چگونگی تسلط وهابیت بر عربستان

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۰ توسط Rafiei (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

اگر ممكن است چگونگی و نحوه تسلط وهابیت بر كشور عربستان را به‌طور مختصر بیان كنید.


محمد بن عبدالوهاب مؤسس فرقه وهابیت به علت افکار انحرافی که داشت، از شهری به شهری در جزیرةالعرب فرار می‌کرد. او بعد از اینکه از عیینه اخراج می‌گردد به درعیه می‌رود و حاکم درعیه به نام محمد بن سعود به او پناه می‌دهد و بعد از جر و بحث هایی به توافق می رسند که محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود بیعت کند. حکومت وهابی‌ها در عربستان بر سه دوره تقسیم می‌شود که دارای فراز و نشیب بوده است. دوره سوم حکومت وهابی‌ها با همت دولت انگلیس در ریاض تثبیت می گردد و تا امروز ادامه دارد.

بیعت محمد بن عبدالوهاب لا محمد بن سعود

محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۱۵۷یا ۱۱۵۸ق که از عیینه اخراج می گردد به درعیه می‌رود و با حاکم آن به نام محمد بن سعود که جد آل سعود است ملاقات می کند. محمد بن سعود بعد از جروبحث‌هایی که در بین آنان صورت می‌گیرد، دو شرط را برای پذیرش توحید محمد بن عبدالوهاب مطرح می‌کند:

۱. شرط اول اینکه محمد بن عبدالوهاب تا آخر عمر در کنار او باشد.

۲. شرط دوم اینکه با گرفتن خراج از محصولات مردم بر طبق قانون حکومت درعیه، مخالفت نکند.

محمد بن عبدالوهاب بی‌درنگ در مورد شرط اول می‌گوید: «الدم بالدم و الهدم بالهدم» و در مورد شرط دوم می‌گوید که با فتوحاتی که انجام خواهد شد به غنائم و اموال بیشتری خواهید رسید. در این هنگام محمد بن سعود دستش را دراز کرده و محمد بن عبدالوهاب با او بیعت می‌کند.[۱]

دوره های حکومت وهابی ها در عربستان

۱. حکومت وهابی‌ها در جزیرةالعرب دارای سه دوره است. اولین دوره حکومت وهابی‌گری باقدرت نظامی محمد بن سعود و مرجعیت دینی محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۱۵۷یا ۱۱۵۸ق. در درعیه پا به عرصه وجود می‌گذارد و تا زمان تسلیم شدن عبدالله بن سعود به ابراهیم باشا در سال ۱۲۳۳ق ادامه داشته است.

۲. دوره دوم حکومت وهابی‌ها پس از پیروزی امام ترکی بن عبدالله با اخراج نیروهای ارتش محمدعلی باشا از نجد در سال ۱۲۴۰ق. / ۱۸۲۴م. شروع میشود و تا پیروزی امیرمحمد بن رشید بر امام عبدالرحمن بن فیصل در ۱۳۰۹ق. /۱۸۹۱م. دوام داشته است.

۳. دوره سوم حکومت وهابی‌ها پس از مستولی شدن عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود- الملک عبدالعزیز – بر ریاض آغاز می‌گردد و تا امروز ادامه دارد.[۲]

علت شکت دوره دوم حکومت وهابی‌ها در جزیرة العرب

در اواخر دوره دوم حکومت آل سعود بین سران وهابی‌ اختلافات شدیدی برای به دست‌گیری قدرت به وجود آمد. ریشه اختلاف از ادعای عبدالله بن فیصل بن ترکی و برادرش سعود بن فیصل بن ترکی بر سر منصب امامت پدید آمد. از طرف دیگر عموی آنان به نام عبدالله بن ترکی نیز خواهان امامت بود. ازاین‌رو بین مدعیان امامت و شاهزادگان با همراهی بردارانشان ازجمله محمد بن فیصل و عبدالرحمن بن فیصل جنگ‌های خونینی رخ داد.[۳] در اثر این درگیری‌های آنان، دوره دوم حکومت وهابی‌ها توسط دولت عثمانی و ارتش مصر سرکوب گردید و سران خاندان سعودی به استانبول فرستاده شد و بسیاری از آنان در مناطق مختلف برای عبرت دیگر مدعیان دروغین، گردن زده شدند و درنتیجه دامن حکومت وهابیت از جزیرةالعرب کاملاً برچیده شد.[۴] بعد از شکست دولت وهابی‌ها، یکی از فرزندان فیصل به نام عبدالرحمن بن فیصل با خانواده‌اش ریاض را ترک کرده و سرانجام در کویت مستقر می‌شود.[۵]

شکل‌گیری دوره سوم حکومت وهابی ها و نقش انگلیس در آن

باوجوداینکه حکومت وهابی‌ها در جزیرةالعرب کاملاً نابودشده بود، ولی باکمال ناباوری دوره سوم و معاصر حکومت وهابی‌ها و آل سعود دوباره به وجود آمد. اگر نقش انگلستان در تشکیل مذهب وهابی و تأسیس حکومت آن، در دوره اول انکار شود؛ ولی هرگز نقش این کشور در احیاء مذهب وهابیت پس از مرگ آن را نمی‌توان انکار کرد[۶]؛ زیرا بعدازاینکه عبدالرحمن بن فیصل از آل رشید و ارتش مصر شکست‌خورده بود، پس از آواره شدن به مناطق مختلف درنهایت امیر کویت «محمد الصباح» او را پذیرفت. در این زمان برادر محمد الصباح امیر کویت به نام «مبارک» در مستعمره انگلستان(هند) به تجارت مشغول بود و با جاسوسان انگلیسی ارتباط‌های نزدیک داشت. مبارک به دستور انگلیس به کویت برگشت و عبدالعزیز پسر جوان و هیجده ساله عبدالرحمن را به‌پیش خدمتی خود گرفت. انگلستان در پی جایگزینی مبارک به‌جای برادرش بود. به همین دلیل مبارک با کمک انگلستان در سال ۱۸۹۶م./ ۱۲۷۵ش. کودتایی انجام داد و برادرش را کشت و قدرت را به دست خود گرفت و عبدالعزیز به او نزدیک‌تر شد. و ماهیانه برای خانواده او مبلغی را در نظر گرفت.

مبارک الصباح لشکری را در سال ۱۹۰۱م./۱۲۸۰ش. برای مبارزه با آل رشید که وهابی‌ها را از جزیرةالعرب رانده بود، آماده کرد و فرماندهی آن را به عبدالرحمن پدر عبدالعزیز سپرد، ولی او از آل رشید شکست خورد. پس‌ازاین جنگ روابط دولت کویت و انگلستان و این پدر و پسر وهابی با یکدیگر بیشتر شد. از طرف دیگر عبدالعزیز جوان، عشق به امارت و حکومت را در سر داشت و مبارک نیز آرمان تسلط بر حجاز و نجد را در سر می‌پرورانید و انگلستان هم به‌خوبی خطر آل رشید را برای دولت خود درک کرده بود. مبارک از رویارویی با آل رشید باتجربه تلخ شکستی که از او داشت، می‌ترسید، ازاین‌رو عبدالعزیز و انگلیس را همراهی نکرد و عبدالعزیز به انگلستان و جاسوسان این کشور متوسل شد و نقشه کودتا را علیه حکومت ریاض پی‌ریزی کردند. عبدالعزیز به همراه چهل نفر شبانه وارد ریاض شد و پس از کشتن ابن عجلان حاکم ریاض و ایجاد ترس و وحشت در ریاض، این شهر را از دست آل رشید خارج کرد. از این هنگام نخستین گام‌های تشکیل دوره سوم حکومت وهابیان زیر نظر انگلستان آغاز شد.[۷]

تاریخ‌نگاران وهابی تلاش کرده‌اند که رد پای انگلیس را در دوره سوم حکومت وهابی‌ها در کتاب‌های خود ذکر نکنند ولی درعین‌حال از تحریک عبدالعزیز توسط امیر کویت مبارک الصباح برای جنگ با آل رشید و حمایت از او به‌صراحت سخن گفته‌اند. آنان می‌گویند در سال ۱۳۱۹ق. تصمیم ملک عبدالعزیز و تأیید شیخ مبارک بن صباح باعث شد که عبدالرحمن پدر عبدالعزیز قانع گردد تا پسرش فرمانده جنگ علیه آل رشید شود. آنان بر این مطلب تأکیددارند که شیخ مبارک در تأمین مخارج جنگ و کمک عبدالعزیز و همراهان او که به چهل نفر می‌رسیده، ید طولایی داشته است.[۸]

حاصل مطالبی که بیان گردید این شد که وهابیت با فراز و نشیب‌های متعددی بالاخره با همکاری دولت انگلیس توانست در دوره سوم، حکومت خود را در کشور عربستان مستحکم کند و تا امروز این حکومت در این کشور در نسل آل سعود و مفتی‌های آل الشیخ همچنان ادامه دارد.

منابع

  1. رک: نجدی، حسین بن غنام، تاریخ نجد یا روضة الأفکار و الأفهام، بیروت، دارالشروق، چ۴، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۴م. تحریر و تحقیق: ناصرالدین اسد، ص۸۴-۸۷.
  2. عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ریاض، فهرسه مکتبه‌الملک فهد الوطنیه اثناءالنشر، چ ۱۵، ۱۴۳۰ق/۲۰۰۹م. ج ۱، ص۷(مقدمه).
  3. رک: عثیمین، عبدالله صالح، تاریخ‌المملکه العربیه السعودیه، ج۲، ص۳۱۰.
  4. رک: علی زاده موسوی، سید مهدی، سلفی‌گری و وهابیت(تبارشناسی)، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، معاونت فرهنگی تبلیغی، چ۱، ۱۳۹۱ش. ج۱، ص۳۳۲-۳۳۵.
  5. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ص۳۳.
  6. سلفی گری و وهابیت(تبارشناسی)، ج۱، ص۳۳۴-۳۳۵.
  7. سلفی گری و وهابیت(تبارشناسی)، ج۱، ص ۳۳۷-۳۴۰.
  8. تاریخ المملکه العربیه السعودیه، ج۲، ص۵۰.