معنای مولی در حدیث غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}} | {{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}}چرا شیعه کلمه «مولی» را به معنای امام و رهبر میداند؟{{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}}مولی در حدیث غدیر براساس شواهد و دلایل متعددی به معنای امامت و اولویت در تصرف است: | {{پاسخ}}مولی در حدیث غدیر براساس شواهد و دلایل متعددی به معنای ولایت، امامت و اولویت در تصرف است: | ||
'''حدیث حذیفه بن اسید''' | '''آیه تبلیغ''' | ||
آیه تبلیغ شاهد دیگری دانستهاند بر اینکه مراد از مولا در حدیث غدیر، امامت و ولایت است. خداوند در آیه تبلیغ میفرماید: ای رسول، ابلاغ کن، آنچه را که پروردگار بر تو نازل نموده است و چنانچه ابلاغ نکنی رسالتت را ابلاغ ننمودهای و خداوند تو را از مردم محافظت مینماید.<ref>مائده / 67</ref> در این آیه خداوند به پیامبرش ابلاغ امر بسیار مهمی را دستور میدهد اهمیت آن تا جایی است که عدم ابلاغ آن را مساوی با عدم ابلاغ رسالت میداند. خداوند به او اطمینان میدهد که تو را از مردم، حفظ خواهد کرد. این اصرار و تأکید که در آیه نیز به ان اشاره شده نشان میدهد معنای مولی، دوستی و یا هر امر کوچک دیگری نبوده است. بلکه خداوند خواهان ابلاغ پیام مهمی بوده که ارايه نکردن آن توسط پیامبر، به معنای تکمیل نشدن رسالت است. ابنعساکر به سند صحیح از ابیسعید خِدری نقل میکند که آیه تبلیغ در روز غدیر خم، در شأن علی(ع) نازل شده است.<ref>رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، نشر مشعر، 1384، ج1، ص647، به نقل از تفسیر حبری، ص262.</ref> | |||
'''حدیث حذیفه بن اسید''' | |||
پیامبر فرمود: آیا شهادت نمیدهید که جز خدا الهی نیست و محمد رسول اوست؟... گفتند: بلی، شهادت میدهیم. در این هنگام پیامبر عرض کرد: خدایا شاهد باش سپس فرمود: ای مردم، خدا، مولای من، و من مولای مومنانم. | |||
و من اولی به مؤمنین از خود آنهایم. پس هر که من مولای اویم علی مولای اوست.<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1404ق، ج3، ص180.</ref> قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و در ردیف مولویت خدا و رسول، دلیل بر این گرفته شده که ولایت در حدیث غدیر، به معنای امامت و اولویت در تصرف است. | و من اولی به مؤمنین از خود آنهایم. پس هر که من مولای اویم علی مولای اوست.<ref>طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1404ق، ج3، ص180.</ref> قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و در ردیف مولویت خدا و رسول، دلیل بر این گرفته شده که ولایت در حدیث غدیر، به معنای امامت و اولویت در تصرف است. | ||
'''ترس و واهمه پیامبر''' | '''ترس و واهمه پیامبر''' | ||
خط ۱۷: | خط ۲۱: | ||
رسول خدا برای ابلاغ دستور خداوند، کاروان حاجیان را در هوای گرم متوقف نمود، حاجیانی که از آنجا عبور کرده بودند را بازگرداند و کمی منتظر ماند که حاجیان دیگر نیز برسند. سپس پیامبر اعلام کرد که علی(ع) را مولا دانست. اگر مولی به معنای دوست باشد، این همه سختی دادن به حاجیان در جز کنار گذاشتن قرآن و عترت و به بازی گرفتن آیات الهی و اهانت به رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ معنای دیگری نمیتواند داشته باشد. روی این حساب هیچ معنا و محملی صحیح و متناسب با شأن قرآن و مطابق با عقل و نقل وجود ندارد جز این که بگوییم مولا به معنای امامت و اولی به تصرف است. | رسول خدا برای ابلاغ دستور خداوند، کاروان حاجیان را در هوای گرم متوقف نمود، حاجیانی که از آنجا عبور کرده بودند را بازگرداند و کمی منتظر ماند که حاجیان دیگر نیز برسند. سپس پیامبر اعلام کرد که علی(ع) را مولا دانست. اگر مولی به معنای دوست باشد، این همه سختی دادن به حاجیان در جز کنار گذاشتن قرآن و عترت و به بازی گرفتن آیات الهی و اهانت به رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ معنای دیگری نمیتواند داشته باشد. روی این حساب هیچ معنا و محملی صحیح و متناسب با شأن قرآن و مطابق با عقل و نقل وجود ندارد جز این که بگوییم مولا به معنای امامت و اولی به تصرف است. | ||
'''آیه اکمال''' | |||
از ابوهریره نقل شده هر فرد، هجده ذیالحجه را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب شصت ماه روزه را مینویسد و آن، روز غدیر است. در آن زمان، پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم، گفتند آری فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. در این هنگام آیه اکمال نازل شد: امروز دینتان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کرده و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما باشد.<ref>مائده / 3.</ref> نازل شدن آیه اکمال، بعد از خطبه غدیر، شاهد گویا و صادقی است بر این که مولا به معنای امامت است، زیرا هیچ معنایی غیر از امامت و خلافت، سزاوار نیست که از آن به اکمال دین تعبیر شود.<ref name=":0">حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزارة الثقافه و الارشاد الاسلامی، 1411ق، ج1، ص203.</ref> | |||
۴. ابو اسحاق ثعلبی، میگوید: از سفیان بن عیینه سئوال شد: آیه (سأل سائل…) در حق چه کسی نازل شده است او در جواب گفت: از من سئوالی کردی که هیچکس قبل از تو نپرسیده بود پدرم حدیثی از جعفر بن محمد از پدرانش برای من نقل کرد: هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به غدیرخم رسید مردم را ندا داد و پس از اجتماع مردم، دست علی ـ علیه السلام ـ را گرفت و بلند نمود، و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. این خبر در تمام بلاد، پخش شد وقتی این خبر به حارث بن نعمان رسید، نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنجگانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است! در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این گونه زمزمه میکرد: خدایا اگر آنچه محمد میگوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و بر فرق او رسید و از پایین او بیرون آمد، و او را به جهنم واصل کرد.<ref>رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج1، ص651؛ همان، به نقل از الکشف و البیان، ص234.</ref> | ۴. ابو اسحاق ثعلبی، میگوید: از سفیان بن عیینه سئوال شد: آیه (سأل سائل…) در حق چه کسی نازل شده است او در جواب گفت: از من سئوالی کردی که هیچکس قبل از تو نپرسیده بود پدرم حدیثی از جعفر بن محمد از پدرانش برای من نقل کرد: هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به غدیرخم رسید مردم را ندا داد و پس از اجتماع مردم، دست علی ـ علیه السلام ـ را گرفت و بلند نمود، و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. این خبر در تمام بلاد، پخش شد وقتی این خبر به حارث بن نعمان رسید، نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنجگانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است! در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این گونه زمزمه میکرد: خدایا اگر آنچه محمد میگوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و بر فرق او رسید و از پایین او بیرون آمد، و او را به جهنم واصل کرد.<ref>رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج1، ص651؛ همان، به نقل از الکشف و البیان، ص234.</ref> | ||
حارث بن نعمان از حدیث غدیر، ولایت و سرپرستی را فهمیده، و لذا به جهت عنادی که داشته تقاضای مرگ کرده است. | حارث بن نعمان از حدیث غدیر، ولایت و سرپرستی را فهمیده، و لذا به جهت عنادی که داشته تقاضای مرگ کرده است. | ||
'''تبریک گفتن عمربن خطاب''' | |||
پس از گفتار پیامبر در مولی دانستن امام علی(ع) عمر بن خطاب نزد امام علی(ع) رفته و گفت: مبارک باد مبارک باد، ای پسر ابیطالب، مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی.<ref name=":0" /> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۷
این مقاله هماکنون به دست Rezapour در حال ویرایش است. |
مولی در حدیث غدیر براساس شواهد و دلایل متعددی به معنای ولایت، امامت و اولویت در تصرف است:
آیه تبلیغ
آیه تبلیغ شاهد دیگری دانستهاند بر اینکه مراد از مولا در حدیث غدیر، امامت و ولایت است. خداوند در آیه تبلیغ میفرماید: ای رسول، ابلاغ کن، آنچه را که پروردگار بر تو نازل نموده است و چنانچه ابلاغ نکنی رسالتت را ابلاغ ننمودهای و خداوند تو را از مردم محافظت مینماید.[۱] در این آیه خداوند به پیامبرش ابلاغ امر بسیار مهمی را دستور میدهد اهمیت آن تا جایی است که عدم ابلاغ آن را مساوی با عدم ابلاغ رسالت میداند. خداوند به او اطمینان میدهد که تو را از مردم، حفظ خواهد کرد. این اصرار و تأکید که در آیه نیز به ان اشاره شده نشان میدهد معنای مولی، دوستی و یا هر امر کوچک دیگری نبوده است. بلکه خداوند خواهان ابلاغ پیام مهمی بوده که ارايه نکردن آن توسط پیامبر، به معنای تکمیل نشدن رسالت است. ابنعساکر به سند صحیح از ابیسعید خِدری نقل میکند که آیه تبلیغ در روز غدیر خم، در شأن علی(ع) نازل شده است.[۲]
حدیث حذیفه بن اسید
پیامبر فرمود: آیا شهادت نمیدهید که جز خدا الهی نیست و محمد رسول اوست؟... گفتند: بلی، شهادت میدهیم. در این هنگام پیامبر عرض کرد: خدایا شاهد باش سپس فرمود: ای مردم، خدا، مولای من، و من مولای مومنانم. و من اولی به مؤمنین از خود آنهایم. پس هر که من مولای اویم علی مولای اوست.[۳] قرار گرفتن ولایت در سیاق شهادت به توحید و رسالت و در ردیف مولویت خدا و رسول، دلیل بر این گرفته شده که ولایت در حدیث غدیر، به معنای امامت و اولویت در تصرف است.
ترس و واهمه پیامبر
رسول خدا(ص) به تبلیغ ولایت امر شد. دست علی(ع) را گرفت و فرمود: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. محققان بسیار بعید دانستهاند که خداوند در مورد محبت و دوستی علی به پیامبر گفته باشد که اگر دوستی علی(ع) را ابلاغ نکنی، رسالتت را ابلاغ نکردهای و رسول خدا هم از ابلاغ دوستی وی، هراس داشته باشد.
متوقف کردن حاجیان در هوای گرم
رسول خدا برای ابلاغ دستور خداوند، کاروان حاجیان را در هوای گرم متوقف نمود، حاجیانی که از آنجا عبور کرده بودند را بازگرداند و کمی منتظر ماند که حاجیان دیگر نیز برسند. سپس پیامبر اعلام کرد که علی(ع) را مولا دانست. اگر مولی به معنای دوست باشد، این همه سختی دادن به حاجیان در جز کنار گذاشتن قرآن و عترت و به بازی گرفتن آیات الهی و اهانت به رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ معنای دیگری نمیتواند داشته باشد. روی این حساب هیچ معنا و محملی صحیح و متناسب با شأن قرآن و مطابق با عقل و نقل وجود ندارد جز این که بگوییم مولا به معنای امامت و اولی به تصرف است.
آیه اکمال
از ابوهریره نقل شده هر فرد، هجده ذیالحجه را روزه بدارد، خداوند برای او ثواب شصت ماه روزه را مینویسد و آن، روز غدیر است. در آن زمان، پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: آیا من ولی مؤمنان نیستم، گفتند آری فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. در این هنگام آیه اکمال نازل شد: امروز دینتان را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تمام کرده و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما باشد.[۴] نازل شدن آیه اکمال، بعد از خطبه غدیر، شاهد گویا و صادقی است بر این که مولا به معنای امامت است، زیرا هیچ معنایی غیر از امامت و خلافت، سزاوار نیست که از آن به اکمال دین تعبیر شود.[۵]
۴. ابو اسحاق ثعلبی، میگوید: از سفیان بن عیینه سئوال شد: آیه (سأل سائل…) در حق چه کسی نازل شده است او در جواب گفت: از من سئوالی کردی که هیچکس قبل از تو نپرسیده بود پدرم حدیثی از جعفر بن محمد از پدرانش برای من نقل کرد: هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به غدیرخم رسید مردم را ندا داد و پس از اجتماع مردم، دست علی ـ علیه السلام ـ را گرفت و بلند نمود، و فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست. این خبر در تمام بلاد، پخش شد وقتی این خبر به حارث بن نعمان رسید، نزد رسول خدا آمد از شتر خود پیاده شد، و به رسول خدا گفت: ای محمد! ما را به شهادت دادن به توحید و رسالت امر نمودی، قبول کردیم. ما را به نماز پنجگانه، زکات، روزه و حج امر نمودی، همه را پذیرفتیم و قبول کردیم، به این امور اکتفا نکردی و دست پسر عموی خود را بلند کردی و او را بر ما تفضیل دادی و گفتی: هر که من مولای اویم این علی مولای اوست. آیا این عمل از جانب توست یا از جانب خدا؟ پیامبر فرمود: قسم به کسی که به جز او خدایی نیست، این عمل از جانب خداوند بوده است! در این هنگام حارث بن نعمان برگشت در حالی که این گونه زمزمه میکرد: خدایا اگر آنچه محمد میگوید حق است، از آسمان بر ما سنگی ببار یا ما را به عذابی دردناک مبتلا گردان. هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگی از آسمان بر زمین فرود آمد و بر فرق او رسید و از پایین او بیرون آمد، و او را به جهنم واصل کرد.[۶] حارث بن نعمان از حدیث غدیر، ولایت و سرپرستی را فهمیده، و لذا به جهت عنادی که داشته تقاضای مرگ کرده است.
تبریک گفتن عمربن خطاب
پس از گفتار پیامبر در مولی دانستن امام علی(ع) عمر بن خطاب نزد امام علی(ع) رفته و گفت: مبارک باد مبارک باد، ای پسر ابیطالب، مولای من و مولای هر مسلمانی گردیدی.[۵]
منابع
- ↑ مائده / 67
- ↑ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، نشر مشعر، 1384، ج1، ص647، به نقل از تفسیر حبری، ص262.
- ↑ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، 1404ق، ج3، ص180.
- ↑ مائده / 3.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل، مؤسسه الطبع و النشر التابعه لوزارة الثقافه و الارشاد الاسلامی، 1411ق، ج1، ص203.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج1، ص651؛ همان، به نقل از الکشف و البیان، ص234.