عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} با توجه به آيات ۱۸ ـ ۲۰ سوره شعراء آيا فعل حضرت موسي(ع) عملي...» ایجاد کرد) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
با توجه به | با توجه به آیات ۱۸–۲۰ سوره شعراء آیا فعل حضرت موسی(ع) عملی است که منافات با عصمت داشته باشد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در قرآن | در قرآن کریم میخوانیم که فرعون به حضرت موسی چنین گفت: | ||
آیا ما تو را بزرگ نکردیم و سالها در میان ما بودی سرانجام یک نفر را کشتی و تو از ناسپاسانی. | |||
موسی گفت: من آن کار را انجام دادم، در حالی که از گمراهان بودم.}}<ref>شعراء/۲۰ تا ۱۸.</ref> | |||
هر چند از جمله: {{قرآن|من | هر چند از جمله: {{قرآن|من الضالین<ref>شعراء/۲۰.</ref> و جمله {{قرآن|و لهم علیّ ذنبا}}<ref>شعراء/۱۴.</ref> سوره شعرا استفاده میشود که ممکن است انبیاء(ع) قبل از نبوت مرتکب گناه شوند و در گمراهی و ضلالت باشند، ولی از این شبهه، مفسران تفسیرهای متعددی دادهاند: | ||
بعضی از پاسخها درباره کلمه «ضلال» است، که مفسران برای پاسخ و رفع شبهه معنای دیگری برایش ارائه کردهاند که لازمه آن گناه بودن نیست، از جمله گفتهاند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار میرود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که حضرت موسی(ع) میخواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه میخواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی میخواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود». | |||
وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ـ رحمه الله ـ ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم میشود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده میشود، هم چنانکه قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد،<ref>نساء/۶۴.</ref> | |||
یعنی در بین مردم به حق حکمرانی و قضاوت کنند. حضرت موسی نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمیدانستم. یک نفر از بنیاسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمیدادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی میانجامد و من سالها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ه. ش، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref> | |||
به عبارت | به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی (ره) منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمیدانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمیدانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد، بنابراین منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نیز جهل به بهترین وجه صلاح آن کار است. | ||
بنابراین آیه، عصمت حضرت موسی زیر سؤال نمیرود، زیرا در قرآن تصریح شده بر این که حضرت موسی از بندگان مخلص بود.<ref>مریم/۵۱.</ref> و شیطان راهی به اغوای مخلصان ندارد، چنانچه خداوند متعال میفرماید: | |||
شیطان گفت: پروردگارا من (نعمتهای مادی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم و همگی را گمراه خواهم ساخت. مگر بندگان مخلصت را. (خداوند) فرمود: این راه مستقیمی است که بر عهدهٔ من است؛ که بر بندگانم تسلط نخواهی یافت.<ref>حجر/۴۲–۳۹.</ref> | |||
با توجه به صراحت | با توجه به صراحت این آیات حضرت موسی از بندگان مخلص بود و این مقامی است بسیار با عظمت، مقامی توأم با مصونیت الهی از لغزشها و انحرافها، مقام نفوذ ناپذیری در برابر شیطان؛ و شخصیتی که دارای چنین مقام ارزشمندی باشد، هیچ وقت کاری که با عصمت او ناسازگار باشد انجام نمیدهد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، داراکتب الاسلامیه، ۱۳۵۳ه. ش، ج۱۳، ص۹۱.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
۱. | == مطالعه بیشتر == | ||
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۵، ص۳۸۴، مرکز نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی. | |||
۲. راه و | ۲. راه و راهنماشناسی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، ج۱، ص۱۷۳، انتشارات اسلامی. | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | | شاخه اصلی = علوم و معارف قرآن | ||
|شاخه فرعی۱ = پیامبرشناسی در قرآن | |شاخه فرعی۱ = پیامبرشناسی در قرآن | ||
|شاخه فرعی۲ = عصمت پیامبران | |شاخه فرعی۲ = عصمت پیامبران | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |
نسخهٔ ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۵
با توجه به آیات ۱۸–۲۰ سوره شعراء آیا فعل حضرت موسی(ع) عملی است که منافات با عصمت داشته باشد؟
در قرآن کریم میخوانیم که فرعون به حضرت موسی چنین گفت:
آیا ما تو را بزرگ نکردیم و سالها در میان ما بودی سرانجام یک نفر را کشتی و تو از ناسپاسانی.
موسی گفت: من آن کار را انجام دادم، در حالی که از گمراهان بودم.}}[۱]
هر چند از جمله: {{قرآن|من الضالین[۲] و جمله ﴿و لهم علیّ ذنبا﴾[۳] سوره شعرا استفاده میشود که ممکن است انبیاء(ع) قبل از نبوت مرتکب گناه شوند و در گمراهی و ضلالت باشند، ولی از این شبهه، مفسران تفسیرهای متعددی دادهاند:
بعضی از پاسخها درباره کلمه «ضلال» است، که مفسران برای پاسخ و رفع شبهه معنای دیگری برایش ارائه کردهاند که لازمه آن گناه بودن نیست، از جمله گفتهاند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار میرود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که حضرت موسی(ع) میخواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه میخواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی میخواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود».
وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ـ رحمه الله ـ ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم میشود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده میشود، هم چنانکه قرآن کریم درباره آنان فرمود: ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد،[۴]
یعنی در بین مردم به حق حکمرانی و قضاوت کنند. حضرت موسی نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمیدانستم. یک نفر از بنیاسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمیدادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی میانجامد و من سالها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.[۵]
به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی (ره) منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمیدانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمیدانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد، بنابراین منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نیز جهل به بهترین وجه صلاح آن کار است.
بنابراین آیه، عصمت حضرت موسی زیر سؤال نمیرود، زیرا در قرآن تصریح شده بر این که حضرت موسی از بندگان مخلص بود.[۶] و شیطان راهی به اغوای مخلصان ندارد، چنانچه خداوند متعال میفرماید:
شیطان گفت: پروردگارا من (نعمتهای مادی را) در زمین در نظر آنها زینت میدهم و همگی را گمراه خواهم ساخت. مگر بندگان مخلصت را. (خداوند) فرمود: این راه مستقیمی است که بر عهدهٔ من است؛ که بر بندگانم تسلط نخواهی یافت.[۷]
با توجه به صراحت این آیات حضرت موسی از بندگان مخلص بود و این مقامی است بسیار با عظمت، مقامی توأم با مصونیت الهی از لغزشها و انحرافها، مقام نفوذ ناپذیری در برابر شیطان؛ و شخصیتی که دارای چنین مقام ارزشمندی باشد، هیچ وقت کاری که با عصمت او ناسازگار باشد انجام نمیدهد.[۸]
مطالعه بیشتر
۱. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره)، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۵، ص۳۸۴، مرکز نشر بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی.
۲. راه و راهنماشناسی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، ج۱، ص۱۷۳، انتشارات اسلامی.