تلقین میت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} تلقين چيست و چه زمانى خوانده مى شود؟ {{پایان سوال}}...» ایجاد کرد)
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
تلقين چيست و چه زمانى خوانده مى شود؟
تلقین چیست و چه زمانی خوانده می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
واژه ى «تلقين» در لغت، بر وزن و معناى «تفهيم» است. اين كلمه مصدر باب تفعيل از ريشه ى «لَقَنَ» است و در آن، معانى دريافت و فهم سريع وجود دارد. مرد لَقن، به كسى مى گويند كه زيرك و تيز فهم است. امام على(عليه السلام) در حالى كه به سينه ى مباركش اشاره مى كرد، فرمود: «اينجا علمى است، كاش كسى را پيدا مى كردم تا به او مى دادم; ولى كسى را پيدا كردم كه «لقن» (تيز فهم) است; اما مورد اعتماد نيست». فارابى مى گويد: «تَلَقُن الكلام يعنى دريافت و توانايى بر آن است».
{{پاسخ}}
{{درگاه|واژه‌ها}}
حافظ مى گويد:
تلقین در لغت به معنای چیزی را فهمیدن یا به کسی فهماندن است.<ref>ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰.</ref> اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که خواندن [[شهادتین]]، [[کلمات فرج]]، اسامی ائمه(ع) و … برای شخص مرده یا در حال مردن است.
 
تلقين و درس اهل نظر يك اشارت است *** گفتم حكايتى و مكرر نمى كنم
درک و فهم [[روح]]، نیازمند وسایل مادی نیست و با این‌که پس از [[مرگ]]، وسایل مادی ادراک، از دست می‌رود، اما روح می‌تواند مسائل را درک کند و محدودیت‌های عالم مادی را ندارد. پس از [[جنگ بدر]]، [[پیامبر اسلام]] با جنازه مشرکان سخن گفت. مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر آن‌ها می‌شنوند؟ پیامبر به آن‌ها گفت: «شما از آن‌ها شنواتر نیستید».<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۶۳۹.</ref> [[امام علی(ع)]] در پایان [[جنگ جمل]] با کشته‌ی برخی افراد سخن گفت. شخصی پرسید: مگر این‌ها می‌شنوند؟ امام: «همان‌گونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز می‌شنوند.<ref>بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.</ref>
 
حاصل معناى لغوى ماده ى اصلى تلقين، چيزى را فهميدن يا به كسى فهمانيدن است. لَقِنتُ زيداً لَقِنتُ أشياءً. اين فعل ثلاثى مجرد، وقتى به باب تفعيل مى رود، دو مفعولى مى شود و از نظر معنا به معناى اصطلاحى مورد بحث ما، بسيار نزديك مى شود. لَقَنتُ زيداً الشهادتين يعنى شهادتين را به زيد فهماندم.<ref>ر.ك: ابن فارس، المقاييس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فيومى، مصباح المنير، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامه ى دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.</ref>
روح با این که پس از مرگ وارد برزخ می‌شود ولی با بدن مادی و قبر خاکی پیوندهایی دارد. به دلیل همین ارتباط، تلقین سفارش شده و در دستور تلقین آمده که دست به شانه‌ی میت بگذارند و او را تکان دهند.<ref>محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج۱، ص۲۵۶.</ref>
 
اصطلاح «تلقين» بيشتر، در احكام اموات مطرح است كه با حفظ معناى لغوى آن به كار رفته است. خواندن شهادتين، كلمات فرج، اسامى ائمه(ع)و... بر بالين شخص محتضر، در گوش ميتى كه در قبر گذاشته شده و نزد قبر ميتى كه مدفون شده است.
در برخی دعاها چنین خواسته شده: اللَّهُمَ‏ لَقِّنِّي‏ حُجَّتِي يَوْمَ‏ أَلْقَاكَ‏؛ خداوندا، در روز قیامت حجتم را تلقینم کن.<ref>مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.</ref> تلقین، به هدف یاد دادن و یادآوری عقاید و مسائل دینی برای میت است که در منابع [[اهل‌سنت]] نیز فراوان توصیه شده است.<ref>سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.</ref>
 
از اين تعريف اجمالى، روشن مى شود كه تلقين ميت بر سه قسم است كه بيان خواهد شد. اصطلاح تلقين كاربرد قرآنى ندارد، اما مصاديق و موارد تلقين در قرآن مجيد بسيار آمده است. مانند اينكه حضرت آدم(عليه السلام)كلمات و جملاتى را از جانب خداوند تلقى و دريافت كرد كه نوعى تلقين بود<ref>راغب اصفهانى، المفردات، ص۷۴۵، ماده ى لَقَى: «و يقال ذلك فى الادراك بالحس و بالبصر و بالبصيره».</ref> و نيز خداوند برخى از اسماى الهى را تكرار كرده است تا به انسان ها تفهيم و تلقين كند. براى نمونه واژه ى الله و اله ۲۸۰۷ بار و ان الله على كل شىء قدير ۴۵ بار تكرار شده اند.
== تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت ==
علامه مجلسی در کتاب خود آورده که پیامبر اسلام(ص) [[کلمات فرج]] را به شخصی تلقین فرمود.<ref>محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰; و الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref> پیامبر(ص) شهادت را به آمنه بنت اسد مادر امام علی(ع) تلقین کرد.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۱.</ref>
فخر الدين طريحى مى گويد: «خداوند حجتش را به هر كه بخواهد، تلقين مى كند». چنان كه در تفسير اين آيه: (يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ)<ref>انفطار: ۷.</ref>; يعنى «اى انسان چه باعث شد كه به خداى كريم خود مغرور گشتى؟»
 
در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین می‌کردند، علی(ع) فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».<ref>محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰؛ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref> [[امام باقر(ع)]] فرمود: «اموات خود را به کلمه‌ی لا اله الّا اللّه تلقین کنید».<ref>عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.</ref>
گفته اند; اينكه خداوند، اسم مبارك «كريم» را به دنبال ]اين توبيخ [آورده است، مى خواسته است به بندگان تلقين و تفهيم كند كه در جواب بگويند «خداوندا ]طمع به[ كَرَم تو باعث اغراى من شد».<ref>فخر الدين طريحى، مجمع البحرين، ج۴، ص۱۳۴.</ref>
 
== انواع تلقین ==
لفظ تلقين به معنى لغوى و اصطلاحى آن در روايات فراوان، به كار رفته است.<ref>استعمال لغوى آن گذشت و استعمال اصطلاحى در ادامه مى آيد.</ref> خاقانى تلقين اصطلاحى را، اين گونه در شعر به كار برده است.
{{نوشتار اصلی|انواع تلقین}}
[[تلقین]] را بر سه قسم دانسته‌اند که هر یک در جای مخصوص خود خوانده می‌شود؛
ميان چار ديوارى به خاكش كردم و از خون *** سر گورش بيندودَم چو تلقين كردم ايمانش<ref>لغت نامه ى دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>
* تلقین اول هنگام جان دادن و بر بالین شخص محتضر است.
* تلقین دوم هنگامی است که صورت جنازه را در قبر به خاک گذاشتند
«خاقانى»
* تلقین سوم هنگامی است که قبر را پوشانیدند.<ref>ر.ک: میر احمد نی ریزی، گفتگو پیرامون قبر، ص۱۳۷.</ref>
 
اصطلاح «تلقين» در معرفت نفس نيز به كار مى رود كه به معناى لغوى و اصطلاح فقهى آن بى شباهت نيست. انسان به كمك اراده، بر ضعف روانى يا ترديد باطنى غلبه كند و آن ضعف يا ترديد را بر اثر تعليم و پند دادن به خود و تكرار در آن زايل سازد و يا برعكس.<ref>همان.</ref>
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
لفظ تلقين كاربرد قرآنى ندارد; ولى خداوند، روش تلقين را در قرآن مجيد، فراوان به كار گرفته است. تلقين در روايات، به دو معناى لغوى و اصطلاحى اش به كار رفته است. در برخى دعاها نيز چنين خواسته شده است:  
اللهمّ لقنّى يوم القاك; خداوندا، در روز قيامت حجتم را تلقينم كن.<ref>مجمع البحرين، ج۴، ص۱۳۴.</ref>
واژه ى تلقين به همان معنى لغوى و اصطلاحى اش، به هدف ياد دادن و يادآورى عقايد و مسائل دينى براى ميت، در منابع اهل سنت، فراوان وارد شده است.<ref>سيوطى، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.</ref>
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ =  
| شاخه فرعی۱ = معاد
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =قبر
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۲۰

سؤال

تلقین چیست و چه زمانی خوانده می‌شود؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


تلقین در لغت به معنای چیزی را فهمیدن یا به کسی فهماندن است.[۱] اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و … برای شخص مرده یا در حال مردن است.

درک و فهم روح، نیازمند وسایل مادی نیست و با این‌که پس از مرگ، وسایل مادی ادراک، از دست می‌رود، اما روح می‌تواند مسائل را درک کند و محدودیت‌های عالم مادی را ندارد. پس از جنگ بدر، پیامبر اسلام با جنازه مشرکان سخن گفت. مسلمانان از پیامبر پرسیدند: مگر آن‌ها می‌شنوند؟ پیامبر به آن‌ها گفت: «شما از آن‌ها شنواتر نیستید».[۲] امام علی(ع) در پایان جنگ جمل با کشته‌ی برخی افراد سخن گفت. شخصی پرسید: مگر این‌ها می‌شنوند؟ امام: «همان‌گونه که کشتگان بدر صدای پیامبر را شنیدند، اینها نیز می‌شنوند.[۳]

روح با این که پس از مرگ وارد برزخ می‌شود ولی با بدن مادی و قبر خاکی پیوندهایی دارد. به دلیل همین ارتباط، تلقین سفارش شده و در دستور تلقین آمده که دست به شانه‌ی میت بگذارند و او را تکان دهند.[۴]

در برخی دعاها چنین خواسته شده: اللَّهُمَ‏ لَقِّنِّي‏ حُجَّتِي يَوْمَ‏ أَلْقَاكَ‏؛ خداوندا، در روز قیامت حجتم را تلقینم کن.[۵] تلقین، به هدف یاد دادن و یادآوری عقاید و مسائل دینی برای میت است که در منابع اهل‌سنت نیز فراوان توصیه شده است.[۶]

تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت

علامه مجلسی در کتاب خود آورده که پیامبر اسلام(ص) کلمات فرج را به شخصی تلقین فرمود.[۷] پیامبر(ص) شهادت را به آمنه بنت اسد مادر امام علی(ع) تلقین کرد.[۸]

در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین می‌کردند، علی(ع) فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».[۹] امام باقر(ع) فرمود: «اموات خود را به کلمه‌ی لا اله الّا اللّه تلقین کنید».[۱۰]

انواع تلقین

تلقین را بر سه قسم دانسته‌اند که هر یک در جای مخصوص خود خوانده می‌شود؛

  • تلقین اول هنگام جان دادن و بر بالین شخص محتضر است.
  • تلقین دوم هنگامی است که صورت جنازه را در قبر به خاک گذاشتند
  • تلقین سوم هنگامی است که قبر را پوشانیدند.[۱۱]

منابع

  1. ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰.
  2. ابن‌هشام، السیرة النبویة، بیروت، ج۱، ص۶۳۹.
  3. بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۵.
  4. محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج۱، ص۲۵۶.
  5. مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.
  6. سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.
  7. محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰; و الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
  8. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۱.
  9. محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰؛ الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
  10. عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.
  11. ر.ک: میر احمد نی ریزی، گفتگو پیرامون قبر، ص۱۳۷.