ویژگیهای اخلاقی پیامبر(ص)
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
پیامبر(ص) دارای چه ویژگیهایی بود؟
...
خوشخویی
«و راستى كه تو را خويى والاست!».
امام صادق عليه السلام: اخلاق پيامبر خدا، [تجسّمِ] اين سخن خداوند عز و جل بود: «عفو را پيشه كن و به نيكى، فرمان بده و از جاهلان، روى گردان». پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: شبيهترينِ شما به من، خوشخوترينِ شماست. صحيح البخارى به نقل از انَس: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، نيكخوترينِ مردمان بود.[۱] مسند ابن حنبل به نقل از عايشه، در پاسخ به اين سؤال كه اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله در محيط خانه چگونه بود؟: خوشخوترينِ مردمان بود. نه دشنام مىداد و نه بد زبانى مىكرد و نه در كوچه و بازار، هياهو به راه مىانداخت و نه بدى را با بدى جبران مىكرد؛ بلكه مىبخشيد و گذشت مىكرد.[۲]
امانتداری
السيرة النبويّة، ابن هشام: پيش از آن كه به پيامبر خدا وحى نازل شود، قريش به ايشان «امين» مىگفتند.[۳] در اوصاف پيامبر صلى الله عليه و آله: او مردى بود كه از همه قوم خود جوانمردتر، نيكخوتر، خوش برخوردتر، همسايهدارتر، بردبارتر، امانتدارتر، راستگوتر، و از
بد زبانى و آزارْ رسانى، به دورتر بود. هرگز ديده نشد كه با كسى كشمكش و مجادله كند. خداوند، اخلاق و خصال پسنديده را در وجود ايشان جمع كرده بود تا جايى كه قومش او را «امين» ناميدند و در مكّه، غالبا با لقب امين از ايشان ياد مىشد.[۴]
راستگویی
الطبقات الكبرى به نقل از عايشه: نزد پيامبر خدا، هيچ خصلتى منفورتر از دروغ نبود و هرگاه مطّلع مىشد كه يكى از اصحابش دروغى گفته است، به او بىاعتنايى مىكرد، تا آن كه مىفهميد توبه كرده است.[۵]
دادگری
...
شجاعت
امام على عليه السلام: در جنگ بدر، ما به پيامبر صلى الله عليه و آله پناه مىبرديم و او از همه ما به دشمن نزديكتر بود و در آن روز، از همه ما شجاعت بيشترى نشان داد. صحيح مسلم به نقل از انَس: پيامبر خدا، زيباترين و بخشندهترين و شجاعترينِ مردم بود. شبى، مردم مدينه صدايى شنيدند و دچار وحشت شدند. عدّهاى از مردم، به طرف صدا حركت كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله كه پيشتر از آنها به طرف صدا رفته بود، وقتى سوار بر اسب برهنه ابو طلحه و شمشير به دوش بر مىگشت، آن عدّه را ديد و فرمود: «نترسيد، نترسيد».[۶]
مهربانی
قرآن
«قطعاً، براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايتِ] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز و مهربان است». «پس به [بركتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى، قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار [ها] با آنان مشورت كن، و هرگاه تصميم گرفتى، بر خدا توكّل كن؛ زيرا خداوند، توكّلكنندگان را دوست مىدارد».
مكارم الأخلاق بهنقل از انَس: اخلاق پيامبر خدا چنينبود كه هرگاه يكىاز اصحابِ خود را سه روز نمىديد، جوياى حالش مىشد. اگر به مسافرت رفته بود، برايش دعا مىكرد و اگر در شهر بود، به ديدنش مىرفت و اگر بيمار بود، از او عيادت مىكرد.[۷]
بردبارى
صحيح البخارى به نقل از انَس: من با پيامبر خدا راه مىرفتم و ايشان بُردى نجرانى، با حاشيهاى زبر و درشت، بر تن داشت. باديهنشينى از راه رسيد و رداى ايشان را محكم كشيد. من به گردن پيامبر صلى الله عليه و آله نگاه كردم و ديدم كه حاشيه ردا، از شدّت كشيدن، روى گردن ايشان رد انداخته است. آن باديهنشين، سپس گفت: اى محمّد! دستور بده از مال خدا كه نزد توست، به من بدهند. پيامبر صلى الله عليه و آله به طرف او برگشت و خندهاى كرد و سپس دستور داد به او چيزى عطا كنند.[۸]
حیا
پيامبر خدا، با حياتر از دخترانِ پردهنشين بود.[۹] پيامبر صلى الله عليه و آله چندان باشرم و حيا بود كه هيچ چيز از او خواسته نمىشد، مگر اين كه آن را عطا مىكرد.[۱۰]
فروتنی
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: خداوند متعال، به من وحى فرمود كه: «فروتن باشيد، تا هيچ كس به ديگرى فخر نفروشد و كسى به كسى تعدّى نكند».الطبقات الكبرى به نقل از يحيى بن ابى كثير: پيامبر خدا فرمود: «من همان گونه غذا مىخورم كه بندگان مىخورند، و همان طور مىنشينم كه بندگان مىنشينند؛ زيرا من، بندهاى بيش نيستم».[۱۱] پيامبر صلى الله عليه و آله از زمانى كه خداوند عز و جل او را بر انگيخت، در حال تكيه دادن غذا نخورد، و خوش نداشت كه مانند پادشاهان باشد؛ امّا ما نمىتوانيم اين كار را بكنيم.[۱۲]
منابع
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، قم، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۳.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۵.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۵.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۵۷.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۱.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۵.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۷.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۹.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۶۹.
- ↑ محمدی ریشهری، پيامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بيت، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۱.