مفهوم روایت انا مدینه العلم و علی بابها

نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۲ توسط Aslanzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

معنا و مفهوم روایت نبوی «انا مدینه العلم و علی بابها» چیست؟ آیا می‌توان از این حدیث چنین برداشت کرد که پس از عبور از باب علم دیگر به آن نیاز نیست یا می‌توان از باب علم پیامبر سبقت گرفت و به پیامبر اکرم(ص) نزدیک تر از خود حضرت علی(ع) شد؟

روایت «أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِيٌ‏ بَابُهَا» گفتاری است از پیامبر اسلام، در مدح امام علی(ع). پيامبر اسلام(ص) با بیان این سخن و تشبیه علم خود به شهر و تشبیه امام علی(ع) به دروازه آن شهر، قصد دارند راه ورود و دستیابی به علم نبوی را به امت خود معرفی کنند؛ يعني راه بهره مند شدن از علم پيامبر اسلام(ص) رجوع به امام علي(ع) است؛ بنابر این مقصود این روایت، تبیین مقام علمی، مرجعیت و قرب معنوی امام علی به پیامبر بوده است؛ لذا تصور اینکه باب به معنای درب مادی است که پس از عبور از آن می توان از‌ آن بی‌نیاز شد، صحیح نیست.

سند روایت

حديث «انا مدينة العلم و علي بابها» هرچند در صحيح بخاري و مسلم نقل نشده است اما در ساير متون حديثي اهل سنت به‌صورت گسترده همراه با سند وجود دارد. در المستدرك نقل‌شده كه: «... عن بن عباس رضي الله عنهما قال قال رسول الله (ص) انا مدينة العلم و علي بابها فمن أراد المدينة فليأت الباب هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه».[۱] پيامبر اسلام فرمود من شهر علمم و علي باب آن است هركه شهر علم را اراده كند بايد به باب آن مراجعه نمايد. سپس حاكم مي‌گويد اين حديث بر شرط بخاري و مسلم صحيح است اما آن دو اين حديث را نقل نكرده‌اند. اين حديث در كتاب‌هاي المعجم الكبير و كنزالعمال و كتاب‌هاي ديگر اهل سنت به گونه‌اي نقل‌شده كه بر صحت آن اذعان شده است.[۲] علماي اهل سنت به علت پذيرش همين حديث در كتاب‌هايشان از امام علي (ع) به عنوان «باب مدينة العلم» نام مي‌برند و اين نام فقط به امام علي (ع) از سوي علماي اهل سنت اختصاص پيداكرده است. مثلاً عيني در شرح صحيح بخاري «باب مدينة العلم» را در كنار ساير فضايل امام علي (ع) قرار داده است.[۳] همچنين آلوسي به‌كرات در تفسير خود از امام علي(ع) به «باب مدينة العلم» نام برده است.[۴] بنابراين حديث «آنا مدينة العلم و علي بابها» حديث صحيح و از سوي بسياري از علماي اهل سنت پذيرفته‌شده است.

مقصود روایت :مرجعیت و مقام علمی امام علی(ع)

مقصود پیامبر اکرم(ص) از باب علم در این روایت، تبیین مقام علمی، مرجعیت دینی و خلافت الهی و قرب معنوی امیر المؤمنین به آن حضرت بوده است، گواه این سخن حدیث ثقلین است، زیرا رسول خاتم(ص) علی را در این حدیث، عدل غیرقابل انفکاک از قرآن قرار داده و تمسک و اقتداء به آن دو را ضامن هدایت و نجات امت از گمراهی قرار داده فرمود: «از قرآن و عترت سبقت و پیشی نگیرید و در حق آنان کوتاهی نکنید که هلاک می‌شوید، و به عترت و اهل بیت (من) چیزی آموزش ندهید، زیرا آن‌ها از شما داناترند، و آن گاه دست علی را گرفت و فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم، علی مولا و سرپرست او است، خدایا دوست دار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن دار کسی را که علی را دشمن می‌دارد.[۵]»


روایتی دیگر در مورد علم امام علی(ع)

علاوه بر روایت «انا مدینه العلم و علی بابها» روایت دیگری نیز در مورد جایگاه علمی و مرجعیت معرفتی امام علی(ع)نقل شده است که به آن اشاره می‌شود: در روزهای آخر عمر رسول خدا(ص)، آن حضرت در حالی که مریضی او شدت یافته بود فرمود: برادر و یاور مرا بخوانید، عایشه، ابوبکر را خواند وقتی رسول خدا چشم باز نمود و به او نگاه کرد صورت خود را از او برگرداند و او خارج شد، و رسول خدا همان کلام سابق را دوباره تکرار کرد، آن گاه حفصه دستور داد عمر را بخوانند، وقتی حضرت او را دید از او هم روی گرداند، او نیز بیرون رفت، سپس رسول خدا(ص) باز فرمود: برادر و یاور مرا بخوانید، ام سلمه گفت: علی(ع) را بخوانید، وقتی علی(ع) آمد، حضرت به او اشاره کرد که نزدیک من بیا، امیر مؤمنان خود را به حضرت نزدیک کرد و رسول خدا(ص) مدتی با علی(ع) راز گفت، آن وقت امیر مؤمنان برخاست و در گوشه‌ای نشست تا رسول خدا(ص) به خواب رفت و علی(ع) از اتاق بیرون شد، مردم گفتند: ای ابوالحسن بگو چه رازی پیامبر با شما در میان گذاشت؟ حضرت فرمود به من تعلیم فرمود هزار باب از علم که از هر بابی هزار باب علم گشوده شد، و وصیت فرمود به من به کارهایی که من انشاء الله آن‌ها را انجام خواهم داد.[۶] رسول اکرم(ص) در این حدیث و حدیث «انا مدینه العلم…» و ده‌ها حدیث دیگر، علی(ع) را به عنوان مرجع و ملجاء امت اسلامی در تمام ابعاد و شئون زندگی مادی و معنوی معرفی نموده و اعلام می‌دارد که، بهره‌گیری از علوم قرآن و دانش پیامبر اکرم(ص) و سنت ناب نبوی و نجات از گمراهی، منوط به مراجعه و اطاعت از امیر مؤمنان علی(ع) بوده و در پرتو هدایت و دانش او میسر است، و تنها او است که در سایه دانش قرآن و پیامبر اکرم(ص) می‌تواند کشتی طوفان زده امت را از غرقاب گمراهی به ساحل نجات رهنمون گردد.

در پرتو برخورداری از چنین مقام و دانش بود که می‌فرمود: «از من سئوال کنید قبل از آن که مرا از دست بدهید، به خدا سوگند از هیچ چیزی تا روز قیامت از من سئوال نمی‌کنید مگر این که از آن شما را آگاه می‌کنم، از کتاب خدا از من بپرسید سوگند به خدا که هیچ آیه‌ای نیست مگر این که من می‌دانم در شب نازل شده یا در روز، در بیابان نازل شده یا در کوه.[۷]»

منظور از باب علم

ممکن است در نگاه اول و تطبیق تمام ویژگی های مادی(باب) که به معنی در یا دروازه است، چنین برداشت شود که می‌توان از در علم پیامبر یعنی امام علی(ع) عبور کرد و به داخل راه یافت و از در بی‌نیاز شد یا اینکه از در ورودی سبقت گرفت و جایگاهی نزدیک تر و بالاتر نسبت به این در ورودی پیدا کرد؛ اما روشن است که این برداشت حاصل عدم توجه به وجه تشبیه و نیز تطبیق تمام خصوصیات «در» مادی بر وجود امام علی(ع) است؛در صورتی که منظور از «در» بودن امام علی برای شهر علم رسول اکرم(ص)، مرجعیت و علم ایشان است که به جز این راه و پناه به این فرد، کسی نمی‌تواند به رسول اکرم نزدیک شود و از او استفاده کند.

بنابراین، هم چنان‌که در هیچ جهت سبقت گرفتن از پیامبر امکان‌پذیر نیست، سبقت از علی نیز امکان ندارد؛ همان‌طور که بی‌نیازی از دانش پیامبر اکرم(ص) عین گمراهی است، بی‌نیازی از دانش علی نیز همین حکم را دارد.

گواه روشن این نیاز، سخنان خلیفه دوم، عمر است که گفت: «پناه می‌برم به خدا از هر مشکلی که برای (حل آن) ابوالحسن علی نباشد.[۸]» و نیز بارها این جمله را گفت: «اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.[۹]» پس چه کسی می‌تواند از دانش علی(ع) بی‌نیاز باشد؟

حضرت علی(ع) می‌فرماید: ای مردم سخنی را می‌گویم که آن را قبل از من کسی نگفته است، و بعد از من هم کسی نخواهد گفت: مگر دروغ گو، من بنده خدا و برادر نبی او هستم.[۱۰]

منابع

  1. حاكم نيشابوري، محمد بن عبدالله، المستدرك على الصحيحين،ج3، ص137، بيروت، دار الكتب العلمية ، چاپ اول،
  2. طبراني، سليمان بن احمد، المعجم الكبير، ج11، ص65، موصل، مكتبة الزهراء ، چ2، 1404ق/ 1983م. تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي؛ و متقي هندي، علاء الدين علي ابن حسام الدين ،كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، ج13، ص84، بيروت، دار الكتب العلمية ، چ1، 1419ق/1998م، تحقيق: محمود عمر الدمياطي.
  3. عيني، محمد بن احمد، عمدة القاري شرح صحيح البخاري، ج16، ص215، بيروت، دار إحياء التراث العربي
  4. روح المعاني، ج1، ص79، آلوسي، شهاب الدين سيد محمود بغدادي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج1، ص79، بيروت، دار إحياء التراث العربي ،
  5. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص۱۶۷.
  6. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، تهران، منشورات الاعلمی، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۵.
  7. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، ۱۴۱۷ق، ج۱۷، ص۳۳۵.
  8. زمخشری، جار الله، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۷۵.
  9. ایجی، عضدالدین، مواقف، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۶۲۸.
  10. الکوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیر المومنین، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۲۷.