دلیل مجتهد بودن اعضای مجلس خبرگان: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی، ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
چرا باید اعضای مجلس خبرگان حتما مجتهد باشند؟ | |||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}محققان گفتهاند دلیل مجتهد بودن اعضای خبرگان را باید در ماهیت [[نظام جمهوری اسلامی]]، [[مجلس خبرگان]] و شرایط و ویژگیهای مقام رهبری در نظام اسلامی پیجویی نمود. جمهوری اسلامی بر اساس ارزشهای اسلامی شکل گرفته و محتوای آن باید اسلامی باشد. برای رسیدن به این هدف در رأس این نظام باید کسی قرار بگیرد که بیش از دیگران به مبانی اسلام و نحوه اجرای آن آشنا باشد و این همان مسئله ولایت فقیه است که ضامن اسلامی بودن نظام است. با توجه به اینکه وظیفه اصلی مجلس خبرگان تشخیص فرد مناسب برای تصدی مقام ولایت است به نظر میرسد عاقلانهترین و منصفانهترین راه این است که اعضای خبرگان کسانی باشند که خود در فقاهت دستی دارند. کسانی توان تشخیص اصلح (شایستهترین) برای تصدی مقام ولایت فقیه را دارند که خود بهرهای از شرایط آن مقام و منصب داشته باشند و از آن ویژگیها ـ هر چند در مرتبه پایینتر ـ بهرهمند باشند.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۴}} | {{درگاه|حکومت دینی|حوزه و روحانیت}}محققان گفتهاند دلیل مجتهد بودن اعضای خبرگان را باید در ماهیت [[نظام جمهوری اسلامی]]، [[مجلس خبرگان]] و شرایط و ویژگیهای مقام رهبری در نظام اسلامی پیجویی نمود. جمهوری اسلامی بر اساس ارزشهای اسلامی شکل گرفته و محتوای آن باید اسلامی باشد. برای رسیدن به این هدف در رأس این نظام باید کسی قرار بگیرد که بیش از دیگران به مبانی اسلام و نحوه اجرای آن آشنا باشد و این همان مسئله ولایت فقیه است که ضامن اسلامی بودن نظام است. با توجه به اینکه وظیفه اصلی مجلس خبرگان تشخیص فرد مناسب برای تصدی مقام ولایت است به نظر میرسد عاقلانهترین و منصفانهترین راه این است که اعضای خبرگان کسانی باشند که خود در فقاهت دستی دارند. کسانی توان تشخیص اصلح (شایستهترین) برای تصدی مقام ولایت فقیه را دارند که خود بهرهای از شرایط آن مقام و منصب داشته باشند و از آن ویژگیها ـ هر چند در مرتبه پایینتر ـ بهرهمند باشند.{{مدرک|date=فوریه ۲۰۲۴}} | ||
اعضای مجلس خبرگان باید در کنار فقاهت و اجتهاد، مرتبهای از شرایط رهبری را دارا | اعضای مجلس خبرگان باید در کنار فقاهت و اجتهاد، مرتبهای از شرایط رهبری را دارا باشند؛ یعنی حد نصابی از فقاهت، از آگاهی به مصالح اجتماعی و سیاسی و تدبیر و عدالت و… چرا که «اگر قرار است فقیهی دارای صفات فقاهت و عدالت و سیاست و تدبیر و… تعیین شود خبرگان نیز باید دارای چنین جامعیتی در حد نازل باشند تا بتوانند فقیه جامعالشرایط را تشخیص دهند، یکی از شرایط خبرگان رهبری آن است که در شناخت اوصاف معتبر در رهبری توانایی داشته باشند.»<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص۴۵۶.</ref> | ||
جایگاه و اهمیت ویژه فقاهت در میان سایر شرایط رهبری که تضمین کننده اسلامیت نظام است و ماهیت مجلس خبرگان اقتضاء میکند اعضای آن توانایی لازم را برای شناسایی رهبر نظام اسلامی دارا باشند. این امر ایجاب میکند اعضای مجلس خبرگان حد نصابی از شرایط رهبری را دارا باشند و واجد مرتبهای از ویژگیهای رهبری باشند. بیانگر لزوم فقاهت اعضای مجلس خبرگان و عدم صلاحیت غیر فقهاء برای این امر است. البته عدم صلاحیت غیر فقیهان برای حضور در مجلس خبرگان به معنای نادیده گرفتن نظریات آنان نیست و اعضای مجلس خبرگان «اگر زمانی نیاز به مشورت با متخصصان باشد در کمیسیونها و در مشورتها از نظر آنان استفاده میکنند و این از مصوبات خود مجلس خبرگان است که برای فعال شدن مجلس مزبور با مسئولین تماس میگیرند و در کمیسیونها میتوانند از صاحبنظران سیاسی و غیر سیاسی دعوت | جایگاه و اهمیت ویژه فقاهت در میان سایر شرایط رهبری که تضمین کننده اسلامیت نظام است و ماهیت مجلس خبرگان اقتضاء میکند اعضای آن توانایی لازم را برای شناسایی رهبر نظام اسلامی دارا باشند. این امر ایجاب میکند اعضای مجلس خبرگان حد نصابی از شرایط رهبری را دارا باشند و واجد مرتبهای از ویژگیهای رهبری باشند. بیانگر لزوم فقاهت اعضای مجلس خبرگان و عدم صلاحیت غیر فقهاء برای این امر است. البته عدم صلاحیت غیر فقیهان برای حضور در مجلس خبرگان به معنای نادیده گرفتن نظریات آنان نیست و اعضای مجلس خبرگان «اگر زمانی نیاز به مشورت با متخصصان باشد در کمیسیونها و در مشورتها از نظر آنان استفاده میکنند و این از مصوبات خود مجلس خبرگان است که برای فعال شدن مجلس مزبور با مسئولین تماس میگیرند و در کمیسیونها میتوانند از صاحبنظران سیاسی و غیر سیاسی دعوت کنند؛ بنابراین اولاً باید میان فقیه جامعالشرایط و خبرگان تناسب جامعیت باشد و ثانیاً خود خبرگان، به امور سیاسی و اجتماعی آگاهی دارند زیرا بدون آن، صلاحیت ورود در مجلس خبرگان را ندارند و ثالثاً هر جا که لازم باشد برای دقت و ظرافت بیشتر از آگاهان سیاسی و متخصصان گوناگون استفاده میکنند.».<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، ص۴۵۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۳
چرا باید اعضای مجلس خبرگان حتما مجتهد باشند؟
محققان گفتهاند دلیل مجتهد بودن اعضای خبرگان را باید در ماهیت نظام جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان و شرایط و ویژگیهای مقام رهبری در نظام اسلامی پیجویی نمود. جمهوری اسلامی بر اساس ارزشهای اسلامی شکل گرفته و محتوای آن باید اسلامی باشد. برای رسیدن به این هدف در رأس این نظام باید کسی قرار بگیرد که بیش از دیگران به مبانی اسلام و نحوه اجرای آن آشنا باشد و این همان مسئله ولایت فقیه است که ضامن اسلامی بودن نظام است. با توجه به اینکه وظیفه اصلی مجلس خبرگان تشخیص فرد مناسب برای تصدی مقام ولایت است به نظر میرسد عاقلانهترین و منصفانهترین راه این است که اعضای خبرگان کسانی باشند که خود در فقاهت دستی دارند. کسانی توان تشخیص اصلح (شایستهترین) برای تصدی مقام ولایت فقیه را دارند که خود بهرهای از شرایط آن مقام و منصب داشته باشند و از آن ویژگیها ـ هر چند در مرتبه پایینتر ـ بهرهمند باشند.[نیازمند منبع]
اعضای مجلس خبرگان باید در کنار فقاهت و اجتهاد، مرتبهای از شرایط رهبری را دارا باشند؛ یعنی حد نصابی از فقاهت، از آگاهی به مصالح اجتماعی و سیاسی و تدبیر و عدالت و… چرا که «اگر قرار است فقیهی دارای صفات فقاهت و عدالت و سیاست و تدبیر و… تعیین شود خبرگان نیز باید دارای چنین جامعیتی در حد نازل باشند تا بتوانند فقیه جامعالشرایط را تشخیص دهند، یکی از شرایط خبرگان رهبری آن است که در شناخت اوصاف معتبر در رهبری توانایی داشته باشند.»[۱]
جایگاه و اهمیت ویژه فقاهت در میان سایر شرایط رهبری که تضمین کننده اسلامیت نظام است و ماهیت مجلس خبرگان اقتضاء میکند اعضای آن توانایی لازم را برای شناسایی رهبر نظام اسلامی دارا باشند. این امر ایجاب میکند اعضای مجلس خبرگان حد نصابی از شرایط رهبری را دارا باشند و واجد مرتبهای از ویژگیهای رهبری باشند. بیانگر لزوم فقاهت اعضای مجلس خبرگان و عدم صلاحیت غیر فقهاء برای این امر است. البته عدم صلاحیت غیر فقیهان برای حضور در مجلس خبرگان به معنای نادیده گرفتن نظریات آنان نیست و اعضای مجلس خبرگان «اگر زمانی نیاز به مشورت با متخصصان باشد در کمیسیونها و در مشورتها از نظر آنان استفاده میکنند و این از مصوبات خود مجلس خبرگان است که برای فعال شدن مجلس مزبور با مسئولین تماس میگیرند و در کمیسیونها میتوانند از صاحبنظران سیاسی و غیر سیاسی دعوت کنند؛ بنابراین اولاً باید میان فقیه جامعالشرایط و خبرگان تناسب جامعیت باشد و ثانیاً خود خبرگان، به امور سیاسی و اجتماعی آگاهی دارند زیرا بدون آن، صلاحیت ورود در مجلس خبرگان را ندارند و ثالثاً هر جا که لازم باشد برای دقت و ظرافت بیشتر از آگاهان سیاسی و متخصصان گوناگون استفاده میکنند.».[۲]