ما پرورش يافته پروردگاریم و مردم پرورش يافته ما
امیر مومنان(ع) در روایتی میفرماید: «ما ساخته شدگان خدا هستیم و خلق، ساخته شدة ما هستند» آیا منظور اینست که ما خلق شده آن بزرگواران هستیم؟
متن حدیث
امیرالمومنین(ع) در نامهای به معاویه مینویسد:
« | فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا[۱]
|
» |
برخی صنائع را به خالق معنا کرده و شبهه پیش میکنند مگر ائمه(ع) خالق و آفریننده مردم هستند؟ چرا امیرمومنان خود را اینگونه معرفی میکند؟ صنائع از صنع، حرفهای بودن در کار و كارى را به شايستگى انجام دادن است[۲] در قرآن این واژه هم برای خدا به کار رفته است: ﴿صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ؛ و اين صنع خداى يگانه است كه همه چيز را استوار و به كمال آفريده است.﴾(نمل:۸۸) هم برای مردم عادی به کار میرود: ﴿يَصْنَعُ الْفُلْكَ؛ کشتی را میساخت﴾(هود:۳۸) صنائع و صنعت به معنای پرورش دادن نیز میآید[۳] و منظور این است که ما دست پرورده و تربیت شده و پرورش یافته خداییم و مردم تربیت یافته ما اهل بیت هستند و با این معنا همه مردم باید از محضراهلبیت(ع) معرفت یاد بگیرند و روح خود را پرورش دهند و به معنای آفریننده بودن نیست تا گفته شود چرا امام(ع) خود را خالق میدانند.
ابن ابی الحدید از علمای اهل سنت در شرح این جمله مینویسد: این کلام بزرگی است، بهترین کلام و بالاترین معنا را دربردارد، امام میگوید هیچ بشری ما را در نعمت خود قرار نداده، این خدا هست که ما را غرق در نعمت خود نموده است. بین ما و خدا واسطهای وجود ندارد، مردم دست پرورده ما هستند، ما واسطة میان مردم و خدا هستیم.[۴] کلام امام این است که خاندان رسالت بندگان پرورش یافته خدا هستند و مردم بندگان پرورش یافته خاندان نبوت هستند. ملّا صالح مازندرانی در شرح اصول کافی بعد از ذکر این حدیث مینویسد: مراد امام(ع) این است که هر کسی که طالب علم، حکمت و اسرار شریعت هست، باید به ما رجوع کند و از ما بپرسد و مردم با تعلیم ما علم پیدا میکنند و با هدایت ما هدایت میشوند.[۵]
منابع
- ↑ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۳۸۵، نامه۲۸.
- ↑ ابن دريد، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، بيروت، دار العلم للملايين، چاپ اول، ۱۹۸۸م، ج۲، ص۸۸. راغب اصفهانى، حسين بن محمد، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، ترجمه: غلامرضا خسروی، تهران، مرتضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۲۱.
- ↑ ازهرى، محمد بن احمد، تهذيب اللغة، بیروت، دار احياء التراث العربي ، چاپ اول، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص۲۴.
- ↑ ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۱۹۴.
- ↑ مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی-الأصول و الروضة، تهران، المکتبه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۵۲.