اندوه و حسرت پیامبر(ص) به سبب گمراهی مردم

سؤال
در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان‌دهنده اشتیاق زیاد پیامبر بر هدایت و سعادت مردم است. لطفا درباره این آیات توضیح دهید



رنج شدید پیامبر(ص)

پیامبر اسلام(ص) آن قدر نسبت به مردم دلسوز بود و در صدد هدایت آنها بود که قرآن آن را این گونه بیان می‌فرماید: ﴿فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلی آثارِهِمْ إِنْ لَمْ یُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِیثِ أَسَفاً؛ شاید جان خود را به دنبال آنان، آن گاه که به رسالت تو ایمان نیاوردند از دست بدهی(کهف[۱۸]:۶)

خداوند در این آیه درباره پیامبر می فرماید او از شدت خشم و تحسر و اندوه، نزدیک است جان خود را از دست بدهد که مردم ایمان نمی آورند.[۱] مفسران گفته اند اگر كسى راه گمراهى و هلاكت را می‌پيمود، پیامبر غمگين می‌شد و رنج می‌كشيد، همان‏گونه كه پدر از هلاكت فرزندش رنج می‌‏برد. در اين آيه، خداوند پيامبرش را که نزدیک است به سبب روى گردانيدن ديگران از حق و هدايت، خود را هلاك سازد، مورد عتاب قرار داده و به او فرموده است: به سبب آنان دلتنگ مباش‏.[۲]

در سوره شعرا هم همین عبارت «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَك‏» آمد است[۳] مفسران گفته‌اند منظور از اين تعبير، این است كه غصه خوردن پیامبر صحيح نيست و می‌خواهد با اين بيان آن جناب را تسليت دهد.[۴]

در آیه دیگری در قرآن خطاب به پیامبر آمده است که جان خود را از شدت اندوه از دست نده.[۵] که دلسوزى فوق العاده پيامبر اسلام ص نسبت به گمراهان و منحرفان كاملا پیداست.[۶] اين دلسوزى و خير خواهى در حق كافر و مؤمن از صفات پيامبرى است.[۷]

اندوه پیامبر(ص)

خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ؛ بر آنان غم مخور، از مکر و حیله آنان بر خود فشار مده.(نمل:۷۰)

از آيات قرآن و تواريخ به خوبى استفاده مى‏شود كه رهبران الهى بيش از آنچه تصور شود از گمراهى مردم رنج می‌بردند.[۸]



مطالعه بیشتر

  • محمد فی القرآن، سید رضا صدر.
  • سیره پیامبر اکرم با نگاهی به قرآن کریم، محسن قرائتی.

منابع

  1. طبرسی، تفسير جوامع الجامع، ج۲، ص ۳۵۳. فیض کاشانی، تفسير الصافي، ج۳، ص ۲۳۱.
  2. مغنیه محمد جواد، التفسير الكاشف، ج۵، ص ۱۰۳.
  3. سوره شعرا آیه ۳.
  4. علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۱۵، ص: ۳۴۷
  5. سوره فاطر آیه ۸.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۸، ص: ۱۹۰.
  7. محسنى، شيخ محمد آصف، روش جديد اخلاق اسلامى، ص۲۶۲
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج۱۲، ص: ۳۴۸.