حب الوطن من الایمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا حدیث {{متن عربی|حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ}} در منابع حدیثی بیان شده است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟
آیا جمله {{متن عربی|حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ}} در منابع حدیثی بیان شده است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
پرسش شامل دو قسمت است: سند و متن حدیث و نیز توجه و تقدس به آب و خاک….
==علاقه به وطن==
حس وطن خواهی و وطن دوستی از امور فطری انسان است و وطن عرفی یا زادگاه انسان‌ها چیزی است که انسان ناخودآگاه به آن علاقه دارد. در تاریخ اسلام درباره پیامبر(ص) بیان شده است هنگامی که از خوف مشرکان هجرت می‌نمود، از مکه بیرون رفته و در غار ثور پنهان گردید تا این که پس از سه روز به جحفه رسید، در این هنگام رسول خدا(ص) بسیار محزون و از فشار مشرکین ناراحت بود و به یاد مکه آه سردی کشید؛ در این هنگام جبرئیل نازل و آیه: {{قرآن|إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ|ترجمه=آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمی‌گرداند.|سوره=قصص|آیه=۸۶}} را برای پیامبر نازل و او را دلداری داده و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ فرمود: آری و آه سردی کشیده فرمود: {{متن عربی|الوطن، الوطن.}}<ref>عمادزاده اصفهانی، حسین، نقل از چهارده معصوم، نشر طلوع، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۳.</ref>


یکی از امور فطری و ذاتی هر انسان حس وطن خواهی و وطن دوستی است. وطن عرفی یا زادگاه انسان‌ها چیزی است که انسان ناخودآگاه به آن علاقه دارد. حتی پیامبر اسلام(ص) هم وقتی که خواست از خوف مشرکان از مکه به مدینه هجرت کند، از مکه بیرون رفت و در غار ثور پنهان گردید تا این که پس از سه روز به جحفه (که ۸۲ مایلی مکه است) رسید، در این هنگام رسول خدا(ص) بسیار محزون و از فشار مشرکین متألم و متأثر بود و به یاد مکه آه سردی کشید؛ زیرا مکه مولد او و آباء و اجدادش بود تا اینکه جبرئیل نازل شد و با آوردن آیهٔ: {{قرآن|إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ}}<ref>قصص/۸۶.</ref> به پیامبر دلداری داد و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ فرمود: آری و آه سردی کشیده فرمود: الوطن الوطن.<ref>عمادزاده اصفهانی، حسین، نقل از چهارده معصوم، نشر طلوع، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۳.</ref>
==بررسی سند و محتوای جمله==
درباره سند و متن باید گفت این جمله به عنواتن روایت در کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده است؛ اما در کتاب‌های امل الآمل نوشته شیخ حر عاملی<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمال، بغداد، مکتبه اندلس، ج۱، ص۱۱.</ref> و تحفه السنیه نوشته فیض کاشانی<ref>فیض کاشانی، ملا محسن، شارح سید عبدالله جزائری (مخطوط)، میکروفیلم کتابخانه آستان قدس، ص۳۴۰.</ref> و مستدرک سفینه البحار<ref>نمازی، علی، مستدرک، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۷۵.</ref> و الصحیح من السیره نوشته سیدجعفر مرتضی عاملی<ref>عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.</ref> و کشف الخفاء<ref>عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.</ref> بدون ذکر سند نقل شده است. در نتیجه این حدیث از نظر سند معتبر نیست و بر فرض صحیح بوده سند در رابطه با مفهوم وطن اختلاف نظر وجود دارد.


درباره سند و متن حدیث باید گفت: این حدیث در کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده؛ ولی در کتاب‌های امل الآمل<ref>محمد بن حسن حر عاملی، امل الآمال، بغداد، مکتبه اندلس، ج۱، ص۱۱.</ref> و تحفه السنیه فیض کاشانی<ref>فیض کاشانی، شارح: سید عبدالله جزائری (مخطوط)، میکروفیلم کتابخانه آستان قدس ص۳۴۰.</ref> و مستدرک سفینه بحار<ref>نمازی، علی، مستدرک، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۷۵.</ref> و الصحیح من السیره<ref>سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.</ref> و کشف الخفاء<ref>عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.</ref> بدون ذکر سند نقل شده است. در نتیجه این حدیث از نظر سند معتبر نیست و بر فرض این که سند صحیح داشته باشد در رابطه با مفهوم وطن اختلاف نظر وجود دارد و آن این که منظور کدام وطن است. شیخ بهایی در شعری در این زمینه سخن گفته است که:
==مراد از وطن==
نظراتی در مورد وطن در این حدیث آمده است:


با وجود این، نظراتی که در مورد وطن در این حدیث آمده به شرح زیر است:
* وطن، بهشت است که مسکن اول آدم ابوالبشر(ع) بود؛


# مراد از وطن، بهشت است که مسکن اولی جد ما آدم ابوالبشر(ع) بود.
* وطن، مکه است که ام القری و قبله عالم است؛
# مقصود از وطن، مکه است که ام القری و قبله عالم است.
 
# مراد رجوع به سوی خدای متعال است چون که مبدأ و معاد اوست.
* رجوع به سوی خدای متعال زیرا که مبدأ و معاد او است؛
# منظور وطن متعارف و عرفی است.
 
۵. مقصود از وطن، وطن بزرگ اسلامی است که حفظ و نگهداری آن بر مسلمانان لازم است؛ چون حفاظت از دین و انسانیت و عزت دین و قوت اسلام وابسته به آن است. پس دین و انسانیت اصل است و وطن و غیر آن باید در خدمت دین باشند.<ref>عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ و سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.</ref>
* وطن متعارف و عرفی است؛
 
* وطن بزرگ اسلامی است که حفظ و نگهداری آن بر مسلمانان لازم است؛ چون حفاظت از دین و انسانیت و عزت دین و قوت اسلام وابسته به آن است. پس دین و انسانیت اصل است و وطن و غیر آن باید در خدمت دین باشند.<ref>عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ و سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.</ref>


درباره توجه و تقدس به آب و خاک می‌توان گفت: در این‌جا سؤال دیگری مطرح است و آن اینکه آیا زمان و مکان ارزش ذاتی دارند؟ در پاسخ باید گفت ارزش و اعتبار این دو ذاتی نیست بلکه به خاطر حوادث و وقایعی که در زمان و مکان رخ می‌دهد ارزش پیدا می‌کنند، مثلاً ۱۳ رجب یا ۱۸ ذی الحجه ذاتاً دارای ارزش و اعتبار نبودند؛ اما به خاطر ولادت امیرالمؤمنین(ع) و انتخاب آن حضرت در غدیر خم این روزها اعتبار پیدا کردند، یا اینکه ۲۲ بهمن ذاتاً دارای ارزش نیست ولی بخاطر پیروزی انقلاب اعتبار پیدا کرده است؛ همچنین مکان‌ها، مثلاً غار حرا ارزش ذاتی نداشت اما به خاطر وجود مقدس پیامبر اسلام و نزول وحی اعتبار و رونق گرفت. با توجه به این سؤال و پاسخ، پاسخ قسمت دوم سؤال مشخص می‌شود و آن این است که توجه به زمان و مکان در زندگی انسان موحد و خداپرست مؤثر هستند؛ مثلاً وقتی که انسان به سرزمین مکه و مدینه می‌رود با عشق خدا پیامبر و آل او، روحش شاد و خرم می‌شود و یک آرامش خاطری پیدا می‌کند، همچنین نسبت به زمانها. برای مثال وقتی که عید فطر فرا می‌رسد انسان مؤمن که یک ماه روزه گرفته با خوشحالی به استقبال عید می‌رود و یک آرامش قلبی پیدا می‌کند. همچنین روزهای مبارک دیگر. متقابلاً در مکان‌ها و زمان‌های بد روح انسان گرفته می‌شود و آرامش ندارد و دلش می‌خواهد تا هرچه زودتر از آن زمان و مکان خارج شود.
درباره توجه و تقدس به آب و خاک می‌توان گفت: در این‌جا سؤال دیگری مطرح است و آن اینکه آیا زمان و مکان ارزش ذاتی دارند؟ در پاسخ باید گفت ارزش و اعتبار این دو ذاتی نیست بلکه به خاطر حوادث و وقایعی که در زمان و مکان رخ می‌دهد ارزش پیدا می‌کنند، مثلاً ۱۳ رجب یا ۱۸ ذی الحجه ذاتاً دارای ارزش و اعتبار نبودند؛ اما به خاطر ولادت امیرالمؤمنین(ع) و انتخاب آن حضرت در غدیر خم این روزها اعتبار پیدا کردند، یا اینکه ۲۲ بهمن ذاتاً دارای ارزش نیست ولی بخاطر پیروزی انقلاب اعتبار پیدا کرده است؛ همچنین مکان‌ها، مثلاً غار حرا ارزش ذاتی نداشت اما به خاطر وجود مقدس پیامبر اسلام و نزول وحی اعتبار و رونق گرفت. با توجه به این سؤال و پاسخ، پاسخ قسمت دوم سؤال مشخص می‌شود و آن این است که توجه به زمان و مکان در زندگی انسان موحد و خداپرست مؤثر هستند؛ مثلاً وقتی که انسان به سرزمین مکه و مدینه می‌رود با عشق خدا پیامبر و آل او، روحش شاد و خرم می‌شود و یک آرامش خاطری پیدا می‌کند، همچنین نسبت به زمانها. برای مثال وقتی که عید فطر فرا می‌رسد انسان مؤمن که یک ماه روزه گرفته با خوشحالی به استقبال عید می‌رود و یک آرامش قلبی پیدا می‌کند. همچنین روزهای مبارک دیگر. متقابلاً در مکان‌ها و زمان‌های بد روح انسان گرفته می‌شود و آرامش ندارد و دلش می‌خواهد تا هرچه زودتر از آن زمان و مکان خارج شود.

نسخهٔ ‏۲۶ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۱

سؤال

آیا جمله «حُبُّ الوَطَنِ مِنَ الایمانِ» در منابع حدیثی بیان شده است؟ در صورت موجود بودن، تقدس آب و خاک در زندگی مؤمن چه جایگاهی دارد؟

علاقه به وطن

حس وطن خواهی و وطن دوستی از امور فطری انسان است و وطن عرفی یا زادگاه انسان‌ها چیزی است که انسان ناخودآگاه به آن علاقه دارد. در تاریخ اسلام درباره پیامبر(ص) بیان شده است هنگامی که از خوف مشرکان هجرت می‌نمود، از مکه بیرون رفته و در غار ثور پنهان گردید تا این که پس از سه روز به جحفه رسید، در این هنگام رسول خدا(ص) بسیار محزون و از فشار مشرکین ناراحت بود و به یاد مکه آه سردی کشید؛ در این هنگام جبرئیل نازل و آیه: ﴿إنَّ الّذی فَرَضَ عَلَیْکَ القُرْآنَ لَرادُّکَ إلی مَعادٍ؛ آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمی‌گرداند.(قصص:۸۶) را برای پیامبر نازل و او را دلداری داده و پرسید آیا مشتاق به مکه هستی؟ فرمود: آری و آه سردی کشیده فرمود: «الوطن، الوطن.»[۱]

بررسی سند و محتوای جمله

درباره سند و متن باید گفت این جمله به عنواتن روایت در کتب معتبر روایی شیعه و سنی نقل نشده است؛ اما در کتاب‌های امل الآمل نوشته شیخ حر عاملی[۲] و تحفه السنیه نوشته فیض کاشانی[۳] و مستدرک سفینه البحار[۴] و الصحیح من السیره نوشته سیدجعفر مرتضی عاملی[۵] و کشف الخفاء[۶] بدون ذکر سند نقل شده است. در نتیجه این حدیث از نظر سند معتبر نیست و بر فرض صحیح بوده سند در رابطه با مفهوم وطن اختلاف نظر وجود دارد.

مراد از وطن

نظراتی در مورد وطن در این حدیث آمده است:

  • وطن، بهشت است که مسکن اول آدم ابوالبشر(ع) بود؛
  • وطن، مکه است که ام القری و قبله عالم است؛
  • رجوع به سوی خدای متعال زیرا که مبدأ و معاد او است؛
  • وطن متعارف و عرفی است؛
  • وطن بزرگ اسلامی است که حفظ و نگهداری آن بر مسلمانان لازم است؛ چون حفاظت از دین و انسانیت و عزت دین و قوت اسلام وابسته به آن است. پس دین و انسانیت اصل است و وطن و غیر آن باید در خدمت دین باشند.[۷]

درباره توجه و تقدس به آب و خاک می‌توان گفت: در این‌جا سؤال دیگری مطرح است و آن اینکه آیا زمان و مکان ارزش ذاتی دارند؟ در پاسخ باید گفت ارزش و اعتبار این دو ذاتی نیست بلکه به خاطر حوادث و وقایعی که در زمان و مکان رخ می‌دهد ارزش پیدا می‌کنند، مثلاً ۱۳ رجب یا ۱۸ ذی الحجه ذاتاً دارای ارزش و اعتبار نبودند؛ اما به خاطر ولادت امیرالمؤمنین(ع) و انتخاب آن حضرت در غدیر خم این روزها اعتبار پیدا کردند، یا اینکه ۲۲ بهمن ذاتاً دارای ارزش نیست ولی بخاطر پیروزی انقلاب اعتبار پیدا کرده است؛ همچنین مکان‌ها، مثلاً غار حرا ارزش ذاتی نداشت اما به خاطر وجود مقدس پیامبر اسلام و نزول وحی اعتبار و رونق گرفت. با توجه به این سؤال و پاسخ، پاسخ قسمت دوم سؤال مشخص می‌شود و آن این است که توجه به زمان و مکان در زندگی انسان موحد و خداپرست مؤثر هستند؛ مثلاً وقتی که انسان به سرزمین مکه و مدینه می‌رود با عشق خدا پیامبر و آل او، روحش شاد و خرم می‌شود و یک آرامش خاطری پیدا می‌کند، همچنین نسبت به زمانها. برای مثال وقتی که عید فطر فرا می‌رسد انسان مؤمن که یک ماه روزه گرفته با خوشحالی به استقبال عید می‌رود و یک آرامش قلبی پیدا می‌کند. همچنین روزهای مبارک دیگر. متقابلاً در مکان‌ها و زمان‌های بد روح انسان گرفته می‌شود و آرامش ندارد و دلش می‌خواهد تا هرچه زودتر از آن زمان و مکان خارج شود.

در نتیجه می‌توان گفت؛ برای مؤمن زمان و مکان به ذاته ارزش ندارد مگر آنکه متعلق به اموری شود که خود دارای قداست باشد.


مطالعه بیشتر

۱ـ چهارده معصوم. حسین عمادزاده اصفهانی، ص۱۴۳. ناشر: نشر طلوع، سال ۱۳۶۶ ش.

۲ـ سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، ج۳، ص۳۳۳، ناشر: دارالهادی بیروت.

۳ـ اسماعیل بن محمد عجلونی، کشف الخفاء، ج۱، ص۳۴۵، ناشر: دارالکت العلمیه، چ دوم، سال ۱۴۰۸.


منابع

  1. عمادزاده اصفهانی، حسین، نقل از چهارده معصوم، نشر طلوع، ۱۳۶۶ش، ص۱۴۳.
  2. حر عاملی، محمد بن حسن، امل الآمال، بغداد، مکتبه اندلس، ج۱، ص۱۱.
  3. فیض کاشانی، ملا محسن، شارح سید عبدالله جزائری (مخطوط)، میکروفیلم کتابخانه آستان قدس، ص۳۴۰.
  4. نمازی، علی، مستدرک، مؤسسه نشر اسلامی جامعه مدرسین، ۱۴۱۹ق، ج۱۰، ص۳۷۵.
  5. عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.
  6. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵.
  7. عجلونی، اسماعیل بن محمد، کشف الخفاء، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۳۴۵؛ و سید جعفر مرتضی، الصحیح من السیره، بیروت، دارالهادی، ج۳، ص۳۳۳.