معنای مولی در حدیث غدیر

سؤال
چرا شیعه کلمه «مولی» را به معنای امام و رهبر می‌داند؟

مولی در حدیث غدیر براساس شواهد و دلایل متعدد، به معنای ولایت، امامت و اولویت در تصرف است:

آیه تبلیغ

آیه تبلیغ را شاهد دانسته‌اند که مراد از مولا در حدیث غدیر، امامت و ولایت است. خداوند در آیه تبلیغ می‌فرماید: ای رسول، ابلاغ کن، آنچه را که پروردگار بر تو نازل نموده است و چنانچه ابلاغ نکنی رسالتت را ابلاغ ننموده‌ای و خداوند تو را از مردم محافظت می‌نماید.[۱] در این آیه خداوند به پیامبرش ابلاغ امر مهمی را دستور می‌دهد. اهمیت آن تا جایی است که عدم ابلاغ آن را مساوی با عدم ابلاغ رسالت می‌داند. خداوند به او اطمینان می‌دهد که تو را از مردم، حفظ خواهد کرد. این اصرار و تأکید در آیه نشان می‌دهد معنای مولی، دوستی و یا هر امر کوچک دیگری نبوده است بلکه خداوند خواهان ابلاغ پیام مهمی بوده که ارايه نکردن آن توسط پیامبر، به معنای تکمیل نشدن رسالت است. ابن‌عساکر به سند صحیح از ابی‌سعید خِدری نقل می‌کند که آیه تبلیغ در روز غدیر خم، در شأن علی(ع) نازل شده است.[۲]

حدیث حذیفه بن اسید

پیامبر فرمود: آیا شهادت نمی‌دهید که جز خدا الهی نیست و محمد رسول اوست؟... گفتند: بلی، شهادت می‌دهیم. در این هنگام پیامبر عرض کرد: خدایا شاهد باش. سپس فرمود: ای مردم، خدا، مولای من، و من مولای مومنان و اولی از خود آنها هستم. پس هر که من مولای اویم علی مولای اوست.[۳] قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و در ردیف مولویت خدا و رسول، دلیل بر این گرفته شده که ولایت در حدیث غدیر، به معنای امامت و اولویت در تصرف است.

ترس و واهمه پیامبر

رسول خدا(ص) به تبلیغ ولایت امر شد. دست علی(ع) را گرفت و فرمود: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. محققان بسیار بعید دانسته‌اند که خداوند در مورد محبت و دوستی علی به پیامبر گفته باشد که اگر دوستی علی(ع) را ابلاغ نکنی، رسالتت را ابلاغ نکرده‌ای و رسول خدا هم از ابلاغ دوستی وی، هراس داشته باشد.

متوقف کردن حاجیان در هوای گرم

رسول خدا برای ابلاغ دستور خداوند، کاروان حاجیان را در هوای گرم متوقف نمود، حاجیانی که از آنجا عبور کرده بودند را بازگرداند و کمی منتظر ماند که حاجیان دیگر نیز برسند. سپس پیامبر اعلام کرد که علی(ع)‌ را مولا دانست. اگر مولی به معنای دوست باشد، این همه سختی دادن به حاجیان را بی‌معنا دانسته‌اند.

آیه اکمال

از ابوهریره نقل شده هر فرد، هجده ذی‌الحجه را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب شصت ماه روزه را می‌نویسد و آن، روز غدیر است. در آن زمان، پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم، گفتند آری فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. در این هنگام آیه اکمال نازل شد: امروز دینتان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کرده و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما باشد.[۴] نازل شدن آیه اکمال، بعد از خطبه غدیر، شاهد گویا و صادقی است بر این که مولا به معنای امامت است، زیرا هیچ معنایی غیر از امامت و خلافت، سزاوار نیست که از آن به اکمال دین تعبیر شود.[۵]

تبریک گفتن عمربن خطاب

پس از گفتار پیامبر در مولی دانستن امام علی(ع)، عمر بن خطاب نزد علی(ع) رفته و گفت: مبارک باد مبارک باد، ای پسر ابی‌طالب، مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی.[۵]

آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ[۶]»

هنگامی که رسول خدا(ص) به غدیرخم رسید و مردم را جمع کرد. دست علی(ع) بلند نمود، و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. این خبر پخش شد. حارث بن نعمان نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنج‌گانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است. در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این گونه زمزمه می‌کرد: خدایا اگر آنچه محمد می‌گوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و او کشته شد.[۷]

منابع

  1. سوره مائده، آیه ۶۷.
  2. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، نشر مشعر، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۶۴۷.
  3. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۱۸۰.
  4. سوره مائده، آیه۳.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزارة الثقافه و الارشاد الاسلامی، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۳.
  6. سوره معارج، آیه۱.
  7. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج۱، ص۶۵۱.