جمع میان روایت ژولیده بودن اهل بهشت و روایت‌های مشخصه‌های آنان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در کتاب معراج السعاده حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده «که اهل بهشت ژولیده مو، غبار آلود و جز دو جامه کهنه ندارند» و این با حدیث تمیزی و نظافت خود آن حضرت منافات دارد، آیا این دو حدیث قابل جمع هستند؟
در کتاب معراج السعاده حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده «که اهل بهشت ژولیده مو، غبار آلود و جز دو جامه کهنه ندارند» آیا این حدیث با احادیث دیگر درباره خصوصیات اهل بهشت و نیز حدیث تمیزی و نظافت که از پیامبر نقل شده قابل جمع هستند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
به گواهی روان شناسان، حس زیبایی یکی از چهار بُعد روح انسانی است که به ضمیمه حس نیکی، حس دانایی، و حس مذهبی ارکان اصلی روان آدمی را تشکیل می‌دهند. روان شناسان معتقدند که تمام زیبایی‌های ادبی شعری و هنری به معنی واقعی مولود این حس است.}}<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، نفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۰، ج۶، ص۱۵۰.</ref>
==جایگاه حس زیبایی‌شناسی در اسلام==
روان‌شناسان حس زیبایی را یکی از چهار بُعد روح انسانی معرفی می‌کنند که به ضمیمه حس نیکی، حس دانایی و حس مذهبی ارکان اصلی روان آدمی را تشکیل می‌دهند. روان‌شناسان معتقدند که تمام زیبایی‌های ادبی شعری و هنری به معنی واقعی مولود این حس است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، نفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۰، ج۶، ص۱۵۰.</ref> بنابراین در اسلام استفاده کردن از زیبائی‌های طبیعت، لباس‌های زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها و امثال آن نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش اکید شده است. این خصوصیت در میان ائمه و بزرگان اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد.


بنابراین در اسلام استفاده کردن از زیبائیهای طبیعت، لباس‌های زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها و امثال آن نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش اکید شده است. آیات و روایات زیادی در این زمینه داریم که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
'''امام حسن(ع) و لباس زیبا'''


== ۱. امام حسن(ع) و لباسی زیبا ==
امام حسن(ع) هنگامی که به نماز برمی‌خواست بهترین لباس‌های خود را می‌پوشید. پرسیدند چرا بهترین لباس خود را می‌پوشید؟ فرمود: {{متن عربی|اِنّ اللهَ جمیلٌ یُحبُّ الجمالَ، فاَتَجَمَّلُ لِربّی و هو یقول: {{قرآن|خذوا زینتَکمْ عندَ کلِّ مسجد|سوره=اعراف|آیه=۳۲|ترجمه=خداوند زیبا است و زیبایی را دوست می‌دارد.}} و به همین جهت لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم می‌پوشم چرا که او خود دستور داده است که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید.}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۲۰ جلدی، ج۳، ص۳۴۰–۳۴۱.</ref>
آن حضرت هنگامی که به نماز برمی‌خواست بهترین لباس‌های خود را می‌پوشید. پرسیدند چرا بهترین لباس خود را می‌پوشید؟ فرمود: «اِنّ اللهَ جمیلٌ یُحبُّ الجمالَ، فاَتَجَمَّلُ لِربّی و هو یقول: {{قرآن|خذوا زینتَکمْ عندَ کلِّ مسجد<ref>اعراف/۳۲.</ref> خداوند زیبا است و زیبایی را دوست می‌دارد و به همین جهت لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم می‌پوشم چرا که او خود دستور داده است که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید».}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۲۰ جلدی، ج۳، ص۳۴۰–۳۴۱.</ref>


== ۲. امام صادق(ع) و لباس زیبا ==
==امام صادق(ع) و لباس زیبا ==
یکی از زاهدان ریا کار به نام «عباد بن کثیر» با امام صادق(ع) روبرو شد در حالی که امام لباسی نسبتاً زیبایی بر تن داشت، به امام گفت: تو از خاندان نبوتی و پدرت علی(ع) لباس بسیار ساده می‌پوشید. چرا چنین لباس جالبی بر تن تو است؟ آیا بهتر نبود که لباس کم‌اهمیت‌تر و ساده‌تر از این می‌پوشیدی؟ امام فرمود: «وای بر تو ای عباد! {{قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَه اللهِ الَّتی أخْرَجَ اللهُ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ<ref>اعراف/۳۳.</ref> چه کسی زینت‌هایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟»<ref>وسائل الشیعه، همان، ج۳، ص۳۴۷، باب ۷، احکام ملابس، روایت ۴.</ref>
یکی از زاهدان ریا کار به نام «عباد بن کثیر» با امام صادق(ع) روبرو شد در حالی که امام لباسی نسبتاً زیبایی بر تن داشت، به امام گفت: تو از خاندان نبوتی و پدرت علی(ع) لباس بسیار ساده می‌پوشید. چرا چنین لباس جالبی بر تن تو است؟ آیا بهتر نبود که لباس کم‌اهمیت‌تر و ساده‌تر از این می‌پوشیدی؟ امام فرمود: «وای بر تو ای عباد! {{قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَه اللهِ الَّتی أخْرَجَ اللهُ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ<ref>اعراف/۳۳.</ref> چه کسی زینت‌هایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟»<ref>وسائل الشیعه، همان، ج۳، ص۳۴۷، باب ۷، احکام ملابس، روایت ۴.</ref>



نسخهٔ ‏۷ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۷

سؤال

در کتاب معراج السعاده حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده «که اهل بهشت ژولیده مو، غبار آلود و جز دو جامه کهنه ندارند» آیا این حدیث با احادیث دیگر درباره خصوصیات اهل بهشت و نیز حدیث تمیزی و نظافت که از پیامبر نقل شده قابل جمع هستند؟

جایگاه حس زیبایی‌شناسی در اسلام

روان‌شناسان حس زیبایی را یکی از چهار بُعد روح انسانی معرفی می‌کنند که به ضمیمه حس نیکی، حس دانایی و حس مذهبی ارکان اصلی روان آدمی را تشکیل می‌دهند. روان‌شناسان معتقدند که تمام زیبایی‌های ادبی شعری و هنری به معنی واقعی مولود این حس است.[۱] بنابراین در اسلام استفاده کردن از زیبائی‌های طبیعت، لباس‌های زیبا و متناسب، به کار بردن انواع عطرها و امثال آن نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه و سفارش اکید شده است. این خصوصیت در میان ائمه و بزرگان اسلام جایگاه ویژه‌ای دارد.

امام حسن(ع) و لباس زیبا

امام حسن(ع) هنگامی که به نماز برمی‌خواست بهترین لباس‌های خود را می‌پوشید. پرسیدند چرا بهترین لباس خود را می‌پوشید؟ فرمود: «اِنّ اللهَ جمیلٌ یُحبُّ الجمالَ، فاَتَجَمَّلُ لِربّی و هو یقول: ﴿خذوا زینتَکمْ عندَ کلِّ مسجد؛ خداوند زیبا است و زیبایی را دوست می‌دارد.(اعراف:۳۲) و به همین جهت لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم می‌پوشم چرا که او خود دستور داده است که زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید.»[۲]

امام صادق(ع) و لباس زیبا

یکی از زاهدان ریا کار به نام «عباد بن کثیر» با امام صادق(ع) روبرو شد در حالی که امام لباسی نسبتاً زیبایی بر تن داشت، به امام گفت: تو از خاندان نبوتی و پدرت علی(ع) لباس بسیار ساده می‌پوشید. چرا چنین لباس جالبی بر تن تو است؟ آیا بهتر نبود که لباس کم‌اهمیت‌تر و ساده‌تر از این می‌پوشیدی؟ امام فرمود: «وای بر تو ای عباد! {{قرآن|قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَه اللهِ الَّتی أخْرَجَ اللهُ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ[۳] چه کسی زینت‌هایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است؟»[۴]

در این بین به مسئله نظافت و پاکیزگی بیش از همه سفارش نموده است که به برخی روایات در این زمینه اشاره می‌کنیم:

۱. امام هشتم می‌فرماید: «مِنْ اخلاقِ الانبیاءِ التنظُّف؛ پاکیزگی از اخلاق انبیاء است».[۵] و در حدیث دیگر می‌خوانیم که «انّ الله نظیفٌ یحبُّ النظافه؛[۶] خداوند پاکیزه است و پاکیزگان را دوست می‌دارد.

۲. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «بُنِی الدّینُ علی النظافه؛ دین بر پاکی و نظافت پایه‌گذاری شده است».[۷] و در جای دیگر فرمود: «بئس العبدُ القاذوره؛ بدترین بنده کسی است که چرکین و آلوده باشد».[۸]

با توجه به نکات پیش گفته، از حدیث مورد پرسش پاسخ‌های متعددی می‌توان بیان نمود: اولا از نظر قرآن و روایات مسئله نظافت و پاکیزگی امر مسلم است و سخت بر آن توصیه و سفارش شده است لذا این روایت در مقابل آن‌ها قرار می‌گیرد و به خصوص مخالف کلیات قرآن می‌باشد، و در جای خود بیان شده که به روایات مخالف قرآن نمی‌توان توجه کرد. از این گذشته روایات عدیده‌ای از شخص پیامبر اکرم نقل شده است که بر مسئله نظافت و پاکیزگی تأکید نموده است، از جمله فرمود:

۱. ان الاسلام نظیفٌ فتنظّفُوا فَاِنّهُ لا یدخل الجنه اِلَا نظیفٌ؛ اسلام پاک و پاکیزه است لذا شما (مسلمان‌ها هم) پاکیزه باشید، زیرا جز پاکان کسی وارد بهشت نمی‌شود.[۹]

۲. من اتخذ ثوباً فلینظفهُ؛ هر کس جامه پوشید (باید آن را) پاکیزه کند (و هر چند وقت یکبار شستشو دهد).[۱۰]

۳. امام صادق(ع) می‌فرماید: «ابصر رسول الله رجلاً تعثاً شعوراً و نحه ثیابه، سیئه حاله، فقال رسول الله(ص) من الدین المتعه؛ پیامبر اکرم مردی ژولیده مو، لباس چرکین، و بدحالی «از نظر مالی یا جسمی» را دید فرمود: از دین این است (که از دنیا) بهره ببری (و به وضع خود برسی).[۱۱] این روایت با صراحت می‌گوید، ژولیده حالی و نرسیدن به وضع سر و لباس خلاف دین و دستورات آن است.

ثانیاً روایت مذکور در جوامع روایی و اصلی، همچون (اصول کافی، تهذیب، و … یا وسائل الشیعه) نیامده بلکه فقط در معراج السعاده ذکر شده است[۱۲] که آن هم از فیض کاشانی نقل نموده است، فیض در محجه البیضاء سلسله سند آن را ذکر نکرده است[۱۳] و نگفته است که آن را از کجا نقل نموده، بلکه در پاورقی اشاره شده که ذیل و پایان حدیث در هیچ سندی یافت نشده است.[۱۴] و صدر آن هم از صحیح مسلم (ج ۸، ص۳۶ و ۱۵۴) از طریق ابوهریره نقل شده است[۱۵] که از جاعلان حدیث است، و روایات او هیچ اعتباری از نظرما شیعیان ندارد، لذا این حدیث نمی‌تواند از اعتباری برخوردار باشد.

ثالثاً ممکن است مراد از آن معنای کنایی باشد، یعنی گمنامی و بی‌نام ونشانی.

توضیح آن این است که از حالت‌های نامناسب نفس شهرت طلبی است. شهرت طلبی اگر به عنوان یک خواسته جدی در درون نفس انسان در آید، علاوه بر آلودگی روح، اعمال انسان را رنگ و بوی ریا و شهرت خواهی می‌دهد، برای درمان این حالت یکی از راه‌ها این است که انسان خود را به گمنامی بزند، و با پوشیدن لباس کهنه (نه آلوده و کثیف، چون ممکن است لباس انسان کهنه باشد ولی تمیز) جلو شهرت خواهی را بگیرد، مرحوم نراقی نیز به این عنوان از حدیث فوق استفاده نموده و در ابتدای فصل می‌گوید: «بدان که ضد حبّ جاه و شهرت مبحث گمنامی است».[۱۶] در نتیجه اصل و قانون اوّلی پاکیزگی و زیباپوشی است ولی در مواقعی برای درمان روحیه شهرت طلبی کهنه پوشی مطلوب است.

و ممکن است مراد این باشد که انسان‌های که نوعاً بر اثر نوع شغل آن‌ها مانند کشاورزی، کارگری و… غالباً غبارآلود و کهنه پوش هستند با نگاهی تحقیر آمیز به آنها نگاه نکنید چرا که ممکن است در بین همان خاکی‌ها و خاک آلوده‌ها، انسان‌های وارسته باشند که در پیشگاه الهی محبوبیت دارند، شاهد این توجیه روایت قبل از آن است که مرحوم نراقی نقل فرموده است: «بسا صاحب دو جامه کهنه که کسی اعتنایی به او نمی‌کند اگر خدا را قسم دهد او را رد نکند. و اگر از خداوند درخواست بهشت کند خدا به او عطا کند ولی از دنیا چیزی به او ندهد».[۱۷]

در نتیجه، آیات و روایات عدیده‌ای داریم که بر مسئله نظافت و پاکیزگی و آراستگی ظاهر و پوشیدن لباس زیبا و تمیز، و به کار بردن انواع عطرها و… تأکید وسفارش نموده، لذا آن روایت را باید توجیه نمود که یا مراد حالت گمنامی است برای درمان شهرت خواهی نفس، یا مراد این باشد که انسان‌های دارای جامه کهنه و فقیر و تنگدست را که شغل و کار آن‌ها به گونه‌ای است که نوعاً غبارآلودند، تحقیر نکنید ممکن است بین همان‌های انسان‌های وارسته و محبوب خداوند باشد، گذشته از این که روایت مذکور از نظر سندی تمام نیست و نمی‌تواند در مقابل آیات و روایات مخالف استقامت کند.


مطالعه بیشتر

۱ـ تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ج۶، ص۱۴۷–۱۵۳.

۲ـ ترجمه الحکم الزاهره، علی رضا صابری، ج۱۰، عنوان ۲۳۰، ج۲، عنوان ۳۸۹.


منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، نفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۰، ج۶، ص۱۵۰.
  2. حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، ۲۰ جلدی، ج۳، ص۳۴۰–۳۴۱.
  3. اعراف/۳۳.
  4. وسائل الشیعه، همان، ج۳، ص۳۴۷، باب ۷، احکام ملابس، روایت ۴.
  5. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، ج۷۸، ص۳۳۵.
  6. صابری یزدی، علی رضا، الحکم الزاهره، قم، جامعه مدرسین، چاپ اوّل، ج۱، ص۳۵۶، روایت ۲۱۲۱.
  7. همان، ج۲، ص۴۲۳، روایت ۴۴۰۰؛ و ر.ک. جامع السعادت، ج۱، ص۱۴.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۶، ص۴۳۹، به نقل از همان، ج۲، ص۴۲۳؛ و ر.ک. حر عاملی، همان، ج۳، ص۳۴۱، روایت ۶.
  9. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۲۲؛ و ر.ک. شیرازی، سید حسن، کلمه الرسول الاعظم(ص)، بیروت، دارالصادق، ص۴۲۸.
  10. اصول کافی، همان، ج۶، ص۴۴۱؛ ر.ک. ابی نصر حسن طوسی، مکارم الاخلاق، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ص۱۰۳.
  11. وسائل الشیعه، همان، ج۳، ص۳۴۰، روایت ۵.
  12. نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات هجرت، چاپ سوّم، ۱۳۷۵، ص۶۰۳.
  13. فیض کاشانی، محسن، المحجه البیضاء، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوّم، ۱۴۰۳ق ۱۹۸۳م، ج۶، ص۱۱۰.
  14. همان، ص۱۱۰، پاورقی شماره ۳.
  15. همان، ص۱۰۹، پاورقی شماره ۱، اخرجه مسلم… من حدیث ابوهریره.
  16. معراج السعاده، همان، ص۶۰۲.
  17. همان، ص۶۰۳.