حدیث رفع و ارتباط آن با عیدالزهراء

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۵ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

در مورد روایت «رفع القلم» توضیح دهید و آیا ارتباطی با عید الزهرا(س) دارد؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


حدیث رفع القلم به دو صورت در کتاب‌های روایی نقل شده است.

حدیث رفع مشهور

فقها، حدیثی را به عنوان حدیث رفع بیان نموده‌اند و در موارد مختلف به آن استدلال کرده‌اند. بر پایه این حدیث که شیخ صدوق در کتاب خصال از حریز بن عبدالله با واسطه‌هایی از امام صادق(ع) و او از پیامبر(ص) نقل کرده، نه چیز از امت مسلمان برداشته شده است:

  1. خطا،
  2. فراموشى،
  3. آنچه نمی‌دانند،
  4. آنچه تاب و توانش را ندارند (مالایطیقون)،
  5. آنچه از سرِ اضطرار انجام می‌دهند،
  6. کارى که به مجبور شوند (اکراه)،
  7. فال بد زدن،
  8. از روى وسوسه به آفرینش اندیشیدن،
  9. رشک ورزیدن تا زمانى که بر زبان یا دست جارى نشود.[۱]

این حدیث از نظر سند اشکالی ندارد و با سندهای دیگر نیز نقل شده است؛ علاوه بر این، تقریباً تمام فقهای امامیه و بسیاری از فقهای اهل سنت در موارد مختلف به آن استدلال کرده‌اند.

رفع القلم

دومین حدیث رفع القلم را شیخ حسن بن سلیمان حلّی از شاگردان شهید اول در کتاب المحتضر در مورد عیدالزهرا(س) نقل کرده است. در این حدیث طولانی آمده که خدا به پیامبر(ص) فرمود: «به کرام الکاتبین دستور دادم که تا سه روز از تمام خلائق رفع قلم کنند، یعنی برای آن‌ها گناه ننویسند.» این روایت مرسله است؛ یعنی همه راویان آن، در سند روایت نقل نشده‌اند و روایت مرسله دارای اعتبار کافی نیست.

صاحب جواهر بیان می‌کند: در فضیلت و شرافت و برکت این روز خبری را یافتم منسوب به پیامبر(ص) که این روز، روز سرور و خوشحالی پیامبر و آل‌پیامبر است.[۲] شایع است که در این روز خلیفه دوم به قتل رسیده است.[۳] اما مطابق نقل صحیح در این روز عمر سعد به دست مختار ثقفی به قتل رسیده و قتل عمر در روزهای آخر ذی‌الحجه بوده است.[۴] مهم‌ترین علت شادی در این روز به امامت رسیدن امام زمان(عج) است.


منابع

  1. صدوق، خصال، قم، جامعه مدرسین، ص۴۱۷، حدیث ۹.
  2. نجفی، محمدحسن (صاحب جواهر)، جواهر الکلام، دارالکتب اسلامیه، آخوندی، ج۵، ص۴۳.
  3. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج۳۱، ص۱۱۹.
  4. مجلسی، محمد باقر، زاد المعاد - مفتاح الجنان، تعریب و تعلیق علاءالدین الاعلمی، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص ۴۱۲