تفسیر آیه «مردم از قبرها پراکنده بیرون می‌آیند»

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۶ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

مقصود از آیه ۶ سوره زلزال که می‌فرماید: «مردم از قبرها پراکنده بیرون می‌آیند.» چیست؟

آیه ۶ سوره زلزال، مربوط به حالت مردم در هنگام بیرون آمدن از قبر می‌باشد و بر این مطلب دلالت دارد که به صورت‌ها و حالات مختلف (پراکنده) خواهند بود، و این پراکندگی ممکن است به اعتبارات مختلف باشد. از جمله اعتبار مذهب، سرزمین، کفر و ایمان، پیشوایان و...

متن آیه

مقصود از پراکنده بودن مردم

منظور از ﴿یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً، بیرون آمدن مردم از قبرها به حالت پراکنده، دانسته شده است.[۱] و بعضی دیگر معتقدند: آیه مورد بحث ناظر به احوال مردم به هنگام روانه شدن از جایگاه حساب به سوی منازلشان (بهشت یا جهنم) می‌باشد.[۲] و عده‌ای دیگر تنها به ذکر این دو احتمال بسنده کرده‌اند.[۳] بنابراین نمی‌توان به صورت قطعی آیه را ناظر به حالت مردم به هنگام بیرون آمدن از قبرها دانست.

واژه‌ای که پراکنده بودن مردم در روز قیامت از آن استفاده می‌شود، کلمه «اشتاتا» می‌باشد. اشتات همانند شتّی جمع شتیت به معنی متفرق (پراکنده) می‌باشد.[۴] مقصود از پراکنده بودن مردم میتواند به این اعتبارها باشد:

  1. به اعتبار مذهب: یعنی اهل هر مذهبی با هم خواهد بود، و از اهل مذاهب دیگر جدا می‌گردند.
  2. به اعتبار سرزمین: یعنی اهل هر منطقه و سرزمین از اهل مناطق دیگر جدا خواهند بود.
  3. به اعتبار حالات مختلف مردم: بعضی شاد، زیبا و خندانند و بعضی هم تیره و گرفته وتاریک.
  4. به اعتبار ایمان و کفر: اهل ایمان با هم و اهل کفر نیز با هم خواهند بود.
  5. به اعتبار رهبران و پیشوایان: یعنی هرگروهی با پیشوا و رهبر خود خواهد بود.[۵] قرآن نیز می‌فرماید: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم؛ روزی را که هر گروهی را با پیشوایانشان می‌خوانیم.(اسراء:۷۱)

در تفسیر نمونه پس از ذکر احتمالات فوق آمده است: «جمع میان این تفسیرها کاملا ممکن است، زیرا مفهوم آیه گسترده است.[۶]

حالات مردم در روز قیامت

تعابیر مختلفی درباره حالات مردم در روز قیامت در قرآن آمده است مانند:

۱. تنها بودن مردم: ﴿وَ کُلُّهُمْ آتیهِ یَوْمَ الْقِیامَه فَرْدا؛ و همگی روز رستاخیز تک و تنها نزد او حاضر می‌شوند.(مریم:۹۵)

۲. گروهی بودن مردم: ﴿یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجا؛ روزی که در صور دمیده می‌شود و شما فوج فوج (به محشر) می‌آیید.(نبأ:۱۸)

۳. هر گروهی همراه با پیشوای خود: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم؛ روزی را که هر گروهی را با پیشوایانشان می‌خوانیم.(اسراء:۷۱)

درباره علت اختلاف این تعابیر می‌توان گفت: انسان در قیامت از نظر فریادرسی تنهاست یعنی بستگان، دوستان و دارایی او به دردش نمی‌خورد و از جهت شکل و قیافه در میان کسانی است که با آنان همفکر، همعقیده و همکار بوده است؛ و از نظر سرنوشت با رهبری که از او پیروی کرده است، همراه خواهد بود.[۷] و معلوم است که در همه این جهات نوعی پراکندگی و جدایی وجود دارد؛ و آیه مورد بحث سوره زلزال به آن اشاره دارد که مردم را در آن روز متفرق و پراکنده می‌داند.

از روایتی که از رسول اکرم(ص) در ذیل آیه ۱۸ سوره نبأ نقل شده است، استفاده می‌شود که حتی امت پیامبر اکرم(ص) نیز در ده گروه متفاوت محشور می‌شوند:

  1. شایعه سازان، به صورت میمون.
  2. حرام خواران، به صورت خوک.
  3. ربا خورندگان، به صورت واژگون.
  4. قاضی ناحق، کور.
  5. خودخواهان مغرور، کرولال.
  6. عالمی که به علمی عمل نکند، در حالی که زبان خود را می‌جود.
  7. آزار دهندگان به همسایه، با دست و پای بریده.
  8. خبرچینان، به حالت آویختگی به شاخه‌های آتش.
  9. افراد عیاش و خوشگذران، بدبو تر از مردار.
  10. متکبران، در پوششی از آتش.[۸]



مطالعه بیشتر

  • محسن قرائتی، معاد، قم: در راه حق، ۱۳۷۳، ص۱۶۶–۱۶۹.
  • علامه سید محمد حسین، حسینی تهرانی، معادشناسی، بی جا: حکمت، چ سوم، ۱۴۰۷، ج۶، ص۲۷۴ به بعد.
  • آیت الله عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۰، ج۴ از تفسیر موضوعی قرآن کریم، ص ۲۹۵ به بعد.

منابع

  1. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص۲۲۶، طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، بی تا، ج۵، ص۲۲۲ و حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، بی جا، انتشارات حکمت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۲۷۴.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۲۰، ص۳۴۳، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۹–۱۰، ص۷۹۹، محمد بن جریر طبری، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق، ج۳۰، ص۳۳۹، و قرشی دمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲، ج۴، ۵۷۷.
  3. فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، احیاء التراث العربی، جسوم، بی تا، ج۳۲، ص۶۰.
  4. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۴۳.
  5. تفسیر نمونه، ص۲۲۶–۲۲۷.
  6. تفسیر نمونه، ص۲۲۷.
  7. قرائتی، محسن، معاد، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ مکرر، ۱۳۷۳، ص۱۶۶.
  8. مجمع البیان، ص۶۴۲.