عمل پیامبر(ص) در تکتف
پیامبر اکرم(ص) چگونه نماز میخوانده است؟ آیا مانند شیعیان بر مهر سجده و دستها را آزاد رها میکرده است یا مانند سنیها بدون مهر سجده میکرد و دستها را بر روی همدیگر قرار میداده است؟
پیامبر(ص) در حال خواندن نماز، تکتف (قرار دادن دستها بر روی همدیگر) را انجام نمی دادند. روایتی که در مورد تکتف پیامبر نقل شده را مورد تردید دانستهاند. این کار در زمان خلیفه دوم و به امر او رواج یافت. در فقه اهل تسنن وجوب و استحباب و جواز آن مورد اختلاف است و فقه شیعه آن را باطل کننده نماز میداند.
پیامبر از مهری که الآن در زمان ما رایج است، استفاده نکرده است. اما پیشانی را بر زمین و چیزهایی که سجده بر آنها صحیح است، میگذاشتند و بر فرش سجده نمیکردند.
قرار دادن دستها بر روی هم هنگام نماز (تکتف)
در زمان پیامبر(ص)، گذاشتن دستها بر روی همدیگر در حال خواندن نماز، معمول نبوده و روایت نشده است. درباره ریشه و خاستگاه این کار نقل شده که در زمان خلیفه دوم، هنگامی که اسیران ایرانی را در برابر او حاضر کردند، آنها دستها را روی هم قرار داده و با احترام ایستاده بودند. پرسیده شد، چرا اینگونه متواضعانه و با حالت خاص ایستادهاید، پاسخ دادند: ما در برابر بزرگان این چنین تواضع میکنیم. عمر، با الهام از این حالت توصیه کرد که در حال خواندن نماز دستها را بر روی یکدیگر قرار دهید.[۱]
اختلاف در مذاهب
در فقه شیعه این عمل مورد اعتراض و انکار قرار گرفته که سنت مجوس نباید در نماز مورد توجه قرار گیرد. صاحب جواهر از عالمان بزرگ شیعه، به این نکته اشاره داشته که قرار دادن دستها بر روی همدیگر از فرهنگ اسلامی نیست. شیخ طوسی دست روی دست قرار دادن را به اتفاق عالمان شیعه، موجب باطل شدن نماز میداند.
این مسئله در میان اهلسنت مورد اختلاف است.[۲] شافعی از فقیهان اهلسنت و رئیس فقه شافعی اعتقاد دارد که بهتر است دستها آویزان باشد. حنبلیها این امر را مستحب میدانند. بعضی دیگر آن را در نمازهای نافله مستحب میشمارند و در غیر نافله قائل به استحباب نیستند.
برخی نیز قرار دادن دستها بر روی یکدیگر را لازم یا جایز شمردهاند. این افراد به روایت وائل بن حجر استدلال کردهاند که میگوید: پیامبر را در حال نماز دیدم که دست چپ را با دست راست گرفته بود. این حدیث را مبهم خواندهاند و همچنین معتقدند اختصاصی به حال قیام ندارد. علامه حلی در تذکره پس از نقل حدیث، آنرا فاقد حجیت دانسته و معتقد است صاحبنظران در مفاد و مفهوم آن اختلاف دارند.
عالمان شیعه معتقدند هر امری در نماز، باید از طریق قرآن یا سنت اثبات شود. اما این دو اشارهای به جواز گذاشتن دستها بر روی همدیگر نداشتهاند. امام صادق(ع) از این عمل نهی نموده، فرمودهاند: دستها را روی یکدیگر قرار ندهید؛ زیرا این کار سنت مجوسیان است. در کتابهای فقهی مثل عروه، تحریر و سایر کتابها فرمودهاند: این عمل نماز را باطل میکند.[۳]
سجده بر زمین
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: زمین برای من سجدهگاه و مایه طهارت قرار داده شده است.[۴] بر این اساس، سجده باید بر زمین یا چیزی که در سنت رسول(ص) سجده بر آنها مجاز است، انجام گیرد، مانند: خاک، کلوخ، سنگ و نیز چیزهایی که از نوع خوراک و پوشاک نباشد.
سجدهگاه پیامبر هم از اشیائی که سجده بر آنها صحیح است مفروش بوده و پیامبر هرگز مهری که الان در میان ما معمول است نداشته و در زمان رسول اکرم نیز سجده بر زمین یا روی چیزی که سجده بر آنها صحیح است انجام میگرفته است.
علامه امینی تمام روایات شش کتاب معتبر اهل سنت را جمع نموده و در سه گروه دستهبندی کرده است. از مجموع آنها چند نکته استفاده میشود: ۱. رسول خدا(ص) و اصحابش به خاک یا ریگ سجده میکردند. ۲. رسول خدا هرگز روی فرشهایی که در زمان ما وجود دارد سجده نکرده است، و گرنه در تاریخ و احادیث منعکس میشد.
بیهقی، یکی از دانشمندان اهل سنت، نقل میکند: رسول خدا حصیری داشتند که روی آن نماز میگزارد. در سفر و حضر آن را همراه خود داشت و میفرمود چقدر نیکو است این حصیر! و عایشه میگوید: پیامبر حصیری داشتند که هنگام نماز و بر آن نماز میخواندند و شبها آن را زیر سر خود مینهادند.[۵]
مراجع تقلید شیعه هرگز نگفتهاند باید سجده بر مهر باشد؛ بلکه فرمودهاند: بر زمین و تمام علفهائی که از زمین میروید و خوراک و پوشاک انسان نیست سجده جایز است.
منابع
- ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر کلام، لبنان، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۱۱، ص ۱۹ و ۲۰.
- ↑ الفقه علی مذاهب الاربعه، بیروت، چاپ اول، ص۲۵۱.
- ↑ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۱۱، ص۱۹ و ۲۰؛ و طباطبائی یزدی، سید کاظم، عروه الوثقی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، ج۱، ص۷۰۶؛ و شفیعی، سید محمد، ایدهها و عقیدهها، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ عترت، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۲۹۰، و الفقه علی المذاهب الاربعه، بیروت، ج۱، ص۲۵۱.
- ↑ امینی، راه و روش ما راه و روش پیامبر ما است، مترجم سید باقر موسوی، تهران، مکتبه الامام امیرالمؤمنین، چاپ دوم، ۱۳۹۴، ص۲۳۱.
- ↑ شفیعی، سید محمد، ایدهها و عقیدهها، قم بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۳۰۰.