شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
جز (جایگزینی متن - 'اهل‌بیت' به 'اهل بیت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}آیات متعدد قرآن کریم و روایات صحیح بر شفاعت از مؤمنان در بخشودگی از گناهان بزرگ دلالت دارد. این شفاعت البته بر بقاء ایمان فرد و برجابودن پیوندش با ولی خدا تا هنگام مرگ مشروط است. روايات مستفيض، بلكه متواتری در مشروعیت و وقوع شفاعت پیامبر اسلام، دیگر پيامبران و امامان اهل بیت عليهم السّلام به ما رسیده است. از آنجا که همه کمالات اولا و بالذات به خداوند اختصاص دارد و با اذن و ارادۀ او به دیگران داده می‌شود، هیچگونه تعارضی میان شفاعت‌گری مطلق پروردگار و شفاعت‌گری مشروط و اذن‌یافته پیامبران و دیگر انسان‌های مقرب خداوند وجود ندارد. خداوند این گونه خواسته است که برخی از بندگانش، به سبب قرب و شرافتی که در نزد او دارند، نسبت به برخی دیگر از بندگانش که از نقص‌ها و گناهانی رنج می‌برند، شفاعت کنند تا منزلت بندگان مقرب برای همه آشکار شده و آنان پاداش استقامت خود بر طریق بندگی را دریافت کنند. قرائت‌هایی از آموزه‌ی شفاعت، که ریشه در فهم نادرست رابطه‌ی میان خالق و مخلوق دارد و شفاعت را صرفا به استمرار آثار توفیق پیامبر در ابلاغ رسالت تعبیر می‌کند و اعتقاد عموم مؤمنان به شفاعت را اعتقاد به گونه‌ای پارتی بازی و وجود بندگانی مهربان‌تر از خداوند متهم می‌کند، سخنی ناصواب است.  
{{سوال}}
معنای شفاعت چیست و شفاعت کنندگان چه کسانی هستند.
 
{{پایان سوال}}
'''شفاعت''' به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» شخص نیازمند است. شفاعت به معنای ایجاد جرئت برای ارتکاب گناه نیست، بلکه شخص باید دارای مراتبی از کمالات باشد تا بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد. در واقع همراهی شخص نیازمند با شفیع در این جهت است که فرد به تنهایی توانایی تعالی را ندارد و نیازمند نیروی شفیع است. بر اساس آیات و روایات پیامبر(ص)، انبیاء، اهل بیت(ع)، مؤمنین، اطفال، علما، قرآن و ملائکه از جمله شفیعان هستند. شرک به خدا، دشمنی پیامبر و اهل بیت(ع)، خدعه و نیرنگ، سبک شمردن نماز موانع شفاعت شمرده شده‌اند.
 
شفاعتی که از طرف خداوند است، همان مغفرت است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان.
{{شروع متن}}
==معنای لغوی و اصطلاحی==
'''شفاعت''' در لغت از ماده شفع به معني {{عربی|ضمّ الشيء الي مثله|ترجمه=ضميمه كردن چيزي به چيز ديگر}} است و نقطه مقابل آن وتر به معناي تك و پنهان است. با ضميمه شدن فرد برتر و قويتر براي كمك به فرد ضعيف تر شفاعت اطلاق می‌گردد.
 
شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال می‌شود:
* شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفيع که از موقعيت و شخصيت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتي را در مورد مجازات یا پاداش زير دستان عوض كند.
* شفاعت در لسان شرع بر محور دگرگوني و تغيير موضوع شفاعت شونده است. بدين معنا که شخص شفاعت شونده موجباتي فراهم مي‌سازد كه از يك وضع نامطلوب و درخور كيفر بيرون آمده و به وسيله ارتباط با شفيع، خود را در وضع مطلوبي قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگي گردد.<ref>همان، ص۲۲۴.</ref>
 
==اقسام شفاعت==
همانطور که شهید مطهری آورده است، شفاعت بر دو نوع است: ۱. شفاعت رهبری، ۲. شفاعت مغفرت
 
شفاعت رهبري، شفاعتي است كه شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات مي‌باشد. بنابر این شفاعت شامل نیکان و پاکان بندگان نیز می‌شود.
 
شفاعت مغفرت، شفاعتي است كه برای از بين بردن عذاب و مغفرت گناهان است و نهایتا ممكن است سبب وصول به حسنات هم بشود، ولي بالا برنده درجه شخص نخواهد بود. [[رسول خدا(ص)]] درباره اين قسم از شفاعت فرمودند: «من شفاعتم را براي گناهكاراني از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده‌اند ذخيره كرده ام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي‌گيرند.»<ref>مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ج۱، ص۲۴۷.</ref>
 
==فلسفه شفاعت==
{{اصلی|حقیقت شفاعت}}
بدون شك مجازاتهاي الهي چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامي ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجرا براي اطاعت از قوانين الهی و برای پيشرفت و تكامل انسان است. از سوي ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را بكلي بر روي گناهكاران بست بلكه بايد به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوي خدا و پاكي و تقوا باز گردند. شفاعت براي حفظ همين تعادل و وسيله‌اي براي بازگشت گناهكاران و آلودگان است<ref>مكارم شيرازي، ناصر و ساير همكاران، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۱، ج۱، ص۲۳۳، ج۲۸.</ref>
 
در حقيقت شخصي كه متوسل به شفيع مي‌شود، نيروي خودش به تنهايي براي رسيدنش به هدف كافي نيست. لذا نيروي خود را با نيروي شفيع گره مي‌زند و در نتيجه به آنچه مي‌خواهد نائل مي شود، بطوري كه اگر اين كار را نمي كرد، چون نيروي خودش به تنهايي ناقص و ضعيف و كوتاه بود به مقصودش نمی‌رسید.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر همداني، ج۱، ص۲۱۱.</ref> و به يك معنا شفاعت اين است كه موجود مادوني كه استعداد جهش و پيشرفت دارد، از موجود بالا به صورت يك امر قانوني، استمداد و مدد مي طلبد، البته مدد خواه از نظر كمالي و روحي بايد به حدي سقوط نكند كه نيروي جهش و تكامل را از دست بدهد، و امكان تبديل او به يك انسان پاك از ميان برود.<ref>سبحاني، جعفر، آئين وهابيت، جامعه مدرسين، ۱۳۶۴، ص۲۵۸، جعفري، محمد تقي، تفسير و نقد و تحليل مثنوي، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ج۷، ص۳۸۷.</ref>
 
==شفاعت کنندگان==
بنابر آیات قرآن، شفاعت اولياء خدا منوط به اذن پروردگار است. در سوره بقره آمده است: {{قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ|ترجمه=کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند|سوره=بقره|آیه=۲۵۵}}.
 
*انبیاء و [[حضرت محمد(ص)]]: از جمله شفاعت كنندگان پيغمبران مي باشند و در اينكه رسول خدا(ص) داراي مقام شفاعت مي‌باشد ترديدي نيست و اهل سنت و شيعه در آن اتفاق نظر دارند. در روايتي از [[امام صادق(ع)]] آمده است كه هيچ يك از انبياء و رسل شفاعت نمي‌كنند تا اينكه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پيامبر اسلام(ص) كه خدا قبل از قيامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، براي او و امامان از فرزندان او سپس براي انبياء است.<ref>طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>
*[[اهل بیت(ع)]]: از امام صادق(ع) درباره آيه شريفه {{قرآن|فمالنا من شافعين و لا صديق حميم|ترجمه=در نتيجه شفاعتگرانى نداريم و نه دوستى نزديك.|سوره=شعرا|آیه=۱۰۰ و ۱۰۱}} فرمودند: شفيعان ائمه و دوستان از مؤمنين هستند.<ref>موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.</ref>
*[[مؤمنین]]: روايات بسياري درباره شفاعت مؤمنان، حتي شفاعت بچه‌هاي سقط شده آن‌ها وارد شده است.<ref>تفسير الميزان، همان.</ref> پيامبر(ص) فرموند: فقراي از [[شیعه|شيعيان علي(ع)]] و خاندان [[علي(ع)]] را پس از او سبك مشماريد كه هر يك از آنان عده‌اي همچون قبايل ربيعه و مضر را شفاعت مي كنند.<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، ‌بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.</ref>
*[[عالمان]]: حضرت امام صادق(ع) فرمودند: چون [[روز قيامت]] شود خداوند عالم و عابد را بر انگيزد، پس به عالم مي‌گويند بايست و براي مردم شفاعت كن به پاداش اينكه آنان را نيكو تربيت كردي...<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.</ref>
*زائران [[امام حسين(ع)]]: امام صادق(ع) فرمودند: به زوار امام حسين(ع) گفته مي‌شود دست هر كه را كه دوست داريد بگيريد و آنها را به [[بهشت]] ببريد.<ref>مكيال المكارم، ج۱، ص۴۴۴ و ۴۴۵، و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷.</ref>
*[[ملائکه]]
*[[قرآن]]
 
==موانع شفاعت==
عواملی که مانع از شفاعت می‌شوند، در برخی از روایات ذکر شده‌اند. در ذیل به برخی از این عوامل اشاره می‌گردد:
*مشرکین: پیامبر(ص) فرمودند: {{عربی|شفاعتي نائله ان شاء الله من مامت و لايشرك باالله شيئا|ترجمه=شفاعت من به کسی که بمیرد و به خداوند به هیچ وجه شرک نورزد، اگر خداوند بخواهد، خواهد رسید.}} <ref>مسند احمد، ج۲، ص۴۲۶؛ و به نقل از الهيات ج۲، ص۸۵۴.</ref>
 
*خدعه کننده: پیامبر(ص) فرمودند: {{عربی|من غشّ العرب لم يدخل في شفاعتي و لم تنله مودتي|ترجمه=کسی که مردم عرب را خدعه کند داخل در شفاعت من نیست و دوستی من به او نخواهد رسید}} <ref>مسند احمدج۱، ص۷۲؛ و به نقل از الهيات، ج۲، ۸۵۴.</ref>
 
* غالیان دین: قال رسول‌الله(ص) {{عربی|صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم و عسوف و غال فی الدین مارق غیر تائب|ترجمه=شفاعت من به دو گروه نمی‌رسد: سلطان ظالم و ستمگر و غالیان در دین که رانده شده‌اند و توبه نمی‌کنند.}} قرب الاسناد۶۴، مراجعه شود به خصال ۶۳، و مستدرك الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.</ref>
 
* عداوت و دشمني [[اهل‌بيت(ع)]]: [[امام صادق(ع)]] فرمودند {{عربی|انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا|ترجمه= همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مى‏كند مگر آنكه شفاعت او در باره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.}}<ref>؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۵.</ref>
 
* سبک شماران نماز: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که {{عربی|لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته|ترجمه=شفاعت من به کسی که نماز را سبک می‌شمارد نمی‌رسد.}}<ref> وسائل، ج۳، ص۱۷، باب،،الشيعه، بابهاي اعداد فرائض و ناففله‌هاي آن حديث۱۰.</ref>.
 
* تکذیب کنندگان شفاعت: [[امام رضا(ع)]] فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.<ref>عيون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۶.</ref>
 
==شفاعت و مغفرت==
{{اصلی|شفاعت جوشش مهر خداوند}}
شفاعت همان مغفرت الهي است كه وقتي به خداوند كه منبع و صاحب خيرها و رحمت هاست نسبت داده مي شود با نام «مغفرت» خوانده مي شود و هنگامي كه به وسائط و مجاري رحمت منسوب مي گردد، نام «شفاعت» به خود مي گيرد. بنابر این از آنجا که همه کمالات به خداوند اختصاص دارد و با اذن و اراده او به دیگران داده می‌شود، هیچگونه تعارضی میان مغفرت پروردگار و شفاعت‌گری مشروط و اذن‌ یافته پیامبران و دیگر انسان‌های مقرب وجود ندارد. خداوند این گونه خواسته است که برخی از بندگانش، به سبب قرب و شرافتی که در نزد او دارند، پاداش استقامت خود را دریافت کنند.  


==منابع==
==منابع==
<references />
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ = معاد
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ = شفاعت
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =  
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۰۶

سؤال

معنای شفاعت چیست و شفاعت کنندگان چه کسانی هستند.

شفاعت به معنای واسطه شدن شخص دارای رتبه و جایگاه برای تعالی «شفاعت رهبری» یا غفران «شفاعت مغفرت» شخص نیازمند است. شفاعت به معنای ایجاد جرئت برای ارتکاب گناه نیست، بلکه شخص باید دارای مراتبی از کمالات باشد تا بتواند مورد شفاعت قرار بگیرد. در واقع همراهی شخص نیازمند با شفیع در این جهت است که فرد به تنهایی توانایی تعالی را ندارد و نیازمند نیروی شفیع است. بر اساس آیات و روایات پیامبر(ص)، انبیاء، اهل بیت(ع)، مؤمنین، اطفال، علما، قرآن و ملائکه از جمله شفیعان هستند. شرک به خدا، دشمنی پیامبر و اهل بیت(ع)، خدعه و نیرنگ، سبک شمردن نماز موانع شفاعت شمرده شده‌اند.

شفاعتی که از طرف خداوند است، همان مغفرت است، و شفاعت دیگران تعارضی با مغفرت الهی ندارد، چرا که خداوند این اجازه را به شفیعان داده است تا هم پاداشی به مقربین باشد و هم به بندگان.

معنای لغوی و اصطلاحی

شفاعت در لغت از ماده شفع به معني «ضمّ الشيء الي مثله؛ ضميمه كردن چيزي به چيز ديگر» است و نقطه مقابل آن وتر به معناي تك و پنهان است. با ضميمه شدن فرد برتر و قويتر براي كمك به فرد ضعيف تر شفاعت اطلاق می‌گردد.

شفاعت در اصطلاح به دو معنای عمده استعمال می‌شود:

  • شفاعت در استعمال عام و عرف این است که، شخص شفيع که از موقعيت و شخصيت و نفوذ بالایی برخوردار است، نظر شخص صاحب قدرتي را در مورد مجازات یا پاداش زير دستان عوض كند.
  • شفاعت در لسان شرع بر محور دگرگوني و تغيير موضوع شفاعت شونده است. بدين معنا که شخص شفاعت شونده موجباتي فراهم مي‌سازد كه از يك وضع نامطلوب و درخور كيفر بيرون آمده و به وسيله ارتباط با شفيع، خود را در وضع مطلوبي قرار دهد كه شايسته و مستحق بخشودگي گردد.[۱]

اقسام شفاعت

همانطور که شهید مطهری آورده است، شفاعت بر دو نوع است: ۱. شفاعت رهبری، ۲. شفاعت مغفرت

شفاعت رهبري، شفاعتي است كه شامل نجات از عذاب و نيل به حسنات و حتي بالا رفتن درجات مي‌باشد. بنابر این شفاعت شامل نیکان و پاکان بندگان نیز می‌شود.

شفاعت مغفرت، شفاعتي است كه برای از بين بردن عذاب و مغفرت گناهان است و نهایتا ممكن است سبب وصول به حسنات هم بشود، ولي بالا برنده درجه شخص نخواهد بود. رسول خدا(ص) درباره اين قسم از شفاعت فرمودند: «من شفاعتم را براي گناهكاراني از امتم كه مرتكب گناه كبيره شده‌اند ذخيره كرده ام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي‌گيرند.»[۲]

فلسفه شفاعت

بدون شك مجازاتهاي الهي چه در اين جهان و چه در قيامت جنبه انتقامي ندارد، بلكه همه آنها در حقيقت ضامن اجرا براي اطاعت از قوانين الهی و برای پيشرفت و تكامل انسان است. از سوي ديگر نبايد راه بازگشت و اصلاح را بكلي بر روي گناهكاران بست بلكه بايد به آنها امكان داد كه خود را اصلاح كنند و به سوي خدا و پاكي و تقوا باز گردند. شفاعت براي حفظ همين تعادل و وسيله‌اي براي بازگشت گناهكاران و آلودگان است[۳]

در حقيقت شخصي كه متوسل به شفيع مي‌شود، نيروي خودش به تنهايي براي رسيدنش به هدف كافي نيست. لذا نيروي خود را با نيروي شفيع گره مي‌زند و در نتيجه به آنچه مي‌خواهد نائل مي شود، بطوري كه اگر اين كار را نمي كرد، چون نيروي خودش به تنهايي ناقص و ضعيف و كوتاه بود به مقصودش نمی‌رسید.[۴] و به يك معنا شفاعت اين است كه موجود مادوني كه استعداد جهش و پيشرفت دارد، از موجود بالا به صورت يك امر قانوني، استمداد و مدد مي طلبد، البته مدد خواه از نظر كمالي و روحي بايد به حدي سقوط نكند كه نيروي جهش و تكامل را از دست بدهد، و امكان تبديل او به يك انسان پاك از ميان برود.[۵]

شفاعت کنندگان

بنابر آیات قرآن، شفاعت اولياء خدا منوط به اذن پروردگار است. در سوره بقره آمده است: ﴿مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ؛ کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند(بقره:۲۵۵).

  • انبیاء و حضرت محمد(ص): از جمله شفاعت كنندگان پيغمبران مي باشند و در اينكه رسول خدا(ص) داراي مقام شفاعت مي‌باشد ترديدي نيست و اهل سنت و شيعه در آن اتفاق نظر دارند. در روايتي از امام صادق(ع) آمده است كه هيچ يك از انبياء و رسل شفاعت نمي‌كنند تا اينكه خدا به آنها اجازه دهد، به جز پيامبر اسلام(ص) كه خدا قبل از قيامت اجازه شفاعت را به او داده است و شفاعت نخست، براي او و امامان از فرزندان او سپس براي انبياء است.[۶]
  • اهل بیت(ع): از امام صادق(ع) درباره آيه شريفه ﴿فمالنا من شافعين و لا صديق حميم؛ در نتيجه شفاعتگرانى نداريم و نه دوستى نزديك.(شعرا:۱۰۰ و ۱۰۱) فرمودند: شفيعان ائمه و دوستان از مؤمنين هستند.[۷]
  • مؤمنین: روايات بسياري درباره شفاعت مؤمنان، حتي شفاعت بچه‌هاي سقط شده آن‌ها وارد شده است.[۸] پيامبر(ص) فرموند: فقراي از شيعيان علي(ع) و خاندان علي(ع) را پس از او سبك مشماريد كه هر يك از آنان عده‌اي همچون قبايل ربيعه و مضر را شفاعت مي كنند.[۹]
  • عالمان: حضرت امام صادق(ع) فرمودند: چون روز قيامت شود خداوند عالم و عابد را بر انگيزد، پس به عالم مي‌گويند بايست و براي مردم شفاعت كن به پاداش اينكه آنان را نيكو تربيت كردي...[۱۰]
  • زائران امام حسين(ع): امام صادق(ع) فرمودند: به زوار امام حسين(ع) گفته مي‌شود دست هر كه را كه دوست داريد بگيريد و آنها را به بهشت ببريد.[۱۱]
  • ملائکه
  • قرآن

موانع شفاعت

عواملی که مانع از شفاعت می‌شوند، در برخی از روایات ذکر شده‌اند. در ذیل به برخی از این عوامل اشاره می‌گردد:

  • مشرکین: پیامبر(ص) فرمودند: «شفاعتي نائله ان شاء الله من مامت و لايشرك باالله شيئا؛ شفاعت من به کسی که بمیرد و به خداوند به هیچ وجه شرک نورزد، اگر خداوند بخواهد، خواهد رسید.» [۱۲]
  • خدعه کننده: پیامبر(ص) فرمودند: «من غشّ العرب لم يدخل في شفاعتي و لم تنله مودتي؛ کسی که مردم عرب را خدعه کند داخل در شفاعت من نیست و دوستی من به او نخواهد رسید» [۱۳]
  • غالیان دین: قال رسول‌الله(ص) «صنفان لا تنالهما شفاعتي: سلطان غشوم و عسوف و غال فی الدین مارق غیر تائب؛ شفاعت من به دو گروه نمی‌رسد: سلطان ظالم و ستمگر و غالیان در دین که رانده شده‌اند و توبه نمی‌کنند.» قرب الاسناد۶۴، مراجعه شود به خصال ۶۳، و مستدرك الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.</ref>
  • عداوت و دشمني اهل‌بيت(ع): امام صادق(ع) فرمودند «انّ المؤمن لیشفع حمیمه، الاّ أن یکون ناصباً، و لو أنّ ناصباً شفع له کل نبی مرسل و ملک مقرب ما شفعوا؛ همانا مؤمن در حق دوست خود شفاعت مى‏كند مگر آنكه شفاعت او در باره ناصبى (دشمن قسم خورده اهل بيت عليهم السّلام) باشد، كه اگر همه پيامبران مرسل و فرشتگان مقرّب براى چنين كسى شفاعت كنند، پذيرفته نخواهد شد.»[۱۴]
  • سبک شماران نماز: امام صادق(ع) از پیامبر نقل کردند که «لا ينال شفاعتي من استخفّ بصلاته؛ شفاعت من به کسی که نماز را سبک می‌شمارد نمی‌رسد.»[۱۵].
  • تکذیب کنندگان شفاعت: امام رضا(ع) فرمودند: امام علی(ع) فرمود کسی که شفاعت پیامبر(ص) را تکذیب کند آن را به دست نخواهد آورد.[۱۶]

شفاعت و مغفرت

شفاعت همان مغفرت الهي است كه وقتي به خداوند كه منبع و صاحب خيرها و رحمت هاست نسبت داده مي شود با نام «مغفرت» خوانده مي شود و هنگامي كه به وسائط و مجاري رحمت منسوب مي گردد، نام «شفاعت» به خود مي گيرد. بنابر این از آنجا که همه کمالات به خداوند اختصاص دارد و با اذن و اراده او به دیگران داده می‌شود، هیچگونه تعارضی میان مغفرت پروردگار و شفاعت‌گری مشروط و اذن‌ یافته پیامبران و دیگر انسان‌های مقرب وجود ندارد. خداوند این گونه خواسته است که برخی از بندگانش، به سبب قرب و شرافتی که در نزد او دارند، پاداش استقامت خود را دریافت کنند.

منابع

  1. همان، ص۲۲۴.
  2. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، چاپ پنجم، انتشارات صدرا، ج۱، ص۲۴۷.
  3. مكارم شيرازي، ناصر و ساير همكاران، تفسير نمونه، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۱، ج۱، ص۲۳۳، ج۲۸.
  4. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر همداني، ج۱، ص۲۱۱.
  5. سبحاني، جعفر، آئين وهابيت، جامعه مدرسين، ۱۳۶۴، ص۲۵۸، جعفري، محمد تقي، تفسير و نقد و تحليل مثنوي، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ج۷، ص۳۸۷.
  6. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان تر جمه موسوی همدانی، ج۱، ص۲۳۸.
  7. موسوي اصفهاني، مكيال المكارم، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، چاپ نگين، ج۱، ص۴۵۳؛ و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج۸، ص۴۲.
  8. تفسير الميزان، همان.
  9. مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، ‌بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.
  10. مكيال المكارم، ج۱، ص۴۵۴، بحارالانوار، ج۸، ص۵۹.
  11. مكيال المكارم، ج۱، ص۴۴۴ و ۴۴۵، و بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۷.
  12. مسند احمد، ج۲، ص۴۲۶؛ و به نقل از الهيات ج۲، ص۸۵۴.
  13. مسند احمدج۱، ص۷۲؛ و به نقل از الهيات، ج۲، ۸۵۴.
  14. ؛ ثواب الاعمال، للصدوق، ص۲۵۱، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۵.
  15. وسائل، ج۳، ص۱۷، باب،،الشيعه، بابهاي اعداد فرائض و ناففله‌هاي آن حديث۱۰.
  16. عيون اخبار الرضا، ج۲، ص۶۶، به نقل از سبحاني، جعفر، الهيات، ج۲، ص۸۴۶.