جمع میان روایات درباره فقر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=Rahmani }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
در برخی از احادیث ائمه اطهار (ع) می‌خوانیم: الف. فقر افتخار من است؛ ب. اگر فقر وارد خانه‌ای شود از در دیگر کفر وارد می‌شود؛ ج. فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است. احادیث فوق چگونه قابل جمع می‌باشند و آیا انسان می‌تواند فقیر باشد ولی دیندار یا نه؟
در برخی از روایت‌ها درباره فقر چنین بیان شده که «فقر افتخار من است؛» و نیز این روایت که «فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است؛» و در مقابل بیان شده «اگر فقر وارد خانه‌ای شود از در دیگر کفر وارد می‌شود؛» این احادیث چگونه قابل جمع هستند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
فقر در چهار معنا به کار می‌رود:
'''جمع میان روایات درباره فقر''' تنها با بررسی روایاتی که در این باره بیان شده میسر است. نمی‌توان استعمال واژه فقر را در یک معنا دانست. آیات و روایات متعددی بیان کننده معنا و مفهوم فقر هستند که با بررسی آن‌ها چهار نمودنه فقر که برخی ممدوح و برخی مذموم است به دست می‌آید.


۱. فقر ذاتی، این معنا شامل تمام انسانها بلکه تمام موجودات می‌شود، قرآن کریم می‌فرماید: {{قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ}}<ref>فاطر/۱۶.</ref> ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بی‌نیاز و شایسته حمد و ستایش است.». انسان به گونه‌ای آفریده شده‌است که سراسر وجودش نیاز است، نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و… از بدیهیات است و اینگونه نیازمندی‌ها در سایر موجودات نیز مشاهده می‌شود. خدای متعال برای تأمین نیازهای موجودات نعمت‌های گوناگونی آفریده‌است که بدون آنها، حیات انسان و موجودات ممکن نیست.
==معانی فقر در روایات==
فقر در روایات به معانی مختلفی استفاده شده است. نمی‌توان به مجرد بیان فقر در روایتی آن را به شکل کلی برداشت نموده و یک معنا را از آن برداشت نمود. در روایات فقر به چهار معنا به کار رفته است.


۲. فقر مالی به معنای تهیدستی. عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی می‌شود، در صورتی که در قرآن و احادیث فقر در معانی مختلف استعمال شده‌است. قرآن کریم نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: {{قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …}}<ref>توبه/۶۱.</ref> صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.» فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار می‌رود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به صدقه، پرداخت زکات و توجه به فقرا توصیه شده‌است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده‌است ناظر به این معنا است.
===فقر ذاتی===
این معنا شامل تمام انسان‌ها و تمام موجودات می‌شود، [[قرآن]] می‌فرماید: {{قرآن|یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ|سوره=فاطر|سوره=۱۶|ترجمه=ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بی‌نیاز و شایسته حمد و ستایش است.}} [[انسان]] به گونه‌ای آفریده شده است که وجودش دارای نیازهای مادی و معنوی است؛ نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و … از بدیهیات است و اینگونه نیازها در سایر موجودات نیز مشاهده می‌شود. خدای برای تأمین نیازهای موجودات نعمت‌های گوناگونی آفریده که بدون آنها، زندگی انسان و موجودات دیگر ممکن نیست.


۳. فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است. امام علی (ع) در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته‌است.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۶۸.</ref> امام حسن (ع) در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۷۱</ref> در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.</ref> و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده‌است و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»<ref>میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.</ref> قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت می‌باشد زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بی‌نیاز نخواهد ساخت.
===فقر مالی به معنای تهیدستی===
عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی می‌شود، در صورتی که در قرآن و [[احادیث حدیث|احادیث]] فقر در معانی مختلف استعمال شده است. قرآن نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: {{قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …|سوره=توبه|آیه=۶۱|ترجمه=صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.}} فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در [[حکومت اسلامی]] یک بیماری به شمار می‌رود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت به[[صدقه]]، [[پرداخت زکات]] و توجه به فقرا توصیه شده است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده است ناظر به این معنا است.


۴. فقر و نیازمندی به خدا، حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) نقل شده‌است: «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بی‌نیاز گردان و با بی‌نیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به همین معنا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده‌است که فرمود: «فقر افتخار من است» همین معنا مورد نظر می‌باشد؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدای متعال است موجب تقرب به سوی خدای متعال و زمینه‌ساز کمال انسانیت خواهد بود.<ref>ر. ک. راغب اصفهانی، مفردات، ماده فقر؛ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۸۰۹.</ref>
===فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است===
[[امام علی(ع)]] در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته است.<ref>محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷ش، ح۵۰۶۸.</ref> [[امام حسن(ع)]] در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.<ref>میزان الحکمه، ح۵۰۷۱</ref> در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.</ref> و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»<ref>میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.</ref> قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت است، زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بی‌نیاز نخواهد ساخت.


در نتیجه، فقر ممدوح در روایات می‌تواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوّم و سوّم باشد. امّا در پاسخ به این سؤال که آیا انسان می‌تواند هم فقیر باشد و هم دیندار؟ باید گفت اگرچه در اسلام فقر نکوهش شده‌است و توصیه دین این است، انسان در جهت تأمین معاش تلاش نماید، ولی فقر لزوماً منجر به کفر و بی‌دینی نخواهد شد. فقر مالی ممکن است آزمایشی برای افراد متدین باشد و چه بسیارند فقیران آبرومند و دینداری که به صورت گمنام زندگی می‌کنند، قرآن کریم می‌فرماید: «(انفاق شما مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا فرومانده‌اند و نمی‌توانند در زمین مسافرت کنند و از شدّت خویشتن‌داری، افراد بی‌اطلاع، آنها را غنی می‌پندارند.»
===فقر و نیازمندی به خدا===
حدیثی از [[پیامبر(ص)]] نقل شده «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بی‌نیاز گردان و با بی‌نیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به نیازمندی به خدا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده است که فرمود: «فقر افتخار من است» این معنا مورد نظر است؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدا است، موجب تقرب به سوی او و زمینه‌ساز کمال انسانیت خواهد بود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ماده فقر؛ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۸۰۹.</ref>


آنچه اهمیت دارد این است که انسان در حالت فقر و غنی (گرسنگی و سیری) همواره ایمان خود را حفظ نماید و همواره مطیع خدای متعال باشد در چنین شرایطی می‌تواند مقرب درگاه خدا باشد.
در نتیجه، فقر ممدوح در روایات می‌تواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوم و سوم باشد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۲۹: خط ۳۳:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
خط ۳۹: خط ۴۳:
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ج
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۹

سؤال

در برخی از روایت‌ها درباره فقر چنین بیان شده که «فقر افتخار من است؛» و نیز این روایت که «فقیر در قیامت مقرب درگاه حق است؛» و در مقابل بیان شده «اگر فقر وارد خانه‌ای شود از در دیگر کفر وارد می‌شود؛» این احادیث چگونه قابل جمع هستند؟

جمع میان روایات درباره فقر تنها با بررسی روایاتی که در این باره بیان شده میسر است. نمی‌توان استعمال واژه فقر را در یک معنا دانست. آیات و روایات متعددی بیان کننده معنا و مفهوم فقر هستند که با بررسی آن‌ها چهار نمودنه فقر که برخی ممدوح و برخی مذموم است به دست می‌آید.

معانی فقر در روایات

فقر در روایات به معانی مختلفی استفاده شده است. نمی‌توان به مجرد بیان فقر در روایتی آن را به شکل کلی برداشت نموده و یک معنا را از آن برداشت نمود. در روایات فقر به چهار معنا به کار رفته است.

فقر ذاتی

این معنا شامل تمام انسان‌ها و تمام موجودات می‌شود، قرآن می‌فرماید: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم همه شما به خدا محتاجید و خداوند بی‌نیاز و شایسته حمد و ستایش است.(۱۶) انسان به گونه‌ای آفریده شده است که وجودش دارای نیازهای مادی و معنوی است؛ نیاز به غذا، آب، هوا، خواب و … از بدیهیات است و اینگونه نیازها در سایر موجودات نیز مشاهده می‌شود. خدای برای تأمین نیازهای موجودات نعمت‌های گوناگونی آفریده که بدون آنها، زندگی انسان و موجودات دیگر ممکن نیست.

فقر مالی به معنای تهیدستی

عموم مردم با شنیدن حکم فقر معمولاً این معنا در ذهنشان تداعی می‌شود، در صورتی که در قرآن و احادیث فقر در معانی مختلف استعمال شده است. قرآن نیز به معنای یاد شده اشاره دارد: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ …؛ صدقات در حقیقت از آن نیازمندان و مستمندان است.(توبه:۶۱) فقر به معنای گرسنگی و تهیدستی مورد نکوهش واقع شده و در حکومت اسلامی یک بیماری به شمار می‌رود که باید آن را درمان نمود. به همین منظور در آیات و روایات فراوانی نسبت بهصدقه، پرداخت زکات و توجه به فقرا توصیه شده است، زیرا یک ملت فقیر، گرسنه و محتاج به بیگانه، هرگز استقلال، عظمت و سربلندی نخواهد یافت و ناداری در برخی از موارد ممکن است به اعمال کفرآمیز نیز منجر شود؛ بنابراین احادیثی که رابطه تنگاتنگی میان فقر و کفر قائل شده است ناظر به این معنا است.

فقر نفس که عبارت از آزمندی و سیری ناپذیری است

امام علی(ع) در حدیثی فقر نفس را بدترین فقر دانسته است.[۱] امام حسن(ع) در پاسخ به این سؤال که فقر چیست، فرمود: آزمندی نفس به هر چیزی.[۲] در احادیثی چون: «نزدیک است فقر به کفر انجامد»،[۳] و احادیث مشابه آن، همین معنا اراده شده و در مقابل آن، حدیث «توانگری، استغنای نفس است»[۴] قرار دارد و مقصود از توانگری نفس در مقابل فقر نفس، قناعت است، زیرا کسی که قناعت نداشته و به آزمندی مبتلا باشد، مال و ثروت او را توانگر و بی‌نیاز نخواهد ساخت.

فقر و نیازمندی به خدا

حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده «بارخدایا! با نیازمندی به خودت مرا بی‌نیاز گردان و با بی‌نیازی از خودت مرا نیازمند مگردان» اشاره به نیازمندی به خدا دارد. در حدیث دیگری از پیامبر نقل شده است که فرمود: «فقر افتخار من است» این معنا مورد نظر است؛ زیرا احساس نیاز به خدای متعال و توجه به این نکته که انسان در سراسر وجودش محتاج به خدا است، موجب تقرب به سوی او و زمینه‌ساز کمال انسانیت خواهد بود.[۵]

در نتیجه، فقر ممدوح در روایات می‌تواند ناظر به معنای اوّل و چهارم و فقر مذموم ناظر به معنای دوم و سوم باشد.


منابع

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، ۱۳۸۷ش، ح۵۰۶۸.
  2. میزان الحکمه، ح۵۰۷۱
  3. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۷، ح۴.
  4. میزان الحکمه، ح۱۱۶۴.
  5. راغب اصفهانی، مفردات، ماده فقر؛ محمدی ری شهری، محمد، منتخب میزان الحکمه، ج۲، ص۸۰۹.