حدیث «الاسلام یعلو و لایعلی علیه»: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا عبارت {{متن عربی|الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه}} حدیث است؟
آیا عبارت {{متن عربی|الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه}} حدیث است؟  
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''جایگاه اسلام''' در عبارت {{متن عربی|الإسلام یَعْلوا و لایُعْلی (عَلَیه) و قال تعالی: و کلمه اللهِ هِیَ الْعُلْیا بَیانُه و جَعَلَها کلِمَه باقیه فی عَقِبِهِ|ترجمه=اسلام شأن و منزلتش والاتر و بالاتر است و چیزی با آن برابری نمی‌کند. همچنان که کلمه مبارک «الله» مافوق تمام اسامی است و بیان آن این است که خداوند این شأن و منزلت را کلمه توحید خود دانسته که همیشه باقی و پابرجاست.}}<ref>ابن شهر آشوب، ابی جعفر رشیدالدین محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب(ع)، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۲۷۹.</ref> حدیثی از [[پیامبر(ص)]] است. مضون این حدیث در [[منابع روایی]] به شکل‌های مختلف آمده است؛ عبارت، {{متن عربی|الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه}} در تمام روایات مشترک است و در ادامه توضیحی درباره آن بیان شده است، مانند: {{متن عربی|الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه، نَحنُ نَرِثُهُم و لایَرِثُونا|ترجمه=اسلام بالاتر از حرفهایی است که دیگران می‌زنند ما از آنها ارث می‌بریم (باقی خواهیم بود)؛ ولی آنها از ما ارث نمی‌برند(از بین خواهند رفت).}}<ref>نوری طبرسی، حسن، مستدرک الوسائل، قم، انتشارات آل البیت(ع) احیاء التراث، ۱۴۰۷ق، ج۱۷، ص۱۴۲.</ref>
'''الإسلامُ یَعْلو و لایُعْلی عَلَیه'''، حدیثی از [[پیامبر(ص)]] که براساس آن، هیچ قانونی بر قانون اسلام برتری و غلبه نخواهد داشت. این حدیث در [[کتاب من لایحضره الفقیه]] از [[کتب اربعه]] شیعه آمده و عالمان مسلمان در مباحث فقهی به آن استناد کرده‌اند. همچنین محتوای این حدیث با [[آیه نفی سبیل]] که هرگونه تسلط کافران بر مسلمان را رد کرده، همخوانی دارد.


پیامبر(ص) در حدیث اول اسلام را به‌ {{قرآن|کَلِمَه اللهِ هِیَ العُلْیا}}<ref>توبه/۴۱.</ref> تفسیر نموده‌ که در مقابل {{قرآن|کَلِمَه الّذینَ کَفَروا السُّفْلی}}<ref>توبه/۴۱.</ref> قرار دارد؛ یعنی اسلام در کنار کلمه علیا همیشه پایدار است. در حدیث دوم آن را کلمه باقیه در فرزندان و اعقاب خود قرار داده است. یعنی اسلام میراث ماندگار از زمان [[حضرت ابراهیم(ع)]] تا زمان پیامبر(ص) است. زیرا ایشان از ذریه و اعقاب حضرت ابراهیم(ع)  است که در [[قرآن]] بیان می‌نماید: {{قرآن|فی عَقِبِه}}<ref>زخرف/۲۹.</ref> و سپس این میراث در [[امامان(ع)]] باقی و ادامه یافته است. هر دو مضمون روایت، بیانگر بالا بودن و منزلت داشتن اسلام است. اسلام همانند کلمه الله که نشانه توحید است، جاودانه است و غیر اسلام مانند گفتار کفار سفلی است و باقی نخواهد ماند.
== متن حدیث==
{{پایان پاسخ}}
{{عربی بزرگ |الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ|ترجمه=اسلام برتر است و چیزی بر آن برتری ندارد.|منبع=<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۳، ح۵۷۱۹.</ref>}}  
{{مطالعه بیشتر}}
== جایگاه==
 
حدیث الاسلام یعلو و لایعلی علیه، از پیامبر اسلام بوده و در کتاب من لا یحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۳، ح۵۷۱۹.</ref> و کتاب سنن الدار قطنی از منابع روایی اهل‌سنت<ref>دار قطنی، علی بن عمر،  سنن الدار قطنی، تحقیق حسن عبدالمنعم شبلی و دیگران، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الاولی، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م، ج۴، ص۳۷۱، ح۳۶۲۰.</ref> نقل شده است. عالمان شیعه و سنی<ref>نگاه کنید به مجلة جامعة ام القری، مجموعة من المؤلفین، ج۸، ص۴۲۲.</ref> در مباحث مختلفی به این حدیث استناد کرده‌اند. به گفته [[مرتضی مطهری]] از عالمان معاصر، این حدیث از سخنان متشابه پیامبر(ص) است که هر گروهی از علما با نگاه خاص خود به آن نگریسته و از آن استنباط کرده‌اند. فقها از این حدیث استنباط کرده‌اند که در مقررات اجتماعی اسلام، هیچ قانونی که نتیجه آن برتری غیرمسلمان بر مسلمان باشد، وجود ندارد. همچنین متکلمان با استفاده از آن می‌گویند که منطق اسلام بر هر منطقی برتری دارد و کسانی که از بُعد اجتماعی به این حدیث می‌نگرند گفته‌اند که قانون اسلام از هر قانون دیگری با نیازهای بشر منطبق‌تر است.<ref> مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ص۱۹۸.</ref>  
== مطالعه بیشتر ==
== کاربردهای فقهی==
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات داراحیاءالتراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۳۹، ص۴۷؛
این حدیث بیانگر قاعده‌ای عام است که بر اساس آن در هر حکمی باید برتری اسلام لحاظ شود چراکه ولایت کافر بر مسلمان جایز نیست.<ref>نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، تحقیق محمود قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش، ج۲۹، ص۲۰۶.</ref> برای این قاعده مصادیق متعددی ذکر شده است از جمله:
 
*اهل ذمه برای زندگی در ممالک اسلامی باید جزیه بپردازند.<ref>طوسی، محمد بن‌ حسن‌، المبسوط‌ فی‌ فقه‌الامامیه، تهران، چاپ‌ محمدتقی‌ کشفی‌، ۱۳۸۷، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶.</ref>
* حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه‌ای تحصیل مسائل الشریعه، انتشارات مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، ۱۴۱۴ق، جلد ۲۶، ص۱۴.
*زن مسلمان نمی‌تواند با مرد کافر ازدواج کند.<ref>شهيد ثاني، اللمعة الدمشقيه، بيروت، نشر دارالاحياء العربي، بي تا، ج ۵، ص۲۳۴. </ref>
{{پایان مطالعه بیشتر}}
* اگر زن یا شوهر ذمی، مسلمان شود، حکم به اسلام فرزندشان می‌شود.<ref>[https://islamic-content.com/hadeeth/2291/fa «الإسلام يَعْلُو ولا يُعْلَى»]، الجمهرة؛ الموسوعة الشاملة لمفردات المحتوى الإسلامي.</ref>


== تأیید محتوای روایت با آیه نفی سبیل==
محتوای این روایت با آیه {{قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا|ترجمه= و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند|سوره=نساء|آیه=۱۴۱}} تأیید شده است. فقها از این آیه، قاعده نفی سبیل را استخراج کرده‌اند. این قاعده بر هر حکمی که باعث برتری کافر بر مسلمان شود، مقدم است.<ref>جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۵.</ref> فقها در مسائل مختلف فقهی، به این آیه استناد کرده‌اند.<ref> موسوی سبزواری، عبدالاعلی، مواهب الرحمن، بی‌جا، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۳. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۶.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۲۵: خط ۲۷:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = -
  | شناسه = شد
  | تیترها = شد
  | تیترها = شد
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
خط ۳۳: خط ۳۵:
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی =
  | بازبینی نویسنده = شد
| بازبینی =شد
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت = ج
  | اولویت = ج
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:مقاله‌های پیشنهادی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۴

سؤال

آیا عبارت «الإسلامُ یَعْلوا و لایُعْلی عَلَیه» حدیث است؟

الإسلامُ یَعْلو و لایُعْلی عَلَیه، حدیثی از پیامبر(ص) که براساس آن، هیچ قانونی بر قانون اسلام برتری و غلبه نخواهد داشت. این حدیث در کتاب من لایحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه آمده و عالمان مسلمان در مباحث فقهی به آن استناد کرده‌اند. همچنین محتوای این حدیث با آیه نفی سبیل که هرگونه تسلط کافران بر مسلمان را رد کرده، همخوانی دارد.

متن حدیث

جایگاه

حدیث الاسلام یعلو و لایعلی علیه، از پیامبر اسلام بوده و در کتاب من لا یحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه[۳] و کتاب سنن الدار قطنی از منابع روایی اهل‌سنت[۴] نقل شده است. عالمان شیعه و سنی[۵] در مباحث مختلفی به این حدیث استناد کرده‌اند. به گفته مرتضی مطهری از عالمان معاصر، این حدیث از سخنان متشابه پیامبر(ص) است که هر گروهی از علما با نگاه خاص خود به آن نگریسته و از آن استنباط کرده‌اند. فقها از این حدیث استنباط کرده‌اند که در مقررات اجتماعی اسلام، هیچ قانونی که نتیجه آن برتری غیرمسلمان بر مسلمان باشد، وجود ندارد. همچنین متکلمان با استفاده از آن می‌گویند که منطق اسلام بر هر منطقی برتری دارد و کسانی که از بُعد اجتماعی به این حدیث می‌نگرند گفته‌اند که قانون اسلام از هر قانون دیگری با نیازهای بشر منطبق‌تر است.[۶]

کاربردهای فقهی

این حدیث بیانگر قاعده‌ای عام است که بر اساس آن در هر حکمی باید برتری اسلام لحاظ شود چراکه ولایت کافر بر مسلمان جایز نیست.[۷] برای این قاعده مصادیق متعددی ذکر شده است از جمله:

  • اهل ذمه برای زندگی در ممالک اسلامی باید جزیه بپردازند.[۸]
  • زن مسلمان نمی‌تواند با مرد کافر ازدواج کند.[۹]
  • اگر زن یا شوهر ذمی، مسلمان شود، حکم به اسلام فرزندشان می‌شود.[۱۰]

تأیید محتوای روایت با آیه نفی سبیل

محتوای این روایت با آیه ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛ و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند(نساء:۱۴۱) تأیید شده است. فقها از این آیه، قاعده نفی سبیل را استخراج کرده‌اند. این قاعده بر هر حکمی که باعث برتری کافر بر مسلمان شود، مقدم است.[۱۱] فقها در مسائل مختلف فقهی، به این آیه استناد کرده‌اند.[۱۲]

منابع

  1. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۳، ح۵۷۱۹.
  2. [۱]
  3. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۳، ح۵۷۱۹.
  4. دار قطنی، علی بن عمر، سنن الدار قطنی، تحقیق حسن عبدالمنعم شبلی و دیگران، بیروت، مؤسسة الرسالة، الطبعة الاولی، ۱۴۲۴ق/۲۰۰۴م، ج۴، ص۳۷۱، ح۳۶۲۰.
  5. نگاه کنید به مجلة جامعة ام القری، مجموعة من المؤلفین، ج۸، ص۴۲۲.
  6. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ص۱۹۸.
  7. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، تحقیق محمود قوچانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۳۶۲ش، ج۲۹، ص۲۰۶.
  8. طوسی، محمد بن‌ حسن‌، المبسوط‌ فی‌ فقه‌الامامیه، تهران، چاپ‌ محمدتقی‌ کشفی‌، ۱۳۸۷، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶.
  9. شهيد ثاني، اللمعة الدمشقيه، بيروت، نشر دارالاحياء العربي، بي تا، ج ۵، ص۲۳۴.
  10. «الإسلام يَعْلُو ولا يُعْلَى»، الجمهرة؛ الموسوعة الشاملة لمفردات المحتوى الإسلامي.
  11. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۵.
  12. موسوی سبزواری، عبدالاعلی، مواهب الرحمن، بی‌جا، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۳. جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۶.