بدعت

سؤال

بدعت چیست؟

بدعت، آن چیزی که در دین نیامده و جزو دین دانستن یا به آن اضافه کردن، عملی حرام است. لفظ «بدعت» در قرآن یک بار و مشتقات آن چهار بار آمده است. اما محتوای آیات زیادی بدعت را حرام می داند.

روایات زیادی در نکوهش بدعت و بدعت‌گذار آمده است تا جایی که پیامبر(ص) می‌فرماید بدعت‌گذاران بدترین افراد امت من هستند.



مفهوم‌شناسی

«بدعت» در لغت چیز نو و جدید را گویند، و هر گاه به خداوند نسبت داده شود «بدیع السموات، ایجادکننده آسمان‌ها» به معنای ایجاد و خلقت چیزی بدون وسیله و ماده و بدون زمان و مکان است.

و در اصطلاح شرعی عبارت است از آنچه در دین به صورت جدید به وجود آمده، در حالی که نه در قرآن ریشه دارد و نه در سنت اساس؛ و به این جهت آن را «بدعت» گویند که بدعت‌گذار از ناحیه خود آن چیزی را در دین ایجاد و افزوده است.[۱]

در تعبیرات شرعی، «بدعت» در مقابل «سنّت» آمده و بنا به روایتی، سنّت اموری است که پیامبر (ص) پایه گذاری کرد و بدعت به اموری گفته می شود که بعد از او پدید آمد. علامه مجلسی در تعریف بدعت می گوید: آنچه بعد از پیامبر (ص) به عنوان عقیده یا عمل دینی ارایه گردد، در حالی که در مورد آن بیان خاصّی نرسیده باشد و مصداقی از یک حکم کلّی نیز به شمار نرود و یا آنکه آن عمل صریحاً نهی شده باشد بدعت است. از این جهت هرگونه اقدام تشریعی در حوزه دین، بدون استناد به منابع پذیرفته شده استنباط ، مشمول حکم بدعت می‌شود[۲]

بدعت حُکمی است که به دین افزوده و یا از آن کاسته شود، بدون اینکه مستندی از کتاب یا سنّت داشته باشد. بنابراین، هرگاه قول یا فعلی که سابقه نداشته است، با استناد به دلیلی از کتاب یا سنّت اظهار گردد، بدعت نخواهد بود. حقیقت بدعت را سه مطلب تشکیل می‌دهد: یک: دستکاری در امور دینی، اعمّ از اصول و فروع با افزودن و کاستن. دو: گستردن آن در میان مردم. سه: نبود دلیل خاص یا عام بر کاری که به دین نسبت داده شده است.[۳]

بدعت در قرآن

در قرآن، واژه «بدعت» به همین صورت نیامده است، بلکه مشتقات آن (که در قرآن چهار نوبت آمده) گاهی به صورت «بدیع»[۴] یا «بدْعاً»[۵] آمده که معنای لغوی دارد، یعنی چیز تازه، و به معنای اصطلاحی یک بار به صورت «اِبْتَدعَ» آمده است، ولی معنای بدعت با الفاظ دیگر که همان معنی را می‌رساند، در قرآن آمده است.

آیات زیادی در قرآن وجود دارد که بدعت را سخت نکوهش می کند[۶]:﴿یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، آنچه بر شما حلال شده بر خویش حرام نکنید.(مائده:۸۷) مفسران ذیل این آیه گفته اند هر نوع حلالی را حرام کردن و هر حرامی را حلال کردن مصداق این آیه است. و نیز اینکه رهبانیت و زندگی مرتاض‌گونه و تنگی معیشت و درویشی طبق این آیه صحیح نیست.[۷] خداوند هرگونه تجاوز به حدود الهی را ممنوع کرده و آن را دخالت در تشریع می‌داند.[۸]

در قرآن آمده است که خداوند سخت مورد عتاب قرار می دهد کسانی را که چیزی می نویسند و آن را به خدا نسبت می دهند.[۹]

خداوند در قرآن دستور داده است هرگاه در امری اختلاف کرده اید به کتاب و پیامبر رجوع کنید.[۱۰] و مشرکان را نکوهش می کند که چرا از نزد خود به تعیین حلال و حرام می پردازند.[۱۱] مطابق صراحت قرآن[۱۲] حتی پیامبر هم اجازه ندارد از نزد خود چیزی به دین اضافه یا کم کند.[۱۳]


با توجه به آیه ۲۷ سوره حدید خداوند آيينى‌ به‌ نام‌ رهبانيت‌ را به‌ عنوان‌ يك‌ رسم‌ دينى‌ براي‌ مسيحيان‌ مقرر نكرد و خود راهبان‌ اين‌ رسم‌ را باب‌ كردند و بدعت‌ گذاشتند.[۱۴] مضامین زیادی در آیات قرآن وجود دارد که یهودی‌ها سخن خداوند را تحریف می‌کردند که نوعی بدعت تلقی می‌شود.[۱۵]

افترا به خداوند

مهمترین مصداق بدعت که در قرآن بدان تصریح شده، افترا و دروغ به خداوند است. قرآن در آیات زیادی ظالم ترین فرد را کسی می‌داند که به خداوند نسبت دروغ می‌دهد و چیزی به دین اضافه یا کم می‌کند.

آیه ۱۱۶ نحل. آیه ۱۰۳ مائده.

﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ كَذِبا؛ ستمكارتر از آن كس كيست كه بر خدا نسبت دروغ بدهد؟(انعام:۲۱)

بدعت در روایات

در روایات فراوانی، بدعت‌گذاران به عنوان بدترین و منفورترین چهره معرفی شده‌اند: پیامبر(ص) فرمود: «اُولئِكَ شِرارُ اُمَّتي؛ بدعت‌گذاران بدترین افراد امت من می‌باشند.» و نیز گفته است: «اهل بدعت کسانی هستند که با فرمان الهی و کتاب آسمانی قرآن؛ و (سخنان) پیامبر مخالفت می‌ورزند و طبق خواسته‌ها و هواهای نفسانی خویش رفتار می‌کنند (آنها اهل بدعتند) هر چند جمع زیادی باشند.»[۱۶] و آن حضرت فرمود: «زمانی فرا می‌رسد که عده‌ای از دانایان امت من مسائلی را بهم مخلوط نموده و اشتباه (و بدعت ایجاد) می‌کنند، آنان بدترین افراد امت من می‌باشند»[۱۷]

پیامبر اکرم(ص) فرمود:[۱۸] هرگاه بدعت‌ها ظاهر شد باید آگاهان جامعه (برای مقابله با آن‌ها) علم خود را نشر دهد، (و جواب بدعت‌گذاران را بدهد) و اگر کسی علم خود را کتمان و پنهان کند، مثل این است که تمامی آنچه را که بر محمد(ص) نازل گشته (یعنی قرآن را) کتمان و انکار نموده است.»[۱۹]

امام علی(ع) فرموده است: «بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است که سنّت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند».[۲۰]

بدعت‌گذاران

بدعتگذاران کسانی هستند که فرمان خدا و پیامبر و احکام قرآن را فرو گذاشته، بر آرا و دلخواه خویش (اَهواء) تکیه کرده اند. در روایات، برخی از نمونه‌های اهل بدعت ذکر شده است از جمله قدریّه؛ تارکان دنیا که آنچه را خدا حلال کرده حرام دانسته‌اند؛ غُلات، و کسی که مردم را به سوی خود فراخواند در حالیکه در میان آنها فردی دانشمندتر از او وجود دارد.[۲۱]

مفسران گفته اند سرچشمه بدعتها تفسير به رأى و قرائت جديد است. بدعت‌گذار آيه‌اى از آيات قرآن را مطابق ميلش تفسير مى‌كند و به دنبال آن بدعتى مى‌گذارد.[۲۲]

انحراف دین

بنا بر احادیث، هیچ چیز مثل بدعت، دین را نابود نمی‌کند و بدعتگذاری در دین نوعی شرک و کفر است و بدعتگذاران از بدترین و زیانکارترین آفریدگان و مغضوبترین آنها در پیشگاه خدای‌اند که شیطان بر آنها چیره شده و در نتیجه به مخالفت با خدا و پیامبر و قرآن برخاسته‌اند.[۲۳]

پیامبر اکرم(ص) فرمود: امت من به هفتاد و سه گروه تقسیم می‌گردند، که فتنه‌انگیزترین آنان در میان امت اسلام (بدعت گذاران است یعنی) آن فرقه‌ای است که براساس قیاس عمل نموده و حرام را حلال، و حلال را حرام می‌کنند[۲۴]» و علی(ع) می‌فرماید: «ریشه فسادها و فتنه‌ها در میان مردم، تبعیت از خواسته‌های نفس و بدعت‌هایی است که بر خلاف قرآن و احکام الهی صادر می‌گردد»[۲۵] در این دو روایت آثار بدعت را فتنه‌ها و فساد دانسته است؛ و فتنه هم از دیدگاه قرآن از قتل و کشتار هم خطرناکتر است[۲۶] و تمام مسائل را زیر و رو می‌کند، و جامعه را از هم می‌پاشد.[۲۷]

علی(ع) می‌فرماید: «هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی‌شود مگر آن که سنتی (نیکو) ترک گردد، پس از بدعت‌ها بپرهیزید و با راه راست حق باشید؛ نیکوترین کارها سنتی است که سالیان بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد و بدترین کارها (بدعت و) آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست».[۲۸]

رسول اکرم فرمود: «ايّاكُمْ و ابتدع فانّ كُلَّ بدْعَةٍ ضلالَةٌ؛ از بدعت‌گذاری دوری کنید که باعث گمراهی و ضلالت می‌شود.»[۲۹] و علی(ع) در این زمینه می‌فرماید: «همانا خداوند پیامبری راهنما را با کتابی گویا، و دستوری استوار برانگیخت؛ هلاک نشود جز کسی که تبهکار است و بدانید که بدعت‌ها به رنگ حق درآمده و هلاک کننده‌اند، مگر خداوند ما را از آن‌ها حفظ فرماید»[۳۰] و در جای دیگر فرمود: «بدترین مردم نزد خدا رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است، که سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترک شده را زنده گرداند[۳۱]» در روایات فوق به روشنی به آثار خطرناک بدعت که گمراهی و هلاکت باشد، اشاره شده است.

مطالعه بیشتر

  • بدعت در نگاه قرآن، علی محمد یزدی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
  • الاعتصام‌، شاطبی، ابراهیم بن موسی، دار المعرفة، بیروت، ۱۴۲۰ قمری.

منابع

  1. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیجا، دفتر نشر الکتاب، ۱۴۰۴ ق، ص۳۸–۳۹؛ ر.ک. الطریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۴.
  2. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸
  3. بدعت‌های دینی از نگاه قرآن، عبّاس اشرفی، نرجس جمال امیدی، پژوهشنامه معارف قرآنی، دوره پنجم، شماره ۱۸.
  4. بقره/۱۱۷، انعام/۱۰۱.
  5. احقاف/۹.
  6. سوره شوری آیه ۲۱.
  7. منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ملافتح الله کاشانی، ج۳، ص: ۳۰۸. تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج۵، ص: ۶۲ كشف الاسرار و عدة الابرار، میبدی، ج۳، ص: ۲۰۹
  8. ترجمه تفسير الميزان، ج۶، ص: ۱۵۹ سوره بقره آیه ۲۲۹.
  9. سوره بقره آیه ۷۹
  10. سوره نساء آیه ۵۹،
  11. سوره یونس آیه ۵۹،
  12. سوره یونس آیه ۱۵
  13. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹
  14. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۶۳۹
  15. نسا/۴۶؛ مائده/ ۴۱ ۱۳؛ بقره/۷۵. سوره بقره آیه ۷۹
  16. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسهالرساله، ج۱۶، ص۱۸۴، شماره ۴۴۲۱۶.
  17. متقی هندی، کنز العمال، بیروت، موسسه الرساله، ج۱۰، ص۲۱۱، شماره ۲۹۱۱۵.
  18. کنز العمال، همان، ج۱۰، ص۲۱۶، شماره ۲۹۱۴۰.
  19. فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء، مؤسسه الاعلمی، ج۱، ص۱۲۵.
  20. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۴.
  21. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸
  22. سوگندهاى پر بار قرآن، مكارم شيرازى، ناصر، ج۱، ص۴۴۲
  23. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۷۶۸
  24. کنز العمال، همان، ج۱، ص۲۱، شماره ۱۰۵۸.
  25. نهج البلاغه، خطبه ۵۰.
  26. بقره/۱۹۱ و ۲۱۷.
  27. توبه/۴۸.
  28. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۵.
  29. کنز العمال، همان، ج۱، ص۲۲۱، حدیث ۱۱۱۳.
  30. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۹.
  31. نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶۴.