وحی به حضرت فاطمه
این متن یک پیشنویس است که در وضعیت ویرایش قرار دارد |
مگر نه اینکه نزول وحی پس از وفات پیامبر(ص) پایان یافت؟ آیا مصحف فاطمه و نزول جبرئیل بر او خلاف قرآن نیست؟
مقدمه
مگر نه اینکه نزول وحی پس از وفات پیامبر پایان یافت آیا مصحف فاطمه ونزول جبرئیل بر او خلاف قرآن نیست؟ انکار گفتگوی حضرت زهرا با جبرئیل، انکار یکی از اوصاف آن حضرت یعنی «محدّثه» بودن ایشان است. انکار محدث بودن حضرت زهرا ممکن است به یکی از این سه جهت باشد؛ اول آنکه اساساً دریافت وحی بهواسطة ملک جز برای انبیای الهی امکان ندارد، دوم آنکه نزول جبرئیل پس از رحلت حضرت رسولخدا| تحقق نیافته است و سوم آنکه وقوع این امر را در مورد حضرت صدیقةکبری منکر شوند. بررسی جهت اول در آیات قرآن محدّث بودن به برخی از افراد غیر از انبیای الهی نیز نسبت داده شده است، مثلاً خداوند دربارة حضرت مریم میفرماید: «فَأَرْسَلْنا إِلَیها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیا» و نیز میفرماید: «إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَة» و همچنین «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاک». در منابع روایی شیعه روایاتی آمده است که بر اساس آن «محدّث» بودن تنها اختصاص به حضرت زهرا ندارد؛ بلکه تمامی ائمه^ محدّث بودهاند؛ مرحوم کلینی در کتاب کافی بابی را به عنوان «ان الائمه^ محدثون فهمون» گشوده و به بیان روایاتی در این زمینه پرداخته است. روایات اهلتسنن نیز محدّث بودن افرادی غیر از انبیای الهی را انکار نمیکند به عنوان مثال در کتاب صحیحبخاری و صحیحمسلم از رسولخدا| نقل شده است: «مردانی در امت بنیاسرائیل بودند که خداوند یا ملائکه با آنان گفتگو میکردند که انبیاء نبودند و اگر چنین فردی در امت من وجود داشت، او عمربنخطاب بود.»؛ ابنحجر میگوید: این سخن بیانگر تأکید است، نه تردید در محدّث بودن عمر! همچنین ابنابیداود سجستانی در کتاب «المصاحف» نقل کرده است: ابوبکر مناجات جبرئیل با پیامبر| را میشنید. در مسند احمدبنحنبل آمده است: «روزی حذیفه نزد پیامبر| رفت و گفت: من در حال نماز شنیدم که کسی میگفت: اللهم لک الحمد کله و... پیامبر| فرمودند: آن فرد ملک بود که میخواست به شما بیاموزد که چگونه خدا را حمد گویید». در کتابهای روایی اهلتسنن محدّث بودن به افراد دیگری نیز نسبت داده شده است؛ بنابراین اصل وجود افرادی که نبی و رسولخدا نبوده اما با ملائکه گفتگو نمودهاند، هم نزد شیعیان و هم نزد اهلتسنن اثبات شده است. بررسی جهت دوم برخی منابع چنین نقل کردهاند که جبرئیل هنگام وفات حضرت رسول| خطاب به ایشان گفت: «این آخرین فرود آمدن من به زمین است.» بر اساس این روایت برخی معتقدند که جبرئیل پس از رحلت حضرت محمد| هرگز به زمین نازل نشد. سیوطی از علمای اهلسنت در مورد صحت این روایت میگوید: این روایت واقعاً ضعیف است؛ چراکه معلوم نیست که نزول جبرئیل در هنگام وفات پیامبر| آخرین نزول او به زمین باشد، زیرا در روایتی از رسولخدا| رسیده است که در هر شب قدر جبرئیل با ملائکه فرود میآیند و بر هر قائم و قاعدی که به یاد خداست، سلام میکنند. حتی برخی روایات به نزول جبرئیل پس از رحلت پیامبر| تصریح دارند. بنابراین باید گفت مراد از انقطاع وحی پس از رسولخدا، انقطاع وحی قرآنی و وحیای است که با آن کتاب آسمانی نازل میشود یا مراد جبرئیل، آن است که این آخرین نزول من به زمین بر توست؛ به عبارت دیگر این سخن جبرئیل بهمنظور خبر دادن از فوت قریبالوقوع پیامبر بوده است. بررسی جهت سوم حضرت صادق× فرمودند: «فاطمه دختر رسولخدا| «محدّثه» بود، نه پیامبر. فاطمه را از این رو «محدثه» نامیدهاند که فرشتگان از آسمان بر او نازل میشدند و با او سخن میگفتند، همانگونه که با مریم بنتعمران گفتگو داشتند.» در کتابهای روایی اهلتسنن نیز فاطمه اطهر دارای فضائل متعددی است؛ ازاینروی نزول وحی بر ایشان هرگز بعید و دور از ذهن نیست؛ در صحیحبخاری آمده است که رسولخدا| در آخرین سخنانشان با حضرت فاطمه فرمودند: «آیا راضی میشوی که سیدة نساء أهل الجنة یا نساء المؤمنین باشی.» در صحیحمسلم نیز روایتی مشابه آن آمده است. مطمئناً گفتگو با جبرئیل بر چنین شخصیتی غریبتر از گفتگو جبرئیل با سایر افرادی که در کتب اهلتسنن جزء محدّثان بهشمار رفتهاند، نیست؛ بنابراین وجهی برای انکار نزول ملک یا جبرئیل بر فاطمه زهرا باقی نمیماند.
منابع