شبهه آکل و مأکول: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(تکمیل و بارگزاری)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شبهه}}
{{شبهه}}
از نظر علمي ترديدي نيست كه بدن انسان پس از مرگ، تحت عواملي تبديل به نیترات و ازت می‌شود و قسمتي از آن در خاك جذب مي‌گردد. همين مواد پس از زراعت، در محصولات كشاورزي جذب مي شوند و با مصرف آنها توسط انسان‌، یا مصرف آن‌ها توسط حیوانات حلال گوش و سپس مصرف‌ آن‌ها توسط انسان، همان مواد باعث رشد و نمو انسان‌هاي زنده گشته و تشكيل دهنده سلول‌هاي بدن فرد جديد مي‌شوند. در روز رستاخيز و در موقع احياي مجدد انسان، كمبود مواد سازنده بدن فرد اول چطور جبران مي شود؟ اگر با همان مواد اوليه تكميل شود بدن فرد دوم دچار نقص مي گردد و اگر تكميل نگردد بدن فرد نخستين ناقص خواهد ماند!
از نظر علمی تردیدی نیست که بدن انسان پس از مرگ، تحت عواملی تبدیل به نیترات و ازت می‌شود و قسمتی از آن در خاک جذب می‌گردد. همین مواد پس از زراعت، در محصولات کشاورزی جذب می‌شوند و با مصرف آنها توسط انسان، یا مصرف آن‌ها توسط حیوانات حلال گوش و سپس مصرف آن‌ها توسط انسان، همان مواد باعث رشد و نمو انسان‌های زنده گشته و تشکیل دهنده سلول‌های بدن فرد جدید می‌شوند. در روز رستاخیز و در موقع احیای مجدد انسان، کمبود مواد سازنده بدن فرد اول چطور جبران می‌شود؟ اگر با همان مواد اولیه تکمیل شود بدن فرد دوم دچار نقص می‌گردد و اگر تکمیل نگردد بدن فرد نخستین ناقص خواهد ماند!
{{پایان شبهه}}
{{پایان شبهه}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در جواب شبهه آکل و مأکول، جواب‌های مختلفی از سوی متکلمین ارائه شده است. تکامل بدن انسان هنگام حشر بر اساس وجود سلول‌ها، حشر نفس انسان و به طبع آن جسم او و حشر اجزای اصلی بدن انسان در قیامت از جمله‌ جواب‌هایی است که در پاسخ به این شبهه داده شده است.
در جواب شبهه آکل و مأکول، جواب‌های مختلفی از سوی متکلمین ارائه شده است. تکامل بدن انسان هنگام حشر بر اساس وجود سلول‌ها، حشر نفس انسان و به طبع آن جسم او و حشر اجزای اصلی بدن انسان در قیامت از جمله جواب‌هایی است که در پاسخ به این شبهه داده شده است.


==بازگشت به آخرين ذرات==
== بازگشت به آخرین ذرات ==
اين پاسخ مبتني بر سه مقدمه است:
این پاسخ مبتنی بر سه مقدمه است:
#تقريباً همه سلول‏هاي بدن در مدتي كمتر از ده سال، از نظر اجزا دگرگون گشته و هيچ يك از ذرات پيشين بدن باقي نمي‏‌ماند. در عين حال تا آستانه مرگ همه ذرات قبل، خواص و آثار خود را به سلول‏‌هاي تازه مي‏‌سپارند، به همين دليل خصوصيات جسمي انسان مانند رنگ، شكل، قيافه و... با گذشت زمان ثابت هستند.
# تقریباً همه سلول‌های بدن در مدتی کمتر از ده سال، از نظر اجزا دگرگون گشته و هیچ‌یک از ذرات پیشین بدن باقی نمی‌ماند. در عین حال تا آستانه مرگ همه ذرات قبل، خواص و آثار خود را به سلول‌های تازه می‌سپارند، به همین دلیل خصوصیات جسمی انسان مانند رنگ، شکل، قیافه و… با گذشت زمان ثابت هستند.
#اساس شخصيت انسان را روح تشكيل مي‏دهد، لذا در رستاخيز بايد به همان جسم سابق بازگردد تا فعاليت خود را در يك مرحله عالي‏تر از سر بگيرد.
# اساس شخصیت انسان را روح تشکیل می‌دهد، لذا در رستاخیز باید به همان جسم سابق بازگردد تا فعالیت خود را در یک مرحله عالی‌تر از سر بگیرد.
#انسان از روز نخست، سلولي بيش نبود؛ همان يك «سلول نطفه»، تمام صفات او را در برداشت و به تدريج از راه تکثیر تمام سلول‏هاي بدن انسان به وجود آمد، بنابراين هر يك از سلول‏هاي بدن انسان شعبه‏ اي از سلول نخستين مي‏ باشند كه تمام مشخصات جسمي او را در بر دارند.
# انسان از روز نخست، سلولی بیش نبود؛ همان یک «سلول نطفه»، تمام صفات او را دربرداشت و به تدریج از راه تکثیر تمام سلول‌های بدن انسان به وجود آمد، بنابراین هر یک از سلول‌های بدن انسان شعبه ای از سلول نخستین می‌باشند که تمام مشخصات جسمی او را دربردارند.


بنابر این مقدمات مي‏توان به اين نتيجه رسيد كه اگر انساني از انسان ديگري تغذيه كرد، اگر اجزای بدن او از بدن دیگری تشکیل شده باشد، به دلیل اینکه اجزاي بدن فرد اول در تمام بدن دوم پراكنده شده است. پس هنگامي كه اجزاي بدن اول از آن دومي گرفته شد، به همان نسبت، مجموعه بدن دوم كوچك‏تر مي‏شود، ولي از آن‏جا كه اين بدنِ كوچك، تمام صفاتِ شخصِ را بدون كم و كاست در بر دارد در هنگام رستاخیز تکامل یافته و به شکل انسان کامل محشور می‌گردد.
بنابر این مقدمات می‌توان به این نتیجه رسید که اگر انسانی از انسان دیگری تغذیه کرد، اگر اجزای بدن او از بدن دیگری تشکیل شده باشد، به دلیل اینکه اجزای بدن فرد اول در تمام بدن دوم پراکنده شده است. پس هنگامی که اجزای بدن اول از آن دومی گرفته شد، به همان نسبت، مجموعه بدن دوم کوچک‌تر می‌شود، ولی از آن‌جا که این بدنِ کوچک، تمام صفاتِ شخصِ را بدون کم و کاست دربردارد در هنگام رستاخیز تکامل یافته و به شکل انسان کامل محشور می‌گردد.


== وحدت نفس==
== وحدت نفس ==
تغيير و تحليل كل سلول‏هاي انسان از اموري است كه امروزه به اثبات رسيده؛ در عين حال شخص انسان همان شخص سابق است و تغيير اجزاي بدن هيچ تأثيري در بطلان شخصيت وي ندارد. پس «شخصيت» انسان با «نفس» اوست نه با بدن او، و از ميان رفتن مقداري از مادّهِ بدني شخصيّت انسان را تغيير نمي‏دهد و اگر روزِ رستاخيز نفسِ انسان به هر كدام از بدن‏ه‌ايي كه اجزاي آن‏ها عوض شده و از بين رفته تعلّق يابد، بدن انسان همانند همان بدن دنيوي شخصیت یافته و تکامل پیدا می‌کند.<ref>بررسي‏هاي اسلامي، پيشين، ص۱۰۲ و ۱۰۳؛ (ملاصدرا) صدرالدين شيرازي، الحكمه المتعاليه في الاسفار العقليه الاربعه، چاپ سوم، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۲۰۰ و ۲۰۱؛ سبزواري، ملاهادي، شرح منظومه، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ص۳۴۶.</ref>.
تغییر و تحلیل کل سلول‌های انسان از اموری است که امروزه به اثبات رسیده؛ در عین حال شخص انسان همان شخص سابق است و تغییر اجزای بدن هیچ تأثیری در بطلان شخصیت وی ندارد. پس «شخصیت» انسان با «نفس» اوست نه با بدن او، و از میان رفتن مقداری از مادّهِ بدنی شخصیّت انسان را تغییر نمی‌دهد و اگر روزِ رستاخیز نفسِ انسان به هر کدام از بدن‌ه‌ایی که اجزای آن‌ها عوض شده و از بین رفته تعلّق یابد، بدن انسان همانند همان بدن دنیوی شخصیت یافته و تکامل پیدا می‌کند.<ref>بررسی‌های اسلامی، پیشین، ص۱۰۲ و ۱۰۳؛ (ملاصدرا) صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۲۰۰ و ۲۰۱؛ سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص۳۴۶.</ref>


==اجزاي اصليه==
== اجزای اصلیه ==
هر فردي از افراد انسان داراي دو قسم اجزا است:
هر فردی از افراد انسان دارای دو قسم اجزا است:
* اجزاي اصليه: اجزايي است كه در علم خداوندي به فردي معيّن از افراد انساني اختصاص داده شده.
* اجزای اصلیه: اجزایی است که در علم خداوندی به فردی معیّن از افراد انسانی اختصاص داده شده.
* اجزاء فضليه: اجزايي است كه در طول عمر انسان جزء بدن مي‏گردند و كم‏كم به تحليل مي‏روند. از اين جهت، بدن احتياج به غذايي دارد كه به جاي مواد مصرف شده و تحليل رفته بدن بنشيند.
* اجزاء فضلیه: اجزایی است که در طول عمر انسان جزء بدن می‌گردند و کم‌کم به تحلیل می‌روند. از این جهت، بدن احتیاج به غذایی دارد که به جای مواد مصرف شده و تحلیل رفته بدن بنشیند.


بنابراين، اگر انساني انسان ديگر را خورد، «اجزاء اصليه» انسان اول، «اجزاء فضليه» انسان دوم مي‏‌گردد و از او دفع مي‏‌شود بنابر این، با حشر اجزای اصلی انسان، اجزای فضلیه آن نیز تکامل یافته و حشر انسان به صورت کامل می‌گردد. علاوه بر اینکه، اگر با يك قسمت از بدن هم فرد محشور شود، براي اثبات معاد جسماني كافي است.<ref>ر.ك، طيب، سيدعبدالحسين، كلم الطيب در تقرير عقايد اسلام، چاپ سوم، تهران، كتابفروشي اسلام، ص۶۳۲ و ۶۳۳، زاهدي، زين الدين (جعفر)، شرح منظومه فارسي، قم، انتشارات ايران، ج۳، ص۲۶۳.</ref>
بنابراین، اگر انسانی انسان دیگر را خورد، «اجزاء اصلیه» انسان اول، «اجزاء فضلیه» انسان دوم می‌گردد و از او دفع می‌شود بنابر این، با حشر اجزای اصلی انسان، اجزای فضلیه آن نیز تکامل یافته و حشر انسان به صورت کامل می‌گردد. علاوه بر اینکه، اگر با یک قسمت از بدن هم فرد محشور شود، برای اثبات معاد جسمانی کافی است.<ref>ر. ک. طیب، سیدعبدالحسین، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی اسلام، ص۶۳۲ و ۶۳۳، زاهدی، زین الدین (جعفر)، شرح منظومه فارسی، قم، انتشارات ایران، ج۳، ص۲۶۳.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==منابع جهت مطالعه بيشتر:==


*محمدبن ابراهيم صدرالدين شيرازي با حواشي حكيم سبزواري، الشواهد الربوبيه في المناهج السلوكيه، ص۲۶۱ به بعد، مركز نشر دانشگاهي، چاپ دوم، ۱۳۶۰ ه ش.  
== منابع جهت مطالعه بیشتر ==
* لاهيجي، ملاعبداللَّه، گوهر مراد، ص۴۵۰ به بعد، تهران، كتابفروشي اسلاميه.  
* محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی با حواشی حکیم سبزواری، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ص۲۶۱ به بعد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ ه‍. ش.
* آموزش کلام اسلامي، ج۲، محمد سعيدي مهر.
* لاهیجی، ملاعبداللَّه، گوهر مراد، ص۴۵۰ به بعد، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
* آموزش کلام اسلامی، ج۲، محمد سعیدی مهر.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = معاد
|شاخه فرعی۱ = معاد
|شاخه فرعی۲ = حساب
|شاخه فرعی۲ = حساب
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
خط ۴۵: خط ۴۵:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۱

شبهه

از نظر علمی تردیدی نیست که بدن انسان پس از مرگ، تحت عواملی تبدیل به نیترات و ازت می‌شود و قسمتی از آن در خاک جذب می‌گردد. همین مواد پس از زراعت، در محصولات کشاورزی جذب می‌شوند و با مصرف آنها توسط انسان، یا مصرف آن‌ها توسط حیوانات حلال گوش و سپس مصرف آن‌ها توسط انسان، همان مواد باعث رشد و نمو انسان‌های زنده گشته و تشکیل دهنده سلول‌های بدن فرد جدید می‌شوند. در روز رستاخیز و در موقع احیای مجدد انسان، کمبود مواد سازنده بدن فرد اول چطور جبران می‌شود؟ اگر با همان مواد اولیه تکمیل شود بدن فرد دوم دچار نقص می‌گردد و اگر تکمیل نگردد بدن فرد نخستین ناقص خواهد ماند!

در جواب شبهه آکل و مأکول، جواب‌های مختلفی از سوی متکلمین ارائه شده است. تکامل بدن انسان هنگام حشر بر اساس وجود سلول‌ها، حشر نفس انسان و به طبع آن جسم او و حشر اجزای اصلی بدن انسان در قیامت از جمله جواب‌هایی است که در پاسخ به این شبهه داده شده است.

بازگشت به آخرین ذرات

این پاسخ مبتنی بر سه مقدمه است:

  1. تقریباً همه سلول‌های بدن در مدتی کمتر از ده سال، از نظر اجزا دگرگون گشته و هیچ‌یک از ذرات پیشین بدن باقی نمی‌ماند. در عین حال تا آستانه مرگ همه ذرات قبل، خواص و آثار خود را به سلول‌های تازه می‌سپارند، به همین دلیل خصوصیات جسمی انسان مانند رنگ، شکل، قیافه و… با گذشت زمان ثابت هستند.
  2. اساس شخصیت انسان را روح تشکیل می‌دهد، لذا در رستاخیز باید به همان جسم سابق بازگردد تا فعالیت خود را در یک مرحله عالی‌تر از سر بگیرد.
  3. انسان از روز نخست، سلولی بیش نبود؛ همان یک «سلول نطفه»، تمام صفات او را دربرداشت و به تدریج از راه تکثیر تمام سلول‌های بدن انسان به وجود آمد، بنابراین هر یک از سلول‌های بدن انسان شعبه ای از سلول نخستین می‌باشند که تمام مشخصات جسمی او را دربردارند.

بنابر این مقدمات می‌توان به این نتیجه رسید که اگر انسانی از انسان دیگری تغذیه کرد، اگر اجزای بدن او از بدن دیگری تشکیل شده باشد، به دلیل اینکه اجزای بدن فرد اول در تمام بدن دوم پراکنده شده است. پس هنگامی که اجزای بدن اول از آن دومی گرفته شد، به همان نسبت، مجموعه بدن دوم کوچک‌تر می‌شود، ولی از آن‌جا که این بدنِ کوچک، تمام صفاتِ شخصِ را بدون کم و کاست دربردارد در هنگام رستاخیز تکامل یافته و به شکل انسان کامل محشور می‌گردد.

وحدت نفس

تغییر و تحلیل کل سلول‌های انسان از اموری است که امروزه به اثبات رسیده؛ در عین حال شخص انسان همان شخص سابق است و تغییر اجزای بدن هیچ تأثیری در بطلان شخصیت وی ندارد. پس «شخصیت» انسان با «نفس» اوست نه با بدن او، و از میان رفتن مقداری از مادّهِ بدنی شخصیّت انسان را تغییر نمی‌دهد و اگر روزِ رستاخیز نفسِ انسان به هر کدام از بدن‌ه‌ایی که اجزای آن‌ها عوض شده و از بین رفته تعلّق یابد، بدن انسان همانند همان بدن دنیوی شخصیت یافته و تکامل پیدا می‌کند.[۱]

اجزای اصلیه

هر فردی از افراد انسان دارای دو قسم اجزا است:

  • اجزای اصلیه: اجزایی است که در علم خداوندی به فردی معیّن از افراد انسانی اختصاص داده شده.
  • اجزاء فضلیه: اجزایی است که در طول عمر انسان جزء بدن می‌گردند و کم‌کم به تحلیل می‌روند. از این جهت، بدن احتیاج به غذایی دارد که به جای مواد مصرف شده و تحلیل رفته بدن بنشیند.

بنابراین، اگر انسانی انسان دیگر را خورد، «اجزاء اصلیه» انسان اول، «اجزاء فضلیه» انسان دوم می‌گردد و از او دفع می‌شود بنابر این، با حشر اجزای اصلی انسان، اجزای فضلیه آن نیز تکامل یافته و حشر انسان به صورت کامل می‌گردد. علاوه بر اینکه، اگر با یک قسمت از بدن هم فرد محشور شود، برای اثبات معاد جسمانی کافی است.[۲]


منابع جهت مطالعه بیشتر

  • محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی با حواشی حکیم سبزواری، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، ص۲۶۱ به بعد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ ه‍. ش.
  • لاهیجی، ملاعبداللَّه، گوهر مراد، ص۴۵۰ به بعد، تهران، کتابفروشی اسلامیه.
  • آموزش کلام اسلامی، ج۲، محمد سعیدی مهر.


منابع

  1. بررسی‌های اسلامی، پیشین، ص۱۰۲ و ۱۰۳؛ (ملاصدرا) صدرالدین شیرازی، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، چاپ سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۲۰۰ و ۲۰۱؛ سبزواری، ملاهادی، شرح منظومه، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص۳۴۶.
  2. ر. ک. طیب، سیدعبدالحسین، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام، چاپ سوم، تهران، کتابفروشی اسلام، ص۶۳۲ و ۶۳۳، زاهدی، زین الدین (جعفر)، شرح منظومه فارسی، قم، انتشارات ایران، ج۳، ص۲۶۳.