قیام قائم(ع) در روایت ابن اسباط

از ویکی پاسخ
سؤال

در حدیث آمده است که ابن اسباط از ابوالحسن(ع) سؤال می‌کند که: آیا قیام قائم(عج) در این سال است؟ امام فرمود: ماشاء الله تا آخر حدیث.[۱]آیا راوی عقیده اثنی عشری نداشت و نمی‌دانست که آن حضرت دوازدهمین امام است که چنین سؤالی را مطرح می‌کند؟.....

حدیث مذکور را مرحوم حمیری در کتاب «قرب الاسناد» و هم چنین علامه مجلسی در «بحارالانوار» از «قرب الاسناد» این گونه نقل نموده‌اند: احمد بن محمد بن عیسی عن ابن اسباطٍ قال قلت لابی الحسن ـ(ع) ـ: جعلت فداک إنّ ثعلبه بنَ میمونٍ حدّثَنی عن علیِّ بن المُغیره عن زیدٍ العَمَّیَّ عن علیَّ بن الحُسین ـ(ع) ـ قال: یقومُ قائمنا لِمُوافاه النّاسِ سَنَه، قال: یقومُ القائمُ بلا سُفیانیٍّ إنّ أمرَ القائمِ حتمٌ منَ اللهِ و أمرُ السُّفیانیِّ حتمٌ مِنَ اللهِ وَ لا یکونُ قائمٌ إلا بسُفیانیٍّ، قلتُ: جُعلتُ فِداکَ فَیکونُ فی هذهِ السَّنه؟ قالَ: ما شاءَ اللهُ، قُلتُ: یکونُ فِی الَّتی یلیهَا؟ قالَ: یَفعلُ اللهُ ما یشاءُ.[۲]

ابتدا لازم است سند این حدیث را بررسی کنیم، افراد در سند عبارتند از: احمد بن محمد بن عیسی، علی بن اسباط، احمد بن محمد بن عیسی مشترک است بین پنج نفر، فقط یک نفر از آنها توثیق شده و آن یک نفر احمد بن محمد بن عیسی اشعری است،[۳] چهار نفر دیگر توثیق نشدند، هر چند احمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله بن سعد اشعری ثقه است ولی با توجه به اینکه در همین کتاب قرب الاسناد، حمیری از احمد بن محمد بن عیسی بن عبید هم روایت کرده است،[۴] شاید بتوان گفت در این روایت هم مراد ابن عبید است.

بر فرض که قبول شود این راوی همان اشعری است و مورد وثوق، باز نمی‌توان به این روایت استناد کرد چرا که امام نفرموده است که من قائم هستم بلکه به‌طور مبهم فرموده که هر چه خدا بخواهد همان می‌شود و مبهم گفتنش شاید به خاطر جو آن زمان بوده که امام به صراحت نفرموده من قائم نیستم و این ابهام گویی نیز این را نمی‌رساند پس او خودش را قائم می‌دانستند، بلکه امام می‌فرماید هر چه خدا بخواهد و خواست خدا این است که حضرت مهدی امام دوازدهم شیعیان قائم باشد و قیامش نیز بعد از خروج سفیانی خواهد شد و بنابراین اشکال رفع می‌شود و امام رضا ـ(ع) ـ هیچ وقت امیدوار نبوده که قائم دوازدهمین باشد یا مفهوم روایت این است که امامت اثنی عشری مورد قبول نبود و امام رضا ـ(ع) ـ هم امیدوار نبود که مهدی منتظر باشد لذا فرمود: هر چه خدا بخواهد آن خواهد شد که این با روایات فراوان و غیرقابل انکاری که می‌رساند جانشینان رسول گرامی اسلام(ص) دوزاده نفر بودند و مهدی ـ ارواحنا له الفدا ـ دوازدهمین آن حضرات می‌باشد در تعارض است. و چون روایت قرب الاسناد بر فرض ثقه بودن راوی آن، فقط یک روایت است در هنگام تعارض با روایات فراوان، قدرت تعارض نداشته و رد خواهد شد.

هر چند روایات مربوط به دوازده امام و حضرت مهدی ـ ارواحنا له الفدا ـ را نمی‌توان در این نوشتار آورد و لذا به نمونه ای اشاره می‌شود:

عبدالله بن جعفر بن ابی طالب از پیامبر خدا(ص) نقل کرده است که جانشینان من و آنها که بر همه ولایت دارند دوازده نفرند که نه نفر از آنها اولاد امام حسین ـ(ع) ـ می‌باشد.[۵]

روایات مربوط به دوازده امام ـ(ع) ـ را می‌توان در این منابع مطالعه کرد:

۱. کافی، ج۱، ص۵۲۹، ۶ حدیث.

۲. بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۰۱، باب ۴۰، روایاتی که بر دوازده جانشین پیامبر اسلام دلالت دارند و اول آنها امیر المؤمنین و آخرشان حضرت مهدی است بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۰۱، باب ۴۱. بحار الانوار، ج۳۶، ص۲۰۱، باب ۴۲ و ۴۵ و این روایات بیش از ۴۰ روایت می‌باشد.

۳. اعلام الوری، ص۳۸۲، حدود یازده روایت.

۴. و اینها نمونه ای از صدها روایات بر مطلب فوق است که یک یا چند روایت مشکوک توان تعارض با آنها را ندارند.

اما در رابطه با دلالت: با چشم پوشی از ضعف سند، ترجمه آن این گونه است که علی بن اسباط گوید: به ابوالحسن ـ(ع) ـ عرض کردم که: قربانت گردم به راستی که ثعلبه بن میمون به من خبر داد که علی بن مغیره از زید عمی نقل نموده که امام سجاد ـ(ع) ـ فرمودند: قائم ما برای ایفای حقوق مردم در یک سالی قیام می‌کند، ابوالحسن ـ(ع) ـ فرمود: آیا قائم ما بدون ظهور سفیانی قیام می‌کند؟ در حقیقت امر و ماجرای قائم ما از طرف خدا حتمی و قطعی هست، و امر و ماجرای سفیانی هم از طرف خدا حتمی و قطعی هست، و قائم ما نمی‌آید مگر بعد از سفیانی، علی بن اسباط گوید: به امام ـ(ع) ـ عرض کردم که: آیا قیام قائم امسال تحقق پیدا می‌کند؟ حضرت فرمودند: آنچه که خدا بخواهد همان می‌شود، عرض کردم: سال دیگر است؟ حضرت فرمود: خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد.

اما شبهه اول که آیا علی بن اسباط دوازده امامی نبود که این گونه سؤال کرد؟ باید گفت که علی ابن اسباط هر چند وی ثقه بود و در نقل روایات صادق، اما از نظر اعتقادی فطحی مذهب بوده و امام رضا ـ(ع) ـ را نیز امام نمی‌دانست و شاید به دنبال این بود که مهدی و قائمی که قیام خواهد کرد چه کسی است، البته گفته می‌شود وی در زمان امام جواد ـ(ع) ـ از اعتقاد فطحی برگشت.[۶]

بنابراین اگر هم بپذیریم که وی در زمان امام جواد ـ(ع) ـ از مذهب فطحی برگشت بازمی‌رساند وی در زمان امام رضا ـ(ع) ـ آن حضرت را نه به عنوان امام، بلکه یکی از اهل بیت پیامبر(ص) که معدن علم پیامبر اسلام است می‌شناختند.

اما شبهه دوم که چرا امام ـ(ع) ـ ایشان را متنبه نکردند؟ شاید در پاسخ بتوان گفت: امام بر اساس فهم و باور مخاطب این مطلب را نفرموده است. چرا که مخاطب دوازده امام بودن طبق باور شیعه را قبول نداشت هر چند زمان دقیق قیام حضرت مهدی ـ(ع) ـ برای امامان معصوم ـ(ع) ـ نیز هم معلوم نبوده، لذا امام ـ(ع) ـ آن را مقید به مشیت و خواست خدا کردند.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱. مهدی انقلابی بزرگ، تألیف استاد آیت الله ناصر مکارم شیرازی.


منابع

  1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق، ج۵۲، ص۱۸۲؛ حدیث فرهنگ، ص۲۱۸.
  2. عبد الله بن جعفر حمیری، قرب الاسناد، ص۳۴۷، حدیث ۱۳۲۹، ناشر: مؤسسه آل البیت قم، چاپ اول، سال ۱۴۱۳ هجری، علامه مجلسی بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۸۲، حدیث ۵، ۲۱۸، ناشر: مؤسسه الوفاء بیروت، چاپ سوم، سال ۱۴۰۳ هجری.
  3. شیخ طوسی، رجال طوسی، ص۳۵۱، شماره ۵۱۹۸، ناشر:جامعه مدرسین قم، چاپ اول، سال ۱۴۱۵ هجری.
  4. قرب الاسناد، ص۱۴۷.
  5. کلینی، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۵۲۹، حدیث ۴، باب ما جاء فی الاثنی عشرو….
  6. نجاشی، احمد، رجال نجاشی، قم، جامعه مدرسین، پنجم، ۱۴۱۶ هـ. ق، ص۲۵۲.