قیام قائم(ع) در روایت ابن اسباط

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۴ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

ابن اسباط در روایتی از ابوالحسن(ع) سؤال می‌کند که: آیا قیام قائم(عج) در این سال است؟ آیا راوی عقیده اثنی عشری نداشته و نمی‌دانست که آن حضرت دوازدهمین امام است که چنین سؤالی را مطرح می‌کند؟

منبع حدیث

حدیث ابن اسباط را حمیری در کتاب قرب الاسناد و هم‌چنین علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار از قرب الاسناد این گونه نقل نموده‌اند: «احمد بن محمد بن عیسی عن ابن اسباطٍ قال قلت لابی الحسن(ع): جعلت فداک إنّ ثعلبه بنَ میمونٍ حدّثَنی عن علیِّ بن المُغیره عن زیدٍ العَمَّیَّ عن علیَّ بن الحُسین(ع) قال: یقومُ قائمنا لِمُوافاه النّاسِ سَنَه، قال: یقومُ القائمُ بلا سُفیانیٍّ إنّ أمرَ القائمِ حتمٌ منَ اللهِ و أمرُ السُّفیانیِّ حتمٌ مِنَ اللهِ وَ لا یکونُ قائمٌ إلا بسُفیانیٍّ، قلتُ: جُعلتُ فِداکَ فَیکونُ فی هذهِ السَّنه؟ قالَ: ما شاءَ اللهُ، قُلتُ: یکونُ فِی الَّتی یلیهَا؟ قالَ: یَفعلُ اللهُ ما یشاءُ.؛ بنقل از ابن اسباط گفت: به حضرت امام کاظم علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم همانا ثعلبه بن میمون به من خبر داد از علی بن مغیره از زید عمی از حضرت امام سجاد علی بن الحسین صلوات الله وسلامه علیهما فرمود: قائم ما علیه السلام در سالی برای آسایش مردم قیام فرماید. راوی گفت: قائم علیه السلام بدون سفیانی قیام فرماید؟ فرمود: همانا امر قائم علیه السلام حتمی وابرامی از خدا است، وکار سفیانی هم حتم وابرام از خدا است وقیام قائم علیه السلام نباشد مگر به سفیانی راوی گفت: عرض کردم: فدایت شوم در همانسال؟ فرمود: آنچه خدا بخواهد عرض کردم: در سال بعد خواهد بود؟ فرمود: خدا هر چه خواهد می کند.»[۱]

بررسی سندی

در سند این حدیث از این اشخاص نام برده شده است، احمد بن محمد بن عیسی، علی بن اسباط، احمد بن محمد بن عیسی که مشترک بین پنج نفر است و تنها یک نفر از آنها توثیق شده که احمد بن محمد بن عیسی اشعری است.[۲] چهار نفر دیگر مورد اعتماد در میان علمای حدیث‌شناسی نیستند. اما با وجود اینکه احمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله بن سعد اشعری ثقه است اما در کتاب قرب الاسناد، حمیری از احمد بن محمد بن عیسی بن عبید نیز روایت کرده است،[۳] به همین دلیل ممکن است در این روایت مراد ابن عبید بوده باشد.

بررسی محتوایی

با فرض پذیرش راوی بودن احمد بن محمد بن عیسی اشعری و مورد وثوق بودن او، نمی‌توان به این روایت استناد کرد زیرا امام نفرموده است که من قائم هستم، بلکه به‌طور مبهم می‌فرماید: «هر چه خدا بخواهد همان می‌شود» می‌توان احتمال داد که این مبهم سخن گفتن امام به دلیل جو حاکم در آن دوران باشد که ایشان نخواسته به شکل واضح سخن از قائم نبودن خود کرده باشد، بلکه امام می‌فرماید هر چه خدا بخواهد و خواست خدا این است که حضرت مهدی(ع) امام دوازدهم شیعیان قائم باشد و قیامش نیز بعد از خروج سفیانی خواهد شد و بنابراین اشکال رفع می‌شود. همچنین روایات بسیار و معتبری وجود دارد که بیان می‌کنند جانشینان پیامبر(ص) دوزاده نفر هستند و مهدی(ع) دوازدهمین ایشان است. اما روایت قرب الاسناد بر فرض ثقه بودن راوی آن، تنها یک روایت است و در هنگام تعارض با روایات دیگر که تعدادشان در حد تواتر است، قدرت تعارض نداشته و رد خواهد شد.

بررسی دلالی

در رابطه با دلالت روایت با چشم پوشی از ضعف سند، ترجمه آن این‌گونه است که علی بن اسباط گوید: به ابوالحسن(ع) عرض کردم که: قربانت گردم به راستی که ثعلبه بن میمون به من خبر داد که علی بن مغیره از زید عمی نقل نموده که امام سجاد(ع) فرمودند: قائم ما برای ایفای حقوق مردم در یک سالی قیام می‌کند، ابوالحسن ـ(ع) ـ فرمود: آیا قائم ما بدون ظهور سفیانی قیام می‌کند؟ در حقیقت امر و ماجرای قائم ما از طرف خدا حتمی و قطعی هست، و امر و ماجرای سفیانی هم از طرف خدا حتمی و قطعی هست، و قائم ما نمی‌آید مگر بعد از سفیانی، علی بن اسباط گوید: به امام(ع) عرض کردم که: آیا قیام قائم امسال تحقق پیدا می‌کند؟ حضرت فرمودند: آنچه که خدا بخواهد همان می‌شود، عرض کردم: سال دیگر است؟ حضرت فرمود: خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد.

شبهه اول، آیا علی بن اسباط دوازده امامی نبود که این گونه سؤال کرد؟ باید گفت که علی ابن اسباط هر چند ثقه بود و در نقل روایات صادق، اما از نظر اعتقادی فطحی مذهب بوده و امام رضا(ع) را نیز امام نمی‌دانست و شاید به دنبال این بود که مهدی و قائمی که قیام خواهد کرد چه کسی است، البته گفته می‌شود وی در زمان امام جواد(ع) از اعتقاد فطحی برگشت.[۴]

بنابراین اگر پذیرفته شود که او در زمان امام جواد(ع) از مذهب فطحی برگشت بازمی‌رساند وی در زمان امام رضا(ع) آن حضرت را نه به عنوان امام، بلکه یکی از اهل بیت پیامبر(ص) که معدن علم پیامبر اسلام است می‌شناختند.

شبهه دوم، چرا امام(ع) ایشان را متنبه نکردند؟ شاید در پاسخ بتوان گفت: امام بر اساس فهم و باور مخاطب این مطلب را نفرموده است. چرا که مخاطب دوازده امام بودن طبق باور شیعه را قبول نداشت هر چند زمان دقیق قیام حضرت مهدی(ع) برای امامان معصوم(ع) نیز معلوم نبوده، لذا امام(ع) آن را مقید به مشیت و خواست خدا کردند.

روایات دوازده امامی بودن شیعیان

روایات مربوط به دوازده امام و حضرت مهدی(ع) به میزان قابل توجهی در جوامع روایی شیعه وجود دارد.

  • کتاب اصول کافی در جلد اول ۶ حدیث وجود دارد.
  • بحارالانوار، جلد ۳۶ صفحه ۲۰۱، باب ۴۰ تا ۴۵، روایاتی که بر دوازده جانشین پیامبر(ص) دلالت دارند و اول آنها امیرالمؤمنین علی(ع) و آخرشان حضرت مهدی(ع) است و این روایات بیش از ۴۰ روایت است.
  • اعلام الوری، ص۳۸۲، حدود یازده روایت را ذکر نموده است.

عبدالله بن جعفر بن ابیطالب از پیامبر(ص) نقل کرده است که جانشینان من و آنها که بر همه ولایت دارند دوازده نفرند که نه نفر از آنها اولاد امام حسین(ع) هستند.[۵]

این موارد نمونه‌ای از روایات زیادی است ک درباره دوازده امام در کتاب‌های روایی شیعه بیان شده است. با وجود تواتر روایی این احادیث یک یا چند روایت مشکوک توان تعارض با آنها را ندارند.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

  • مهدی انقلابی بزرگ، تألیف استاد آیت الله ناصر مکارم شیرازی.


منابع

  1. عبد الله بن جعفر حمیری، قرب الاسناد، ص۳۴۷، حدیث ۱۳۲۹، ناشر: مؤسسه آل البیت قم، چاپ اول، سال ۱۴۱۳ هجری، علامه مجلسی بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۸۲، حدیث ۵، ۲۱۸، مؤسسه الوفاء بیروت، چاپ سوم، سال ۱۴۰۳ هجری.
  2. شیخ طوسی، رجال طوسی، ص۳۵۱، شماره ۵۱۹۸، جامعه مدرسین قم، چاپ اول، سال ۱۴۱۵ هجری.
  3. قرب الاسناد، ص۱۴۷.
  4. نجاشی، احمد، رجال نجاشی، قم، جامعه مدرسین، پنجم، ۱۴۱۶ هـ. ق، ص۲۵۲.
  5. کلینی، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۵۲۹، حدیث ۴، باب ما جاء فی الاثنی عشرو….