روایت «از شر کسى که خودش را سبک می‌شمارد، ايمن مباش»

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۶ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} در مورد حديث «من هانت عليه نفسه فلا تامن شره» ت...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

در مورد حديث «من هانت عليه نفسه فلا تامن شره» توضيح دهيد؟

بحث در مورد اين حديث به خاطر اين كه از يك جنبه‌ اخلاقي و اجتماعي برخوردار است مطالب زيادي و نكات بسياري را در بر دارد. آنچه كه در زير مي آيد به برخي از نكات اصلي و مهم حديث پرداخته شده و به صورت مختصر ارائه مي شود. اين حديث اخلاقي از امام هادي(ع) است كه در تحف العقول آمده است، آن حضرت مي فرمايد: كسي كه نزد خودش احساس شخصيت نكند از شر او ايمن مباش.}}[۱] از اين جهت محور اصلي بحث، نخست مختصري در باب مفهوم نفس و واژه پردازي «هانت» و سپس در خصوص شخصيت و كرامت انساني است :

الف: واژه «هانت» از «وَهَنَ» گرفته شده به معني ضعف، ناتواني، وهن ضعف است در خلقت يا در اخلاق. [۲] در فرهنگ عامه، اصطلاحاً اهانت و توهين كردن، چون در مقابل كسي نوعي ضعف و سستي نشان مي دهد روي اين اصل به فحاشي و پرخاشگري روي مي آورد.

لغت و مفهوم آن: در اصطلاح قرآن كريم «روح» حقيقتي است مجرد و پيراسته از ماده، اما از آن جهت كه ارتباطي تنگاتنگ با جسم دارد، بدان «نفس» گفته مي شود. و اين به لحاظ عامل حركت و جنبش هاي حياتي اوست و به انسان به عنوان يك موجود مُدْرِك و متفكر نيز دلالت دارد. بنابراين نفس همان انسان تحقق يافته در نشئه طبيعت و همان وجود مرتبط با جسم در روح است. [۳]اما مفهوم آن در معارف اسلامي با نفس حقيقي كه عاليترين مرتبه آن روح الهي و نازلترين مرتبه‌ آن بعد جسماني است و منظور از عزت نفس، عزت در جميع مراتب است چنانكه منظور از تهذيب نفس، تهذيب در جميع مراتب آن است، عزت نفس به معناي واقعي اين است كه حقيقت خويش را آن چنانكه هست بيابد و از گرايش و ميل به آنچه دور از شأن انساني و ايماني اوست دوري كند و از اعمالي كه او را به پستي انساني و ايماني مي كشاند، پرهيز و به آنچه سزاوار مرتبه هاي نفس است، روي مي آورد. [۴] نفس در قرآن و روايات، در كلام خداي منان، تنها راه رسيدن به سعادت و رستگاري تزكيه نفس و پاكي و زدودن دل از رذائل و آلودگي هاي اعتقادي و اخلاقي است. آنجا كه مي فرمايد: «سوگند به خورشيد و نورش و سوگند به ماه براستي هر كه در پاكي و كمال خويش كوشيد رستگار شد و آن كس كه خود را آلوده ساخت زيانكار شد». [۵] مردي به نام «مجاشع» بر رسول گرامي اسلام(ص) وارد شد و عرض كرد يا «رسول الله» طريق شناخت حق چيست؟ حضرت فرمودند: «معرفه النفس» راه معرفت حق، شناخت نفس است. باز سوال كرد: يا رسول الله! چه راهي براي معرفت نفس وجود دارد؟ حضرت فرمود: «الاستعانه بالحق علي النفس»؛ «ياري جستن از حق براي شناخت نفس»[۶] بر اساس اين حديث، راه اصلاح نفس ياري خواستن از خداوند متعال است و استعانت از خدا بدين معناست كه به آنچه امر فرموده است، عمل نماييم و پيرو مخلص او باشيم.

ب: شخصيت و كرامت انساني: همه انسان ها از ديدگاه قرآن داراي كرامت ذاتي اند، چرا كه انسان موجودي برگزيده‌ الهي است كه خداوند او را نسبت به ساير موجودات عالم،‌ در آفرينش كرامت بخشيده و در ميان موجودات اين جهان، از مواهب و توانايي ها، ظرفيت و قابليت هاي خاصي برخوردار است كه او را از ديگر آفريدگان ممتاز مي سازد. اما كرامت و ارزش انسان در گرو انتخاب آگاهانه راه كمال و تقواست. در اين مسير طبعاً همه انسان ها داراي ارزش مطلق و يكسان نخواهند بود، بلكه اهل ايمان و عمل صالح داراي فضايل و ارزش هاي والا و مثبت، و اهل كفر و عصيان داراي رذايل و عناصر منفي بوده و هر يك مراتب مختلفي خواهند داشت.

منظور از كرامت ارزشي، كرامتي است كه بالقوه در ضمير انسان وجود دارد. حال خود اوست كه ارزش اين كرامت را به كدام طرف بكشاند يا به فعليت برساند. در واقع شخصيتي كه براي ديگران و در راه تكامل ديگران قدم برداشتن. حركت آگاهانه به سوي ارزش ها و طوري حركت كردن كه كرامت ذاتي را به كرامت ارزشي متصل نمودن. [۷] در سوره‌ اسراء آيه ۱۷ خداوند متعال به ارزش و كرامت انسان اشاره نموده و مي فرمايد: ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم و بر دريا و خشكي سوار كرديم و... .

پس كرامت ارزشي، تنها با سعي و تلاش، همواره با تقوا در جهت كمال، با هدايت و توفيق الهي نصيب انسان مي گردد {{قرآن|وَأَنْ لَيْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَي[۸] و اين كه براي مردم پاداش جز آنچه خود تلاش كرده اند نيست. ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَه[۹] هر نفس در گرو عملي است كه انجام داده استي». دست يابي به كرامت ارزشي در سايه افزايش ظرفيت هيجاني، سعه صدر عمل صالح حاصل مي شود. در واقع دو محور اساسي و اصلي در دست يابي به كرامت ارزشي وجود دارد كه عبارتند از: ۱. عمل صالح ۲. شرح صدر. [۱۰]

بحث ديگر اين است كه شخصيت هر فرد نشانگر ارزش وجودي آن در اجتماع و جامعه است. همانطور كه بيان شد گناه مهمترين عامل تخريب شخصيت فرد است. آدمي به جز آنچه كه زير بناي موقعيت، آبرو و منش ظاهري او را مي سازد، بايد در صدد به دست آوردن عوامل ديگري برآيد كه بنيانگذار ارزش هاي معنوي گردد ترك گناه از بزرگترين اين عوامل است كه سازنده شخصيت حقيقي هر فرد مي باشد. علي(ع) در نهج البلاغه مي فرمايد: «من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته» كسي كه براي خود شخصيت قائل است، شهواتش در پيش او پست و ناچيز خواهد بود. [۱۱] بزرگترين و در همان حال دل فريب ترين الگوي منش الگوي نهاني شخصيت است كه هر كس در وجدان و ذات خود، بدان بايد برسد. و گناه هر چند پنهاني، اين پيكره بلند و دل فريب را از درون مي شكند و گرچه در بيرون، مردم آن را سالم بپندارند. در جاي ديگر حضرت علي(ع) چنين مي فرمايد: «من هانت عليه نفسه فلا تُرْجَ خيرُه» كسي كه شخصيت نزد او خوار و پست باشد، به خير او اميدي نيست. [۱۲]

از طرف ديگر، كساني براي خود ارزشي قائل نيستند و كرامت خود را ارج نمي نهند افرادي هنجار شكن اند و در نتيجه به هيچ چيز از اصول اخلاقي و عرفي پايبند نيستند. در واقع يك سري رفتارهايي را در جامعه انجام مي دهند كه به شخصيت و كرامت نفس انساني لطمه وارد مي شود. و مشخص است كه در چنين رفتاري جامعه افراد با شخصيت را از دست مي دهد و زمينه هاي نابودي و به انزوا كشاندن الگوهاي درست را به همراه دارد و موجب بروز افراد بزهكار عاصي و مجرم مي شود. نتيجه آنچه گفتيم اين است كه: از ديدگاه قرآن، تربيتي سازنده است كه انسان را متوجه ارزش هاي وجودي و كرامت نفس خود كند تا در حفظ عزت نفس خويش بكوشد و انسان مومن، آزاده وارسته از هر قيد و بندي مفيد براي خود و جامعه و در نهايت عزيز در پيشگاه خدا باشد. آري! انسان كه تن به عبوديت و زندگي حضرت حق داده است كرامت و بزرگواري را در خود احساس مي كند و محكوم خواهش هاي نفساني نمي گردد و با معصيت خدا، نفس را به پستي نمي كشاند.


مطالعه بيشتر

۱ـ استاد شهيد مطهري، تعليم و تربيت در اسلام، ناشر انتشارات صدرا، قم، ۱۳۷۸۹ ش، ص۲۰۹، (بحث ارزش كرامت در قرآن و حديث).

۲ـ آيت الله جوادي آملي، مباني اخلاق در قرآن، ناشر انتشارات مركز نشر اسراء، قم، ۱۳۷۷ ش، جلد دوم، ص۱۶۷، (بحث اهميت تهذيب نفس).

۳ـ آيت الله مصباح يزدي، اخلاق در قرآن، تحقيق و نگارش محمد حسين اسكندري، ناشر، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، قم، ۱۳۷۸ ش.

۴ـ رضا فرهاديان، مباني تعليم و تربيت در قرآن و حديث، ناشر، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ۱۳۷۸ ش، ص۲۵۲.

۵ـ نهج البلاغه امام علي(ع) ، ترجمه محمد دشتي، ناشر، انتشارات دفتر نشر مصطفي، قم، ۱۳۷۹ ش.


منابع

  1. حسن بن شعبه حراني، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۳.
  2. قريشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، تهران، انتشارات درالكتب الاسلاميه، ۱۳۷۲، ج۵، ص۲۵۶، ذيل آيه «وهن».
  3. فرهاديان، رضا، مباني تعليم و تربيت در قرآن و احاديث، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه، ۱۳۷۸ش، ص۲۴.
  4. هيئت تحريريه موسسه در راه حق، جزوه اخلاق اسلامي، دوره نهم، ۱۳۷۰ش.
  5. شمس/۱۰ـ۹.
  6. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، ترجمه حميد رضا شفيعي، قم، انتشارات دارالحديث، ج۷، ص۱۴۲.
  7. ر.ک: فرهاديان، رضا، مباني تعليم و تربيت، ص۲۵۲.
  8. نجم/۳۹.
  9. مدثر/۳۸.
  10. فرهاديان، رضا، همان، ص۲۵۲.
  11. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم، دفتر نشر مصطفي، ۱۳۷۹ش، كلمات حكمت، ش۴۴۹، ص۷۳۶.
  12. غررالحكم، ترجمه محمد علي انصاري، قم، طبع موسسه سازمان چاپ و صحافي درالكتب، ص۶۱۱، فصل ۷۸.