داستان قطع انگشت دزد کندی توسط امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۰: خط ۲۰:
  | توضیحات =
  | توضیحات =
}}
}}
'''داستان بریدن انگشتان دزدی از قبیله کِنده توسط امام علی(ع)''' مضمون حدیثی است در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] که از نظر سند [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. براساس این حدیث، [[امام علی(ع)]] دستور داد انگشتان دست دزد را قطع کنند. امام(ع) وقتی شنید او برای بار نخست دزدی کرده و عجز و ناله او را شنید، ناراحت شد، اما از حد شرعی دست نکشید. مرد کندی پس از اجرای حکم، اعتراف کرد برای بار صدم دزدی کرده است. امام(ع) با شنیدن این سخن، گفت، اکنون خداوند اندوهم را از میان برد.  
'''داستان بریدن انگشتان دزدی از قبیله کِنده توسط امام علی(ع)''' مضمون حدیثی در [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] است. براساس این حدیث، [[امام علی(ع)]] دستور داد انگشتان دزد را قطع کنند. اما وقتی امام(ع) شنید او برای بار نخست دزدی کرده و عجز و ناله او را شنید، ناراحت شد، با این حال از حد شرعی دست نکشید. مرد کندی پس از اجرای حکم، اعتراف کرد برای بار صدم دزدی کرده است. امام(ع) با شنیدن این سخن، گفت: «اکنون خداوند اندوهم را از میان برد».  


حدیث قطع دست دزد کندی توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، بدون سلسله سند ذکر شده است.<ref name=":0" /> بنابراین از نظر سند [[حدیث ضعیف|ضعیف]] بوده و [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست. در این روایت، امام علی(ع) در برابر خواهش‌های مرد کندی، ابراز دلسوزی و مهربانی کرد، و در اجرای حکم شرع، دچار تردید نشده بود.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج‏۴۰، ص۲۸۷.</ref>
حدیث قطع دست دزد کندی توسط [[امام علی(ع)]]، در کتاب [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، بدون سلسله سند ذکر شده است.<ref name=":0" /> بنابراین از نظر سند [[حدیث ضعیف|ضعیف]] بوده و [[حدیث معتبر|معتبر]] نیست.  
 
در این روایت، امام علی(ع) در برابر خواهش‌های مرد کندی، ابراز دلسوزی و مهربانی کرد، ولی در اجرای حکم شرع، دچار تردید نشده بود.<ref>علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج‏۴۰، ص۲۸۷.</ref>
== متن حدیث ==
== متن حدیث ==
{{نقل قول|[در زمان حکومت امام علی(ع)] مردی از قبیله کنده (از قبایل معتبر عرب)، دزدی کرد. امام علی(ع) دستور داد [انگشتانِ] دستش را قطع کنند. امام(ع) به او که مردی خوش چهره و خوش لباس بود، فرمود: «به سر و شکل ظاهری تو و جایگاه قبیله‌ات در میان اعراب نمی‌آید که دزدی کنی.» مرد سرش را پایین انداخت و گفت: «... به خدا سوگند، غیر از این بار دزدی نکرده‌ام.»... آن شخص گریست و امام مدتی سرش را پایین انداخت. آنگاه سرش را بلند کرد و فرمود: «جز قطع انگشتان دستت راهی ندارم.»...
{{نقل قول|[در زمان حکومت امام علی(ع)] مردی از قبیله کنده (از قبایل معتبر عرب)، دزدی کرد. امام علی(ع) دستور داد [انگشتانِ] دستش را قطع کنند. امام(ع) به او که مردی خوش چهره و خوش لباس بود، فرمود: «به سر و شکل ظاهری تو و جایگاه قبیله‌ات در میان اعراب نمی‌آید که دزدی کنی.» مرد سرش را پایین انداخت و گفت: «... به خدا سوگند، غیر از این بار دزدی نکرده‌ام.»... آن شخص گریست و امام مدتی سرش را پایین انداخت. آنگاه سرش را بلند کرد و فرمود: «جز قطع انگشتان دستت راهی ندارم.»...

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۳

سؤال

بر اساس حدیثی، امام علی(ع) دست دزدی را که ادعا می‌کرد نخستین بار است دزدی کرده قطع کرد. امام علی(ع) در برابر خواهش‌های آن مرد، کمی تأمل کرد و پس از آن بر اجرای حدّ تأکید کرد. آیا سند این روایت صحیح است؟ آیا تردید امام(ع) در اجرای حکم با عصمت او سازگار است؟

داستان قطع دست دزد
اطلاعات حدیث
راویان
دیگر راویانابوالملیح هُذَلی
سند
اعتبار سندضعیف
منابع شیعهبحار الانوار

داستان بریدن انگشتان دزدی از قبیله کِنده توسط امام علی(ع) مضمون حدیثی در بحار الانوار است. براساس این حدیث، امام علی(ع) دستور داد انگشتان دزد را قطع کنند. اما وقتی امام(ع) شنید او برای بار نخست دزدی کرده و عجز و ناله او را شنید، ناراحت شد، با این حال از حد شرعی دست نکشید. مرد کندی پس از اجرای حکم، اعتراف کرد برای بار صدم دزدی کرده است. امام(ع) با شنیدن این سخن، گفت: «اکنون خداوند اندوهم را از میان برد».

حدیث قطع دست دزد کندی توسط امام علی(ع)، در کتاب بحار الانوار، بدون سلسله سند ذکر شده است.[۱] بنابراین از نظر سند ضعیف بوده و معتبر نیست.

در این روایت، امام علی(ع) در برابر خواهش‌های مرد کندی، ابراز دلسوزی و مهربانی کرد، ولی در اجرای حکم شرع، دچار تردید نشده بود.[۲]

متن حدیث

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق، ج‏۴۰، ص۲۸۷.
  2. علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج‏۴۰، ص۲۸۷.