تلقین میت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
تلقين چيست و چه زمانى خوانده مى شود؟
تلقین چیست و چه زمانی خوانده می‌شود؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
واژه ى «تلقين» در لغت، بر وزن و معناى «تفهيم» است. اين كلمه مصدر باب تفعيل از ريشه ى «لَقَنَ» است و در آن، معانى دريافت و فهم سريع وجود دارد. مرد لَقن، به كسى مى گويند كه زيرك و تيز فهم است. امام على(عليه السلام) در حالى كه به سينه ى مباركش اشاره مى كرد، فرمود: «اينجا علمى است، كاش كسى را پيدا مى كردم تا به او مى دادم; ولى كسى را پيدا كردم كه «لقن» (تيز فهم) است; اما مورد اعتماد نيست». فارابى مى گويد: «تَلَقُن الكلام يعنى دريافت و توانايى بر آن است».
واژهٔ «تلقین» در لغت، بر وزن و معنای «تفهیم» است. این کلمه مصدر باب تفعیل از ریشهٔ «لَقَنَ» است و در آن، معانی دریافت و فهم سریع وجود دارد. مرد لَقن، به کسی می‌گویند که زیرک و تیز فهم است. امام علی (علیه السلام) در حالی که به سینهٔ مبارکش اشاره می‌کرد، فرمود: «اینجا علمی است، کاش کسی را پیدا می‌کردم تا به او می‌دادم؛ ولی کسی را پیدا کردم که «لقن» (تیز فهم) است؛ اما مورد اعتماد نیست». فارابی می‌گوید: «تَلَقُن الکلام یعنی دریافت و توانایی بر آن است».
حافظ مى گويد:
تلقين و درس اهل نظر يك اشارت است *** گفتم حكايتى و مكرر نمى كنم
حاصل معناى لغوى ماده ى اصلى تلقين، چيزى را فهميدن يا به كسى فهمانيدن است. لَقِنتُ زيداً لَقِنتُ أشياءً. اين فعل ثلاثى مجرد، وقتى به باب تفعيل مى رود، دو مفعولى مى شود و از نظر معنا به معناى اصطلاحى مورد بحث ما، بسيار نزديك مى شود. لَقَنتُ زيداً الشهادتين يعنى شهادتين را به زيد فهماندم.<ref>ر.ك: ابن فارس، المقاييس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فيومى، مصباح المنير، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامه ى دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.</ref>
اصطلاح «تلقين» بيشتر، در احكام اموات مطرح است كه با حفظ معناى لغوى آن به كار رفته است. خواندن شهادتين، كلمات فرج، اسامى ائمه(ع)و... بر بالين شخص محتضر، در گوش ميتى كه در قبر گذاشته شده و نزد قبر ميتى كه مدفون شده است.
از اين تعريف اجمالى، روشن مى شود كه تلقين ميت بر سه قسم است كه بيان خواهد شد. اصطلاح تلقين كاربرد قرآنى ندارد، اما مصاديق و موارد تلقين در قرآن مجيد بسيار آمده است. مانند اينكه حضرت آدم(عليه السلام)كلمات و جملاتى را از جانب خداوند تلقى و دريافت كرد كه نوعى تلقين بود<ref>راغب اصفهانى، المفردات، ص۷۴۵، ماده ى لَقَى: «و يقال ذلك فى الادراك بالحس و بالبصر و بالبصيره».</ref> و نيز خداوند برخى از اسماى الهى را تكرار كرده است تا به انسان ها تفهيم و تلقين كند. براى نمونه واژه ى الله و اله ۲۸۰۷ بار و ان الله على كل شىء قدير ۴۵ بار تكرار شده اند.
فخر الدين طريحى مى گويد: «خداوند حجتش را به هر كه بخواهد، تلقين مى كند». چنان كه در تفسير اين آيه: (يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ)<ref>انفطار: ۷.</ref>; يعنى «اى انسان چه باعث شد كه به خداى كريم خود مغرور گشتى؟»
گفته اند; اينكه خداوند، اسم مبارك «كريم» را به دنبال ]اين توبيخ [آورده است، مى خواسته است به بندگان تلقين و تفهيم كند كه در جواب بگويند «خداوندا ]طمع به[ كَرَم تو باعث اغراى من شد».<ref>فخر الدين طريحى، مجمع البحرين، ج۴، ص۱۳۴.</ref>
لفظ تلقين به معنى لغوى و اصطلاحى آن در روايات فراوان، به كار رفته است.<ref>استعمال لغوى آن گذشت و استعمال اصطلاحى در ادامه مى آيد.</ref> خاقانى تلقين اصطلاحى را، اين گونه در شعر به كار برده است.
ميان چار ديوارى به خاكش كردم و از خون *** سر گورش بيندودَم چو تلقين كردم ايمانش<ref>لغت نامه ى دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>
«خاقانى»
اصطلاح «تلقين» در معرفت نفس نيز به كار مى رود كه به معناى لغوى و اصطلاح فقهى آن بى شباهت نيست. انسان به كمك اراده، بر ضعف روانى يا ترديد باطنى غلبه كند و آن ضعف يا ترديد را بر اثر تعليم و پند دادن به خود و تكرار در آن زايل سازد و يا برعكس.<ref>همان.</ref>
لفظ تلقين كاربرد قرآنى ندارد; ولى خداوند، روش تلقين را در قرآن مجيد، فراوان به كار گرفته است. تلقين در روايات، به دو معناى لغوى و اصطلاحى اش به كار رفته است. در برخى دعاها نيز چنين خواسته شده است:
اللهمّ لقنّى يوم القاك; خداوندا، در روز قيامت حجتم را تلقينم كن.<ref>مجمع البحرين، ج۴، ص۱۳۴.</ref>
واژه ى تلقين به همان معنى لغوى و اصطلاحى اش، به هدف ياد دادن و يادآورى عقايد و مسائل دينى براى ميت، در منابع اهل سنت، فراوان وارد شده است.<ref>سيوطى، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.</ref>


== تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت ==
حافظ می‌گوید:
شيخ صدوق (۳۱۱ ـ ۳۸۱ ق) نقل مى كند، اين تذكر لازم است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فاطمه بنت اسد (مادر حضرت على(عليه السلام)) را با پيراهن خود، كفن كرد; جنازه ى او را به دوش گرفت، در قبرش لحظه اى خوابيد و پس از خاك سپارى، سر مبارك را پيش برده، رازى طولانى با او گفت و به او مى فرمود: «پسرت، پسرت» و فرمود: «پروردگارا، به تو سپردمش». ياران عرض كردند: «اى پيامبر گرامى، امروز از شما رفتارى ديديم كه پيش از اين نديده بوديم». فرمود: «امروز يادگار سترگ ابوطالب را گم كرده ام! فاطمه چنان بود كه چون چيزى نزد او مى بود، مرا بر خود و فرزندان خود ترجيح مى داد. چون از برهنه محشور شدن در قيامت مى گفتم، مى گفت كه واى از بدى حال! ضامن شدم خداوند او را در لباس برانگيزاند، و چون فشار قبر را يادآور شدم، گفت كه واى از گرفتارى فشار، من ضامنش شدم كه رهايى يابد. پس او را در لباس خودم كفن كردم. ]پس از دفن[ از او سؤال شد: «پروردگارت كيست؟» گفت: «الله»; «پيامبرت كيست؟» گفت: «محمد(صلى الله عليه وآله)». از ولى و امامش سؤال شد، از پاسخ وا ماند. من به او گفتم: «پسرت». پاسخ داد: «پسرم، امام من است». از او دست برداشتند و گفتند «بخواب مانند عروس در حجله».<ref>محسن صدر رضوانى، '''گفتار صدوق،''' ص۴۸ و ۴۹; '''بحار الانوار،''' ج۶، ص۲۴۱، ح ۶۰; و محمد باقر مجلسى، '''حق اليقين، ص'''۴۸۶.</ref>


تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است *** گفتم حکایتی و مکرر نمی‌کنم


مرحوم مجلسى مى فرمايد كه خود رسول الله(صلى الله عليه وآله) كلمات فرج (لا اله الّا الله الحكيم الكريم...) را به شخصى تلقين فرمود. وقتى آن شخص اين كلمات را خواند پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «الحمدلله كه او را از آتش جهنم نجات داد».
حاصل معنای لغوی مادهٔ اصلی تلقین، چیزی را فهمیدن یا به کسی فهمانیدن است. لَقِنتُ زیداً لَقِنتُ أشیاءً. این فعل ثلاثی مجرد، وقتی به باب تفعیل می‌رود، دو مفعولی می‌شود و از نظر معنا به معنای اصطلاحی مورد بحث ما، بسیار نزدیک می‌شود. لَقَنتُ زیداً الشهادتین یعنی شهادتین را به زید فهماندم.<ref>ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامهٔ دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.</ref>
<ref>محمد باقر مجلسى، '''زاد المعاد،''' ص۵۴۰; و '''الفروع من الكافى،''' ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref>


اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که با حفظ معنای لغوی آن به کار رفته است. خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و… بر بالین شخص محتضر، در گوش میتی که در قبر گذاشته شده و نزد قبر میتی که مدفون شده است.


در حديثى ديگر نقل شده است كه وقتى كلمات فرَج را به كسى تلقين مى كردند، حضرت على(عليه السلام) مى فرمود: «ديگر بر او باكى نيست».<ref>همان.</ref> امام باقر(عليه السلام) فرمود: «شما اموات خود را به كلمه ى لا اله الّا اللّه تلقين مى كنيد».<ref>عبدالله شبّر، '''مصابيح الانوار،''' ج۲، ص۷۵.</ref>
از این تعریف اجمالی، روشن می‌شود که تلقین میت بر سه قسم است که بیان خواهد شد. اصطلاح تلقین کاربرد قرآنی ندارد، اما مصادیق و موارد تلقین در قرآن مجید بسیار آمده است. مانند اینکه حضرت آدم (علیه السلام) کلمات و جملاتی را از جانب خداوند تلقی و دریافت کرد که نوعی تلقین بود<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۴۵، مادهٔ لَقَی: «و یقال ذلک فی الادراک بالحس و بالبصر و بالبصیره».</ref> و نیز خداوند برخی از اسمای الهی را تکرار کرده است تا به انسان‌ها تفهیم و تلقین کند. برای نمونه واژهٔ الله و اله ۲۸۰۷ بار و ان الله علی کل شیء قدیر ۴۵ بار تکرار شده‌اند.


== انواع تلقین ==
فخر الدین طریحی می‌گوید: «خداوند حجتش را به هر که بخواهد، تلقین می‌کند». چنان‌که در تفسیر این آیه: (یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ)<ref>انفطار: ۷.</ref>; یعنی «ای انسان چه باعث شد که به خدای کریم خود مغرور گشتی؟»
پرسش بعدى اين است كه چه امورى تلقين شود يعنى محتواى تلقين چيست؟ در پاسخ پيشين گفته شد كه تلقين سه قسم است يا به عبارت ديگر در سه جا عمل تلقين انجام مى شود. هنگام جان دادن، هنگامى كه صورت ميت را در قبر به خاك گذاشتند و هنگامى كه قبر را پوشانيدند.<ref>ر.ك: مير احمد نى ريزى، '''گفتگو پيرامون قبر، ص'''۱۳۷.</ref> بر همين اساس عبارت هاى تلقين نيز گوناگون است.


گفته‌اند؛ اینکه خداوند، اسم مبارک «کریم» را به دنبال]این توبیخ [آورده است، می‌خواسته است به بندگان تلقین و تفهیم کند که در جواب بگویند «خداوندا]طمع به[ کَرَم تو باعث اغرای من شد».<ref>فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.</ref>


'''تلقين اول;''' در حالى است كه هنوز شخص، با دنيا، اندكى ارتباط دارد و شايد واپسين نفس ها و آخرين فرصت باشد. از اين رو لحظه اى بسيار گرانبها و بسيار سرنوشت ساز است. روايات، تلقين در اين لحظه را بسيار سفارش كرده اند:
لفظ تلقین به معنی لغوی و اصطلاحی آن در روایات فراوان، به کار رفته است.<ref>استعمال لغوی آن گذشت و استعمال اصطلاحی در ادامه می‌آید.</ref> خاقانی تلقین اصطلاحی را، این گونه در شعر به کار برده است.


میان چار دیواری به خاکش کردم و از خون *** سر گورش بیندودَم چو تلقین کردم ایمانش<ref>لغت نامه ی دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.</ref>


رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در آخرين خطبه ى خود فرمود: «هر گاه كسى يك سال پيش از مرگ توبه كند، توبه اش پذيرفته مى شود». سپس فرمود: «يك سال زياد است، يك ماه پيش از مرگ». سپس فرمود: «يك ماه زياد است يك هفته». سپس فرمود: «يك هفته زياد است، يك روز». بعد فرمود: «يك روز زياد است يك ساعت». سپس فرمود: «يك ساعت زياد است، هرگاه نفس به اين جا (اشاره به گلوى مبارك) رسيد و توبه كرد، توبه ى او پذيرفته مى شود.<ref>ر.ك: '''وسائل الشيعه،''' ج۲، ص۶۶۲ ـ ۶۶۸، باب استحباب التلقين، الشهادتين و الاستغفار و التوبه.</ref>
«خاقانی»


اصطلاح «تلقین» در معرفت نفس نیز به کار می‌رود که به معنای لغوی و اصطلاح فقهی آن بی شباهت نیست. انسان به کمک اراده، بر ضعف روانی یا تردید باطنی غلبه کند و آن ضعف یا تردید را بر اثر تعلیم و پند دادن به خود و تکرار در آن زایل سازد و یا برعکس.<ref>همان.</ref>


بر همين اساس، سفارش شده است به محتضر، توبه، استغفار<ref>ر.ك: همان.</ref>، شهادتين<ref>'''الفروع من الكافى،''' ج۳، ص۱۲۳، ح ۶: «لا اله الّا اللّه و انّ محمداً رسول اللّه را تلقين كنيد تا بميرند».</ref>، كلمات فرج<ref>كلمات فرج: «لا اله الّا اللّه العلىّ العظيم، لا اله الّا الحليم الكريم، سبحان اللّه ربّ السموات السبع و ربّ الارضين السبع و ما بينهما و ربّ العرش العظيم و الحمد للّه ربّ العالمين»; همان، ج۳، ص۱۲۴، ح ۷ و ۹.</ref> و دعاهايى مانند: «اللّهم اغفرلى الكثير من معاصيك و اقبل منّى اليسر من طاعتك»<ref>اين دعا را پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به شخص محتضرسفارش كرده است، همان، ص۱۲۵، ح ۱۰.</ref> را تلقين كنيد.
لفظ تلقین کاربرد قرآنی ندارد; ولی خداوند، روش تلقین را در قرآن مجید، فراوان به کار گرفته است. تلقین در روایات، به دو معنای لغوی و اصطلاحی اش به کار رفته است. در برخی دعاها نیز چنین خواسته شده است:


اللهمّ لقنّی یوم القاک; خداوندا، در روز قیامت حجتم را تلقینم کن.<ref>مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.</ref>


تلقين اصلِ ولايت و اسامى ائمه(ع) يكى از محورهاى عمده، در هر سه مرحله ى تلقين است.<ref>همان، ص۱۲۲، ح ۴.</ref> امام باقر(عليه السلام)فرمود:
واژه ی تلقین به همان معنی لغوی و اصطلاحی اش، به هدف یاد دادن و یادآوری عقاید و مسائل دینی برای میت، در منابع اهل سنت، فراوان وارد شده است.<ref>سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.</ref>


== تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت ==
شیخ صدوق (۳۱۱ ـ ۳۸۱ ق) نقل می‌کند، این تذکر لازم است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فاطمه بنت اسد (مادر حضرت علی(علیه السلام)) را با پیراهن خود، کفن کرد; جنازه ی او را به دوش گرفت، در قبرش لحظه ای خوابید و پس از خاک سپاری، سر مبارک را پیش برده، رازی طولانی با او گفت و به او می‌فرمود: «پسرت، پسرت» و فرمود: «پروردگارا، به تو سپردمش». یاران عرض کردند: «ای پیامبر گرامی، امروز از شما رفتاری دیدیم که پیش از این ندیده بودیم». فرمود: «امروز یادگار سترگ ابوطالب را گم کرده‌ام! فاطمه چنان بود که چون چیزی نزد او می‌بود، مرا بر خود و فرزندان خود ترجیح می‌داد. چون از برهنه محشور شدن در قیامت می‌گفتم، می‌گفت که وای از بدی حال! ضامن شدم خداوند او را در لباس برانگیزاند، و چون فشار قبر را یادآور شدم، گفت که وای از گرفتاری فشار، من ضامنش شدم که رهایی یابد. پس او را در لباس خودم کفن کردم. ]پس از دفن[ از او سؤال شد: «پروردگارت کیست؟» گفت: «الله»; «پیامبرت کیست؟» گفت: «محمد(صلی الله علیه وآله)». از ولی و امامش سؤال شد، از پاسخ واماند. من به او گفتم: «پسرت». پاسخ داد: «پسرم، امام من است». از او دست برداشتند و گفتند «بخواب مانند عروس در حجله».<ref>محسن صدر رضوانی، '''گفتار صدوق،''' ص۴۸ و ۴۹; '''بحار الانوار،''' ج۶، ص۲۴۱، ح ۶۰; و محمد باقر مجلسی، '''حق الیقین، ص'''۴۸۶.</ref>


به مردگان خود، هنگام مرگ، شهادتين و ولايت را تلقين كنيد.<ref>'''همان، ج۳، ص۱۲۳، حديث ۵.'''</ref>  
مرحوم مجلسی می‌فرماید که خود رسول الله(صلی الله علیه وآله) کلمات فرج (لا اله الّا الله الحکیم الکریم...) را به شخصی تلقین فرمود. وقتی آن شخص این کلمات را خواند پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «الحمدلله که او را از آتش جهنم نجات داد».<ref>محمد باقر مجلسی، '''زاد المعاد،''' ص۵۴۰; و '''الفروع من الکافی،''' ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.</ref>


در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین می‌کردند، حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».<ref>همان.</ref> امام باقر(علیه السلام) فرمود: «شما اموات خود را به کلمه ی لا اله الّا اللّه تلقین می‌کنید».<ref>عبدالله شبّر، '''مصابیح الانوار،''' ج۲، ص۷۵.</ref>


سازندگى اسامى اهل بيت(ع)چنان مؤثر است كه مايه ى نجات حضرت آدم(عليه السلام) شد. تلقى اسامى مبارك پيامبر و ائمه(ع) از جانب خداوند هديه اى بود كه حضرت آدم(عليه السلام) را در نبرد با ابليس پيروز ساخت و همچنان فرزندان او را تا لب گور و سراى آخرت نجات مى دهد.
== انواع تلقین ==
 
پرسش بعدی این است که چه اموری تلقین شود یعنی محتوای تلقین چیست؟ در پاسخ پیشین گفته شد که تلقین سه قسم است یا به عبارت دیگر در سه جا عمل تلقین انجام می‌شود. هنگام جان دادن، هنگامی که صورت میت را در قبر به خاک گذاشتند و هنگامی که قبر را پوشانیدند.<ref>ر.ک.: میر احمد نی ریزی، '''گفتگو پیرامون قبر، ص'''۱۳۷.</ref> بر همین اساس عبارت‌های تلقین نیز گوناگون است.
 
'''تلقين دوم'''; وقتى صورت ميت در خاك قبر گذاشته و قبر آماده ى پوشاندن شد. امام صادق(عليه السلام) فرمود:
 


وقتى ميت را در لحد گذاشتى، دست بر گوش او بگذار و بگو: «الله پروردگار تو، اسلام دين تو، محمد پيامبر تو، قرآن كتاب تو و علىّ امام تو است».<ref>'''همان، ص۱۹۵.'''</ref>
'''تلقین اول;''' در حالی است که هنوز شخص، با دنیا، اندکی ارتباط دارد و شاید واپسین نفس‌ها و آخرین فرصت باشد. از این رو لحظه ای بسیار گرانبها و بسیار سرنوشت ساز است. روایات، تلقین در این لحظه را بسیار سفارش کرده‌اند:


رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آخرین خطبه ی خود فرمود: «هر گاه کسی یک سال پیش از مرگ توبه کند، توبه اش پذیرفته می‌شود». سپس فرمود: «یک سال زیاد است، یک ماه پیش از مرگ». سپس فرمود: «یک ماه زیاد است یک هفته». سپس فرمود: «یک هفته زیاد است، یک روز». بعد فرمود: «یک روز زیاد است یک ساعت». سپس فرمود: «یک ساعت زیاد است، هرگاه نفس به این‌جا (اشاره به گلوی مبارک) رسید و توبه کرد، توبه ی او پذیرفته می‌شود.<ref>ر.ک.: '''وسائل الشیعه،''' ج۲، ص۶۶۲ ـ ۶۶۸، باب استحباب التلقین، الشهادتین و الاستغفار و التوبه.</ref>


در حديث ديگر فرمود:  
بر همین اساس، سفارش شده است به محتضر، توبه، استغفار،<ref>ر.ک.: همان.</ref> شهادتین،<ref>'''الفروع من الکافی،''' ج۳، ص۱۲۳، ح ۶: «لا اله الّا اللّه و انّ محمداً رسول اللّه را تلقین کنید تا بمیرند».</ref> کلمات فرج<ref>کلمات فرج: «لا اله الّا اللّه العلیّ العظیم، لا اله الّا الحلیم الکریم، سبحان اللّه ربّ السموات السبع و ربّ الارضین السبع و ما بینهما و ربّ العرش العظیم و الحمد للّه ربّ العالمین»; همان، ج۳، ص۱۲۴، ح ۷ و ۹.</ref> و دعاهایی مانند: «اللّهم اغفرلی الکثیر من معاصیک و اقبل منّی الیسر من طاعتک»<ref>این دعا را پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به شخص محتضرسفارش کرده است، همان، ص۱۲۵، ح ۱۰.</ref> را تلقین کنید.


تلقین اصلِ ولایت و اسامی ائمه(ع) یکی از محورهای عمده، در هر سه مرحله ی تلقین است.<ref>همان، ص۱۲۲، ح ۴.</ref> امام باقر(علیه السلام)فرمود:


دهان را به گوش ميت در قبر نزديك كند و سه بار بگويد: «بشنو و بفهم، خدا پروردگار تو... .<ref>'''همان، ح ۵.'''</ref>  
به مردگان خود، هنگام مرگ، شهادتین و ولایت را تلقین کنید.<ref>'''همان، ج۳، ص۱۲۳، حدیث ۵.'''</ref>


سازندگی اسامی اهل بیت(ع)چنان مؤثر است که مایه ی نجات حضرت آدم(علیه السلام) شد. تلقی اسامی مبارک پیامبر و ائمه(ع) از جانب خداوند هدیه ای بود که حضرت آدم(علیه السلام) را در نبرد با ابلیس پیروز ساخت و همچنان فرزندان او را تا لب گور و سرای آخرت نجات می‌دهد.


در حديث ديگر آمده است:  
'''تلقین دوم'''; وقتی صورت میت در خاک قبر گذاشته و قبر آماده ی پوشاندن شد. امام صادق(علیه السلام) فرمود:


وقتی میت را در لحد گذاشتی، دست بر گوش او بگذار و بگو: «الله پروردگار تو، اسلام دین تو، محمد پیامبر تو، قرآن کتاب تو و علیّ امام تو است».<ref>'''همان، ص۱۹۵.'''</ref>


آن گاه كه ميت را در لحد گذاشتى، دست بر شانه ى راست او بزن و بگو: «رضيت بالاسلام ديناً و بمحمّد(صلى الله عليه وآله) نبيّا و بعلىّ(عليه السلام)اماماً و سمّ امام زمانه (اسم امام عصر ميت را بگو).<ref>'''همان، ص۱۹۶، ح ۷.'''</ref>
در حدیث دیگر فرمود:


دهان را به گوش میت در قبر نزدیک کند و سه بار بگوید: «بشنو و بفهم، خدا پروردگار تو... .<ref>'''همان، ح ۵.'''</ref>


'''تلقين سوم'''; وقتى تشييع كننده ها به سوى خانه برگشتند، يكى از نزديكان با صداى بلند، كنار قبر بگويد: «اى فلانى، فرزند فلانى ـ نام او و نام پدرش را بگويد ـ آيا هنگام جدايى از ما برعهد و پيمان خود بودى كه همان شهادت به يگانگى خدا و بندگى و رسالت محمد(صلى الله عليه وآله) و وصايت على بود و ]شهادت به اينكه[ آنچه پيامبر(صلى الله عليه وآله) آورده است همه بر حق بود و... .<ref>'''وسائل الشيعه،''' ج۲، ص۸۶۳، ابواب دفن، باب ۳۵، ح ۱; و شيخ عباس قمى، '''منازل الآخره،''' ص۳۰ و ۳۱.</ref>
در حدیث دیگر آمده است:


آن گاه که میت را در لحد گذاشتی، دست بر شانه ی راست او بزن و بگو: «رضیت بالاسلام دیناً و بمحمّد(صلی الله علیه وآله) نبیّا و بعلیّ(علیه السلام)اماماً و سمّ امام زمانه (اسم امام عصر میت را بگو).<ref>'''همان، ص۱۹۶، ح ۷.'''</ref>


طبرانى از محدثان اهل سنت از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل مى كند:
'''تلقین سوم'''; وقتی تشییع کننده‌ها به سوی خانه برگشتند، یکی از نزدیکان با صدای بلند، کنار قبر بگوید: «ای فلانی، فرزند فلانی ـ نام او و نام پدرش را بگوید ـ آیا هنگام جدایی از ما برعهد و پیمان خود بودی که همان شهادت به یگانگی خدا و بندگی و رسالت محمد(صلی الله علیه وآله) و وصایت علی بود و ]شهادت به اینکه[ آنچه پیامبر(صلی الله علیه وآله) آورده است همه بر حق بود و... .<ref>'''وسائل الشیعه،''' ج۲، ص۸۶۳، ابواب دفن، باب ۳۵، ح ۱; و شیخ عباس قمی، '''منازل الآخره،''' ص۳۰ و ۳۱.</ref>


طبرانی از محدثان اهل سنت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل می‌کند:


هر گاه يكى از برادران شما درگذشت و خاك بر او پهن كرديد، يكى از شما بالاى قبر او بايستد، پس بگويد: «اى فلانى فرزند فلانى (نام او نام پدرش)... به يادآور آنچه را كه بر اساس آن از دنيا بيرون رفتى! شهادتِ لا اله الّا اللّه و محمداً عبده و رسوله، الله پروردگارت، اسلام دينت، محمد نبيّت و قرآن امامت; نكير و منكر دست همديگر را مى گيرند و مى گويند برويم كه حجّتش را به او تلقين كردند».<ref>'''سيوطى،''' شرح الصدور، ص'''۱۵۴.'''</ref>
هر گاه یکی از برادران شما درگذشت و خاک بر او پهن کردید، یکی از شما بالای قبر او بایستد، پس بگوید: «ای فلانی فرزند فلانی (نام او نام پدرش)... به یادآور آنچه را که بر اساس آن از دنیا بیرون رفتی! شهادتِ لا اله الّا اللّه و محمداً عبده و رسوله، الله پروردگارت، اسلام دینت، محمد نبیّت و قرآن امامت; نکیر و منکر دست همدیگر را می‌گیرند و می‌گویند برویم که حجّتش را به او تلقین کردند».<ref>'''سیوطی،''' شرح الصدور، ص'''۱۵۴.'''</ref>


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی = کلام
  | شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = معاد
| شاخه فرعی۱ = معاد
|شاخه فرعی۲ =قبر
|شاخه فرعی۲ =قبر
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۸

سؤال

تلقین چیست و چه زمانی خوانده می‌شود؟

واژهٔ «تلقین» در لغت، بر وزن و معنای «تفهیم» است. این کلمه مصدر باب تفعیل از ریشهٔ «لَقَنَ» است و در آن، معانی دریافت و فهم سریع وجود دارد. مرد لَقن، به کسی می‌گویند که زیرک و تیز فهم است. امام علی (علیه السلام) در حالی که به سینهٔ مبارکش اشاره می‌کرد، فرمود: «اینجا علمی است، کاش کسی را پیدا می‌کردم تا به او می‌دادم؛ ولی کسی را پیدا کردم که «لقن» (تیز فهم) است؛ اما مورد اعتماد نیست». فارابی می‌گوید: «تَلَقُن الکلام یعنی دریافت و توانایی بر آن است».

حافظ می‌گوید:

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است *** گفتم حکایتی و مکرر نمی‌کنم

حاصل معنای لغوی مادهٔ اصلی تلقین، چیزی را فهمیدن یا به کسی فهمانیدن است. لَقِنتُ زیداً لَقِنتُ أشیاءً. این فعل ثلاثی مجرد، وقتی به باب تفعیل می‌رود، دو مفعولی می‌شود و از نظر معنا به معنای اصطلاحی مورد بحث ما، بسیار نزدیک می‌شود. لَقَنتُ زیداً الشهادتین یعنی شهادتین را به زید فهماندم.[۱]

اصطلاح «تلقین» بیشتر، در احکام اموات مطرح است که با حفظ معنای لغوی آن به کار رفته است. خواندن شهادتین، کلمات فرج، اسامی ائمه(ع) و… بر بالین شخص محتضر، در گوش میتی که در قبر گذاشته شده و نزد قبر میتی که مدفون شده است.

از این تعریف اجمالی، روشن می‌شود که تلقین میت بر سه قسم است که بیان خواهد شد. اصطلاح تلقین کاربرد قرآنی ندارد، اما مصادیق و موارد تلقین در قرآن مجید بسیار آمده است. مانند اینکه حضرت آدم (علیه السلام) کلمات و جملاتی را از جانب خداوند تلقی و دریافت کرد که نوعی تلقین بود[۲] و نیز خداوند برخی از اسمای الهی را تکرار کرده است تا به انسان‌ها تفهیم و تلقین کند. برای نمونه واژهٔ الله و اله ۲۸۰۷ بار و ان الله علی کل شیء قدیر ۴۵ بار تکرار شده‌اند.

فخر الدین طریحی می‌گوید: «خداوند حجتش را به هر که بخواهد، تلقین می‌کند». چنان‌که در تفسیر این آیه: (یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ)[۳]; یعنی «ای انسان چه باعث شد که به خدای کریم خود مغرور گشتی؟»

گفته‌اند؛ اینکه خداوند، اسم مبارک «کریم» را به دنبال]این توبیخ [آورده است، می‌خواسته است به بندگان تلقین و تفهیم کند که در جواب بگویند «خداوندا]طمع به[ کَرَم تو باعث اغرای من شد».[۴]

لفظ تلقین به معنی لغوی و اصطلاحی آن در روایات فراوان، به کار رفته است.[۵] خاقانی تلقین اصطلاحی را، این گونه در شعر به کار برده است.

میان چار دیواری به خاکش کردم و از خون *** سر گورش بیندودَم چو تلقین کردم ایمانش[۶]

«خاقانی»

اصطلاح «تلقین» در معرفت نفس نیز به کار می‌رود که به معنای لغوی و اصطلاح فقهی آن بی شباهت نیست. انسان به کمک اراده، بر ضعف روانی یا تردید باطنی غلبه کند و آن ضعف یا تردید را بر اثر تعلیم و پند دادن به خود و تکرار در آن زایل سازد و یا برعکس.[۷]

لفظ تلقین کاربرد قرآنی ندارد; ولی خداوند، روش تلقین را در قرآن مجید، فراوان به کار گرفته است. تلقین در روایات، به دو معنای لغوی و اصطلاحی اش به کار رفته است. در برخی دعاها نیز چنین خواسته شده است:

اللهمّ لقنّی یوم القاک; خداوندا، در روز قیامت حجتم را تلقینم کن.[۸]

واژه ی تلقین به همان معنی لغوی و اصطلاحی اش، به هدف یاد دادن و یادآوری عقاید و مسائل دینی برای میت، در منابع اهل سنت، فراوان وارد شده است.[۹]

تلقین خواندن پیامبر و اهل‌بیت

شیخ صدوق (۳۱۱ ـ ۳۸۱ ق) نقل می‌کند، این تذکر لازم است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فاطمه بنت اسد (مادر حضرت علی(علیه السلام)) را با پیراهن خود، کفن کرد; جنازه ی او را به دوش گرفت، در قبرش لحظه ای خوابید و پس از خاک سپاری، سر مبارک را پیش برده، رازی طولانی با او گفت و به او می‌فرمود: «پسرت، پسرت» و فرمود: «پروردگارا، به تو سپردمش». یاران عرض کردند: «ای پیامبر گرامی، امروز از شما رفتاری دیدیم که پیش از این ندیده بودیم». فرمود: «امروز یادگار سترگ ابوطالب را گم کرده‌ام! فاطمه چنان بود که چون چیزی نزد او می‌بود، مرا بر خود و فرزندان خود ترجیح می‌داد. چون از برهنه محشور شدن در قیامت می‌گفتم، می‌گفت که وای از بدی حال! ضامن شدم خداوند او را در لباس برانگیزاند، و چون فشار قبر را یادآور شدم، گفت که وای از گرفتاری فشار، من ضامنش شدم که رهایی یابد. پس او را در لباس خودم کفن کردم. ]پس از دفن[ از او سؤال شد: «پروردگارت کیست؟» گفت: «الله»; «پیامبرت کیست؟» گفت: «محمد(صلی الله علیه وآله)». از ولی و امامش سؤال شد، از پاسخ واماند. من به او گفتم: «پسرت». پاسخ داد: «پسرم، امام من است». از او دست برداشتند و گفتند «بخواب مانند عروس در حجله».[۱۰]

مرحوم مجلسی می‌فرماید که خود رسول الله(صلی الله علیه وآله) کلمات فرج (لا اله الّا الله الحکیم الکریم...) را به شخصی تلقین فرمود. وقتی آن شخص این کلمات را خواند پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «الحمدلله که او را از آتش جهنم نجات داد».[۱۱]

در حدیثی دیگر نقل شده است که وقتی کلمات فرَج را به کسی تلقین می‌کردند، حضرت علی(علیه السلام) می‌فرمود: «دیگر بر او باکی نیست».[۱۲] امام باقر(علیه السلام) فرمود: «شما اموات خود را به کلمه ی لا اله الّا اللّه تلقین می‌کنید».[۱۳]

انواع تلقین

پرسش بعدی این است که چه اموری تلقین شود یعنی محتوای تلقین چیست؟ در پاسخ پیشین گفته شد که تلقین سه قسم است یا به عبارت دیگر در سه جا عمل تلقین انجام می‌شود. هنگام جان دادن، هنگامی که صورت میت را در قبر به خاک گذاشتند و هنگامی که قبر را پوشانیدند.[۱۴] بر همین اساس عبارت‌های تلقین نیز گوناگون است.

تلقین اول; در حالی است که هنوز شخص، با دنیا، اندکی ارتباط دارد و شاید واپسین نفس‌ها و آخرین فرصت باشد. از این رو لحظه ای بسیار گرانبها و بسیار سرنوشت ساز است. روایات، تلقین در این لحظه را بسیار سفارش کرده‌اند:

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آخرین خطبه ی خود فرمود: «هر گاه کسی یک سال پیش از مرگ توبه کند، توبه اش پذیرفته می‌شود». سپس فرمود: «یک سال زیاد است، یک ماه پیش از مرگ». سپس فرمود: «یک ماه زیاد است یک هفته». سپس فرمود: «یک هفته زیاد است، یک روز». بعد فرمود: «یک روز زیاد است یک ساعت». سپس فرمود: «یک ساعت زیاد است، هرگاه نفس به این‌جا (اشاره به گلوی مبارک) رسید و توبه کرد، توبه ی او پذیرفته می‌شود.[۱۵]

بر همین اساس، سفارش شده است به محتضر، توبه، استغفار،[۱۶] شهادتین،[۱۷] کلمات فرج[۱۸] و دعاهایی مانند: «اللّهم اغفرلی الکثیر من معاصیک و اقبل منّی الیسر من طاعتک»[۱۹] را تلقین کنید.

تلقین اصلِ ولایت و اسامی ائمه(ع) یکی از محورهای عمده، در هر سه مرحله ی تلقین است.[۲۰] امام باقر(علیه السلام)فرمود:

به مردگان خود، هنگام مرگ، شهادتین و ولایت را تلقین کنید.[۲۱]

سازندگی اسامی اهل بیت(ع)چنان مؤثر است که مایه ی نجات حضرت آدم(علیه السلام) شد. تلقی اسامی مبارک پیامبر و ائمه(ع) از جانب خداوند هدیه ای بود که حضرت آدم(علیه السلام) را در نبرد با ابلیس پیروز ساخت و همچنان فرزندان او را تا لب گور و سرای آخرت نجات می‌دهد.

تلقین دوم; وقتی صورت میت در خاک قبر گذاشته و قبر آماده ی پوشاندن شد. امام صادق(علیه السلام) فرمود:

وقتی میت را در لحد گذاشتی، دست بر گوش او بگذار و بگو: «الله پروردگار تو، اسلام دین تو، محمد پیامبر تو، قرآن کتاب تو و علیّ امام تو است».[۲۲]

در حدیث دیگر فرمود:

دهان را به گوش میت در قبر نزدیک کند و سه بار بگوید: «بشنو و بفهم، خدا پروردگار تو... .[۲۳]

در حدیث دیگر آمده است:

آن گاه که میت را در لحد گذاشتی، دست بر شانه ی راست او بزن و بگو: «رضیت بالاسلام دیناً و بمحمّد(صلی الله علیه وآله) نبیّا و بعلیّ(علیه السلام)اماماً و سمّ امام زمانه (اسم امام عصر میت را بگو).[۲۴]

تلقین سوم; وقتی تشییع کننده‌ها به سوی خانه برگشتند، یکی از نزدیکان با صدای بلند، کنار قبر بگوید: «ای فلانی، فرزند فلانی ـ نام او و نام پدرش را بگوید ـ آیا هنگام جدایی از ما برعهد و پیمان خود بودی که همان شهادت به یگانگی خدا و بندگی و رسالت محمد(صلی الله علیه وآله) و وصایت علی بود و ]شهادت به اینکه[ آنچه پیامبر(صلی الله علیه وآله) آورده است همه بر حق بود و... .[۲۵]

طبرانی از محدثان اهل سنت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل می‌کند:

هر گاه یکی از برادران شما درگذشت و خاک بر او پهن کردید، یکی از شما بالای قبر او بایستد، پس بگوید: «ای فلانی فرزند فلانی (نام او نام پدرش)... به یادآور آنچه را که بر اساس آن از دنیا بیرون رفتی! شهادتِ لا اله الّا اللّه و محمداً عبده و رسوله، الله پروردگارت، اسلام دینت، محمد نبیّت و قرآن امامت; نکیر و منکر دست همدیگر را می‌گیرند و می‌گویند برویم که حجّتش را به او تلقین کردند».[۲۶]

منابع

  1. ر. ک. ابن فارس، المقاییس اللّغه، ج۵، ص۲۶۰; و ابن منظور، لسان العرب، ج۱۳، ص۳۹۰; احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ج۲، ص۲۵۲; و لغت نامهٔ دهخدا، ج۱۵، ص۹۱۰.
  2. راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۴۵، مادهٔ لَقَی: «و یقال ذلک فی الادراک بالحس و بالبصر و بالبصیره».
  3. انفطار: ۷.
  4. فخر الدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.
  5. استعمال لغوی آن گذشت و استعمال اصطلاحی در ادامه می‌آید.
  6. لغت نامه ی دهخدا، ج۱۳، ص۹۱۰.
  7. همان.
  8. مجمع البحرین، ج۴، ص۱۳۴.
  9. سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۲ و ۱۵۴.
  10. محسن صدر رضوانی، گفتار صدوق، ص۴۸ و ۴۹; بحار الانوار، ج۶، ص۲۴۱، ح ۶۰; و محمد باقر مجلسی، حق الیقین، ص۴۸۶.
  11. محمد باقر مجلسی، زاد المعاد، ص۵۴۰; و الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۴، ح ۹.
  12. همان.
  13. عبدالله شبّر، مصابیح الانوار، ج۲، ص۷۵.
  14. ر.ک.: میر احمد نی ریزی، گفتگو پیرامون قبر، ص۱۳۷.
  15. ر.ک.: وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۶۲ ـ ۶۶۸، باب استحباب التلقین، الشهادتین و الاستغفار و التوبه.
  16. ر.ک.: همان.
  17. الفروع من الکافی، ج۳، ص۱۲۳، ح ۶: «لا اله الّا اللّه و انّ محمداً رسول اللّه را تلقین کنید تا بمیرند».
  18. کلمات فرج: «لا اله الّا اللّه العلیّ العظیم، لا اله الّا الحلیم الکریم، سبحان اللّه ربّ السموات السبع و ربّ الارضین السبع و ما بینهما و ربّ العرش العظیم و الحمد للّه ربّ العالمین»; همان، ج۳، ص۱۲۴، ح ۷ و ۹.
  19. این دعا را پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به شخص محتضرسفارش کرده است، همان، ص۱۲۵، ح ۱۰.
  20. همان، ص۱۲۲، ح ۴.
  21. همان، ج۳، ص۱۲۳، حدیث ۵.
  22. همان، ص۱۹۵.
  23. همان، ح ۵.
  24. همان، ص۱۹۶، ح ۷.
  25. وسائل الشیعه، ج۲، ص۸۶۳، ابواب دفن، باب ۳۵، ح ۱; و شیخ عباس قمی، منازل الآخره، ص۳۰ و ۳۱.
  26. سیوطی، شرح الصدور، ص۱۵۴.