اعتکاف در همه ماه‌ها

نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۳ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)


سؤال

چرا شیعیان در ايران، ماه‌های دیگر قمری مراسم اعتكاف می‌گيرند در صورتی كه در آخر ماه رمضان سفارش شده است؟


اعتکاف در همه ماه‌های قمری از نگاه دینی صحیح است. از جمله دلایل شرعی بودن اعتکاف در همه ماه‌ها عبارتند از: یک) اعتکاف رسول خدا(ص) در دهه اول، ده وسط، دهه آخر ماه رمضان و ماه شوال. دو) جایز بودن قطع اعتکاف و خوردن روزه و حرام بودن خوردن روزه ماه رمضان حتی در اعتکاف. سه) جایز بودن اعتکاف بدون روزه در دیدگاه برخی از اهل سنت و واجب بودن روزه ماه رمضان در آیات قرآن و روایات معتبر.

اعتکاف در ماه رمضان، از ارزش بالاتری برخوردار است. در روایات بر اعتکاف در ماه رمضان بیشتر سفارش شده است. رسول خدا(ص) بیشتر در ماه رمضان اعتکاف داشت. امروزه نیز اعتکاف در ماه رمضان ارزش و ثواب بیشتری از اعتکاف در غیر رمضان دارد.

فضیلت اعتکاف در ماه رمضان

شب‌زنده‌داری و عبادت در شب‌های ماه رمضان به خصوص به اعتکاف در ده روز آخر این ماه بسیار سفارش شده است.[۱] پیامبر(ص) بیشتر در ماه رمضان اعتکاف می‌کرد.[۲] از امام صادق(ع) روایت شده است چون دهه آخر ماه رمضان فرا می‌رسید، پیامبر خدا، کمر به عبادت می‌بست و از زنان، کناره می‌گرفت و شب را اِحیا می‌داشت و تنها به عبادت می‌پرداخت.[۳] ثواب اعتکاف در ماه مبارک رمضان برابر با دو حج و دو عمره می‌باشد.[۴]

شرعی بودن اعتکاف در همه ماه‌ها

۱- سيره رسول خدا(ص):‌ رسول خدا ده روز از ماه مبارک رمضان را در اعتکاف به سر مي‌برد که گاهي در ده روز اوّل و گاهي در ده روز وسط و بيشتر وقت‌ها در ده روز آخر ماه رمضان معتکف مي‌شدند.[۵] در رواياتي از اهل سنت آمده است رسول خدا(ص) در ماه شوال معتکف مي‌شد.[۶] از این‌روی سيره خود آن حضرت درخصوص اعتکاف، تنها ماه رمضان نبوده است. سیره عملی رسول خدا(ص) گویاترین دلیل بر جایز بودن اعتکاف در دیگر ماه‌هاست.

۲- واجب بودن يا نبودن روزه اعتكاف، دليل بر درستي آن در غير ماه رمضان: شيعه[۷] و اکثر اهل سنّت[۸] طبق رواياتي مي‌گويند در اعتکاف روزه گرفتن واجب است. در مقابل برخي از اهل سنّت مي‌گويند روزه گرفتن در اعتکاف لازم نیست.[۹] اين در صورتي درست است که اعتکاف در ماه رمضان نباشد وگرنه روزه ماه رمضان طبق آيات قرآن کريم، واجب است.[۱۰]

۳- افطار روزه در روز اوّل و دوم دليل بر جواز آن در غير ماه رمضان: در احكام اعتكاف آمده است كه مي‌توان روز اوّل يا دوم، اعتكاف را ترك كرد و روزه را افطار نمود؛ اگر روز دوم را در اعتکاف ماند، در روز سوم اعتكاف و روزه واجب مي‌شود.[۱۱] در ماه رمضان معتكف نمي‌تواند روز اوّل يا دوم اعتكاف روزه‌اش را افطار كند. از این‌روی اعتکاف در ماه‌های دیگر درست است و می‌توان در روز اول یا دوم آن را قطع کرد و روزه را افطار کرد.

منابع

  1. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۴، ص۱۷۶. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۱۸۸.
  2. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ترجمه: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۵۴۶. معینی، محسن، «رمضان»، دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، ج۲۰، ذیل مدخل.
  3. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ترجمه: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۵۰۱. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده حکمت نامه پیامبر اعظم، ص۷۸۶.
  4. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفريات (الأشعثيات)، تهران، مکتبه النینوی الحدیثیه، چاپ اول، بى تا، ص۵۹. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۸۸، حدیث۲۰۱.
  5. ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، ترجمه: غفارى، على اكبر و غفارى، محمد جواد و بلاغى، صدر، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، ۱۳۶۷ش، ج۲، ص۵۴۶.
  6. بخارى، محمد بن اسماعيل، صحيح البخاري، مصر- قاهره، وزارة الاوقاف، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية، لجنة إحياء كتب السنة، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۷۳. مالك بن انس، موطأ الإمام مالك، امارات- ابوظبی، مؤسسه زايد بن سلطان آل نهيان للأعمال الخيرية و الإنسانية، چاپ اول، ۱۴۲۵ق، ج۳، ص۴۵۴.
  7. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۴، ص۸۵.
  8. ابوداود، سليمان بن اشعث، سنن أبي داود، قاهره، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۰۶۸.
  9. نسائى، احمد بن على، السنن الكبرى، بیروت، دار الكتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۲۶۱. العيني، عمده القاري ، ج۱۱، ص۱۵۶.
  10. سوره بقره، آیه۱۸۳.
  11. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج۴، ص۱۷۷.