نقش دعا و خیرات در کاهش عذاب قبر

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۹ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا دعاها و خیرات بازماندگان، باعث کاهش عذاب قبر میّت می‌شود؟

اعمال نیک انسان که در طول زندگی خود انجام داده است را مهم‌ترین علت برای رهایی از عذاب قبر دانسته‌اند. علاوه بر اعمال انسان، گاه سرنوشت اموات، به وسیله کارهای نیک یا بدِ دیگران نیز تغییر می‌کند؛ بنابر روایات هر شخصی که روش و سنت نیکی را بنا گذارد، و دیگران به آن عمل کند، ثوابی به شخص می‌رسد و هر که روش بدی بنیان گذارد، با انجام آن توسط دیگران، برای او گناه ثبت می‌شود. پیامبر(ص) در مورد حضرت عیسی(ع) نقل کرده که از کنار قبری عبور می‌کرد و فهمید که صاحب آن در عذاب است. سال بعد نیز گذر کرد ولی صاحب قبر در عذاب نبود. سبب را از خداوند پرسید. وحی آمد که از این میت، فرزندی صالح به بلوغ رسید و کارهای نیکی انجام داد و به برکت آن، پدر او را بخشیدیم.[۱]

همچنین زیارت اهل قبور در روزهای جمعه سبب می‌شود، امواتی که در تنگی باشند در گشایش قرار گیرند.[۲]

امام صادق (ع) فرمود: هر گاه شخصی به نیت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می‌دهد که این هدیه را به قبر او برساند.[۳]

و نیز فرمود: به واسطهٔ نمازی که برای میت خوانده می‌شود، تنگی قبر او به فراخی تبدیل می‌شود.[۴]

ابن عباس در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل می‌کند: خواندنِ سورهٔ «تبارک الملک» بر قبر میت، مایهٔ نجات از عذاب قبر است.[۵]

در کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعه» زیارت اهل قبور، مستحب نامیده شده و به آن سفارش شده است. همچنین قرآن خواندن برای میت را مفید می‌داند و از قول فقیهان چهار مذهب، دعاهایی برای میّت و روی قبور سفارش می‌کند که معلوم می‌شود، تأثیر دعا بر سرنوشت اموات را همهٔ فقیهان مذاهب پذیرفته‌اند.[۶]

مشهور عالمان اهل‌سنت مانند عالمان تشیع، که اموات، از اعمال صالح و خیراتی که بازماندگان برای آنها می‌فرستند، بهره‌مند می‌شوند.

منابع

  1. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۲۰، ح ۱۵.
  2. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۲۵۶.
  3. وسائل الشیعه، ج۲، ص۶۵۶، ح ۹.
  4. بحارالانوار، ج۸، ص۳۰۹.
  5. منازل الاخره، ص۲۸ به نقل از: قطب رواندی؛ و نیز روایتی از امام باقر (علیه السلام) به نقل از: کلینی.
  6. ر. ک. جعفر سبحانی، بحوث توحید حول التوحید و الشرک، ص۷۵، به نقل از: الفقه علی المذاهب، ص۵۴۰.