مفهوم روایت انا مدینه العلم و علی بابها

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۳ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (تکمیل و بارگزاری)
سؤال

معنا و مفهوم روایت نبوی «انا مدينه العلم و علي بابها» چیست؟ آیا مي توان از اين حديث اين را فهمید که پس از عبور از باب علم ديگر به آن نياز نيست و يا مي توان از در سبقت گرفت و به پيامبر اکرم(ص) نزديک تر از خود حضرت علي(ع) شد؟

در روایتی جریان شرف یابی و علم آموزی امیر مؤمنان از پیامبر اکرم (ص) در اواخر عمر گرامی حضرت نقل شده است که ایشان فرمود برادر و یاور مرا بخوانید، و وقتی ابوبکر و عمر وارد بر ایشان شدند، با روی برگردانی از ایشان دوباره این درخواست را تکرار کردند، وقتی علی وارد شد، حضرت مدتی با ایشان گفتگو کردند و وقتی علی از خدمت رسول اکرم خارج شد، فرمود، پیامبر به من هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد را تعلیم فرمود. بنابر این در این روایت و روایت انا مدینه العلم، منظور از باب علم، تبیین مقام علمی، مرجعیت و قرب معنوی امام علی به پیامبر بوده است. لذا تصور اینکه باب به معنای درب مادی است که از آن می توان عبور کرد، صحیح نیست.

روایت علم امام علی (ع)

علاوه بر روایت «انا مدینه العلم و علی بابها» روایت دیگری نیز نقل شده است که در زیر به آن اشاره می شود: در روزهاي آخر عمر رسول خدا(ص) آن حضرت در حالي که مريضي او شدت يافته بود فرمود: برادر و ياور مرا بخوانيد، عايشه، ابوبکر را خواند وقتي رسول خدا چشم باز نمود و به او نگاه کرد صورت خود را از او برگرداند و او خارج شد، و رسول خدا همان کلام سابق را دوباره تکرار کرد، آن گاه حفصه دستور داد عمر را بخوانند، وقتي حضرت او را ديد از او هم روي گرداند، او نيز بيرون رفت، سپس رسول خدا(ص) باز فرمود: برادر و ياور مرا بخوانيد، ام سلمه گفت: علي(ع) را بخوانيد، وقتي علي(ع) آمد، حضرت به او اشاره کرد که نزديک من بيا، امير مومنان خود را به حضرت نزديک کرد و رسول خدا(ص) مدتي با علي(ع) راز گفت، آن وقت امير مومنان برخاست و در گوشه اي نشست تا رسول خدا(ص) به خواب رفت و علي(ع) از اتاق بيرون شد، مردم گفتند: اي ابوالحسن بگو چه رازي پيامبر با شما در ميان گذاشت؟ حضرت فرمود به من تعليم فرمود هزار باب از علم که از هر بابي هزار باب علم گشوده شد، و وصيت فرمود به من به کارهايي که من انشاء الله آن ها را انجام خواهم داد.[۱]

مرجعیت و مقام علمی علی

مقصود پيامبر اکرم(ص) از باب علم در این روایت، تبيين مقام علمي، مرجعيت ديني و خلافت الهي و قرب معنوي امیر المؤمنین به آن حضرت بوده است، گواه اين سخن حديث ثقلين است، زيرا رسول خاتم(ص) علي را در اين حديث، عدل غير قابل انفکاک از قرآن قرار داده و تمسک و اقتداء به آن دو را ضامن هدايت و نجات امت از گمراهي قرار داده فرمود:«از قرآن و عترت سبقت و پيشي نگيريد و در حق آنان کوتاهي نکنيد که هلاک مي شويد، و به عترت و اهل بيت (من) چيزي آموزش ندهيد، زيرا آن ها از شما داناترند، و آن گاه دست علي را گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اويم، علي مولا و سرپرست او است، خدايا دوست دار کسي را که علي را دوست دارد و دشمن دار کسي را که علي را دشمن مي دارد.[۲]»

رسول اکرم(ص) در اين حديث و حديث «انا مدينه العلم...» و ده ها حديث ديگر، علي(ع) را به عنوان مرجع و ملجاء امت اسلامي در تمام ابعاد و شئون زندگي مادي و معنوي معرفي نموده و اعلام مي دارد که، بهره گيري از علوم قرآن و دانش پيامبر اکرم(ص) و سنت ناب نبوي و نجات از گمراهي، منوط به مراجعه و اطاعت از امير مومنان علي(ع) بوده و در پرتو هدايت و دانش او ميسر است، و تنها او است که در سايه دانش قرآن و پيامبر اکرم(ص) مي تواند کشتي طوفان زده امت را از غرقاب گمراهي به ساحل نجات رهنمون گردد.

در پرتو برخورداري از چنين مقام و دانش بود که مي فرمود:« از من سئوال کنيد قبل از آن که مرا از دست بدهيد، به خدا سوگند از هيچ چيزي تا روز قيامت از من سئوال نمي کنيد مگر اين که از آن شما را آگاه مي کنم، از کتاب خدا از من بپرسيد سوگند به خدا که هيچ آيه اي نيست مگر اين که من مي دانم در شب نازل شده يا در روز، در بيابان نازل شده يا در کوه.[۳]»

منظور از باب

از کیفیت طرح پرسش اين طور استفاده مي شود که باب ، باب مادي تصور شده که عابر بعد از عبور از آن ديگر نيازي به آن ندارد. در حالی که در جریان این روایت مشخص شد که رسول اکرم(ص) با روگرداندن از ابوبکر و عمر، اين مطلب را به آنان تفهيم نمود که هيچ کسي جز علي شايستگي و لياقت باب علم بودن او را ندارد، و هيچ کسي را ياراي آن نباشد که از علي به او نزديک تر شود. بنابر این منظور از تشبیه به «در» بودن امام علی برای شهر علم رسول اکرم(ص)، مرجعیت و علم ایشان است که به جز این راه و پناه به این فرد، کسی نمی تواند به رسول اکرم نزدیک شود و از او استفاده کند.

بنابراين، هم چنان که در هيچ جهت سبقت گرفتن از پيامبر امکان پذير نيست، سبقت از علي نيز امکان ندارد، همان طور که بي نيازي از دانش پيامبر اکرم(ص) عين سفاهت و جهالت و ضلالت است، بي نيازي از دانش علي نيز همين حکم را دارد. بنابر اين سبقت گرفتن از علي(ع) مقدور نبوده و هيچ کس از دانش وي بي نياز نخواهد بود.

گواه روشن اين نياز، سخنان خليفه دوم، عمر است که گفت:« پناه مي برم به خدا از هر مشکلي که براي (حل آن) ابوالحسن علي نباشد.[۴]» و نيز بارها اين جمله را گفت: «اگر علي نبود عمر هلاک مي شد.[۵]» پس چه کسي مي تواند از دانش علي(ع) بي نياز باشد؟

حضرت علي(ع) مي فرمايد: اي مردم سخني را مي گويم که آن را قبل از من کسي نگفته است، و بعد از من هم کسي نخواهد گفت: مگر دروغ گو، من بنده خدا و برادر نبي او هستم.[۶]


منابع

  1. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، منشورات الاعلمي، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.
  2. طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الکبير، بيروت، داراحياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۷.
  3. ابن عساکر، علي بن الحسن، تاريخ مدينه دمشق، بيروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزيع، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۳۵.
  4. زمخشري،جار الله،الفائق في غريب الحديث، بيروت، دارالکتب العلميه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۵.
  5. ايجي، عضدالدين، مواقف، بيروت، دارالجيل، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۲۸.
  6. الکوفي، محمد بن سليمان، مناقب الامام امير المومنين، قم، مجمع احياء الثقافه الاسلاميه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۲۷.