ضرورت بعثت پیامبران در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تکمیل اولیه مدخل)
 
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=fabbasi}}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۷: خط ۶:
استدلال به آیات قرآنی در مسئله ضرورت بعثت پیامبران، از باب تعبد و استدلال به دلایل نقلی نیست؛ بلکه می‌توان از این آیات براهین عقلی استخراج کرد. به دیگر سخن، هر چند ضرورت بعثت پیامبران تنها با برهان عقلی اثبات می‌شود اما با نگاه برون دینی به قرآن نیز، نیازمندی به پیامبر، به صورت عقلی قابل اثبات است.
استدلال به آیات قرآنی در مسئله ضرورت بعثت پیامبران، از باب تعبد و استدلال به دلایل نقلی نیست؛ بلکه می‌توان از این آیات براهین عقلی استخراج کرد. به دیگر سخن، هر چند ضرورت بعثت پیامبران تنها با برهان عقلی اثبات می‌شود اما با نگاه برون دینی به قرآن نیز، نیازمندی به پیامبر، به صورت عقلی قابل اثبات است.


قرآن از زوایای گوناگونی بعثت پیامبران را ضروری شمرده است:
قرآن با شمردن اهدافی برای بعثت پیامبران، ضرورت بعثت را بیان کرده است؛ از جمله:


عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت؛ حکومت و داوری به حق میان مردم و مخالفت با هوای نفسانی؛ ایجاد عدالت اجتماعی توسط مردم؛ تعلیم کتاب و دستورهای الهی و حکمت؛ خروج مردم از ظلمت به نور؛ اتمام حجت بر مردم؛ رفع اختلاف‌ها.
عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت؛ حکومت و داوری به حق میان مردم و مخالفت با هوای نفسانی؛ ایجاد عدالت اجتماعی؛ تعلیم کتاب، دستورهای الهی و حکمت؛ خروج مردم از تاریکی‌ها به روشنایی؛ اتمام حجت بر مردم؛ رفع اختلاف‌ها.


== بعثت انبیا برای عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت ==
== بعثت انبیا برای عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت ==
مسئله بعثت رسول، امری است که اختصاص به امتی ندارد، بلکه سنتی است که در تمامی مردم و همه اقوام جریان می‌یابد. ‏<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۵۳.</ref> خداوند در میان هر قومی پیامبرانی را فرومی‌فرستاد تا آن‌ها را به عبادت الهی و دوری از پرستش طاغوت دعوت کنند: {{قرآن|وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ | ترجمه= ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب نمایید.|سوره= نحل| آیه= ۳۶}}
مسئله بعثت رسول، امری است که اختصاص به امتی ندارد، بلکه سنتی است که در تمامی مردم و همه اقوام جریان می‌یابد. ‏<ref>طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۵۳.</ref> خداوند در میان هر قومی پیامبرانی را فرومی‌فرستاد تا آن‌ها را به عبادت الهی و دوری از پرستش طاغوت دعوت کنند: {{قرآن|وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ | ترجمه= ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب نمایید.|سوره= نحل| آیه= ۳۶}}


پیامبران الهی دعوت خود را از مسئله توحید و مبارزه با [[شرک|شرک و بت‌پرستی]] شروع می‌کردند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۲۷.</ref> قرآن لزوم بعثت [[حضرت هود(ع)]] را عبادت الهی دانسته است: {{قرآن|وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ | ترجمه= و به سوی قوم عاد برادرشان، هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست. آیا پرهیز گاری نمی‌کنید؟!|سوره =اعراف|آیه= ۶۵}}
پیامبران الهی دعوت خود را از مسئله [[توحید]] و مبارزه با [[شرک|شرک و بت‌پرستی]] شروع می‌کردند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۲۷.</ref> قرآن لزوم بعثت [[حضرت هود(ع)]] را عبادت الهی دانسته است: {{قرآن|وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ | ترجمه= و به سوی قوم عاد برادرشان، هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست. آیا پرهیز گاری نمی‌کنید؟!|سوره =اعراف|آیه= ۶۵}}


عبادت غیر خدا، کاری ناروا و افترا بستن به خداست: {{قرآن|وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ | ترجمه= به سوی عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید)! |سوره= هود|آیه=۵۰}}
عبادت غیر خدا، کاری ناروا و افترا بستن به خداست: {{قرآن|وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ | ترجمه= به سوی عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید)! |سوره= هود|آیه=۵۰}}
خط ۲۱: خط ۲۰:
مقام نبوّت به‌طور طبیعی ایجاب می‌کند که در میان مردم به حق داوری کند: {{قرآن|یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ | ترجمه= ای داود! ما تو را خلیفه (و نمایندهٔ خود) در زمین قرار دادیم، پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.|سوره = ص|آیه= ۲۶}}
مقام نبوّت به‌طور طبیعی ایجاب می‌کند که در میان مردم به حق داوری کند: {{قرآن|یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ | ترجمه= ای داود! ما تو را خلیفه (و نمایندهٔ خود) در زمین قرار دادیم، پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.|سوره = ص|آیه= ۲۶}}


خداوند بعد از خلیفه قرار دادن [[حضرت داود(ع)]] به وی هشدار می‌دهد که هرگز از هوای نفس پیروی منما که از راه راست منحرف گردی یعنی چنانچه از هوای نفس پیروی نمودی هوای نفس تو را از راه حق و طریق مستقیم پروردگار منحرف بگرداند.<ref>بروجردی، محمدابراهیم، تفسیر جامع، تهران، کتابخانه صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۲۸.</ref>
خداوند بعد از خلیفه قرار دادن [[حضرت داود(ع)]] به وی هشدار می‌دهد که هرگز از هوای نفس پیروی منما که از راه راست منحرف گردی یعنی چنانچه از هوای نفس پیروی نمودی هوای نفس تو را از راه حق و طریق مستقیم پروردگار منحرف می‌کند.<ref>بروجردی، محمدابراهیم، تفسیر جامع، تهران، کتابخانه صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۲۸.</ref>


هشدار به پیروی از هوی و هوس به انبیای الهی بارها در قرآن تکرار شده است که بیانگر اهمیت آن در برنامه‌های پیامبران الهی است.<ref>سوره مائده، آیه۴۹–۴۸. سوره انعام، آیه۱۵۰. سوره شوری، آیه۱۵. سوره جاثیه، آیه۱۸.</ref>
هشدار به پیروی نکردن از هوی و هوس به انبیای الهی بارها در قرآن تکرار شده است که بیانگر اهمیت آن در برنامه‌های پیامبران است.<ref>سوره مائده، آیه۴۹–۴۸. سوره انعام، آیه۱۵۰. سوره شوری، آیه۱۵. سوره جاثیه، آیه۱۸.</ref>


== ایجاد عدالت اجتماعی توسط مردم ==
== ایجاد عدالت اجتماعی ==
برقراری عدالت در جامعه و روابط بین افراد یک اصل اساسی است.<ref>سوره نحل، آیه۹۰. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۳۰.</ref> از همین روست که در قرآن هدف از ارسال پیامبران، اشاعه عدالت در روابط بین افراد و برپایی جامعه سالم بیان شده است‏: {{قرآن| لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ |ترجمه= ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قویّ و شکست‌ناپذیر است! |سوره = حدید| آیه=۲۵}}
برقراری عدالت در جامعه و روابط بین افراد یک اصل اساسی است.<ref>سوره نحل، آیه۹۰. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۳۰.</ref> از همین روست در قرآن هدف از ارسال پیامبران، برپایی عدالت در روابط بین افراد و جامعه بیان شده است‏: {{قرآن| لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ |ترجمه= ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قویّ و شکست‌ناپذیر است! |سوره = حدید| آیه=۲۵}}


== تعلیم کتاب و دستورهای الهی و حکمت ==
== تعلیم کتاب و دستورهای الهی و حکمت ==
تعلیم و تربیت جامعه یکی از اهداف بزرگ پیامبران الهی بوده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۶۲.</ref> قرآن کریم بارها هدف از بعثت پیامبران را را تعلیم و تزکیه می‌داند: {{قرآن| کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ| ترجمه= همان گونه که رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد دهد.|سوره = بقره|آیه= ۱۵۱}}
تعلیم و تربیت جامعه یکی از اهداف بزرگ پیامبران الهی بوده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۶۲.</ref> قرآن کریم بارها هدف از بعثت پیامبران را تعلیم و تزکیه می‌داند: {{قرآن| کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ| ترجمه= همان گونه که رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد دهد.|سوره = بقره|آیه= ۱۵۱}}


قرآن بارها این ضرورت را یادآور کرده است که اگر پیامبری فرستاده می‌شود برای اصلاح و تربیت جامعه است.<ref>سوره بقره، آیه۱۲۹. سوره آل عمران، آیه۱۶۴. سوره جمعه، آیه۲.</ref>
قرآن یادآور کرده است که اگر پیامبری فرستاده می‌شود، برای اصلاح و تربیت جامعه است.<ref>سوره بقره، آیه۱۲۹. سوره آل عمران، آیه۱۶۴. سوره جمعه، آیه۲.</ref>


== بیرون ساختن مردم از تاریکی‌ها به روشنایی ==
== بیرون ساختن مردم از تاریکی‌ها به روشنایی ==
تمام هدف‌های تربیتی و انسانی، معنوی و مادی نزول قرآن، در همین یک جمله جمع است: '''«بیرون ساختن از تاریکی‌ها به روشنایی»''' از تاریکی جهل به روشنایی دانش، از تاریکی کفر به روشنایی ایمان، از تاریکی ستمگری به روشنایی عدالت، از تاریکی فساد به روشنایی صلاح، از ظلمت گناه به روشنایی پاکی و تقوی، و از ظلمت پراکندگی و تفرقه و نفاق به نور وحدت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۶۲.</ref>
تمام هدف‌های تربیتی و انسانی، معنوی و مادی نزول قرآن، در همین یک جمله جمع است: '''«بیرون ساختن از تاریکی‌ها به روشنایی»''' از تاریکی جهل به روشنایی دانش، از تاریکی کفر به روشنایی ایمان، از تاریکی ستمگری به روشنایی عدالت، از تاریکی فساد به روشنایی صلاح، ازتاریکی گناه به روشنایی پاکی و تقوی، و از تاریکی  پراکندگی و تفرقه و نفاق به نور وحدت و ایمان خالص.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۶۲.</ref>


خداوند راز نزول قرآن را رهایی از تاریکی‌ها دانسته است: {{قرآن| الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ | ترجمه= الر، (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بفرمان پروردگارشان درآوری، بسوی راه خداوند عزیز و حمید.|سوره = ابراهیم| آیه= ۱}}
خداوند یکی از رازهای نزول قرآن را رهایی از تاریکی‌ها دانسته است: {{قرآن| الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ | ترجمه= الر، (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بفرمان پروردگارشان درآوری، بسوی راه خداوند عزیز و حمید.|سوره = ابراهیم| آیه= ۱}}


== اتمام حجت بر مردم ==
== اتمام حجت بر مردم ==
خط ۴۶: خط ۴۵:


== رفع اختلاف‌ها ==
== رفع اختلاف‌ها ==
انسان به حسب فطرتش اجتماعی است؛ گاهی برای جذب منافع خود با یکدیگر اختلاف پیدا می‌کند. برای برطرف کردن اختلاف‌ها به وضع قوانین نیازمند دارنند. این قوانین بایستی لباس دین به خود پوشاند و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گردید تا با عمل بدان جامعه رشد کند.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۶۸.</ref> پیامبران مبعوث شدند تا این اختلاف‌ها را حل کنند و نگذارند دامنه آن به اختلاف در آموزه‌های کشیده شود: {{قرآن| کَانَ النَّاسُ أُمَّه وَاحِدَه فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاط مُسْتَقِیم| ترجمه= مردم، قبل از بعثت انبیا، یک امت بودند. خداوند به جهت اختلافی که در میان آنان پدید آمد، انبیایی به بشارت و انذار برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود، تا طبق آن در میان مردم و در آنچه اختلاف کرده‌اند حکم کنند، این بار در خود دین و کتاب اختلاف کردند و این اختلاف پدیدار نشد، مگر از ناحیهه کسانی که انگیزه حسادت داشتند. در این هنگام بود که خدا کسانی را که ایمان آوردند، در مسائل مورد اختلاف، به سوی حق رهنمون شد و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت می‌کند.| سوره= بقره|آیه= ۲۱۳}}
انسان به حسب فطرتش اجتماعی است؛ گاهی برای جذب منافع خود با یکدیگر اختلاف پیدا می‌کند. برای برطرف کردن اختلاف‌ها به وضع قوانین نیازمند است. این قوانین بایستی لباس دین به خود پوشاند و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گردد تا با عمل بدان، جامعه رشد کند و انگیزه برای رعایت قانون بوجود آید.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۶۸.</ref> پیامبران مبعوث شدند تا این اختلاف‌ها را حل کنند و نگذارند دامنه آن به اختلاف در آموزه‌های دینی کشیده شود: {{قرآن| کَانَ النَّاسُ أُمَّه وَاحِدَه فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاط مُسْتَقِیم| ترجمه= مردم، قبل از بعثت انبیا، یک امت بودند. خداوند به جهت اختلافی که در میان آنان پدید آمد، انبیایی به بشارت و انذار برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود، تا طبق آن در میان مردم و در آنچه اختلاف کرده‌اند حکم کنند، این بار در خود دین و کتاب اختلاف کردند و این اختلاف پدیدار نشد، مگر از ناحیهه کسانی که انگیزه حسادت داشتند. در این هنگام بود که خدا کسانی را که ایمان آوردند، در مسائل مورد اختلاف، به سوی حق رهنمون شد و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت می‌کند.| سوره= بقره|آیه= ۲۱۳}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۷

سؤال

ضرورت و لزوم بعثت انبیاء از نگاه قرآن چیست؟

استدلال به آیات قرآنی در مسئله ضرورت بعثت پیامبران، از باب تعبد و استدلال به دلایل نقلی نیست؛ بلکه می‌توان از این آیات براهین عقلی استخراج کرد. به دیگر سخن، هر چند ضرورت بعثت پیامبران تنها با برهان عقلی اثبات می‌شود اما با نگاه برون دینی به قرآن نیز، نیازمندی به پیامبر، به صورت عقلی قابل اثبات است.

قرآن با شمردن اهدافی برای بعثت پیامبران، ضرورت بعثت را بیان کرده است؛ از جمله:

عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت؛ حکومت و داوری به حق میان مردم و مخالفت با هوای نفسانی؛ ایجاد عدالت اجتماعی؛ تعلیم کتاب، دستورهای الهی و حکمت؛ خروج مردم از تاریکی‌ها به روشنایی؛ اتمام حجت بر مردم؛ رفع اختلاف‌ها.

بعثت انبیا برای عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت

مسئله بعثت رسول، امری است که اختصاص به امتی ندارد، بلکه سنتی است که در تمامی مردم و همه اقوام جریان می‌یابد. ‏[۱] خداوند در میان هر قومی پیامبرانی را فرومی‌فرستاد تا آن‌ها را به عبادت الهی و دوری از پرستش طاغوت دعوت کنند: ﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ؛ ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب نمایید.(نحل:۳۶)

پیامبران الهی دعوت خود را از مسئله توحید و مبارزه با شرک و بت‌پرستی شروع می‌کردند.[۲] قرآن لزوم بعثت حضرت هود(ع) را عبادت الهی دانسته است: ﴿وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ؛ و به سوی قوم عاد برادرشان، هود را (فرستادیم) گفت: ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید که جز او معبودی برای شما نیست. آیا پرهیز گاری نمی‌کنید؟!(اعراف:۶۵)

عبادت غیر خدا، کاری ناروا و افترا بستن به خداست: ﴿وَ إِلی عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ؛ به سوی عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت می‌زنید (و بتها را شریک او می‌خوانید)!(هود:۵۰)

حکومت و داوری به حق میان مردم و مخالفت با هوای نفسانی

مقام نبوّت به‌طور طبیعی ایجاب می‌کند که در میان مردم به حق داوری کند: ﴿یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ؛ ای داود! ما تو را خلیفه (و نمایندهٔ خود) در زمین قرار دادیم، پس میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.(ص:۲۶)

خداوند بعد از خلیفه قرار دادن حضرت داود(ع) به وی هشدار می‌دهد که هرگز از هوای نفس پیروی منما که از راه راست منحرف گردی یعنی چنانچه از هوای نفس پیروی نمودی هوای نفس تو را از راه حق و طریق مستقیم پروردگار منحرف می‌کند.[۳]

هشدار به پیروی نکردن از هوی و هوس به انبیای الهی بارها در قرآن تکرار شده است که بیانگر اهمیت آن در برنامه‌های پیامبران است.[۴]

ایجاد عدالت اجتماعی

برقراری عدالت در جامعه و روابط بین افراد یک اصل اساسی است.[۵] از همین روست در قرآن هدف از ارسال پیامبران، برپایی عدالت در روابط بین افراد و جامعه بیان شده است‏: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قویّ و شکست‌ناپذیر است!(حدید:۲۵)

تعلیم کتاب و دستورهای الهی و حکمت

تعلیم و تربیت جامعه یکی از اهداف بزرگ پیامبران الهی بوده است.[۶] قرآن کریم بارها هدف از بعثت پیامبران را تعلیم و تزکیه می‌داند: ﴿کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَه وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ؛ همان گونه که رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم، تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد دهد.(بقره:۱۵۱)

قرآن یادآور کرده است که اگر پیامبری فرستاده می‌شود، برای اصلاح و تربیت جامعه است.[۷]

بیرون ساختن مردم از تاریکی‌ها به روشنایی

تمام هدف‌های تربیتی و انسانی، معنوی و مادی نزول قرآن، در همین یک جمله جمع است: «بیرون ساختن از تاریکی‌ها به روشنایی» از تاریکی جهل به روشنایی دانش، از تاریکی کفر به روشنایی ایمان، از تاریکی ستمگری به روشنایی عدالت، از تاریکی فساد به روشنایی صلاح، ازتاریکی گناه به روشنایی پاکی و تقوی، و از تاریکی پراکندگی و تفرقه و نفاق به نور وحدت و ایمان خالص.[۸]

خداوند یکی از رازهای نزول قرآن را رهایی از تاریکی‌ها دانسته است: ﴿الر کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلی صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ؛ الر، (این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بفرمان پروردگارشان درآوری، بسوی راه خداوند عزیز و حمید.(ابراهیم:۱)

اتمام حجت بر مردم

اتمام حجت بر مردم یکی دیگر از ضرورت‌های بعثت پیامبران است: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً؛ پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند، تا بعد از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند و خداوند توانا و حکیم است.(نساء:۱۶۵)

اتمام حجت برای این است که خدا اگر پیامبری نفرستد عده‌ای خوهند گفت ما بی‌خبر بودیم و گرنه ایمان می‌آوردیم.[۹] قرآن این حقیقت را در آیات دیگر هم بیان کرده است.[۱۰]

رسول خدا(ص) با امر به معروف و نهی از منکر، بیان احکام، و رها کردن زنجیرهای اسارت، با مردم اتمام حجت می‌کرد تا کسی نگوید نیکی‌ها را نمی‌شناخت؛ از زشتی‌ها خبر نداشت؛ احکام الهی را نمی‌دانست.[۱۱]این مأموریت همه پیامبران الهی بوده است.[۱۲]

رفع اختلاف‌ها

انسان به حسب فطرتش اجتماعی است؛ گاهی برای جذب منافع خود با یکدیگر اختلاف پیدا می‌کند. برای برطرف کردن اختلاف‌ها به وضع قوانین نیازمند است. این قوانین بایستی لباس دین به خود پوشاند و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گردد تا با عمل بدان، جامعه رشد کند و انگیزه برای رعایت قانون بوجود آید.[۱۳] پیامبران مبعوث شدند تا این اختلاف‌ها را حل کنند و نگذارند دامنه آن به اختلاف در آموزه‌های دینی کشیده شود: ﴿کَانَ النَّاسُ أُمَّه وَاحِدَه فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاط مُسْتَقِیم؛ مردم، قبل از بعثت انبیا، یک امت بودند. خداوند به جهت اختلافی که در میان آنان پدید آمد، انبیایی به بشارت و انذار برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود، تا طبق آن در میان مردم و در آنچه اختلاف کرده‌اند حکم کنند، این بار در خود دین و کتاب اختلاف کردند و این اختلاف پدیدار نشد، مگر از ناحیهه کسانی که انگیزه حسادت داشتند. در این هنگام بود که خدا کسانی را که ایمان آوردند، در مسائل مورد اختلاف، به سوی حق رهنمون شد و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت می‌کند.(بقره:۲۱۳)

جستارهای وابسته

منابع

  1. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۳۵۳.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۶، ص۲۲۷.
  3. بروجردی، محمدابراهیم، تفسیر جامع، تهران، کتابخانه صدر، چاپ ششم، ۱۳۶۶ش، ج۶، ص۲۸.
  4. سوره مائده، آیه۴۹–۴۸. سوره انعام، آیه۱۵۰. سوره شوری، آیه۱۵. سوره جاثیه، آیه۱۸.
  5. سوره نحل، آیه۹۰. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب قم، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش، ج۴، ص۱۳۰.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ نهم، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۶۲.
  7. سوره بقره، آیه۱۲۹. سوره آل عمران، آیه۱۶۴. سوره جمعه، آیه۲.
  8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۶۲.
  9. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۴۵۰.
  10. سوره طه، آیه۱۳۴. سوره قصص، آیه۴۷.
  11. سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  12. قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۷.
  13. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۱۶۸.