لوح حضرت فاطمه

از ویکی پاسخ
سؤال
حدیث لوح حضرت زهرا(س) چیست؟، چه مطالبی در آن بیان شده و اعتبار آن حدیث چه مقدار است؟
درگاه‌ها
فاطمیه.png
درگاه سنت.png


حدیث لوح یکی از روایات مهم و معتبر در تشیع است که به نقل از حضرت فاطمه(س) درباره لوحی سبز رنگ و درخشان است که حاوی نام‌های ائمه معصومین(ع) و پیامبر(ص) می‌باشد. این لوح به رسول خدا(ص) هدیه شده و در آن به پیامبر خدا تأکید شده که نعمت‌های الهی را شکرگزار باشد و از انکار نشانه‌های خدا پرهیز کند. جابر بن عبدالله انصاری در زمان زنده بودن حضرت فاطمه(س) این لوح را مشاهده می‌کند و گزارش‌هایی از محتوای آن را ثبت می‌نماید که در آن نام‌های حضرت علی(ع)، حسن(ع)، حسین(ع) و دیگر امامان ذکر شده است. محتوای این لوح شامل تأکید بر سنت جانشینی پیامبران و وصایت ائمه در نسل امام حسین(ع) است.

نقل‌های مختلفی از حدیث لوح در متون شیعه وجود دارد و برخی از این نقل‌ها شامل احادیث کلینی و صدوق در کتب معتبرشان می‌باشد. همچنین امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نیز روایت‌های متعددی از این لوح را برای دیگر راویان نقل کرده‌اند. این روایات در کتاب‌های مختلفی چون «کافی»، «کمال الدین»، و «الغیبه» آمده است و صحّت آن از سوی علمای شیعه مورد تأیید قرار گرفته است. به گفته برخی از علمای بزرگ، مانند آیت الله وحید خراسانی و علامه مجلسی، این روایت دارای اهمیتی ویژه است و همگان بر صحت آن اجماع دارند.

حدیث لوح به مسئله مهم ادامه هدایت الهی از طریق امامت و اهمیت باور به امامان معصوم اشاره دارد. طبق این حدیث، انکار هر یک از ائمه به منزله انکار نعمت‌های الهی است و خداوند در پیامی به پیامبر(ص) به تداوم امامت و نقش کلیدی امام زمان(عج) در تکمیل هدایت اشاره کرده است. همچنین، پیشگویی وقایعی که در دوران هر یک از امامان خواهد افتاد نیز در این روایت دیده می‌شود. این حدیث به‌عنوان یک سند قوی در موضوع مهدویت و ظهور منجی نیز مطرح شده است.

محتوای حدیث لوح

اسماء اهل بیت

حضرت فاطمه(س) در زمانی که هنوز رسول خدا(ص) زنده بودند، لوحی سبز رنگ در دست داشتند که جابر بن عبدالله انصاری هنگام تبریک ولادت امام حسین(ع) به حضرت فاطمه(س)، آن را مشاهده کرد. جابر در ابتدا گمان کرد که این لوح از جنس زمرد است، ولی در حقیقت، آن لوح درخشانی بود که بر روی آن کتاب سفیدی به نور خورشید نقش بسته بود. جابر از حضرت فاطمه(س) درباره این لوح پرسید و ایشان توضیح دادند که این لوح هدیه‌ای از سوی خداوند به پیامبر اسلام(ص) بوده که در آن، نام حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسین(ع)، امام حسن(ع) و دیگر امامان از نسل آنان ذکر شده است. حضرت فاطمه(س) این لوح را به جابر دادند و او مطالب آن را خواند و سپس نسخه‌ای از آن تهیه کرد. جابر نسخه‌ای از لوح را برای پدرش به امانت آورد و امام صادق(ع) با نگاهی به آن، تمام مطالب را از حفظ برای جابر قرائت کردند. جابر بعد از شنیدن کلام امام صادق(ع) شهادت داد که هیچ‌یک از کلمات امام با آنچه در نسخهٔ لوح نوشته شده بود مغایرت نداشت. متن این روایت به شرح زیر است:[۱]

بسم اللّه الرحمن الرحیم این کتابی است از سوی خداوند شکست ناپذیر و حکیم به محمد نور و فرستاده خدا در زمین. این نوشته توسط جبرئیل امین از جانب رب العالمین آورده شد. ای محمد نام‌هایم را بزرگ شمار و نعمت‌هایم را شکرگزار باش، هرگز نشانه‌هایم را انکار نکن. من پروردگار و معبود جهانیانم و جز من خدایی نیست؛ درهم‌کوبنده جباران و دولت‌بخش مظلومان، و حسابرس روز جزا. من همان الله و معبود شمایم که جز من خدایی نیست. هر که به فضل کسی جز من امیدوار باشد یا از چیزی جز عدل من خوف داشته باشد، او را به عذابی سخت گرفتار خواهم ساخت که احدی از جهانیان آن را نچشیده است. پس فقط مرا پرستش کن و بر من توکّل نما. من هیچ رسولی را مبعوث نکردم و رسالت او را تکمیل ننمودم و دوران تبلیغ و رسالت او را به پایان نرساندم مگر اینکه برای او وصی و جانشینی قرار دادم. [ای محمد(ص)] تو را بر تمام پیامبران برتری بخشیدم؛ وصی تو را نیز بر تمام اوصیا برتری دادم. سپس تو را به وجود دو فرزندت: حسن و حسین گرامی داشتم. بعد از پایان دوره [حیات و امامت] پدرش [علی(ع)] حسن را معدن علم خود و حسین را نگهبان و حافظ وحی خود قرار دادم؛ نعمت شهادت را به حسین بخشیدم و او را بدین سبب گرامی داشتم و برای او سعادت خواستم. حسین با فضیلت‌ترین کسی است که شهید گشت و در بین شهیدان بالاترین درجه و مقام را داراست؛ امامت و توحید تمام و کمال را با او همراه کردم، حجت بالغه خود را نزد او قرار دادم؛ بر اساس اهل بیت و عترت او پاداش می‌دهم و طالحان و بدکاران را به سزای اعمال خوش می‌رسانم. اولین فرزند و عترت او، علی [بن الحسین] سرور پرستندگان و زینت دوستان من است. پس از او فرزندش که شبیه و همنام جدش است محمد، شکافنده علم الهی و معدن حکمت اوست. بزودی تردید کنندگان [در حقانیت] جعفربن محمد هلاک خواهند شد؛ هرکس او را رد کند گویی مرا رد کرده است. سخن حق از من است: سوگند می‌خورم که جایگاه جعفر بن محمد [و هر آن که بر او ایمان آورد] را گرامی بدارم؛ محبت و عشق به او را در دل دوستان، شیعیان، پیروان و یارانش قرار خواهم داد، سپس فتنه کور و سیاه گمنامی و تقیه را از برابر امام موسی کنار خواهم زد؛ چرا که سیر فرمان و اطاعت الهی هرگز منقطع نخواهد شد و حجت و دلیل من از دید مردم پنهان نخواهد ماند و دوستانم هرگز تیره بخت نخواهند گردید. اگر کسی یکی از حُجج مرا انکار کند، نعمتی را که داده‌ام انکار نموده است و هر که آیه‌ای از کتابم را تغییر دهد بر من تهمت بسته است. وای بر افترا زنندگانِ انکارگر، آن زمان که دوران امامت بنده و دوست و برگزیده‌ام موسی [بن جعفر(ع)] به پایان رسد. آگاه باشید! هر که هشتمین حجت مرا دروغ شمارد، گوئی همه اولیای مرا انکار نموده است. علی [بن موسی(ع)] دوست و یاور من [و رهبر شما] است و من ثِقل علم و عصمت و صفات نبوت را در او قرار می‌دهم؛ توان او را در پاسداری از آن می‌آزمایم؛ عفریت ستمگر و متکبر او را می‌کشد و در شهری که عبد صالح (ذوالقرنین) ساخت در کنار بدترین بندگانم (هارون الرشید) دفن می‌شود. دیدگان هشتمین امام را با تولد فرزندش محمد و خلیفه و جانشین پس از او روشنی بخشم. محمد [بن علی بن موسی الرضا(ع)] وارث علم و دانش من و معدن حکمت و جایگاه راز من و حجّت من بر بندگانم است. هرکس به او ایمان داشته باشد بهشت جایگاه اوست و او را شفیع هفتاد نفر از افراد خانواده [منسوبان او] که جهنم بر آنان واجب شد قرار می‌دهم. [پس از او] فرزندش علی [بن محمدبن علی بن موسی الرضا(ع)] دوست و یاورم را سعادتمند کردم؛ او امانت دار وحی من خواهد بود؛ از صُلب او، حسن [بن علی بن محمد] را برخواهم آورد که دعوت کننده مردم به راه خدا و نگاهبان علم الهی است. آنگاه [پس از او] حجت خویش را با آمدن فرزندش محمد که رحمت برای جهانیان است تکمیل خواهم نمود. قدرت و کمال موسوی، عظمت و نور عیسوی و صبر ایوب همه را در او می‌بینید؛ او در زمانی خواهد آمد که دوستان من خوار شده و چون مغولان و دیلمیان مشرک، سرافکنده گشته و به آتش کشیده می‌شوند، سرهای آنان به عنوان هدیه به اطراف و اکناف فرستاده می‌شود و ترسان و لرزان می‌شوند، زمین از خون آنان رنگین می‌شود و هلاکت و فریاد و شیون در بین زنانشان همه گیر می‌شود. آنان بحقیقت حجّت و اولیای من در زمین خواهند بود. به واسطه اینان هر فتنه کور و سیاه و زلزله را از خلق دور خواهم ساخت و با آنها حرکتهای ظریف و پنهان [معاندان دین الهی] کشف می‌شود و قید و بندها و زنجیرهای بندگی از دوش خلق برداشته می‌شود. صلوات و رحمت خداوند بر آنان باد! اینان همان هدایت یافتگانند».[۲]

نقل‌های مختلف از حدیث لوح

در باب حدیث لوح، روایات مختلف و گوناگونی مطرح شده که هر کدام به شیوه ای این روایت را نقل کرده‌اند که بعضاً در زمان‌های مختلف نیز بوده است، حال به اختصار چند مورد از این نقل‌ها را بیان می‌کنیم:

  1. نقل اول :(حدیث لوح مشهور): کلینی در کافی[۳] و صدوق در کمال الدین[۴] آن را ذکر کرده‌اند.
  2. نقل دوم: بخشی از مضمون حدیث اول توسط امام باقر(ع) برای جابر جعفی نقل شده که امام به نقل از جابر بن عبدالله انصاری چنین می‌فرماید: «جابر بن عبدالله انصاری گفت: روزی به منزل مولایم فاطمه(س) وارد شدم، پیش او لوحی دیدم که از شدت روشنایی آن، چشم خیره می‌شد. در آن لوح نام دوازده نفر به چشم می‌خورد. سه اسم روی لوح، سه اسم داخل لوح، سه اسم در پایان لوح و نام سه نفر دیگر در کنار لوح بود. همچنین جابر اضافه کرد که در آن لوح نگریستم، در سه جای آن نام محمد، محمد، محمد را دیدم و در چهار جای دیگر آن نوشته شده بود: علی، علی، علی، علی.
  3. نقل سوم: روایت فضل بن شاذان از حدیث لوح: فضل‌بن شاذان با طریق خاص خود حدیث لوح را روایت کرده است. راوی این روایت، ابوخالد کابلی است. ابوخالد، لوحی را که خداوند به پیامبرش هدیه کرده و در آن نام آن حضرت و اوصیایش مکتوب بوده، نزد امام سجاد(ع) دیده است.[۵]
  4. نقل چهارم :در کتاب کمال الدینِ صدوق، توسط امام صادق است. طبق این روایت، امام باقر فرزندانش را به همراه برادرش زید، جمع می‌کند و سپس صحیفه‌ای را به آنان نشان می‌دهد که به خط علی و املاء پیامبر بوده و مطالب لوح فاطمه بر آن مکتوب بوده است. در این روایت نیز سخنی از جابر و ماجراهای او نیست.[۶]

اعتبار حدیث

حدیث لوح حضرت زهرا(س) در منابع و کتب بسیار معبتر شیعی نقل شده است، مطالب مختلفی نیز در تأیید این روایت وجود دارد که صحت آن را تقویت کرده و بر ارزش آن افزوده است.

این روایت را ابن‌بابویه قمی در کتاب الامامه والتبصره[۷]و ثقة الاسلام کلینی در کافی با سند معتبر[۸]نقل کرده‌اند.[۹] همچنین شیخ صدوق در عیون اخبارالرضا[۱۰] و کمال الدین و تمام النعمه،[۱۱] شیخ مفید در کتاب اختصاص[۱۲] و الارشاد[۱۳] و شیخ طوسی در کتاب الغیبة،[۱۴] نعمانی در کتاب الغیبة آن را با سندهای متعدد روایت کرده‌اند.[۱۵]

و نیز در کتابهای دیگری چون احتجاج،[۱۶] ارشاد القلوب،[۱۷]تأویل الآیات،[۱۸] تقریب المعارف،[۱۹] الفضائل ابن شاذان،[۲۰] مناقب ابن شهر آشوب،[۲۱] کشف الغمه،[۲۲] الفصول المختاره،[۲۳] الصراط المستقیم،[۲۴] این روایت -به‌طور کلی یا جزئی، با ذکر سند یا بدون آن نقل شده است.

محمد تقی مجلسی سند آن را مستفیض دانسته است.[۲۵] سید هاشم بحرانی گفته است که حدیث لوح با سندهای زیاد، مکرر و مستفیض نقل شده و علما آن را پذیرفته‌اند.[۲۶] به گفته آیت الله وحید خراسانی این روایت مشتمل بر اخبار غیبی است و متن آن گواهی می‌دهد بر این که از معصوم صادر شده است.[۲۷] شیخ جمال الدین شامی عاملی، گفته است که امامیه بر صحت این روایت اجماع دارند.[۲۸] و شیخ ابوالفتح کراجکی گفته است که روایت لوح مشهور و معروف است، به طوری که شیعیان امامی بر (صحت) آن اتفاق دارند و هیچ اختلافی در آن نیست.[۲۹]

نکات مهم

  • سنت جانشین قرار دادن برای پیامبران: طبق این حدیث خداوند فرموده است: «إِنِّی لَمْ أَبْعَثْ نَبِیاً فَأُکمِلَتْ أَیامُهُ وَ انْقَضَتْ مُدَّتُهُ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَصِیاً.» در واقع، سنّت وصایت سنتی الاهی است که از آدم تا خاتم جاری بوده است.[۳۱]
  • امام علی(ع) برترین اوصیاء: برتری امام علی(ع) بر همه اوصیاء از حقایقی است که روایات فراوانی گواه آن است.[۳۲]
  • جریان امامت در نسل امام حسین(ع): بنا بر توضیحات علامه مجلسی، می‌توان گفت که مقصود از کلمه تامه و حجت بالغه که خداوند آن دو را نزد امام حسین و همراه او قرار داده، امر امامت است: (جَعَلْتُ کلِمَتِی التَّامَّةَ مَعَهُ وَ حُجَّتِی الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ) که با توجه به ویژگیهای این امر، به دو شکل از آن تعبیر شده است. افزون بر این، مراد از حجت بالغه می‌تواند براهین و ادله‌ای باشد که دالّ بر حقانیت امامان است. در هر حال، این عبارات حاکی از آن است که ائمّه از نسل امام حسین خواهند بود؛ امری که در احادیث به شکل متواتر تکرار شده است.[۳۳]
  • تداوم هدایت الاهی به تداوم امامت
  • انکار یکی از امامان به منزله انکار نعمت‌های خدا: «مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی» همان‌گونه که ایمان به همه انبیاء واجب است، انکار یکی از امامان نیز انکار نعمت‌های خداست.[۳۴]
  • به کمال رسیدن امامت به وسیله امام زمان: خداوند در حدیث لوح فرموده است: «وَ أُکمِلُ ذَلِک بِابْنِهِ محمّد رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ.» خداوند در لوح فاطمه فرموده است که رشته امامت را با امام زمان به کمال می‌رساند.[۳۵]
  • مهدویت در حدیث لوح: مقصود از مهدویت، ظهور منجی و مصلحی است الاهی که در آخرالزمان، قیام می‌کند و ستم و بیداد را از میان می‌برد و عدل و داد را حکمفرما می‌سازد. خداوند متعال خود را در لوح فاطمه به «قَاصِمُ الْجَبَّارِینَ وَ مُدِیلُ الْمَظْلُومِینَ»، به درهم‌کوبنده ستمگران و سرکشان، و دولت‌دهنده ستمدیدگان وصف کرده و این هماهنگ با آیات قرآن، اشاره به مهدویت است.[۳۶]
  • پیشگویی وقایع عصر ائمّه در حدیث لوح: بخشهایی از لوح حضرت فاطمه گزارشی است از وقایعی که در عصر هر امامی رخ خواهد داد.[۳۷]

منابع

  1. کلینی، یعقوب. الکافی. ج. ۱. ص. ۵۲۷ ح ۳.
  2. علامه طبرسی. الاحتجاج علی اهل اللجاج. ج. ۱. ص. ۱۶۲ ح۳۳.
  3. یعقوب کلینی (۱۴۰۷). الکافی. ج. ۱. ص. ۵۲۷.
  4. شیخ صدوق (۱۳۹۵). کمال الدین و تمام النعمة. ج. ۱. ص. ۳۰۸.
  5. طالعی، عبدالحسین (۱۳۷۸). تحفه آسمانی. ج. ۱. میقات. ص. ۳۸.
  6. شیخ صدوق (۱۳۹۵). کمال الدین و تمام النعمة. ج. ۱. ص. ۳۰۸.
  7. ابن‌بابویه قمی. کتاب الامامه والتبصره. ج. ۱. ص. ۱۰۵.
  8. موسوی اصفهانی (۱۴۲۱). مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (علیه السلام). ج. ۲. ص. ۱۱۱.
  9. کلینی (۱۳۶۳). الکافی. ج. ۱. ص. ۵۲۷.
  10. شیخ صدوق (۱۴۰۴). عیون أخبارالرضا علیه‌السلام. ج. ۱. ص. ۴۹.
  11. شیخ صدوق (۱۳۹۵). کمال الدین. ج. ۱. ص. ۳۰۸.
  12. شیخ مفید (۱۴۱۴). الاختصاص. ج. ۱. ص. ۲۱۰.
  13. شیخ مفید (۱۴۱۳). الإرشاد. ج. ۲. ص. ۳۴۶.
  14. شیخ طوسی (۱۴۱۱). الغیبه. ج. ۱. ص. ۱۴۳.
  15. مجلسی، محمدباقر (۱۴۰۳). بحارالانوار. ج. ۳۶. ص. ۱۹۵.
  16. طبرسی (۱۳۸۶). الإحتجاج. ج. ۱. ص. ۸۵.
  17. دیلمی (۱۴۱۷). إرشاد القلوب. ج. ۲. ص. ۱۳۷.
  18. استرآبادی (۱۴۰۷). تأویل الآیات. ج. ۱. ص. ۲۰۵.
  19. ابوالصلاح حلبی (۱۴۱۷). تقریب المعارف. ج. ۱. ص. ۴۲۱.
  20. شاذان قمی (۱۳۶۳). الفضائل لإبن شاذان. ج. ۱. ص. ۱۱۳.
  21. ابن‌شهرآشوب (۱۳۷۶). مناقب آل أبی طالب. ج. ۱. ص. ۲۵۶.
  22. اربلی. کشف الغمة، الرضی. ج. ۲. ص. ۱۰۰۲.
  23. شیخ مفید (۱۴۱۳). الفصول المختارة. ص. ۳۰۴.
  24. نباطی بیاضی (۱۳۸۴). الصراط المستقیم. ج. ۲. ص. ۱۳۱.
  25. علامه مجلسی. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقی. ج. ۱۱. بنیاد فرهنک اسلامی. ص. ۷.
  26. علامه بحرانی (۱۴۲۲). غایة المرام وحجة الخصام فی تعیین الإمام من طریق الخاص والعام. ج. ۱. ص. ۲۲۱.
  27. آیت الله وحید خراسانی (۱۴۲۸). منهاج الصالحین. ج. ۱. ص. ۲۰۲.
  28. شامی. الدر النظیم. ج. ۱. مؤسسة النشر الإسلامی. ص. ۷۹۱.
  29. کراجکی (۱۴۰۵). الإستنصار فی النص علی الأئمة الأطهار. ج. ۱. ص. ۱۸.
  30. طبرسی. اعلام الوری باعلام الهدی. ج. ۱. ص. ۲۵۸.
  31. ابن بابویه قمی. الإمامة والتبصرة. ج. ۱. ص. ۱۰۴.
  32. کلینی. الکافی. ج. ۱. ص. ۵۲۸.
  33. مجلسی، محمدباقر. بحارالانوار. ج. ۲۶. ص. باب ان الائمه من ذریه الحسین.
  34. صدوق. عیون أخبار الرضا(ع). ج. ۱. ص. ۵۰.
  35. کلینی. الکافی. ج. ۱. ص. ۵۲۸.
  36. کلینی. الکافی. ج. ۱. ص. ۵۲۷.
  37. ابن بابویه قمی. الإمامة والتبصرة. ج. ۱. ص. ۱۰۴.