قیام‌های پس از عاشورا

از ویکی پاسخ
سؤال

چه قیام‌هایی پس از عاشورا رخ داد؟

درگاه‌ها
امام حسین.png


تأثیر عاشورا بر قیام‌های پس از خود

قیام مقدس امام حسین (علیه‌السلام) اساس و ریشه همه نهضت‌های حق طلبانه، همانند قیام «توابین»، «قیام مختار»، فتنه «ابن زبیر»، قیام «زید بن علی (علیه‌السلام)»، قیام «یحیی بن زید»، قیام، «بنی الحسن»، قیام «فخ» و… شده و تمام این حرکت‌ها و قیامها، مایه‌ای از نام حسین (علیه‌السلام) داشت.[۱]

شهید شدن امام حسین (علیه‌السلام) در تهیج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخ داد، شیعیان پراکنده بودند و هنگامی که امام حسین (علیه‌السلام) شهید شد، شیعه با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان، نفوذ کرده و عقیده راسخ آنان شد.[۲]

درحقیقت می‌توان ادعا کرد که تشکل شیعه و آشکار شدن مکتب شیعه، به عنوان مکتب اصیل و نشأت گرفته از اساس اسلام، بعد از قیام امام حسین (علیه‌السلام) به وجود آمد و تا آن زمان، مکتب تشیع در مقابل قدرتهای وقت، به عنوان یک ایدئولوژی و تشکیلات مهم اسلامی مطرح نبود؛ اما پس از انقلاب خونین کربلا، برای شیعیان شکی باقی نماند، که اگر حقانیت هست در این مکتب است، و دریافتند که اسلام حقیقی و مروج تعالیم پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) در خاندان اوست و اهل بیت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) به خلافت و زعامت مسلمین سزاوارترند. از آن پس، نهضت‌های مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشه دار در میان مسلمین مطرح شد.[۳]

انتشار اخبار كربلا تأثير عجيبى در ميان مسلمانان گذاشت، از يك سو، اوج مظلوميّت امام حسين عليه السلام و يارانش و نهايت قساوتى كه در شهادت آنان و اسارت خاندان پاكش آشكار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموى شد.ص۶۶۶

پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قيام بر ضدّ دستگاه يزيد و آنگاه خلافت بنى‌اميّه، رخ داد. بخشى از آن، سازمان نيافته و به تعبير ديگر، حركت فردى و جسورانه بود. سنگينى آن حادثه، تاب سكوت را (با همه خطراتش) از برخى گرفت و آنها را به ابراز انزجار و اعلان نفرت از دژخيمان اموى واداشت كه گاه به كشته شدن آنها مى‌انجاميد.

در اينجا به دو نمونه اشاره مى‌كنيم:

1- حميد بن مسلم‌ (از وقايع‌نگاران و راويان حادثه كربلا) مى‌گويد: زنى از قبيله‌ بكر بن وائل‌ همراه شوهرش در كربلا، در جمع لشكريان عمر بن سعد حضور داشت، هنگامى كه مشاهده كرد لشكريان به سوى خيمه‌هاى ابى‌عبداللَّه عليه السلام حمله كردند و شروع به غارت نمودند، شمشيرى را برداشت و به سوى آن خيمه‌ها روان شد و فرياد زد:

«يا آلَ بَكْرِ بْنِ وائِلٍ، أَتُسْلَبُ بَناتُ رَسُولِ اللَّهِ؟ لا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ، يالَثاراتِ رَسُولِ اللَّهِ‌

؛ اى خاندان بكر بن وائل! آيا دختران رسول خدا غارت شوند (و شما آرام باشيد؟!) حكم و فرمانى جز براى خدا نيست (از او بايد اطاعت كرد، نه از بنى‌اميّه)؛ اى خونخواهانِ رسول خدا بپاخيزيد».شوهرش آمد و او را گرفت و به جايگاهش بازگرداند.

عبداللَّه بن عفيف ازدى‌ كه از شيعيان اميرمؤمنان عليه السلام بود و يك چشم خود را در جنگل جمل و چشم ديگرش را در جنگ صفّين در ركاب على عليه السلام از دست داده بود و پيوسته در مسجد كوفه به عبادت مشغول بود [2] از جاى برخاست و فرياد زد: اى پسر مرجانه! كذّاب پسر كذّاب تويى و پدرت، و آن كسى است كه تو و پدرت را بر اين جايگاه نصب كرد. اى دشمن خدا! فرزندان انبيا را به قتل مى‌رسانى و اكنون بر منبر مؤمنان، اين چنين جسورانه سخن مى‌گويى؟!

ابن زياد وقتى كه او را شناخت دستور دستگيرى او را صادر كرد و قبيله عبداللَّه بن عفيف و برخى ديگر از قبايل او را از مسجد خارج ساختند و به منزلش بردند.

كر ابن زياد به منزلش حمله كرد و او را دستگير و به نزد ابن زياد آورد و آنجا نيز ابن عفيف با شجاعت در برابر ابن زياد ايستادگى كرد و با كلماتى آتشين او را رسوا ساخت. سرانجام ابن زياد كه در برابر آن همه شجاعت و بى باكى درمانده و ناتوان شده بود، دستور داد سرش را از بدن جدا سازند.[۴]ص۶۶۷

توابین

قيام توّابين‌، نخستين عكس‌العمل همگانى در ارتباط با حادثه كربلا، توسّط مردم كوفه شكل گرفت؛ چرا كه از يك سو، در كوفه شيعيان فراوانى زندگى مى‌كردند كه به اميرمؤمنان عليه السلام و امام حسين عليه السلام علاقمند بودند و از سوى ديگر، آنان با نامه‌هاى خود، آن حضرت را به عراق دعوت كردند، و سپس از يارى او سرباز زدند و در واقع اباعبداللَّه الحسين عليه السلام و يارانش را تسليم دشمن كردند و از سوى سوم، جمعى از همين مردم در آن حادثه هولناك مشاركت داشتند.[۵]

پس از مرگ یزید در سال ۶۴ هجری قمری اختلاف و هرج و مرجی میان امویان افتاد. در سال ۶۴ و ۶۵ هجری شیعیان به حرکت درآمدند که اولین قیام شیعیان علیه امویان، قیام «توابین» بود.[۶]

تَوّابین، گروهی از شیعیان کوفه که در 65ق/ 684م به خون‌خواهی امام‌ حسین بن علی(ع) قیام کردند. چند ماهی پس از واقعۀ کربلا (محرم 61/ اکتبر 680)، گروهی از شیعیان کوفه که از یاری نرساندن به امام حسین(ع) سخت اظهار پشیمانی می‌کردند، در خانۀ سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند (بلاذری، 5/ 204-205؛ طبری، 5/ 552-553). در این جمع که شمار آنان را حدود 100 تن برآورد کرده‌اند (همو، 5/ 554)، از همه مشهورتر سلیمان بن صرد، صحابی کهن‌سال پیامبر(ص) (نک‍ ‍: ابن عبدالبر، 2/ 649-650؛ طوسی، 68) بود که پیش از آن در پیکار صفین در صف لشکریان امام علی(ع) حضور داشت و خود از کسانی بود که امام حسین(ع) را با نامه، به کوفه دعوت کرده بود (ابن سعد، 6/ 25). پس از او مُسَیِّب بن نَجبَۀ فَزاری از اصحاب امام علی(ع) و عبدالله بن سعد بن نُفَیل اَزدی و عبدالله ابن وال تَیمی و رِفاعَة بن شَدّاد بَجَلی ــ که همگی از بزرگان شیعه در کوفه شمرده می‌شدند ــ قابل ذکرند (بلاذری، همانجا؛ طبری، 5/ 552). با آنکه در باب مقدمات این گردهمایی، در مآخذ موجود چیزی نیامده است، می‌توان حدس زد که این 5 نفر ــ و شاید از همه بیشتر سلیمان ــ با توجه به نفوذ آنان، در گردآوردن شیعیان شهر سهم عمده داشته‌اند

محور خطابه‌ها در این گردهمایی، اظهار توبه از رها کردن امام حسین(ع) و نیز تصمیم به انتقام از قاتلان و مسببان شهادت آن حضرت بود و سرانجام حاضران به توصیۀ دیگر بزرگان جمع با سلیمان بن صرد به عنوان رهبر قیام بیعت کردند (بلاذری، 5/ 205؛ طبری، 5/ 552-553). سلیمان در نامه‌ای به شیعیان مداین و بصره، ضمن تأکید بر اهداف قیام، ربیع‌الآخر 65 را موعد گـرد آمدن هواداران قیـام در نُخیلـۀ کوفـه ــ که ظاهراً لشکرگاه بـود ــ تعیین کرد و پیشنهاد او از سوی شیعیان این دو شهر مورداستقبال قرار گرفت (بلاذری، 5/ 206؛ دربارۀ متن نامه، نک‍ ‍: طبری، 5/ 555-558). تعیین این مدت در واقع برای جذب هواداران بیشتر و گردآوری سلاح بود (همانجا). البته در همان گردهمایی نخستین، کسانی از بزرگان شیعه اموال خود را وقف مخارج قیام کردند.

قیام توابین از معدود حرکتها در سدۀ نخست هجری است که مضامین دینی در آن به نحو آشکارتری جلوه یافته است.[۷]

تنها شيعيان نبودند كه به انقلاب توابين پيوستند، بلكه كليه كسانى كه خواهان تغيير اوضاع، و شكستن يوغ ظلم دستگاه حكومت اموى از طريق جنبشى خونين بودند به توابين پيوستند.

توابين معتقد بودند كه مسئول قتل حسين(عليه السلام) در درجه اول حكومت بنى اميه است نه افراد، و لذا به منظور خونخواهى به سوى شام حركت كردند و گفتند پس از انتقام از بنى اميه، به سراغ جنايتكاران كوفه مى رويم.

همان طور كه ملاحظه شد، انگيزه اين جنبش، احساس ندامت از گناه، و شوق به جبران خطا بود. در لابلاى سخنان و نامه ها و خطبه هاى توابين، احساس عميق پشيمانى، و شور و شوق سوزان به شستشوى گناه، موج مى زند و هركس مرورى درآن ها بكند اين موضوع را به خوبى لمس مى كند. همين انگيزه بود كه قيام توابين را در ارزيابى ظاهرى به صورت يك قيام انتحارآميز جلوه گر ساخته بود. توابين فقط در صدد گرفتن انتقام، و جبران لغزش و گناه خود بودند و جز ين، هيچ هدف ديگرى نداشتند.

جنبش توابين در سال شصت ويك هجرى آغاز شد. توابين از آن تاريخ، پيوسته ساز و برگ جنگى فراهم ساخته و مردم را مخفيانه به خونخواهى

حسين(عليه السلام)دعوت مى كردند. مردم نيز از شيعه و غير شيعه دسته دسته به آن ها مى پيوستند. توابين سرگرم مقدمات قيام بودند كه يزيد مرد. پس از مرگ يزيد، توابين عده اى را به اطراف فرستادند تا مردم را دعوت به همكارى كنند. در اين هنگام، احتياط و اختفا را كنار گذاشته علناً به تهيه اسلحه و تجهيزات جنگى پرداختند.

شب جمعه پنجم ربيع الثانى سال 65 ق نخستين شعله قيام زبانه زد.قيام توابين، گرچه هدف اجتماعى روشنى نداشت، و خيلى زود با شكست رو به رو گرديد، ولى در هرحال بر مردم كوفه تأثير عميقى به جا گذاشت و افكار عمومى را براى مبارزه با حكومت بنى اميه آماده ساخت.[۸]

قیام مختار

از دیگر قیام‌های شیعی که در نهضت امام حسین (علیه‌السلام) ریشه دارد، قیام مختار ثقفی در سال‌های ۶۶–۶۷ هجری قمری بود. او قبل از قیام امام حسین (علیه‌السلام) از شیعیان معروف کوفه بود و وقتی که مسلم بن عقیل، فرستاده امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه رفت، درمنزل مختار اقامه کرد.[۹]

در سال شصت و شش هجرى «مختار بن ابى عُبيد ثقفى» در عراق قيام كرد تا انتقام خون حسين(عليه السلام) را از قاتلان آن حضرت بگيرد.

مختار پس از ورود «مسلم بن عقيل» به كوفه، با او همكارى مى كرد، ولى هم زمان با گرفتارى و شهادت مسلم، توسط عُبيدالله بن زياد دستگير و زندانى شد. او پس از حادثه عاشورا با وساطت «عبدالله بن عمر» (شوهر خواهرش) نزد يـزيـد، از زنـدان آزاد گرديد و چـون در آن ايام «عبدالله بن زبير» در مكه قيام كرده خود را خليفـه مسلمانان معرفى مى كرد، مختار رهسپار مكه شد و به همكارى با عبدالله بن زبير پرداخت.

در سال شصت و چهار هجرى، پنج ماه پس از مرگ يزيد، مختار چون آمادگى مردم عراق را جهت قيام و انقلاب برضد بنى اميه و بى ميلى آن ها را نسبت به حكومـت عبدالله بـن زبير شـنيد، رهسپار كوفـه گرديـد و فعاليـت خـود را آغاز كرد.[۱۰]

ورود مختار به كوفه همزمان با شكوفايى قيام توّابين بود. وى با تبليغات گسترده به كوفيان مى‌گفت: جنبش توّابين فاقد سازماندهى نظامى است و لذا نمى‌تواند موفّق و كارآمد باشد.[۱۱]

قيام توّابين با كشته شدن سران نهضت، درهم شكست و شعله انقلاب براى مدّتى به خاموشى گراييد.

ولى طولى نكشيد كه با ظهور «مختار» طوفان عظيم ديگرى برخاست و آتش خشم و انتقام سراسر عراق را فرا گرفت و خرمن هستىِ امويان و قاتلان جنايت پيشه كربلا را يكى پس از ديگرى سوزاند و خاكستر نمود.

مختار يكى از چهره‌هاى سياسى و پرنفوذى است كه با درايت و زيركىِ خاصّى، با شعار خونخواهىِ امام حسين عليه السلام ارادتمندان آن حضرت را به گرد خود جمع كرد و براى فرصتى كوتاه زخم‌هاى دلشان را التيام بخشيد.[۱۲]ص۶۷۳.

قیام زید بن علی

از قیام‌های دیگری که ریشه در نهضت امام حسین داشت و یک قیام شیعی بود، قیام زید بن علی امام زین العابدین (علیه‌السلام) بود که در سال ۱۲۰ هجری قمری بوقوع پیوست.[۱۳]

قیام عباسیان

به شهادت تاريخ، اوّلين جرقّه قيامى كه به «قيام عبّاسيان» شهرت دارد، در سال 132 ه توسّط گروهى از شيعيان به رهبرى‌ ابومسلم خراسانى‌ در خراسان زده شد.

آنان به قصد انتقام از بنى‌اميّه كه ننگ فاجعه كربلا را در پرونده سياه خويش داشتند، شوريدند و با شعار

«الرِّضا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله‌»

پا به ميدان مبارزه گذاشتند، ولى بنى‌العبّاس (شاخه‌اى از بنى‌هاشم) از غفلت و ناآگاهى مردم در شناختِ مصاديق واقعى اهل‌بيت، احساساتِ به هيجان آمده شيعيان را به نفع خود مصادره كردند؛ ولى به يقين مؤثّرترين عامل پيروزى آنان در قلع و قمع كردن بنى‌اميّه، همان شعار خونخواهى امام حسين عليه السلام و شرح مظلوميّت خاندان آن حضرت بوده است. آنان با انتخاب اين شعار، آتش خشم مردم را بر ضدّ بنى‌اميّه برافروختند و سرانجام بساط حكومت ننگين بنى‌اميّه را برچيدند.[۱۴]

مطالعه بیشتر

  1. نقش امام سجاد (علیه‌السلام) در رهبری شیعه؛ محسن رنجبر.
  2. شخصیت و قیام زید بن علی (علیه‌السلام)؛ سید ابوفاضل رضوی.
  3. ماهیت قیام مختار؛ سید ابوفاضل رضوی.

منابع

  1. حسن ابراهیمی، تاریخ اسلام، (ترجمه)، ج۱، ص۳۵۱، تهران، شرکت انتشارات و مطبوعات، تهران، ۱۳۷۲. ش.
  2. . پاینده، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پایبنده، ج۱، ص۳۵۱، تهران، اسماعیلیان، تهران، ۱۳۶۲ش.
  3. خربوطلی، تاریخ العراق، ص۱۲۳، به نقل از تاریخ سیاسی اسلام، ص۳۵۲.
  4. مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۶۷.
  5. مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۶۸.
  6. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۱۰۰–۱۰۱، بیروت، دارالمعرفه، بیروت؛ تاریخ طبری، ج۵،
  7. بهرامیان، علی، «توابین»، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶، ذیل مدخل.
  8. پيشوايى، مهدى، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۶ و ۲۳۷ و ۲۳۸.
  9. تاریخ طبری، ج۴، ص۴۴۱، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۹ق.
  10. پيشوايى، مهدى، سيره پيشوايان، قم، مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، ۱۳۹۰ش، ص۲۳۹.
  11. مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۷۶.
  12. مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۷۳.
  13. همان، ج۵، ص۴۹۱.
  14. مكارم شيرازى، ناصر، عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها، قم، ص۶۸۶.