«زنانی که مهرشان را ادا کرده‌ای» در آیه ۵۰ سوره احزاب: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{قرآن|یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَک أَزْوَاجَک اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ…}}


ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‌ای بر تو حلال کردیم، و هم چنین کنیزانی که خدا به تو بخشیده است و دختر عموها و دختر دائی‌ها و دختران عمه و دختران خاله‌هایت، که با تو مهاجرت کردند. هرگاه زن با ایمانی، خود را به پیامبر ببخشد (مهر خود را نخواهد) چنین ازدواجی فقط برای تو جائز است، نه سایر مؤمنان. ما می‌دانیم برای آن‌ها در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرر کرده‌ایم، این به خاطر این است که مشکلی بر تو به وجود نیاید، و خداوند آمرزنده و مهربان است.
== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۗ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا
| سوره = احزاب
| آیه = ۵۰
| ترجمه = اى پيامبر، ما براى تو آن همسرانى را كه مَهْرشان را داده‌اى حلال كرديم، و [كنيزانى‌] را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده، و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند، و زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه‌] به پيامبر ببخشد-در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد. [اين ازدواج از روى بخشش‌] ويژه توست نه ديگر مؤمنان. ما نيك مى‌دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‌ايم، تا براى تو مشكلى پيش نيايد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
}}


== انواع ازدواج در اسلام ==
در اسلام سه نوع ازدواج وجود دارد: ۱ـ ازدواج با مهریه (خواه دایم یا موقت) که در آن پرداخت مهریه بر شوهر واجب است. ۲ـ از طریق مالک شدن کنیز. ۳ـ بدون مهریه که زنی خود را به مرد ببخشد.
در اسلام سه نوع ازدواج وجود دارد: ۱ـ ازدواج با مهریه (خواه دایم یا موقت) که در آن پرداخت مهریه بر شوهر واجب است. ۲ـ از طریق مالک شدن کنیز. ۳ـ بدون مهریه که زنی خود را به مرد ببخشد.


خط ۱۷: خط ۲۲:
واجب بودن پرداخت مهریه بر دو نوع است: ۱ـ پرداخت مهریه در اول ازدواج. ۲ـ شوهر مهریه را ملتزم شود و آن را به ذمّه بگیرد که البته این با توافق طرفین انجام می‌گیرد.<ref>مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، اول، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۲۷۶.</ref>
واجب بودن پرداخت مهریه بر دو نوع است: ۱ـ پرداخت مهریه در اول ازدواج. ۲ـ شوهر مهریه را ملتزم شود و آن را به ذمّه بگیرد که البته این با توافق طرفین انجام می‌گیرد.<ref>مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، اول، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۲۷۶.</ref>


با توجه به این مقدمه می‌توان گفت: این آیه به معرفی زنانی می‌پردازد، که پیامبر(ص) اگر بخواهد می‌تواند با آن‌ها ازدواج کند و اولین طایفه از این زنان، زنانی هستند، که مهریه شان پرداخت شده یعنی عده ای از خانم‌ها که اگر پیامبر بخواهد با آن‌ها ازدواج کند، باید مهرشان را بپردازد، و این زنان به قرینه جملات بعدی زنانی هستند که با پیامبر(ص) رابطه خویشاوندی نداشته، و شاید مسئله پرداختن مهریه نیز به همین خاطر می‌باشد، زیرا مرسوم بوده که به هنگام ازدواج با غیر خویشاوندان مهریه را نقداً دریافت می‌کردند.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۷۶.</ref>
این آیه به معرفی زنانی می‌پردازد، که پیامبر(ص) اگر بخواهد می‌تواند با آن‌ها ازدواج کند و اولین طایفه از این زنان، زنانی هستند، که مهریه‌شان پرداخت شده یعنی عده‌ای از خانم‌ها که اگر پیامبر بخواهد با آن‌ها ازدواج کند، باید مهرشان را بپردازد، و این زنان به قرینه جملات بعدی زنانی هستند که با پیامبر(ص) رابطه خویشاوندی نداشته، و شاید مسئله پرداختن مهریه نیز به همین خاطر می‌باشد، زیرا مرسوم بوده که به هنگام ازدواج با غیر خویشاوندان مهریه را نقداً دریافت می‌کردند.<ref>تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۷۶.</ref>


پس مراد از این زنان، زنانی هستند که پیامبر(ص) اگر می‌خواست با آن‌ها ازدواج کند، باید مهریه شان را می‌پرداخت. و پس از دادن مهریه، بر پیامبر اکرم(ص) حلال می‌شدند. حال هر زنی که باشد عرب، عجم یا… و افراد خاصی مورد نظر نمی‌باشند.
پس مراد از این زنان، زنانی هستند که پیامبر(ص) اگر می‌خواست با آن‌ها ازدواج کند، باید مهریه‌شان را می‌پرداخت. و پس از دادن مهریه، بر پیامبر اکرم(ص) حلال می‌شدند. حال هر زنی که باشد عرب، عجم یا… و افراد خاصی مورد نظر نمی‌باشند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱ـ مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۱۹، ص۱۹۳ به بعد، مقالات مهر و نفقه.
۱ـ مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۱۹، ص۱۹۳ به بعد، مقالات مهر و نفقه.



نسخهٔ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰

سؤال

طبق آیه ۵۰ سوره احزاب که در مورد زنان پیامبر است، منظور از «زنانی که مهرشان را ادا کرده‌ای» کدام زنانند؟


متن آیه

انواع ازدواج در اسلام

در اسلام سه نوع ازدواج وجود دارد: ۱ـ ازدواج با مهریه (خواه دایم یا موقت) که در آن پرداخت مهریه بر شوهر واجب است. ۲ـ از طریق مالک شدن کنیز. ۳ـ بدون مهریه که زنی خود را به مرد ببخشد.

نوع اول و دوم برای عموم مردم است، ولی نوع سوم مخصوص پیامبر(ص) می‌باشد، و برای افراد دیگر جایز نیست.[۱]

در ازدواج نوع اول که بین مسلمانان رایج است، پرداخت مهریه واجب می‌باشد که در عربی به آن صداق گفته می‌شود، و علت نام گذاری آن به صداق این است که نشانه صداقت مرد در ابراز علاقه و محبّت است.[۲]

واجب بودن پرداخت مهریه بر دو نوع است: ۱ـ پرداخت مهریه در اول ازدواج. ۲ـ شوهر مهریه را ملتزم شود و آن را به ذمّه بگیرد که البته این با توافق طرفین انجام می‌گیرد.[۳]

این آیه به معرفی زنانی می‌پردازد، که پیامبر(ص) اگر بخواهد می‌تواند با آن‌ها ازدواج کند و اولین طایفه از این زنان، زنانی هستند، که مهریه‌شان پرداخت شده یعنی عده‌ای از خانم‌ها که اگر پیامبر بخواهد با آن‌ها ازدواج کند، باید مهرشان را بپردازد، و این زنان به قرینه جملات بعدی زنانی هستند که با پیامبر(ص) رابطه خویشاوندی نداشته، و شاید مسئله پرداختن مهریه نیز به همین خاطر می‌باشد، زیرا مرسوم بوده که به هنگام ازدواج با غیر خویشاوندان مهریه را نقداً دریافت می‌کردند.[۴]

پس مراد از این زنان، زنانی هستند که پیامبر(ص) اگر می‌خواست با آن‌ها ازدواج کند، باید مهریه‌شان را می‌پرداخت. و پس از دادن مهریه، بر پیامبر اکرم(ص) حلال می‌شدند. حال هر زنی که باشد عرب، عجم یا… و افراد خاصی مورد نظر نمی‌باشند.


مطالعه بیشتر

۱ـ مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۱۹، ص۱۹۳ به بعد، مقالات مهر و نفقه.

۲ـ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱۶، ص۵۲۴.


منابع

  1. قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، تهران، یازدهم، ۱۳۸۳، ج۹، ص۳۸۴.
  2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰، ج۶، ص۲۱۴.
  3. مکارم، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، اول، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۲۷۶.
  4. تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۷۶.