آمده، منظور از کلمات وجود اهل بیت(ع) است که قبل از خلقت حضرت آدم(ع) وجود داشتند. در حدیثی آمده که حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پیامبر و [[ائمه(ع)]] را دید، سپس [[جبرئیل]] به او گفت اگر می‌خواهی توبه‌ات نزد خداوند قبول شود این اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: {{متن عربی|یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ‏ الْإِحْسَان}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.</ref> و بسیاری دیگر از این گونه احادیث که در این مورد آمده‌ است.


۳. محتواي حديث نيز مخالف با آموزه هاي قرآن و اهل بيت(ع) نمي باشد چرا که از اين قبيل روايات زيادي داريم مانند: داستان حضرت آدم که در تفسير آيه: فتلقي آدم من ربه کلمات، آمده منظور از کلمات وجود مقدس و پاک اهل بيت(ع) است که قبل از خلقت حضرت آدم وجود داشتند. در حديثي آمده که: حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پيامبر و ائمه(ع) را ديد سپس جبرئيل به او گفت اگر مي خواهي توبه ات نزد خداوند مقبول شود اين اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطر به حق فاطمه يا محسن بحق الحسن و الحسين<ref>مجلسي،محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، موسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.</ref> و بسياري ديگر از اين گونه احاديث که در اين مورد آمده است.
دلیل دیگر بر صحت حدیث اینکه نه تنها در کتاب [[بحارالانوار]] که [[علامه مجلسی]] صحت بسیاری از احادیث آن را تأیید کرده‌، آمده است، بلکه در تعدادی دیگر از کتب تفسیری و روایی تمام سند و حدیث یا تنها بخشی از سند و حدیث آورده شده است مانند [[کتاب تأویل الآیات]]،<ref>تاویل الآیات، ج۱، ص۴۹۷.</ref> [[تفسیر اطیب البیان]]<ref>طیب، سید عبد الحسین، تفسیر اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.</ref> که حدیث را آورده و می‌فرماید اهل بیت(ع) مصداق اتم و اکمل عالین هستند، [[تفسیر البرهان]]<ref>حسینی، بحرانی، سیدهاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.</ref> نیز  دلیلی بر صحت و اطمینان به حدیث است.{{پایان پاسخ}}
 
== منابع ==
۴. دليل ديگر بر صحت و سقم حديث اينکه نه تنها در کتاب شريف بحار الانوار آمده که خود مرحوم مجلسي صحت بسياري از احاديث کتابش را تأييد کرده است، بلکه در تعدادي ديگر از کتب تفسيري و روايي تمام سند و حديث آورده شده يا تنها بخشي از سند و حديث مانند کتاب تأويل الآيات<ref>تاويل الآيات، ج۱، ص۴۹۷.</ref>، تفسير اطيب البيان<ref>طيب، سيد عبد الحسين، تفسير اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.</ref> که حديث را فرموده و مي فرمايد اهل بيت(ع) مصداق اتم و اکمل عالين مي باشند، تفسير شريف البرهان<ref>حسيني، بحراني، سيدهاشم، البرهان، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.</ref> و ديگر کتاب ها که همه اينها دليلي بر صحت و دليلي بر اطمينان به حديث مي باشند.
{{پانویس|۲}}
 
خلاصه مطلب اينکه از اين گونه موارد از احاديث در مکتب شيعه بسيار است و براي شناخت صحيح از باطل بايد به قواعدي که در بالا اشاره شد دقت نمود.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
 
۱ـ کتاب آشنائي با علوم حديث، علي نصيري.
 
۲ـ کتاب کليات علم رجال نوشته آيت الله سبحاني.
 
۳ـ معجم الرجال آيت الله خوئي.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = فقه
  | شاخه اصلی = حدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =شد
  | تیترها =  
  | تیترها =شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =ج
  | کیفیت =  
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۵

سؤال

مراد از عالین در آیه ﴿أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ؛ آیا تکبّر کردی یا از برترین‌ها بودی(ص:۷۵) چه کسانی هستند؟ آیا مطلب بیان شده توسط ابوسعید خدری مورد تأیید است؟

مراد از عالین در آیه ۷۵ سوره ص در روایتی از پیامبر(ص) شخص پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) قلمداد شده است. واژه عالین در قرآن آمده است. بنابر روایات منابع حدیثی شیعی و به نقل از ابوسعید خدری در روایت پیامبر(ص) منظور از این واژه پیامبر و اهل بیت(ع) هستند.

این روایت دارای سند معتبر بوده و با توجه به بیان آن در کتاب‌های روایی شیعه قابل استناد و اعتماد است. از نظر محققان، محتوای حدیث مخالف با آموزه‌های قرآن و اهل بیت(ع) نیست؛ زیرا از این قبیل روایات فراوانی در منابع شیعی وجود دارد.

متن و ترجمه روایت

ابوسعید خدری می‌گوید: با عده‌ای از اصحاب در حضور رسول خدا نشسته بودیم که مردی از راه رسید و گفت: ای رسول خدا توضیح بده که منظور از عالین در این آیه چه کسانی هستند: ﴿قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ؛ خداوند به ابلیس فرمود: چرا بر آدم سجده نکردی؟ تکبر کردی یا از عالین (برترین‌ها) بودی؟(ص:۷۵) رسول خدا فرمود: «دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم را بیافریند، من و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) در سراپرده عرش، او را تسبیح می‌کردیم و فرشتگان نیز به دلیل تسبیح ما خداوند را تسبیح می‌کردند. زمانی که خداوند آدم را آفرید، فرشتگان را امر کرد که برای او سجده کنند، اما به ما فرمان سجده نداد. همه فرشتگان سجده کردند جز ابلیس که خودداری کرد و سجده نکرد. در این هنگام خداوند متعال به او فرمود: ﴿أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ؛ تکبر کردی یا از عالین (برترین‌ها) بودی؟ یعنی از پنج نفری که نام‌هایشان در سراپرده عرش نوشته شده‌است.» آن گاه رسول خدا افزود: «ما در خدا هستیم که تنها از آن می‌توان به خدا رسید. هدایت شدگان با ما هدایت می‌یابند؛ هر کس ما را دوست بدارد، خداوند او را دوست می‌دارد و در بهشت جایش می‌دهد و هر کس ما را دشمن بدارد خداوند او را دشمن می‌دارد و در دوزخ می‌افکند؛ و فقط کسانی که نسل‌شان پاک است، دوستدار مایند.»[۱]

سند روایت

درباره سند روایت ابوسعید خدری در منابع چنین آمده است:

  • اصل سند حدیث این چنین است که شیخ صدوق از عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب و ایشان از ابی الحسن محمد بن احمد القواریری و وی از ابی الحسن محمد بن عمار و او از اسماعیل ثویه و ایشان از زیاد بن عبدالله البکائی و او از سلیمان الاعمش و ایشان نیز در آخر از ابی سعید الخدری[۲]روایت می‌کند.
  • راویان حدیث مورد تأیید بوده و حدیث از نظر سند مشکلی ندارد برای مثال ابی سعید الخدری در کتب رجالی «شخصیت‌شناسی» شیعه، مورد تأیید قرار گرفته‌ است که در مورد او گفته شده: «از اصحاب رسول الله(ص) است»[۳] یا از اولین کسانی بود که به امام علی(ع) رجوع کرد.[۴] یا وی از اصفیاء بوده‌ است.[۵]

محتوای روایت

حدیثی که روایت شده، آیا مطابق با آموزه‌های قرآن و اهل بیت(ع) است یا نه؟ از مضمون و فحوای بسیاری از روایات این قاعده به دست آمده که هرگاه حدیثی مطابق با قرآن و اهل بیت نبود آن را به دیوار بکوبید؛ که کنایه از عدم توجه به این‌گونه احادیث است.

از نظر محققان، محتوای حدیث مخالف با آموزه‌های قرآن و اهل بیت(ع) نیست، زیرا از این قبیل روایات فراوانی در منابع شیعی وجود دارد مانند: داستان حضرت آدم(ع) که در تفسیر آیه ﴿فَتَلَقَّی ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَتٍ آمده، منظور از کلمات وجود اهل بیت(ع) است که قبل از خلقت حضرت آدم(ع) وجود داشتند. در حدیثی آمده که حضرت آدم ساق عرش را نگاه کرد و نور و اسماء پیامبر و ائمه(ع) را دید، سپس جبرئیل به او گفت اگر می‌خواهی توبه‌ات نزد خداوند قبول شود این اسماء را ذکر کن پس فرمود بگو: «یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ مِنْکَ‏ الْإِحْسَان»[۶] و بسیاری دیگر از این گونه احادیث که در این مورد آمده‌ است.

دلیل دیگر بر صحت حدیث اینکه نه تنها در کتاب بحارالانوار که علامه مجلسی صحت بسیاری از احادیث آن را تأیید کرده‌، آمده است، بلکه در تعدادی دیگر از کتب تفسیری و روایی تمام سند و حدیث یا تنها بخشی از سند و حدیث آورده شده است مانند کتاب تأویل الآیات،[۷] تفسیر اطیب البیان[۸] که حدیث را آورده و می‌فرماید اهل بیت(ع) مصداق اتم و اکمل عالین هستند، تفسیر البرهان[۹] نیز دلیلی بر صحت و اطمینان به حدیث است.

منابع

  1. مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۳۰۶.
  2. حسینی، استر آباد، شرف الدین، تاویل الآیات الطاهره، چاپ قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۹ق، ص۴۹۷.
  3. خوئی، معجم الرجال، قم، مرکز نشر آثار شیعه، ۱۳۶۹ش، ج۹، ص۴۹.
  4. عمر کشی، محمد بن. رجال کشی. انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ج۱، ص۳۸.
  5. ابن داود حلی، رجال ابن داود، انتشارات دانشگاه، تهران، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۹.
  6. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، لبنان، مؤسسه وفاء، ج۴۴، ص۲۴۵.
  7. تاویل الآیات، ج۱، ص۴۹۷.
  8. طیب، سید عبد الحسین، تفسیر اطیب البیان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۲۷۴.
  9. حسینی، بحرانی، سیدهاشم، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۶۴.