بهشتی یا جهنمی بودن انسان در حدیث معراج و مسئله جبر
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
در حدیث است که پیامبر فرموده: شب معراج تمام انسانهای گذشته و آینده را دیده است و فرموده میدانم چه کسی بهشتی و چه کسی جهنمی است، آیا انسانهایی که هنوز به عالم ماده نیامده اند چگونه در جهنم یا بهشت بودهاند؟ آیا این جبر نیست؟ و آیا صور مثالی بودهاند؟
از جمله ضروریات دین مقدس اسلام معراج جسمانی حضرت ختمی مرتبت است که مطابق نصّ صریح قرآن مجید میباشد و در نخستین آیه از سوره اسراء و آیات دوازدهم تا پانزدهم سوره نجم به این مهم اشاره شده و مورد اتفاق همه فرقههای اسلامی است. البته فهم و تشریح جزئیات این مسئله مانند کیفیت وقوع آن و مشاهدات پیامبر در این سفر امری است نیازمند تحقیق و دقت که بحثهای فراوانی نیز در این رابطه انجام گرفته است. بهطور اجمال باید مسایل ذیل را در حل این مسئله در نظر دداشت:
- خلقت فعلی بهشت و جهنم و همچنین وجود بهشت و دوزخ برزخی.
- وجود عوالمی دیگر برای انسان مانند عالم ملکوت عالم مثال و …
- توجه به رابطه علم و إخبار الهی با مسئله اختیار انسان.
طبق برخی از روایات معتبر پیامبر اکرم(ص) در شب معراج در اثناء راه به اتفاق جبرئیل در سرزمین مدینه نزول کرد و در آنجا نماز گذارد و نیز در مسجد الاقصی با حضور ارواح انبیای بزرگ مانند ابراهیم و موسی و عیسی(ع) نماز گذارد و امام جماعت پیامبر(ص) بود. سپس از آنجا سفر آسمانی رسول الله(ص) شروع شد و آسمانهای هفتگانه را یکی پس از دیگری پیمود در هر آسمان با صحنههای تازه ای روبرو شد. در برخی با پیامبران و فرشتگان و در برخی آسمانها دوزخ و دوزخیان و در بعضی با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و پیامبر از هر یک از آنها خاطره ای پر ارزش و بسیار آموزنده در روح پاک خود ذخیره فرمود و عجایبی مشاهده کرد که هر کدام رمزی و سرّی از اسرار عالم هستی بود و پس از بازگشت اینها را با زبان کنایه و مثال برای آگاهی امت در فرصتهای مناسب شرح داد و برای تعلیم و تربیت از آن استفاده مینمود. این امر نشان میدهد که یکی از اهداف مهم این سفر استفاده از نتایج عرفانی و تربیتی این مشاهدات بود و تعبیر پر معنی قرآن که: ﴿لَقَدْ رَأَی مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَی﴾[۱] (او پاره ای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید) میتواند اشاره ای اجمالی و سر بسته به همه این امور باشد.}}[۲]
یکی از مفسرین امور مطرح شده در روایات معراج را به چهار گروه تقسیم کرده است:
- آنچه که به دلیل تواتر قطعیت به صحتش وجود دارد.
- اموری که در مورد این مسئله وارد شده و عقل آنرا جایز میشمارد و با اصول منافاتی ندارد.
- آنچه ظاهرش مخالف بعضی اصول است اما میتوان آنرا تأویل نمود.
- آنچه ظاهرش صحیح نیست و امکان تأویل ندارد مگر با دشواری بسیار که بهتر است این دسته را قبول نکنیم.
دسته اول که قطعیت به آن وجود دارد این است که پیامبر اکرم معراجی داشته است. گروه دوم این است که در آسمانها سیر نموده و انبیای الهی، «عرش»، سدره المنتهی و بهشت و جهنم را دیده است. گروه سوم مانند اینکه گروهی را دید که در بهشت متنعمند و قومی را در آتش جهنم دید که عذاب میشوند. این موارد بر این حمل میشود که آن حضرت صفت و حال آنها یا اسماء آنها را دیده است. دسته چهارم مثل آنچه روایت شده که پیامبر با خداوند آشکارا صحبت کرد و او را دید و با او نشست و … از چیزهایی که موجب تشبیه میشود که خداوند مقدس از اینهاست.[۳] پس با خارج کردن دسته اول (به دلیل قطعی بودن و عدم نیاز به بحث) و چهارم (به دلیل مخالفت با اصول و عدم امکان تأویل) بحث را بر امور مطرح شده در روایت گروه دوم و سوم متمرکز می نمائیم.
در میان امور مذکور در روایات گروه دوم آنچه بیشتر مورد سؤال است دیدن بهشت و دوزخ میباشد هر چند برخی آنرا بهشت و دوزخ برزخی یا مثالی حمل کردهاند اما وجود فعلی بهشت و دوزخ خود یکی از اعتقادات راستین است که آیاتی هم بر آن دلالت دارد. شیخ صدوق در این باره میفرماید: «و اعتقادنا فی الجنّه و النّارِ اَنّهما مخلوقَتانِ و اَنّ النبیَّ(ص) قدْ دخَلَ الجنّه و رأی النارَ حینَ عُرِجَ به.»[۴] (اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که این دو آفریده شده است و پیامبر اکرم(ص) هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را مشاهده فرمود).
شیخ مفید نیز میفرماید: بهشت و دوزخ آفریده شده است، اخبار در این باره موجود است و اجماع و اتفاق نیز مؤید مطلب است.[۵] علامه مجلسی نیز در این رابطه چنین نظر داده است: «و اَمّا کونُهما مخلوقَتان الآن فقدْ ذَهبَ الیه جُمهورُ المُسلمین اِلاّ شِرْذِمَه مِنَ المعتزله فانَِّهم یقولونَ سیُخلَقان فی القیامه و الآیاتُ و الاخبارُ المتواتره دافعه لقولهم.»:[۶] آفریده شدن کنونی بهشت و دوزخ را همه مسلمانان پذیرفتهاند تنها برخی از معتزله گفتهاند این دو روز قیامت آفریده خواهد شد در حالی که آیات فراوان و روایات یقینی سخنشان را دفع میکند.
آیات فراوانی نیز بر خلقت کنونی بهشت و جهنم دلالت دارد که از جمله آنها آیات: (نجم/۱۵–۱۳)، (رحمن/۴۴–۴۳)، (آل عمران/۱۳۳)، (بقره/۲۴)، (عنکبوت/۵۴)، (تکاثر/۷–۵) و ….
اما در مورد قسم سوم از مطالب مذکور در روایات که ظاهر آن مخالف برخی از اصول است اما میتوان آنرا تأویل نمود و مواردی از آن نیز در سؤال بوده است که چگونه انسانهایی که هنوز به عالم ماده نیامده اند در بهشت یا جهنم بودهاند؟، جواب آنست که آنچه را که بعداً واقع میشود صورتش را به پیامبر نشان دادند مثلاً منظره اهل بهشت و اهل جهنم را که بعداً واقع میشود خداوند آنها را با صورت ملکوتیه شان به آن حضرت نشان داد.[۷] و این نکته را در نظر داشت که انسانها قبل از آمدن به دنیا و این منشأ وجودی، منشأ وجودی دیگری داشتهاند که عالم ذر و میثاق الهی را میتوان گواهی روشن بر این امر دانست. اینکه خداوند بتواند آن منشأ وجودیِ قبل از ماده انسانها را به پیامبرش ارایه کند امری ممکن و پذیرفتنی خواهد بود.[۸] آری خداوند طبق آیه قرآن خواست آیات بزرگ الهی اش را بر او بنمایاند.
اما پاسخ اینکه آیا دانستن این که کدام افراد بهشتی و کدام جهنمی اند موجب جبر میشود یا کاملاً با اختیار انسان سازگار است، این است که این امر جبر نیست و منافاتی با اختیار انسان ندارد. آیات متعددی از قرآن از جمله آیه شریفه: {{قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَه فِی الأرْضِ وَلا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلا فِی کِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ[۹] (هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است و این امر برای خدا آسان است)، دلالت بر این دارد که مرتبه علم الهی مقدم بر مرتبه وقوع امور است و کیفیت وقوع امر در لوح محفوظ ثبت شده است اما باید دانست که این دانستن الهی و ثبت در آن کتاب به معنای جبری بودن آن امور نیست؛ چون حوادث همانگونه که واقع میشوند ثبت شدهاند؛ بنابراین در مورد آنچه که با اختیار ما انجام میشود ثبت شده است که این با اختیار واقع میشود و صرف اینکه خدا میداند که شخصی در وقت معینی فلان کار را انجام میدهد و در اثر این کارها مثلاً دچار فلان سرنوشت میشود و حتی آن را به کسانی مثل پیامبرش اعلام میکند موجب جبر نمیشود. علت آن این است که خدا میداند که این عمل با اختیار خود فرد انجام میگیرد و این بدان جهت است که حیثیت علم حیثیت نمایش واقعیت به همان صورت که هست میباشد نه تغییر واقعیت.[۱۰]
مثالی در این زمینه میتواند روشنگر باشد. به عنوان مثال فرض کنیم که معلمی با توجه به شناختی که از اوضاع و احوال شاگرداش دارد چند ماه مانده به پایان سال تحصیلی میگوید این دانش آموز مردود است. آیا این اعلام معلم موجب جبری و حتمی شدن مردود شدن دانش آموز میشود یا مردودی او بستگی به امور دیگری و از جمله عملکرد خود او دارد؟
مطالعه بیشتر
۱ـ تفاسیر المیزان و نمونه، ذیل آیات ابتدایی سوره اسراء و سوره نجم آیات دوازده به بعد.
۲ـ معارف قرآن استاد محمد تقی مصباح یزدی ـ خداشناسی مبحث علم الهی ـ انسانشناسی بحث اختیار.
۳ـ خداشناسی، سید احمد فقیهی، ص۱۲۴ به بعد.
منابع
- ↑ نجم/۱۹.
- ↑ فصلنامه قرآنی کوثر، ش۱۰، ص۳۹؛ سید حسین حُرّ، معراج از دیدگاه قرآن.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۴–۳، ص۵۱۱.
- ↑ اوائل المقالات، ص۱۴۱.
- ↑ همان.
- ↑ بحار، ج۸، ص۲۰۵.
- ↑ دستغیب شیرازی؛ معراج (تفسیر سوره نجم)، تهران، انتشارات گلی، چاپ اول، ۱۳۶۲، ص۵۳.
- ↑ تفسیر جامع، ج۴، ص۷۹.
- ↑ حدید/۲۳.
- ↑ فقیهی، سید احمد، خداشناسی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۱، ص۱۲۴.