مذمت مدح‌کنندگان در کلام امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
امام علی(ع)در نهج‌البلاغه مداحان را ذم کرده‌ است اما در زمان کنونی آنان مورد ستایش قرار می‌گیرند، دلیل این دوگانگی چیست؟
امام علی(ع) در نهج‌البلاغه مداحان را مذمت کرده‌ است، اما در زمان کنونی آنان مورد ستایش قرار می‌گیرند. دلیل این دوگانگی چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
مذمت کردن مداحان در کلام [[امام علی(ع)]] را متوجه مداحانی دانسته‌اند که به ناحق، افراد ناپاک را مدح و ستایش می‌کنند، زبان به [[چاپلوسی]] می‌گشایند و از دیدن حق و حقیقت عاجزند. اما مداحانی که افراد خوب و با تقوی را مدح می‌نمودند مورد ستایش [[امامان معصوم(ع)]] قرار داشتند.  
امام علی(ع) در [[عهدنامهٔ مالک اشتر]] مدح‌کنندگان حاکمان و زورمداران را مذمت کرده است. او از [[مالک اشتر]] خواسته است که این گونه افراد را از خود دور کند.  


هنگامی که [[هشام بن عبدالملک]] در مکه می‌خواست [[حجرالاسود]] را استلام کند، ازدحام جمعیت مانع شد و برای استراحت به گوشه‌ای نشست در این هنگام [[امام سجاد(ع)]] برای طواف آمد و مردم از هیبت امام کنار رفتند و امام به راحتی [[استلام حجرالاسود]] نمود و دست خود را به آن رساند. شخصی از طرفداران هشام که امام را نمی‌شناخت از او پرسید، این شخص کیست؟ هشام به دروغ گفت که نمی‌شناسم، [[فرزدق]] که حاضر بود گفت من می‌شناسم و سپس شروع به معرفی امام سجاد(ع) و در ضمن قصیده‌ای که شیعه و سنی آن را نقل کردند به مدح امام پرداخت. این شعر با این بیت آغاز می‌شود: {{متن عربی|هَذا الّذي تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،وَالبَيْتُ يعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ|ترجمه=این کسی است که مکه و بطحاء عظمت او را می‌شناسد و خانه خدا و حرم امن الهی او را می‌شناسند…،}} به مداحی آن حضرت پرداخت. پس از آن، هشام، فرزدق را حبس نمود و حقوقش را قطع کرد؛ امام سجاد مقداری پول برای او فرستاد و از او تمجید نمود،<ref>مفید، الاختصاص، قم، جامعه مدرسین، ص۱۹۱؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، نجف اشرف، چاپخانه حیدریه، ۱۳۷۶ هجری، ج۳، ص۳۰۶.</ref>
[[امام علی(ع)]] ضمن عهدنامهٔ خود به مالک اشتر چنین گفته است: {{متن عربی|وَالْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ يُطْرُوکَ وَلاَ يَبْجَحُوکَ بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الاِْطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ.|ترجمه=و به پارسايان و راستگويان بپيوند، و آنان را چنان بپرور كه تو را فراوان نستايند، و با ستودن كار بيهوده‌اى كه نكرده‌اى خاطرت را شاد ننمايند، كه ستودن فراوان خود پسندى آرد، و به سركشى وادارد.}}<ref>نهج البلاغه، ترجمهٔ سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش، نامه ۵۳، ص۳۲۸.</ref>  


==تفاوت واژه مداح در قدیم و معاصر==
از نظر برخی، ضرر مداحان چاپلوس، كه اطراف قدرت‌مداران نااهل را مى‌گيرند و آنها را بر مسند قدرت مى‌نشانند، از زيان سردمداران نالايق كمتر نيست، بلكه بيشتر است. هدف امام(ع) از چنین توصیه‌ای به مالک اين است که حاکم در برابر مداحى اطرافيان خود روی خوش نشان ندهد و اظهار خوشحالى نکند؛ خواه در مورد انجام کارهاى نيک باشد، خواه دربارهٔ ترک کارهاى بد. زیرا تکرار اين عمل از سوى اطرافيان تدريجاً در دل زمامدار اثر مى‌گذارد و او را مغرور و از خود راضى مى‌کند. غرور هم در کار حکمرانی سرچشمهٔ انحرافات بسيار است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهيه و تنظيم جمعى از فضلاء، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۶، ج۱، ص۵۹۸.</ref>
عنوان مداحان در روایات با اصطلاحات امروزی در مورد مداحان متفاوت است. مداحان آن دوران یعنی شاعرانی که یا مدح ستمگران می‌کردند که مورد ملامت و مذمت قرار گرفته‌اند، یا مادح اهل‌بیت بودند که مورد تأیید، تشویق و تمجید قرار گرفته‌اند و اما مداحان امروزی به کسانی گفته می‌شود که [[روضه خوانی]]، [[مرثیه خوانی]] و نوحه خوانی می‌کنند و همه در مسیر اهل‌بیت هستند. البته برخی از مداحان امروز که در مداحی خود از منابع صحیح استفاده نموده از تحریف و دروغ و خلاف شرع به دور هستند، قابل تأیید و گروهی که در کلماتشان مطالب خلاف واقع و ناسازگار با شرع وجوج دارد، مورد انتقادند.
 
{{پایان پاسخ}}
امام علی(ع) حتی مدح خود را، به عنوان حاکم، خوش نمی‌داشته است. آنچنان که در نهج البلاغه آمده است: {{متن عربی|وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ.|ترجمه=[و به مردى كه در ستودن او افراط كرد، و آنچه در دل داشت به زبان نياورد فرمود:] من كمتر از آنم كه بر زبان آرى و برتر از آنم كه در دل دارى.}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۸۳، ص۳۷۳.</ref>
 
منع امام علی(ع) شامل مدح اهل‌بیت(ع)، که صاحب علم الهی و عصمت بوده‌اند، نمی‌شود. آنچنان که در منابع تاریخی آمده است که [[هشام بن عبدالملک]] در مکه می‌خواست [[حجرالاسود]] را استلام (لمس) کند، ولی ازدحام جمعیت مانع شد. برای استراحت به گوشه‌ای نشست. در این هنگام [[امام سجاد(ع)]] برای طواف آمد و مردم از هیبت امام(ع) کنار رفتند و امام به راحتی [[استلام حجرالاسود]] کرد. شخصی از اطرافیان هشام که امام را نمی‌شناخت از هشام پرسید که این شخص کیست. هشام به دروغ گفت که او را نمی‌شناسم. [[فرزدق]] شاعر، که در آن جمع حاضر بود، گفت که من او را می‌شناسم. سپس به معرفی و مدح امام سجاد(ع)، در ضمن قصیده‌ای که شیعه و سنی آن را نقل کردند، پرداخت. این قصیده با این بیت آغاز می‌شود: {{متن عربی|هَذا الّذي تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،وَالبَيْتُ يعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ|ترجمه=این کسی است که مکه و بطحاء عظمت او را می‌شناسد و خانه خدا و حرم امن الهی او را می‌شناسند…،}}. پس از این واقعه، هشام فرزدق را حبس و حقوقش را قطع کرد. امام سجاد مقداری پول برای فرزدق فرستاد و از او تمجید نمود.<ref>المفید، محمد بن محمد، الاختصاص، قم، مرکز النشر الاسلامی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ۱۴۳۲ق، ص۱۹۱.</ref>{{پایان پاسخ}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۹

سؤال

امام علی(ع) در نهج‌البلاغه مداحان را مذمت کرده‌ است، اما در زمان کنونی آنان مورد ستایش قرار می‌گیرند. دلیل این دوگانگی چیست؟

امام علی(ع) در عهدنامهٔ مالک اشتر مدح‌کنندگان حاکمان و زورمداران را مذمت کرده است. او از مالک اشتر خواسته است که این گونه افراد را از خود دور کند.

امام علی(ع) ضمن عهدنامهٔ خود به مالک اشتر چنین گفته است: «وَالْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَالصِّدْقِ، ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ يُطْرُوکَ وَلاَ يَبْجَحُوکَ بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ، فَإِنَّ کَثْرَةَ الاِْطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ، وَتُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ.؛ و به پارسايان و راستگويان بپيوند، و آنان را چنان بپرور كه تو را فراوان نستايند، و با ستودن كار بيهوده‌اى كه نكرده‌اى خاطرت را شاد ننمايند، كه ستودن فراوان خود پسندى آرد، و به سركشى وادارد.»[۱]

از نظر برخی، ضرر مداحان چاپلوس، كه اطراف قدرت‌مداران نااهل را مى‌گيرند و آنها را بر مسند قدرت مى‌نشانند، از زيان سردمداران نالايق كمتر نيست، بلكه بيشتر است. هدف امام(ع) از چنین توصیه‌ای به مالک اين است که حاکم در برابر مداحى اطرافيان خود روی خوش نشان ندهد و اظهار خوشحالى نکند؛ خواه در مورد انجام کارهاى نيک باشد، خواه دربارهٔ ترک کارهاى بد. زیرا تکرار اين عمل از سوى اطرافيان تدريجاً در دل زمامدار اثر مى‌گذارد و او را مغرور و از خود راضى مى‌کند. غرور هم در کار حکمرانی سرچشمهٔ انحرافات بسيار است.[۲]

امام علی(ع) حتی مدح خود را، به عنوان حاکم، خوش نمی‌داشته است. آنچنان که در نهج البلاغه آمده است: «وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ.؛ [و به مردى كه در ستودن او افراط كرد، و آنچه در دل داشت به زبان نياورد فرمود:] من كمتر از آنم كه بر زبان آرى و برتر از آنم كه در دل دارى.»[۳]

منع امام علی(ع) شامل مدح اهل‌بیت(ع)، که صاحب علم الهی و عصمت بوده‌اند، نمی‌شود. آنچنان که در منابع تاریخی آمده است که هشام بن عبدالملک در مکه می‌خواست حجرالاسود را استلام (لمس) کند، ولی ازدحام جمعیت مانع شد. برای استراحت به گوشه‌ای نشست. در این هنگام امام سجاد(ع) برای طواف آمد و مردم از هیبت امام(ع) کنار رفتند و امام به راحتی استلام حجرالاسود کرد. شخصی از اطرافیان هشام که امام را نمی‌شناخت از هشام پرسید که این شخص کیست. هشام به دروغ گفت که او را نمی‌شناسم. فرزدق شاعر، که در آن جمع حاضر بود، گفت که من او را می‌شناسم. سپس به معرفی و مدح امام سجاد(ع)، در ضمن قصیده‌ای که شیعه و سنی آن را نقل کردند، پرداخت. این قصیده با این بیت آغاز می‌شود: «هَذا الّذي تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،وَالبَيْتُ يعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ؛ این کسی است که مکه و بطحاء عظمت او را می‌شناسد و خانه خدا و حرم امن الهی او را می‌شناسند…،». پس از این واقعه، هشام فرزدق را حبس و حقوقش را قطع کرد. امام سجاد مقداری پول برای فرزدق فرستاد و از او تمجید نمود.[۴]


منابع

  1. نهج البلاغه، ترجمهٔ سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش، نامه ۵۳، ص۳۲۸.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهيه و تنظيم جمعى از فضلاء، تهران، دار الكتب الاسلاميه‌، ۱۳۸۶، ج۱، ص۵۹۸.
  3. نهج البلاغه، حکمت ۸۳، ص۳۷۳.
  4. المفید، محمد بن محمد، الاختصاص، قم، مرکز النشر الاسلامی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ۱۴۳۲ق، ص۱۹۱.