سوار شدن حسنین(ع) بر پشت پیامبر(ص): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
این روایت با الفاظ مختلف و معنای متشابه در تعدادی از منابع اهل‌سنت نقل شده است؛ از جمله:
این روایت با الفاظ مختلف و معنای متشابه در تعدادی از منابع اهل‌سنت نقل شده است؛ از جمله:


* ابن عدی جرجانی (۲۷۷-۳۶۵ق)،‌ محدث و رجالی شافعی، در کتاب ''الکامل فی ضعفاء الرجال'' این روایت را آورده است.<ref>ابن عساکر، عبدالله بن عدی جرجانی، الکامل في ضعفاء الرجال،‌ تحقیق سهیل زکار، یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۵۹.</ref>
* ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق‌)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب ''الابانه صغری'' نقل کرده است.<ref>.</ref>
* ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق‌)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب ''الابانه صغری'' نقل کرده است.<ref>.</ref>
* ابوسعد خرگوشی (درگذشته ۴۰۶ یا ۴۰۷ق)، محدث و صوفی شافعی، در کتاب شرف النبی دو راویت در این موضوع را نقل کرده است.<ref>خرگوشی، ابوسعد عبدالملک بن محمد، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم، روایت عبدالکریم بن هوازن قشیری، مکه، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۹۵.</ref>
* ابن عساکر (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ اهل سنت، در ''تاریخ دمشق'' این حدیث را نقل کرده است.<ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر،‌ ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.</ref>
* ذهبی (۶۷۳-۷۴۸ق)، رجالی و محدث اهل‌سنت، در دو کتاب ''سیر اعلام النبلاء''<ref>ذهبی، شمس‌الدين محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مجموعة من المحققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵۶.</ref> و ''میزان الاعتدال'' این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.<ref>ذهبی، شمس‌الدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق،  ج۴، ص۹۷.</ref>
این روایت در منابع شیعه با الفاظ مختلف و معانی متشابه آمده است؛ از جمله:


* ابن عدی جرجانی (۲۷۷-۳۶۵ق)،‌ محدث و رجالی شافعی، در کتاب ''الکامل فی ضعفاء الرجال'' این روایت را آورده است.<ref>ابن عساکر، عبدالله بن عدی جرجانی، الکامل في ضعفاء الرجال،‌ تحقیق سهیل زکار، یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۵۹.</ref>
* ابن عساکر (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ در ''تاریخ دمشق'' این حدیث را نقل کرده است.<ref>ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر،‌ ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.</ref>
* ذهبی در دو کتاب ''سیر اعلام النبلاء''<ref>ج۲، ص۲۵۶.</ref> و ''میزان الاعتدال'' این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.<ref>ذهبی، شمس‌الدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق،  ج۴، ص۹۷.</ref>
*


این حدیث در بحار الانوار،<ref>مجلسی، بحار الانوار، بیروت، وفاء، ۱۴۰۴ ق، ج۴۳، ص۲۸۵.</ref> کشف الیقین،<ref>حلی، کشف الیقین، مؤسسه چاپ و انتشارت، ۱۴۱۱ ق، ص۳۰۷.</ref> کشف الغمه.<ref>اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ ق، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. ذکر شده است. لازم است ذکر شود این حدیث با عبارت‌های دیگری نیز در [[بحار الانوار]]<ref>المجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰۴.</ref> نقل شده است. این حدیث را سفیان ثوری از ابی الزبیر و او از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است.<ref>شیخ طوسی، رجال، مؤسسه النشر الاسلامی، طبعه الاولی، ۱۴۱۵، ص۲۲۰.</ref>
این حدیث در بحار الانوار،<ref>مجلسی، بحار الانوار، بیروت، وفاء، ۱۴۰۴ ق، ج۴۳، ص۲۸۵.</ref> کشف الیقین،<ref>حلی، کشف الیقین، مؤسسه چاپ و انتشارت، ۱۴۱۱ ق، ص۳۰۷.</ref> کشف الغمه.<ref>اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ ق، ج۱، ص۵۲۶.</ref>. ذکر شده است. لازم است ذکر شود این حدیث با عبارت‌های دیگری نیز در [[بحار الانوار]]<ref>المجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰۴.</ref> نقل شده است. این حدیث را سفیان ثوری از ابی الزبیر و او از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است.<ref>شیخ طوسی، رجال، مؤسسه النشر الاسلامی، طبعه الاولی، ۱۴۱۵، ص۲۲۰.</ref>

نسخهٔ ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۴

سؤال

معنی و منبع حدیث پیامبر(ص) در خصوص امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که فرمودند: «نعم الجمل جملکما و نعم العدلان انتما» چیست؟

روایت «نعم الجمل جملکما و نعم العدلان انتما» روایتی از رسول خدا(ص) که از آن محبت او به نوادگانش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، فهمیده می‌شود. این روایت در منابعی چون کشف الغمه، کشف الیقین و بحارالانوار از سفیان ثوری از امام صادق(ع) نقل شده است.

متن روایت

این روایت در منابع حدیثی و تاریخی شیعه و اهل‌سنت آمده است. متن حدیث چنین است:

منابع و راویان

این روایت با الفاظ مختلف و معنای متشابه در تعدادی از منابع اهل‌سنت نقل شده است؛ از جمله:

  • ابن عدی جرجانی (۲۷۷-۳۶۵ق)،‌ محدث و رجالی شافعی، در کتاب الکامل فی ضعفاء الرجال این روایت را آورده است.[۱]
  • ابن بطه عکبری (۳۰۴-۳۸۷ق‌)، فقیه و محدث و متکلم حنبلی، این روایت را در کتاب الابانه صغری نقل کرده است.[۲]
  • ابوسعد خرگوشی (درگذشته ۴۰۶ یا ۴۰۷ق)، محدث و صوفی شافعی، در کتاب شرف النبی دو راویت در این موضوع را نقل کرده است.[۳]
  • ابن عساکر (۴۹۹-۵۷۱ق)، محدث و مورخ اهل سنت، در تاریخ دمشق این حدیث را نقل کرده است.[۴]
  • ذهبی (۶۷۳-۷۴۸ق)، رجالی و محدث اهل‌سنت، در دو کتاب سیر اعلام النبلاء[۵] و میزان الاعتدال این روایت را آورده و در کتاب دوم آن را غیر صحیح دانسته است.[۶]


این روایت در منابع شیعه با الفاظ مختلف و معانی متشابه آمده است؛ از جمله:


این حدیث در بحار الانوار،[۷] کشف الیقین،[۸] کشف الغمه.[۹]. ذکر شده است. لازم است ذکر شود این حدیث با عبارت‌های دیگری نیز در بحار الانوار[۱۰] نقل شده است. این حدیث را سفیان ثوری از ابی الزبیر و او از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده است.[۱۱]

سفیان از اصحاب امام صادق(ع) و ابی الزبیر نیز از دیگر راویان این حدیث که در کتب رجالی از او نام برده شده بدون جرح و تعدیل و جابر بن عبدالله انصاری از اصحاب رسول خدا، امام علی، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر(ع) که دارای مقام بزرگی است. جابر می‌گوید: او دروغ نمی‌گوید.[۱۲] بنابراین سند این حدیث از اعتبار کافی برخوردار است و هیچ انگیزه‌ای در جعل این حدیث از سوی راویان آن وجود ندارد.


منابع

  1. ابن عساکر، عبدالله بن عدی جرجانی، الکامل في ضعفاء الرجال،‌ تحقیق سهیل زکار، یحیی مختار غزاوی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۵۹.
  2. .
  3. خرگوشی، ابوسعد عبدالملک بن محمد، مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم، روایت عبدالکریم بن هوازن قشیری، مکه، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۲۹۵.
  4. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر،‌ ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۱۷.
  5. ذهبی، شمس‌الدين محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق مجموعة من المحققين بإشراف شعيب الأرناؤوط، مؤسسة الرسالة، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۵۶.
  6. ذهبی، شمس‌الدين محمد بن أحمد، ميزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقيق علی محمد البجاوی، بیروت، دار المعرفة للطباعة والنشر،۱۳۸۲ق، ج۴، ص۹۷.
  7. مجلسی، بحار الانوار، بیروت، وفاء، ۱۴۰۴ ق، ج۴۳، ص۲۸۵.
  8. حلی، کشف الیقین، مؤسسه چاپ و انتشارت، ۱۴۱۱ ق، ص۳۰۷.
  9. اربلی، کشف الغمه، تبریز، مکتبه بنی هاشم، ۱۳۸۱ ق، ج۱، ص۵۲۶.
  10. المجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۰۴.
  11. شیخ طوسی، رجال، مؤسسه النشر الاسلامی، طبعه الاولی، ۱۴۱۵، ص۲۲۰.
  12. خوئی، معجم رجال حدیث، بیروت، مدینه العلم، طبعه ثالثه، ۱۳۹۸ ق، ج۴، ص۱۵.