امام علی(ع) و کارگزاران فاسد: تفاوت میان نسخه‌ها

(تکمیل و بارگزاری)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
 
| شاخه اصلی = کلام
|شاخه فرعی۱ = امامت خاصه
|شاخه فرعی۲ = سایر ویژگی های امام علی(ع)
|شاخه فرعی۳ =
}}
{{سوال}}
{{سوال}}
با اينكه امام علي(ع) معصوم است، چطور در برخي از كارگزاران حكومتي ايشان، افراد فاسدي وجود دارد؟ آيا امام علي(ع) مسؤول عملكرد آنها هستند يا خير؟
عصمت امام علی(ع) با وجود کارگزاران فاسد در حکومتشان تعارض دارد، آیا امام(ع) مسئول عملکرد آنها نبودند؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
حاکم اسلامی برای دستیابی به عدالت نیاز به همراهی و همدلی یارانی دارد که با او همراهی کنند. آنچه در مورد زمان [[حکومت امام علی(ع)]] به چشم می خورد، حضور نیروهایی که با سهل انگاری و رفتار های خلفای پیشین تربیت شده اند، می باشد، [[امام علی(ع)]] در خطبات خود اوصاف ایشان مانند نامرد بودن، پیکرهای بدون روح را متذکر شده اند. امام علی(ع) علاوه بر انتخاب گزینه اصلح برای تصدی مسئولیت های حکومتی، دائما افراد را به عدم پیروی از نفس تشویق می کردند و برای نظارت بر کار این افراد نیروهایی را قرار داده بودند، اما با این وجود، افرادی بودند که به این اعتماد خیانت کرده و مرتکب فساد می شدند. بعد از آشکار شدن این فساد، رفتار امام با این کارگزاران بسیار با اهمیت است، که حضرت به توبیخ، عزل و مجازات این افراد می پرداختند.
{{درگاه|غدیر|حکومت دینی}}
حاکم اسلامی برای دستیابی به عدالت نیاز به همراهی و همدلی یارانی دارد که با او همراهی کنند. آنچه در مورد زمان [[حکومت امام علی(ع)]] به چشم می‌خورد، تنزل اخلاق در جامعه بر اثر ترویج سبک زندگی و اخلاقی غلط در دوره خلفاء است، [[امام علی(ع)]] در خطبه‌های خود اوصاف ایشان مانند ناجوانمردی و یا پیکرهای بدون روح را ذکر کرده اند. امام علی(ع) علاوه بر انتخاب گزینه اصلح برای تصدی مسئولیت‌های حکومتی، دائماً افراد را به عدم پیروی از نفس تشویق می‌کردند و برای نظارت بر کار این افراد نیروهایی را قرار داده بودند، اما با این وجود، به دلیل آشفتگی کشور در اثر حملات معاویه، افرادی بودند که به این اعتماد خیانت کرده و مرتکب فساد می‌شدند. بعد از آشکار شدن این فساد، رفتار امام با این کارگزاران بسیار با اهمیت است، که حضرت به توبیخ، عزل و مجازات این افراد می‌پرداختند.


==لزوم استفاده از کارگزاران در تشکیل حکومت==
حاکم اسلامی برای دستیابی به [[عدالت]]، نیاز به یارانی همراه و همدل دارد، یارانی که وقتی آنان را برای اجرای عدالت و مبارزه با ستمگران فرا خواند، بی هیچ بهانه‌ای به گرد او حلقه زنند و دستوراتش را بشنوند و عمل نمایند. اگر چنین یارانی وجود نداشته باشد زمینه برای تحقق عدالت فراهم نخواهد آمد. امام علی(ع) در موارد گوناگون از یاوران همدل و همراه، ستایش، و از یاران غیر همراه، شکوه نموده است. خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه شاهد خوبی بر این مدعا می‌باشد.<ref>مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۳.</ref>


==لزوم استفاده از کارگزاران در تشكيل حكومت==
امام(ع) از میان افراد سیاست مدار و توانا در اداره حکومت و مدیریت بهترین‌ها را انتخاب نموده است. در نامه ۴۱ خطاب به استاندار بصره می‌فرماید: «اعتقادم این بود که تو بهترین کسی هستی که مرا در جهت ایفاء و اداء امانت‌ها و انجام مسؤولیت‌ها یاری خواهی نمود»، اما دیری نمی‌گذرد که استاندار منتخب امام و مورد اطمینان او دست به خیانت می‌آلاید و بیت المال را به یغما می‌برد و عملاً در راه براندازی نظام، گام برمی‌دارد.<ref>مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.</ref> امام در هنگام به کارگیری این یاران و همراهان با معیارهایی چون شایستگی اداری و پرهیزکاری اقدام نمود، استانداران و فرماندهانی که خلیفه سابق بر شهرها و مناطق گماشته بود بر کنار کرد تا به جای آنها کسانی را که امتحان فضیلت و پاکدامنی داده بودند به کار گمارد. امام(ع) در این مورد می‌فرمود: در دینداری خویش، چرب‌زبانی و سازشکاری نمی‌کنم و در حکومت و فرماندهی به فرومایه چیزی نمی‌بخشم و با او کنار نمی‌آیم.<ref>کتانی، سلیمان، امام علی مشعلی و دژی، ترجمه جلال الدین فارسی ص۱۴۶.</ref>
حاكم اسلامي براي دستيابي به [[عدالت]]، نياز به ياراني همراه و همدل دارد، ياراني كه وقتي آنان را براي اجراي عدالت و مبارزه با ستمگران فرا خواند، بي هيچ بهانه اي به گرد او حلقه زنند و دستوراتش را بشنوند و عمل نمايند. اگر چنين ياراني وجود نداشته باشد زمينه براي تحقق عدالت فراهم نخواهد آمد. امام علي(ع) در موارد گوناگون از ياوران همدل و همراه، ستايش، و از ياران غیر همراه، شكوه نموده است. خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه شاهد خوبي بر اين مورد مي باشد.<ref>مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۳.</ref>


امام از ميان افراد سياست مدار و توانا در اداره حكومت و مديريت بهترين ها را انتخاب نموده است. در نامه ۴۱ خطاب به استاندار بصره مي فرمايد: «اعتقادم اين بود كه تو بهترين كسي هستي كه مرا در جهت ايفاء و اداء امانت ها و انجام مسؤوليت ها ياري خواهي نمود»، اما ديري نمي گذرد كه استاندار منتخب امام و مورد اطمينان او دست به خيانت مي آلايد و بيت المال را به يغما مي برد و عملا در راه براندازي نظام، گام بر مي دارد.<ref>مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.</ref> امام در هنگام به كارگيري اين ياران و همراهان با معيارهايي چون شايستگي اداري و پرهيزكاري اقدام ورزيد، استانداران و فرماندهاني كه خليفه سابق بر شهرها و مناطق گماشته بود بر كنار كرد تا به جاي آنها كساني را كه امتحان فضيلت و پاكدامني داده بودند به كار گمارد. امام در اين مورد مي فرمود: در دينداري خويش، چرب زباني و سازشكاري نمي كنم و در حكومت و فرماندهي به فرومايه چيزي نمي بخشم و با او كنار نمي آيم.<ref>كتاني، سليمان، امام علي مشعلي و دژي، ترجمه جلال الدين فارسي ص۱۴۶.</ref>
==کمبود نیرو برای تصدی مسئولیت‌ها==
خلفای پیشین، با روش خود و سهل انگاری‌ها مردمی را تربیت کرده بودند که اغلب سست‌عنصر و خسته از جنگ‌ها و برخوردها بودند، مردمی که از حق، دور و در برابر انجام وظیفه خائن بودند. حضرت در خطبه‌های مختلف به این اوصاف اشاره می‌کند: «چه شده است که شما را پیکرهای بی‌روح می‌بینم»،<ref>«مالی أراکم اشباحاً بلا ارواح…» نهج البلاغه، خ ۱۰۸.</ref> «ای مرد نمایان نامرد…»<ref>«یا أشباه الرجال و لا رجال» نهج البلاغه، خ ۲۷.</ref> «خدا شما را بکشد! کاش شما را نمی‌دیدم… سینه ام را پر از خشم ساختید»<ref>«قاتلکم الله! لقد مَلأتم قلبی قیّحاً» نهج البلاغه، خ27.</ref>


==كمبود نیرو برای تصدی مسئولیت ها==
عده‌ای از مردم، مصلحت‌اندیش و منافق بودند. دوستی [[طلحه]] و [[زبیر]] از روی مصلحت و مقام خواهی بود. سکوت‌ها و سرخوردگی از اوضاع گذشته به گونه‌ای بود که بعضی از افراد کج اندیش و به ظاهر اندیشمند و عابد، راه اعتزال و سکوت را در پیش گرفتند و ترجیح دادند دور از گود و بر کنار از صحنه باشند، سکوت اینان هم لطمه‌ای به نهضت علی(ع) بود، در حالی که منافقان ساکت نبودند و با سر و صدا و قیام و اقدام‌ها نظم و آسایش جامعه را برهم زده و موجب جرأت خصم بر حمله و یورش‌ها می‌شدند.<ref>قائمی، علی، عوامل ضدانقلاب در حکومت علی(ع)، ص۸۰–۷۵.</ref>
خلفاي پيشين، با روش خود و سهل انگاري ها مردمي را تربیت کرده بودند و در اختيار علي(ع) قرار دادند كه اغلب سست عنصر و خسته از جنگ ها و برخوردها بودند، مردمي كه از حق، دور و در برابر انجام وظيفه خائن بودند. حضرت در خطبه هاي مختلف به اين اوصاف اشاره مي كند: «چه شده است كه شما را پيكرهاي بي روح مي بينم»<ref>«مالي أراكم اشباحاً بلا ارواح...» نهج البلاغه، خ ۱۰۸.</ref>، «اي مرد نمايان نامرد...»<ref>«يا أشباه الرجال و لا رجال» نهج البلاغه، خ ۲۷.</ref> «خدا شما را بکشد! كاش شما را نمي ديدم... سينه ام را پر از خشم ساختيد»<ref>«قاتلكم الله! لقد مَلأتم قلبي قيّحاً» نهج البلاغه، خ27.</ref>


عده اي از مردم، مصلحت انديش و داراي دو چهره و منافق بودند. دوستي [[طلحه]] و [[زبير]] از روي مصلحت و مقام خواهي بود. سكوت ها و سرخوردگي از اوضاع گذشته به گونه اي بود كه بعضي از افراد كج انديش و به ظاهر انديشمند و عابد، راه اعتزال و سكوت را در پيش گرفتند و ترجيح دادند دور از گود و بر كنار از صحنه باشند، سكوت اينان هم لطمه اي به نهضت علي(ع) بود، در حالي كه منافقان ساكت نبودند و با سر و صدا و قيام و اقدام ها نظم و آسايش جامعه را بهم زده و موجب جرأت خصم بر حمله و يورش ها مي شدند.<ref>قائمي، علي، عوامل ضد انقلاب در حكومت علي(ع) ، ص۸۰ـ۷۵.</ref>
==بازرسی و کنترل کارگزاران==
امام علی(ع) علاوه بر اینکه کارگزاران خود را با یاد خدا و قیامت پند می‌داد، از خیانت و دست اندازی به حقوق دیگران پرهیز می‌داد، برای نظارت بر کار آنان نیروی اطلاعاتی می‌گماشت و از این راه کارگزاران را زیر نظر می‌گرفت، علاوه بر این اگر می‌دید وضعیت مالی بعضی از کارکنان حکومت به گونه‌ای غیرعادی دگرگون شده هشدار می‌داد و به بازخواست او می‌پرداخت، برای نمونه، [[شریح قاضی]] را به دلیل خرید خانه‌ای به هشتاد دینار سرزنش کرد که مبادا از مال حرام باشد؛ و اگر هم حلال باشد، خروج از عزت قناعت و افتادن به دام ذلّت دنیا طلبی است.<ref>مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۲، به نقل از نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۳.</ref> امام به منظور نظارت و مراقبت بر اعمال کارگزاران خود هیأتی را اختصاص داده بود که شیوه رفتاری و عملکرد آنان را برای حضرتش گزارش کنند. این مطلب از نامه ۲۰ نهج البلاغه به خوبی استفاده می‌شود.<ref>مرام نامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.</ref> پاداش و تنبیه، یکی دیگر از ارکان نظام اداری از نظر امام علی(ع) است تا بر اساس آن درست کرداران ستایش شوند و بدکاران به نتیجه اعمال خود برسند.<ref>مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۳۱۲.</ref>


==بازرسي و كنترل كارگزاران==
==علت خیانت برخی منصوبین و منتخبین امام(ع)==
امام علی(ع) علاوه بر اينكه كارگزاران خود را با ياد خدا و قيامت پند مي داد، از خيانت و دست اندازي به حقوق ديگران پرهيز مي داد، براي نظارت بر كار آنان نيروي اطلاعاتي مي گماشت و از اين راه كارگزاران را زير نظر مي گرفت، علاوه بر اين اگر مي ديد وضعيت مالي بعضي از كاركنان حكومت به گونه اي غير عادي دگرگون شده هشدار مي داد و به باز خواست او مي پرداخت، برای نمونه، [[شريح قاضي]] را به دليل خريد خانه اي به هشتاد دينار سرزنش كرد كه مبادا از مال حرام باشد. و اگر هم حلال باشد، خروج از عزت قناعت و افتادن به دام ذلّت دنيا طلبي است.<ref>مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۲، به نقل از نهج البلاغه، صبحي صالح، نامه ۳.</ref> امام به منظور نظارت و مراقبت بر اعمال كارگزاران خود هيأتي را اختصاص داده بود كه شيوه رفتاري و عملكرد آنان را براي حضرتش گزارش كنند. اين مطلب از نامه ۲۰ نهج البلاغه به خوبي استفاده مي شود.<ref>مرام نامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.</ref> پاداش و تنبيه، يكي ديگر از اركان نظام اداري از نظر امام علي(ع) است تا بر اساس آن درست كرداران ستايش شوند و بدكاران به نتيجه اعمال خود برسند.<ref>مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۳۱۲.</ref>
آنچه از توصیفات امام(ع) در مورد این افراد استفاده می‌شود این است که این افراد در ابتدا شخصیت خوبی داشته‌اند و پس از اخذ مسئولیت تا سرحد دزد و غارتگر تنزل نموده‌اند. کم نیستند انسانهایی که تحول یافته وتغییر و دگرگونی پذیرفته‌اند. این امکان خوب شدن یا بد شدن در ماهیت انسان نهفته است و زمانی که محیط جامعه آلوده باشد بیشتر خود را نمایان می سازد.


==علت خيانت برخي منصوبين و منتخبين امام==
چه خوبانی که بد عاقبت یا بدانی که خوش عاقبت شده‌اند، پس نمی‌توانیم بگوییم آنها از اول آنگونه بوده‌اند؛ بنابراین خیانت شخصی منصوب از جانب امام، نه دلیل است بر اینکه از اول اینگونه بوده و نه اینکه امام اشتباه کرده است، بلکه انحرافات به وجود آمده در دوران خلفای سلف موجب تغییر ارزش ها و دنیاگرایی خواص شده بود و امام علیه السلام بیشتر زمان حکومتشان را صرف اصلاح امور و فرهنگ جامعه کردند و مبارزه با ناکثین و مارقین و قاسطین را در سرلوحه امورشان قرار دادند و از بسیاری از انحرافات جلوگیری نمودند اما شیطنت سه گروه مذکور اجازه اتمام اصلاحات را نداد و شهادت خود و فرزندانشان نتیجه ثبات قدم آن حضرت برای اصلاح جامعه بود.
آنچه از توصيفات امام(ع) در مورد اين افراد استفاده مي شود اين است که اين افراد در ابتدا شخصيت خوبي داشته اند و پس از اخذ مسئولیت تا سرحد دزد و غارتگر تنزل نموده اند. كم نيستند انسانهايي كه تحول يافته وتغيير و دگرگوني پذيرفته اند. اين امكان خوب شدن يا بد شدن در ماهيت انسان نهفته است.


چه خوباني كه بد عاقبت يا بداني كه خوش عاقبت شده اند، پس نمي توانيم بگوييم آنها از اول آنگونه بوده اند. بنابراين خيانت شخصي منصوب از جانب امام، نه دليل است بر اينكه از اول اينگونه بوده و نه هم اينكه امام اشتباه كرده است، بلكه بايد گفت: همانگونه كه با موضعگيري و پشتيباني ها و تأكيدهاي امام نمي توان مطلق برخورد كرد، انتصابات و انتخابات امام هم نمي تواند مطلق باشد. گروهي كه انتصابات امام را مطلق مي كنند، خيال مي كنند فرد منصوب، الي الابد بايد مورد تأييد باشد. و حتّي اشتباهات و جنايت هاي او را هم بايد توجيه نمود. و از طرف ديگر عده اي كه زمينه هاي شك و انكار رهبري در ذهنشان وجود دارد، خيانت هاي فرد منصوب را به پاي رهبري حساب كرده و نتيجه مي گيرند كه بنابراين امام هم اشتباه مي كند.
با نگاهی به تاریخ در می یابیم که نحوه حکومت امام علیه السلام و برخوردشان با کارگزاران نه تنها مورد نکوهش نبوده است بلکه نامه ها و عملکرد ایشان به عنوان اخلاق کارگزاران مورد توجه و تعلیم قرار گرفته است، در بررسی رفتار امام(ع) مهم این است که بعد از آشکار شدن فساد افراد، امام چگونه با ایشان برخورد کرده است، ایشان با آشکار شدن فساد منصوبینشان، آن‌ها را مورد توبیخ و چه بسا مجازات قرار می‌دادند.<ref>مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ج۲، ص۵۷–۵۴.</ref>


بنابر این در بررسی رفتار امام(ع) مهم این است که بعد از آشکار شدن فساد افراد، امام چگونه با ایشان برخورد کرده است، ایشان با آشكار شدن فساد منصوبینشان، آن ها را مورد توبيخ و چه بسا مجازات قرار مي دادند.<ref>مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ج۲، ص۵۷ـ۵۴.</ref>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بيشتر==


۱ـ علي اكبر ذاكري، سيماي كارگزاران، علي بن ابي طالب اميرالمؤمنين(ع)  
==مطالعه بیشتر==
۱ـ علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران، علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین(ع)


۲ـ مجله حوزه، شماره ۹۹.  
۲ـ مجله حوزه، شماره ۹۹.


۳ـ مرام نامه دولت مردان، ج۲.
۳ـ مرام نامه دولت مردان، ج۲.
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
==منابع==
<references />
{{پانویس|۲}}
 
{{شاخه
| شاخه اصلی = کلام
| شاخه فرعی۱ = امامت
| شاخه فرعی۲ = امامت خاصه
| شاخه فرعی۳ = امام علی(ع)
| شاخه فرعی۴ =
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه = شد
  | شناسه = شد
خط ۵۱: خط ۵۱:
  | ویرایش = شد
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | تغییر مسیر = شد
  | بازبینی =  
| ارجاعات =
  | تکمیل =  
| بازبینی نویسنده = 
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | اولویت = ب
  | اولویت = ب
  | کیفیت = ج
  | کیفیت = ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:خلافت امام علی(ع)]]
[[رده:امام علی(ع) و خلفا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۵


سؤال

عصمت امام علی(ع) با وجود کارگزاران فاسد در حکومتشان تعارض دارد، آیا امام(ع) مسئول عملکرد آنها نبودند؟

درگاه‌ها
درگاه غدیر.png
حکومت دینی.png


حاکم اسلامی برای دستیابی به عدالت نیاز به همراهی و همدلی یارانی دارد که با او همراهی کنند. آنچه در مورد زمان حکومت امام علی(ع) به چشم می‌خورد، تنزل اخلاق در جامعه بر اثر ترویج سبک زندگی و اخلاقی غلط در دوره خلفاء است، امام علی(ع) در خطبه‌های خود اوصاف ایشان مانند ناجوانمردی و یا پیکرهای بدون روح را ذکر کرده اند. امام علی(ع) علاوه بر انتخاب گزینه اصلح برای تصدی مسئولیت‌های حکومتی، دائماً افراد را به عدم پیروی از نفس تشویق می‌کردند و برای نظارت بر کار این افراد نیروهایی را قرار داده بودند، اما با این وجود، به دلیل آشفتگی کشور در اثر حملات معاویه، افرادی بودند که به این اعتماد خیانت کرده و مرتکب فساد می‌شدند. بعد از آشکار شدن این فساد، رفتار امام با این کارگزاران بسیار با اهمیت است، که حضرت به توبیخ، عزل و مجازات این افراد می‌پرداختند.

لزوم استفاده از کارگزاران در تشکیل حکومت

حاکم اسلامی برای دستیابی به عدالت، نیاز به یارانی همراه و همدل دارد، یارانی که وقتی آنان را برای اجرای عدالت و مبارزه با ستمگران فرا خواند، بی هیچ بهانه‌ای به گرد او حلقه زنند و دستوراتش را بشنوند و عمل نمایند. اگر چنین یارانی وجود نداشته باشد زمینه برای تحقق عدالت فراهم نخواهد آمد. امام علی(ع) در موارد گوناگون از یاوران همدل و همراه، ستایش، و از یاران غیر همراه، شکوه نموده است. خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه شاهد خوبی بر این مدعا می‌باشد.[۱]

امام(ع) از میان افراد سیاست مدار و توانا در اداره حکومت و مدیریت بهترین‌ها را انتخاب نموده است. در نامه ۴۱ خطاب به استاندار بصره می‌فرماید: «اعتقادم این بود که تو بهترین کسی هستی که مرا در جهت ایفاء و اداء امانت‌ها و انجام مسؤولیت‌ها یاری خواهی نمود»، اما دیری نمی‌گذرد که استاندار منتخب امام و مورد اطمینان او دست به خیانت می‌آلاید و بیت المال را به یغما می‌برد و عملاً در راه براندازی نظام، گام برمی‌دارد.[۲] امام در هنگام به کارگیری این یاران و همراهان با معیارهایی چون شایستگی اداری و پرهیزکاری اقدام نمود، استانداران و فرماندهانی که خلیفه سابق بر شهرها و مناطق گماشته بود بر کنار کرد تا به جای آنها کسانی را که امتحان فضیلت و پاکدامنی داده بودند به کار گمارد. امام(ع) در این مورد می‌فرمود: در دینداری خویش، چرب‌زبانی و سازشکاری نمی‌کنم و در حکومت و فرماندهی به فرومایه چیزی نمی‌بخشم و با او کنار نمی‌آیم.[۳]

کمبود نیرو برای تصدی مسئولیت‌ها

خلفای پیشین، با روش خود و سهل انگاری‌ها مردمی را تربیت کرده بودند که اغلب سست‌عنصر و خسته از جنگ‌ها و برخوردها بودند، مردمی که از حق، دور و در برابر انجام وظیفه خائن بودند. حضرت در خطبه‌های مختلف به این اوصاف اشاره می‌کند: «چه شده است که شما را پیکرهای بی‌روح می‌بینم»،[۴] «ای مرد نمایان نامرد…»[۵] «خدا شما را بکشد! کاش شما را نمی‌دیدم… سینه ام را پر از خشم ساختید»[۶]

عده‌ای از مردم، مصلحت‌اندیش و منافق بودند. دوستی طلحه و زبیر از روی مصلحت و مقام خواهی بود. سکوت‌ها و سرخوردگی از اوضاع گذشته به گونه‌ای بود که بعضی از افراد کج اندیش و به ظاهر اندیشمند و عابد، راه اعتزال و سکوت را در پیش گرفتند و ترجیح دادند دور از گود و بر کنار از صحنه باشند، سکوت اینان هم لطمه‌ای به نهضت علی(ع) بود، در حالی که منافقان ساکت نبودند و با سر و صدا و قیام و اقدام‌ها نظم و آسایش جامعه را برهم زده و موجب جرأت خصم بر حمله و یورش‌ها می‌شدند.[۷]

بازرسی و کنترل کارگزاران

امام علی(ع) علاوه بر اینکه کارگزاران خود را با یاد خدا و قیامت پند می‌داد، از خیانت و دست اندازی به حقوق دیگران پرهیز می‌داد، برای نظارت بر کار آنان نیروی اطلاعاتی می‌گماشت و از این راه کارگزاران را زیر نظر می‌گرفت، علاوه بر این اگر می‌دید وضعیت مالی بعضی از کارکنان حکومت به گونه‌ای غیرعادی دگرگون شده هشدار می‌داد و به بازخواست او می‌پرداخت، برای نمونه، شریح قاضی را به دلیل خرید خانه‌ای به هشتاد دینار سرزنش کرد که مبادا از مال حرام باشد؛ و اگر هم حلال باشد، خروج از عزت قناعت و افتادن به دام ذلّت دنیا طلبی است.[۸] امام به منظور نظارت و مراقبت بر اعمال کارگزاران خود هیأتی را اختصاص داده بود که شیوه رفتاری و عملکرد آنان را برای حضرتش گزارش کنند. این مطلب از نامه ۲۰ نهج البلاغه به خوبی استفاده می‌شود.[۹] پاداش و تنبیه، یکی دیگر از ارکان نظام اداری از نظر امام علی(ع) است تا بر اساس آن درست کرداران ستایش شوند و بدکاران به نتیجه اعمال خود برسند.[۱۰]

علت خیانت برخی منصوبین و منتخبین امام(ع)

آنچه از توصیفات امام(ع) در مورد این افراد استفاده می‌شود این است که این افراد در ابتدا شخصیت خوبی داشته‌اند و پس از اخذ مسئولیت تا سرحد دزد و غارتگر تنزل نموده‌اند. کم نیستند انسانهایی که تحول یافته وتغییر و دگرگونی پذیرفته‌اند. این امکان خوب شدن یا بد شدن در ماهیت انسان نهفته است و زمانی که محیط جامعه آلوده باشد بیشتر خود را نمایان می سازد.

چه خوبانی که بد عاقبت یا بدانی که خوش عاقبت شده‌اند، پس نمی‌توانیم بگوییم آنها از اول آنگونه بوده‌اند؛ بنابراین خیانت شخصی منصوب از جانب امام، نه دلیل است بر اینکه از اول اینگونه بوده و نه اینکه امام اشتباه کرده است، بلکه انحرافات به وجود آمده در دوران خلفای سلف موجب تغییر ارزش ها و دنیاگرایی خواص شده بود و امام علیه السلام بیشتر زمان حکومتشان را صرف اصلاح امور و فرهنگ جامعه کردند و مبارزه با ناکثین و مارقین و قاسطین را در سرلوحه امورشان قرار دادند و از بسیاری از انحرافات جلوگیری نمودند اما شیطنت سه گروه مذکور اجازه اتمام اصلاحات را نداد و شهادت خود و فرزندانشان نتیجه ثبات قدم آن حضرت برای اصلاح جامعه بود.

با نگاهی به تاریخ در می یابیم که نحوه حکومت امام علیه السلام و برخوردشان با کارگزاران نه تنها مورد نکوهش نبوده است بلکه نامه ها و عملکرد ایشان به عنوان اخلاق کارگزاران مورد توجه و تعلیم قرار گرفته است، در بررسی رفتار امام(ع) مهم این است که بعد از آشکار شدن فساد افراد، امام چگونه با ایشان برخورد کرده است، ایشان با آشکار شدن فساد منصوبینشان، آن‌ها را مورد توبیخ و چه بسا مجازات قرار می‌دادند.[۱۱]


مطالعه بیشتر

۱ـ علی اکبر ذاکری، سیمای کارگزاران، علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین(ع)

۲ـ مجله حوزه، شماره ۹۹.

۳ـ مرام نامه دولت مردان، ج۲.

منابع

  1. مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۳.
  2. مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.
  3. کتانی، سلیمان، امام علی مشعلی و دژی، ترجمه جلال الدین فارسی ص۱۴۶.
  4. «مالی أراکم اشباحاً بلا ارواح…» نهج البلاغه، خ ۱۰۸.
  5. «یا أشباه الرجال و لا رجال» نهج البلاغه، خ ۲۷.
  6. «قاتلکم الله! لقد مَلأتم قلبی قیّحاً» نهج البلاغه، خ27.
  7. قائمی، علی، عوامل ضدانقلاب در حکومت علی(ع)، ص۸۰–۷۵.
  8. مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۱۸۲، به نقل از نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۳.
  9. مرام نامه دولت مردان، انتشارات سپاه، ج۲، ص۴۱.
  10. مجله حوزه، شماره ۹۹، ص۳۱۲.
  11. مرامنامه دولت مردان، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ج۲، ص۵۷–۵۴.