داستان جوان کفن‌دزد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}بر اساس روایتی، جوان کفن دزدی به جنازه دختری که کفنش را دزدیده بود تجاوز کرد؛ پس از پشیمانی نزد پیامبر(ص) رفت … آیا این روایت معتبر است؟{{پایان سوال}}
{{سوال}}در روایتی آمده است، جوان کفن‌دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟ {{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{جعبه اطلاعات حدیث
| عنوان =
| تصویر =
| توضیح تصویر =
| اندازه تصویر =
| نام‌های دیگر = بهلول کفن دزد
| موضوع  = [[توبه]] و پذیرش آن
| به نقل از  = [[پیامبر(ص)]]
| روایات مشابه =
| راوی اصلی = معاذ بن جبل
| دیگر راویان = صالح بن سعد تمیمی، موسی بن داوود
| اعتبار سند = [[حدیث مجهول|مجهول]]، [[حدیث ضعیف|ضعیف]]
| منابع شیعه = [[االمالی (صدوق)|الامالی صدوق]]
| منابع سنی =
| وابسته =
}}
'''داستان جوان کفن دزد'''، نقلی است از [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الامالی (شیخ صدوق)|الامالی]] که جوانی کفن‌دزد به جنازه دختری [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرد، پشیمان شده نزد [[پیامبر(ص)]] آمد و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و [[توبه]] نمود و مورد بخشش [[خداوند]] قرار گرفت. این روایت از نظر سندی [[حدیث ضعیف|ضعیف]] دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های [[علم رجال|رجالی]]، [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|تأیید]] نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با [[قرآن]] ناسازگار شمرده شده است. 


== حدیث ==
==خلاصه داستان==
شیخ صدوق در کتاب الأمالی از محمد بن ابراهيم بن اسحاق، از احمد بن محمد همداني، از احمد بن صالح بن سعد تميمي، از موسى ابن داود، از وليد بن هشام، از هشام بن حسان، از حسن بن أبي‌حسن بصري، از عبدالرحمن بن غنم دوسي، حدیث بلندی نقل کرده که خلاصه آن چنین است:
داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:  


جوان گناهکاری را که از گناهان خود پشیمان شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد پیامبر(ص) آوردند. جوان تصور می‌کرد خدا او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و رحمت خدا را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. جوان یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به قبرستان رفته و پس از دزدیدن کفت دختری، به جنازه او تجاوز کرده است.
جوان گناهکاری را که از [[گناه|گناهان]] خود [[توبه|پشیمان]] شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد [[پیامبر(ص)]] آوردند. جوان تصور می‌کرد [[خدا]] او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و [[رحمت الهی|رحمت خدا]] را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. او یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به [[قبرستان]] رفته و پس از [[دزدی|دزدیدن]] کفن دختری، به جنازه او [[تجاوز به عنف|تجاوز]] کرده است.


پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز عبادت کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) وحی کرده و توبه او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به اصحاب کرده و گفت :‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید.<ref>شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref>  
پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز [[عبادت]] کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) [[وحی]] کرده و [[توبه]] او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به [[صحابه|اصحاب]] کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید».<ref name=":0">شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.</ref>


== بررسی سند ==
==بررسی سند==
سند حدیث، از نظر رجالی، ضعیف بوده و قابل استناد نیست. نام محمد بن ابراهیم بن اسحاق که در سند روایت است، در کتاب‌های اولیه رجال نیامده است و به اعتقاد سید ابوالقاسم خویی، مرجع تقلید و رجال‌شناس شیعه، وثاقت او ثابت نیست.<ref>رک: خوئی، ابوالقاسم، معجم‌رجال‌الحدیث، ج۱۴، ص۲۲۱.</ref>
[[شیخ صدوق]]، محدث [[شیعه]] قرن قمری، روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب [[الامالی صدوق (کتاب)|الامالی]] نقل کرده است.<ref name=":0" />  


طبق نرم‌افزار اسناد شیخ صدوق، اکثر راویان این روایت از جمله أَحْمَدُ بْنُ صَالِحِ بْنِ سَعْدٍ التَّمِیمِیُّ؛ مُوسَی بْنُ دَاوُد؛ وَلِیدُ بْنُ هِشَام؛ هِشَامُ بْنُ حَسَّان و عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ غَنْمٍ الدَّوْسِیِّ افرادی هستند که در کتاب‌های رجالی مجهول بوده و توثیق نشده‌اند.
حسن بن ابی‌الحسن بصری، یک از راویان این حدیث، از سوی [[محمد بن عمر کشی|محمد بن عمر کَشّی]] رجال‌نگار شیعه ضعیف شمرده شده است.<ref>کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص شیخ طوسی، تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسة ال البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ش، ص۳۱۵.</ref>


علاوه بر ضعیف بودن سند حدیث، این روایت با قرآن کریم نیز در تضاد می‌باشد زیرا خداوند متعال در قرآن کریم به صراحت بیان می‌کند که اگر گنهکاران بیایند پیش رسول خدا و از او بخواهند که از خدا طلب مغفرت کند، خدا را بخشنده می‌یابند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»<ref>نساء/ ۶۴.</ref>؛ «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمان‌های خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند و از خدا طلب آمرزش می‌کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند».
همچنین بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی،<ref>نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۲۸.</ref> موسی بن داوود<ref>شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد(ع)، قم، المکتبة التاریخیة المختصة، ۱۴۲۱ق، ص۲۶۱.</ref> در کتاب‌های رجالی شیعه [[حدیث مجهول|ناشناخته]] بوده و [[ثقه|توثیق]] نشده‌اند. عالمان [[علم حدیث]] روایتی را که در سند آن فرد ضعیف یا ناشناخته باشد از نظر سند، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] شمرده‌اند.<ref>رحمان ستایش، محمدکاظم، [https://noorlib.ir/book/view/52802 توثیق و تضعیف]، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.</ref>


با این بیان نمی‌توان چنین روایتی را پذیرفت؛ زیرا هم سند معتبری ندارد و هم در تضاد با آیه قرآن کریم است.
==ناسازگاری با قرآن==
بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان [[توبه|توبه‌کننده]] را از خود دور کرد، با [[قرآن]] ناسازگار دانسته شده است. بر اساس آیه ۶۴ [[سوره نساء]]، وقتی گنهکاری نزد پیامبر(ص) می‌آید و از خدا [[استغفار|آمرزش]] می‌طلبد، پیامبر(ص) برای او از خدا آمرزش می‌خواهد.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن،  تصحیح فضل‌الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران۷ ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۵.</ref>


== منابع ==
==منابع==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه اصلی = حدیث
|شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
| شاخه فرعی۱ = منبع‌شناسی
|شاخه فرعی۲ = علم رجال
| شاخه فرعی۲ = علم رجال
|شاخه فرعی۳ =
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه = شد
  | تیترها =
  | تیترها = شد
  | ویرایش =
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده =  
| بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت = ب
  | کیفیت =
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:فقه الحدیث]]
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۵

سؤال
در روایتی آمده است، جوان کفن‌دزدی به جنازه دختری تجاوز کرده بود و از کرده خود پشیمان شده بود و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. آیا این روایت معتبر است؟
داستان جوان کفن‌دزد
اطلاعات حدیث
نام‌های دیگربهلول کفن دزد
موضوعتوبه و پذیرش آن
به نقل ازپیامبر(ص)
راویان
راوی اصلیمعاذ بن جبل
دیگر راویانصالح بن سعد تمیمی، موسی بن داوود
سند
اعتبار سندمجهول، ضعیف
منابع شیعهالامالی صدوق

داستان جوان کفن دزد، نقلی است از شیخ صدوق در کتاب الامالی که جوانی کفن‌دزد به جنازه دختری تجاوز کرد، پشیمان شده نزد پیامبر(ص) آمد و پیامبر(ص) او را از خود دور کرد. جوان به بیرون شهر رفت، چهل روز عبادت کرده و توبه نمود و مورد بخشش خداوند قرار گرفت. این روایت از نظر سندی ضعیف دانسته شده است. بیشتر راویان این روایت، در کتاب‌های رجالی، ناشناخته بوده و تأیید نشده‌اند. بخشی از این روایت از نظر محتوایی نیز، با قرآن ناسازگار شمرده شده است.

خلاصه داستان

داستان جوان کفن دزد حدیث بلندی است که خلاصه آن چنین است:

جوان گناهکاری را که از گناهان خود پشیمان شده بود و گریه زیادی می‌کرد، نزد پیامبر(ص) آوردند. جوان تصور می‌کرد خدا او را نخواهد بخشید؛ ولی پیامبر(ص) او را امیدوار کرد و رحمت خدا را از گناهان او بزرگ‌تر دانست. او یکی از گناهانش را اینگونه بیان کرد که شبی به قصد کفن‌دزدی به قبرستان رفته و پس از دزدیدن کفن دختری، به جنازه او تجاوز کرده است.

پیامبر اسلام(ص) پس از شنیدن این گناه، به او گفت: «از من دور شو، می‌ترسم آتشی به سوی تو بیاید و من را نیز با تو بسوزاند؛ زیرا تو به آتش نزدیک شده‌ای.» جوان به بیابان رفت و چهل روز عبادت کرده از خدا درخواست بخشش کرد. پس از چهل روز، خداوند آیاتی را بر پیامبر(ص) وحی کرده و توبه او را پذیرفت. حضرت محمد(ص) نزد آن جوان رفته و خبر قبولی توبه‌اش را به او داد. سپس رو به اصحاب کرده و گفت:‌ «این گونه از گناه خود توبه کنید».[۱]

بررسی سند

شیخ صدوق، محدث شیعه قرن قمری، روایت داستان جوان کفن دزد را در کتاب الامالی نقل کرده است.[۱]

حسن بن ابی‌الحسن بصری، یک از راویان این حدیث، از سوی محمد بن عمر کَشّی رجال‌نگار شیعه ضعیف شمرده شده است.[۲]

همچنین بیشتر راویان این روایت، از جمله احمد بن صالح بن سَعْد تَمیمی،[۳] موسی بن داوود[۴] در کتاب‌های رجالی شیعه ناشناخته بوده و توثیق نشده‌اند. عالمان علم حدیث روایتی را که در سند آن فرد ضعیف یا ناشناخته باشد از نظر سند، ضعیف شمرده‌اند.[۵]

ناسازگاری با قرآن

بخشی از این روایت که پیامبر(ص)، جوان توبه‌کننده را از خود دور کرد، با قرآن ناسازگار دانسته شده است. بر اساس آیه ۶۴ سوره نساء، وقتی گنهکاری نزد پیامبر(ص) می‌آید و از خدا آمرزش می‌طلبد، پیامبر(ص) برای او از خدا آمرزش می‌خواهد.[۶]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ شیخ صدوق، محمد، الأمالی، به تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة، قم، مرکز الطباعة والنشر فی مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۹۷.
  2. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تلخیص شیخ طوسی، تصحیح محمدباقر میرداماد، قم، مؤسسة ال البیت(ع) لاحیاء التراث، ۱۴۰۴ش، ص۳۱۵.
  3. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ناشر فرزند مؤلف، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۲۸.
  4. شبستری، عبدالحسین، سبل الرشاد الی اصحاب الامام الجواد(ع)، قم، المکتبة التاریخیة المختصة، ۱۴۲۱ق، ص۲۶۱.
  5. رحمان ستایش، محمدکاظم، توثیق و تضعیف، ص۱۸۲ و ۱۸۳، قم، دانشگاه قرآن و حدیث، ۱۳۸۹ش.
  6. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تصحیح فضل‌الله یزدی طباطبایی و هاشم رسولی، تهران۷ ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۵.