اعتبار کتاب طب الرضا(ع)
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
آیا به دستورات کتاب طب الرضا(ع) میتوان اعتماد کرد؟
اعتبار کتاب طب الرضا(ع) از نظر انتساب آن به امام رضا(ع) مورد تردید قرار گرفته است. بهگفته محققان، احتمال صدور رسالهای درباره طب از امام رضا(ع) بعید نیست، ولی انتساب رساله طب الرضا(ع) موجود، به او قابل اثبات نیست و نمیتوان با آن بهعنوان سنت معصوم روبهرو شد و بدان عمل کرد.
طب الرضاء(ع)، یا رسالهٔ ذَهَبیّه یا مُذَهّبه، نوشتهای در دانش پزشکی و منسوب به امام رضا(ع) است. گفته شده که این رساله به درخواست مأمون عباسی توسط امام رضا(ع) بهنگارش درآمده است. درباره صحت انتساب این رساله به امام رضا(ع) نظرات متفاوتی ابراز شده است: برخی آن را منسوب به امام رضا(ع) دانستهاند و آن را ارزشمند و گرانبها برشمردهاند و برخی دیگر آن را از اساس دروغ دانستهاند. طب الرضا رساله مختصری است که علامه مجلسی، این آن را در بحار الأنوار بهصورت کامل آورده است.
محققان، شواهد تاریخی چون اشاره برخی از رجالیان و کتابشناسان شیعه، در فهرستهای خود به این رساله را قرینهای برای صحت انتساب آن به امام رضا(ع) دانستهاند. همچنین، شهرت این رساله و وجود نسخههای متعدد خطی از آن قرائن دیگری برای صحت این انتساب برشمرده شده است. اما، از نظر سندی، برخی پس از بررسی سند رساله طب الرضا(ع)، به این نتیجه رسیدهاند که این رساله از نظر سندی معتبر نیست؛ زیرا راوی اوّل و مشترک در اسناد این رساله (محمّد بن جمهور)، تضعیف شده است. از نظر محتوایی هم قراین درونمتنی و برونمتنی نیز اعتماد بر این رساله را کاهش میدهد؛ از جمله این قرائن به ناآشنایی فقهای پیشین و حتی اطبای شیعه با این کتاب اشاره شده است.
جایگاه و موضوع
طب الرضاء(ع)، یا رسالهٔ ذَهَبیّه یا مُذَهّبه، نوشتهای در دانش پزشکی و منسوب به امام رضا(ع) است. گفته شده که این رساله به درخواست مأمون عباسی در نیشابور توسط امام رضا(ع) به نگارش درآمده است.[۱] به گفته محققان، این رساله، مورد توجه عالمان شیعی و اهلسنت قرار داشته و شرحهایی بر آن نوشته شده و بارها ترجمه گردیده است.[۲]
درباره صحت انتساب این رساله به امام رضا(ع) نظرات متفاوتی ابراز شده است؛ برخی آن را منسوب به امام رضا دانستهاند و آن را ارزشمند و گرانبها برشمردهاند[۳] و برخی دیگر آن را از اساس دروغ دانستهاند.[۴] بهگفته محققان، احتمال صدور رسالهای در این باره از امام رضا(ع) منتفی نیست؛ ولی انتساب رساله طب الرضا(ع) موجود، به او ثابت نیست و نمیتوان با آن بهعنوان سنّت روبهرو شد و بدان عمل کرد.[۵]
گفته شده که عالمان طریقه ذهبیه، از فرق صوفیه، این رساله را نخستین رساله جامعی دانستهاند که بعد از اسلام درباره طب و بهداشت نوشته شده است.[۶] علامه مجلسی، این رساله را در بحار الأنوار بهصورت کامل آورده است.[۷] این رساله، از حجمی اندک برخوردار است.[۸]
ارزیابی انتساب به امام رضا(ع)
محققان، شواهد تاریخی چون اشاره شیخ طوسی و شیخ منتجبالدین رازی، از رجالیان و کتابشناسان شیعه، در فهرستهای خود به این رساله را قرائنی برای صحت انتساب آن به امام رضا(ع) دانستهاند. همچنین، شهرت این رساله و وجود نسخههای متعدد خطی از آن قرائن دیگری برای صحت این انتساب برشمرده شده است.[۹]
از نظر سندی، برخی محققان پس از بررسی سند رساله طب الرضا(ع)، به این نتیجه رسیدهاند که این رساله از نظر سندی معتبر نیست؛ زیرا راوی اوّل و مشترک در اسناد این رساله (محمّد بن جمهور)، تضعیف شده است. افزون بر این، بقیهٔ اجزای سند نیز دارای اشکال هستند.[۱۰] به نظر محققان، از نظر محتوایی هم قراین درونمتنی و برونمتنی نیز اعتماد بر این رساله را کاهش میدهد: ناآشنایی فقهای پیشین و حتی اطبای شیعه با این کتاب، همسانبودن آن با دیگر آثار پزشکی نگاشته شده در آن دوره، تنافی برخی از مطالب آن با یافتههای روایی و پزشکی، از جمله قراینی برشمرده شده که اعتماد بر این متن را کاهش میدهد.[۱۱]
چگونگی نگارش
گفته شده که در نیشابور، در نشستی علمی در حضور مأمون و با شرکت پزشکان و فیلسوفان برجسته و نامور آن روزگار، نظیر یوحنّا بن ماسویه، جبرئیل بن بختیشوع، صالح بن بهلة هندی و تنی چند از دانشمندان و اهل نظر، سخن از طب و تندرستی و تدبیر خوردنیها و آشامیدنیها به میان آمد. پزشکان حاضر درباره این موضوعات به بحث پرداختند و از چگونگی تکوین و ساختار بدن انسان و طبایع چهارگانهٔ متضاد در آن و سود و زیان غذاها سخن راندند.[۱۲]
در این میان، امام رضا(ع) ساکت نشسته بود. مأمون از او خواست که با پزشکان حاضر در مجلس وارد گفتوگو شود و در بارهٔ موضوع بحث سخن بگوید. امام رضا(ع) گفت که من در این باره تجربیاتی دارم که درستی آن را با آزمایش، گذشت زمان و بهرهمندی از دانش گذشتگان دریافتهام که عذری برای ندانستن و وانهادن این تجربیات وجود ندارد. امام(ع) به مأمون قول مکتوب کردن این مطالب را داد. گفته شده که مأمون در آن روز به بلخ رفت و امام(ع) در نیشابور ماند. مأمون از بلخ نامهای به امام(ع) نوشت و از او خواست که به وعدهاش عمل کند. امام رضا(ع) پس از دریافت نامه، رسالهای در اینباره نگاشت.[۱۳]
محتوا
در این رساله درباره خوراکیها، نوشیدنیها، داروها، فَصْد و حجامت و مسواکزدن و فواید آن و اموری از این قبیل مطالبی آمده است. رساله با این مطلب آغاز میشود که برای هر دردی که در بدن پدید میآید، خداوند داروی آن را قرار داده است. تشبیه بدن به کشوری که قلب فرمانده آن است و زمینی حاصلخیز که باید برای باروری از آن مواظبت کرد از جمله مضامین اصلی این رساله است. همچنین، توصیه به اینکه با توجه به طبایع چهارگانه، آدمی باید غذاهایی بخورد که با معده او سازگار باشد، از توصیههای بهداشتی این رساله است.[۱۴]
منابع
- ↑ طباطبایی، سید محمدکاظم و هادی نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، علوم حدیث، شماره ۶۳، خرداد ۱۳۹۱ش، ص۳.
- ↑ مهریزی، مهدی، حدیثپژوهی، قم، انتشارات مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۳۰.
- ↑ درخشان، مهدی، «رساله ذهبیه در طب منسوب به حضرت رضا(ع)»، در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال بیستوپنجم، شماره ۱، پاییز ۱۳۶۲ش، ص۸۷.
- ↑ فاطمینیا، سید عبدالله، «آیتالله فاطمینیا: رساله ذهبیه از اساس دروغ است/ دلایل عدماعتبار کتاب طب الرضا»، در تارنمای خبرگزاری تسنیم، درج: ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، بازدید: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳.
- ↑ طباطبایی و نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، ص۱۶.
- ↑ درخشان، «رساله ذهبیه در طب منسوب به حضرت رضا(ع)»، ص۸۷.
- ↑ (ج 59، ص 290- 301)
- ↑ مهریزی، حدیثپژوهی، ج۳، ص۳۱.
- ↑ طباطبایی و نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، ص۵–۶.
- ↑ طباطبایی و نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، ص۱۱.
- ↑ طباطبایی و نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، ص۱۶.
- ↑ طباطبایی و نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، ص۳–۴.
- ↑ طباطبایی و نصیری، «پژوهشی در اعتبار رسالهٔ ذهبیّه»، ص۴–۵.
- ↑ قاسمپور، محسن، «رساله ذهبیه»، دانشنامه جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱۹، ذیل واژه.