روایت «از شر کسى که خودش را سبک می‌شمارد، ايمن مباش»: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
در مورد حدیث {{متن عربی|مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ}}توضیح دهید؟
در مورد حدیث {{متن عربی|مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ}}توضیح دهید؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
روایتی در کتاب [[تحف العقول]] و [[بحارالانوار]] از [[امام هادی(ع)]] نقل شده است که «از شرّ کسی که خود را سبک می‌شمارد ایمن مباش». این روایت دلالت بر این موضوع دارد که شرارت و خباثت از نفسِ انسانی برمی‌خیزد که عزت و کرامت خود را نشناخته است. روایات زیادی وجود دارد که اگر انسان ارزش و کرامت خود را می‌شناخت، معصیت نمی‌کرد و شهوات او را دربرنمی‌گرفت.
روایتی از [[امام هادی(ع)]] نقل شده که «از شرّ کسی که خود را سبک می‌شمارد ایمن مباش». دلالت این روایت را بر این دانسته‌اند که شرارت و خباثت از انسانی برمی‌خیزد که عزت و کرامت خود را نشناخته است. روایات زیادی وجود دارد که اگر انسان ارزش و کرامت خود را می‌شناخت، معصیت نمی‌کرد و شهوات او را دربرنمی‌گرفت.
== متن و ترجمه حدیث ==
== متن و ترجمه حدیث ==
{{عربی بزرگ|مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ|ترجمه=از شرّ كسى كه خودش را سبك شمارد ايمن مباش.<ref>تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، ج۱، ص۴۸۳، بحارالانوار، ج75، ص365، حدیث1</ref>}}
{{عربی بزرگ|مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ|ترجمه=از شرّ كسى كه خودش را سبك شمارد ايمن مباش.<ref>تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، ج۱، ص۴۸۳، بحارالانوار، ج75، ص365، حدیث1</ref>}}
==واژه‌شناسی روایت==
واژه «هانَت» از «وَهَنَ» گرفته شده به معنی [[ضعف]]، ناتوانی. وهن ضعف است در [[خلقت]] یا در [[اخلاق]].<ref>قریشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، انتشارات درالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲، ج۵، ص۲۵۶، ذیل آیه «وهن».</ref> در فرهنگ عامه، اصطلاحاً اهانت و توهین کردن؛ چون در مقابل کسی نوعی ضعف و سستی نشان می‌دهد، روی این اصل به فحاشی و پرخاشگری روی می‌آورد.
معنا و مفهوم روح و نفس نسبت به انسان در اصطلاح [[قرآن کریم]]: «روح» حقیقتی است مجرد و پیراسته از ماده، اما از آن جهت که ارتباطی تنگاتنگ با جسم دارد، بدان «نفس» گفته می‌شود. و این به لحاظ عامل حرکت و جنبش‌های حیاتی اوست و به انسان به عنوان یک موجود مُدْرِک و متفکر نیز دلالت دارد؛ بنابراین نفس همان انسان تحقق یافته در عالم طبیعت و همان وجود مرتبط با جسم در روح است.<ref>فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۷۸ش، ص۲۴.</ref>و منظور از [[عزت نفس]]، عزت در جمیع مراتب است؛ چنان‌که منظور از [[تهذیب نفس]]، تهذیب در جمیع مراتب آن است. عزت نفس به معنای واقعی این است که حقیقت خویش را آن‌چنان‌ که هست بیابد و از گرایش و میل به آنچه دور از [[شأن انسانی]] و ایمانی اوست دوری کند و از اعمالی که او را به پستی انسانی و ایمانی می‌کشاند، پرهیز و به آنچه سزاوار مرتبه‌های نفس است، روی می‌آورد.<ref>هیئت تحریریه مؤسسه در راه حق، جزوه اخلاق اسلامی، دوره نهم، ۱۳۷۰ش.</ref>
==کرامت انسانی==
==کرامت انسانی==
همه انسان‌ها از دیدگاه قرآن دارای کرامت ذاتی‌اند، چرا که انسان موجودی برگزیده الهی است که خداوند او را نسبت به سایر موجودات عالم، در آفرینش کرامت بخشیده و در میان موجودات این جهان، از مواهب و توانایی‌ها، ظرفیت و قابلیت‌های خاصی برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان ممتاز می‌سازد. اما کرامت و ارزش انسان در گرو انتخاب آگاهانه راه کمال و [[تقوا]] است. در این مسیر طبعاً همه انسان‌ها دارای ارزش مطلق و یکسان نخواهند بود، بلکه [[اهل ایمان]] و [[عمل صالح]] دارای فضایل و ارزش‌های والا و مثبت، و [[اهل کفر]] و [[عصیان]] دارای رذایل و عناصر منفی بوده و هر یک مراتب مختلفی خواهند داشت.
همه انسان‌ها از دیدگاه قرآن دارای کرامت ذاتی‌اند، چرا که انسان موجودی برگزیده الهی است که خداوند او را نسبت به سایر موجودات عالم، در آفرینش کرامت بخشیده و در میان موجودات این جهان، از مواهب و توانایی‌ها، ظرفیت و قابلیت‌های خاصی برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان ممتاز می‌سازد. اما کرامت و ارزش انسان در گرو انتخاب آگاهانه راه کمال و [[تقوا]] است. در این مسیر طبعاً همه انسان‌ها دارای ارزش مطلق و یکسان نخواهند بود، بلکه [[اهل ایمان]] و [[عمل صالح]] دارای فضایل و ارزش‌های والا و مثبت، و [[اهل کفر]] و [[عصیان]] دارای رذایل و عناصر منفی بوده و هر یک مراتب مختلفی خواهند داشت.
خط ۱۶: خط ۱۱:
منظور از کرامت ارزشی، کرامتی است که بالقوه در [[ضمیر انسان]] وجود دارد. حال او است که باید ارزش این کرامت را به فعلیت برساند. حرکت آگاهانه به سوی ارزش‌ها و به گونه‌ای حرکت کردن که کرامت ذاتی را به کرامت ارزشی متصل نماید.<ref>فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت، ص۲۵۲.</ref> در [[سوره اسراء]] آیه ۱۷ خداوند به ارزش و کرامت انسان اشاره نموده و می‌فرماید: «ما [[فرزندان آدم]] را کرامت بخشیدیم»
منظور از کرامت ارزشی، کرامتی است که بالقوه در [[ضمیر انسان]] وجود دارد. حال او است که باید ارزش این کرامت را به فعلیت برساند. حرکت آگاهانه به سوی ارزش‌ها و به گونه‌ای حرکت کردن که کرامت ذاتی را به کرامت ارزشی متصل نماید.<ref>فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت، ص۲۵۲.</ref> در [[سوره اسراء]] آیه ۱۷ خداوند به ارزش و کرامت انسان اشاره نموده و می‌فرماید: «ما [[فرزندان آدم]] را کرامت بخشیدیم»


== رابطه عدم شناخت کرامت انسانی و بروز شرارت==
== ارتباط عدم شناخت کرامت انسانی و بروز شرارت==
شخصیت هر فرد نشانگر ارزش وجودی آن در اجتماع و جامعه است. [[گناه]] مهمترین عامل تخریب شخصیت فرد است. آدمی به جز آنچه که زیر بنای موقعیت، آبرو و منش ظاهری او را می‌سازد، باید در صدد به دست آوردن عوامل دیگری برآید که بنیانگذار [[ارزش‌های معنوی]] گردد. [[ترک گناه]] از بزرگترین این عوامل است که سازنده شخصیت حقیقی هر فرد می‌باشد. [[امام علی(ع)]] در [[نهج‌البلاغه]] می‌فرماید: {{متن عربی|مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ|ترجمه=کسی که برای خود شخصیت قائل است، شهواتش در پیش او پست و ناچیز خواهد بود.}}<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، دفتر نشر مصطفی، ۱۳۷۹ش، کلمات حکمت، ش۴۴۹، ص۷۳۶.</ref> بزرگترین الگوی منش، الگوی نهانی شخصیت است که هر کس باید در [[وجدان]] و [[ذات]] خود، بدان برسد و گناه هر چند پنهانی، این پیکره را از درون می‌شکند، هرچند در بیرون، مردم آن را سالم بپندارند. در جای دیگر حضرت علی(ع) چنین می‌فرماید: {{متن عربی|مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فلا تُرْجَ خیرُه|ترجمه=کسی که شخصیت نزد او خوار و پست باشد، به خیر او امیدی نیست.}}<ref>غررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، طبع مؤسسه سازمان چاپ و صحافی درالکتب، ص۶۱۱، فصل ۷۸.</ref>
شخصیت هر فرد نشانگر ارزش وجودی آن در اجتماع و جامعه است. [[گناه]] مهمترین عامل تخریب شخصیت فرد است. آدمی به جز آنچه که زیر بنای موقعیت، آبرو و منش ظاهری او را می‌سازد، باید در صدد به دست آوردن عوامل دیگری برآید که بنیانگذار [[ارزش‌های معنوی]] گردد. [[ترک گناه]] از بزرگترین این عوامل است که سازنده شخصیت حقیقی هر فرد می‌باشد. [[امام علی(ع)]] در [[نهج‌البلاغه]] می‌فرماید: {{متن عربی|مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ|ترجمه=کسی که برای خود شخصیت قائل است، شهواتش در پیش او پست و ناچیز خواهد بود.}}<ref>نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، دفتر نشر مصطفی، ۱۳۷۹ش، کلمات حکمت، ش۴۴۹، ص۷۳۶.</ref> بزرگترین الگوی منش، الگوی نهانی شخصیت است که هر کس باید در [[وجدان]] و [[ذات]] خود، بدان برسد و گناه هر چند پنهانی، این پیکره را از درون می‌شکند، هرچند در بیرون، مردم آن را سالم بپندارند. در جای دیگر حضرت علی(ع) چنین می‌فرماید: {{متن عربی|مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فلا تُرْجَ خیرُه|ترجمه=کسی که شخصیت نزد او خوار و پست باشد، به خیر او امیدی نیست.}}<ref>غررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، طبع مؤسسه سازمان چاپ و صحافی درالکتب، ص۶۱۱، فصل ۷۸.</ref>



نسخهٔ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۹

سؤال

در مورد حدیث «مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ»توضیح دهید؟

روایتی از امام هادی(ع) نقل شده که «از شرّ کسی که خود را سبک می‌شمارد ایمن مباش». دلالت این روایت را بر این دانسته‌اند که شرارت و خباثت از انسانی برمی‌خیزد که عزت و کرامت خود را نشناخته است. روایات زیادی وجود دارد که اگر انسان ارزش و کرامت خود را می‌شناخت، معصیت نمی‌کرد و شهوات او را دربرنمی‌گرفت.

متن و ترجمه حدیث

کرامت انسانی

همه انسان‌ها از دیدگاه قرآن دارای کرامت ذاتی‌اند، چرا که انسان موجودی برگزیده الهی است که خداوند او را نسبت به سایر موجودات عالم، در آفرینش کرامت بخشیده و در میان موجودات این جهان، از مواهب و توانایی‌ها، ظرفیت و قابلیت‌های خاصی برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان ممتاز می‌سازد. اما کرامت و ارزش انسان در گرو انتخاب آگاهانه راه کمال و تقوا است. در این مسیر طبعاً همه انسان‌ها دارای ارزش مطلق و یکسان نخواهند بود، بلکه اهل ایمان و عمل صالح دارای فضایل و ارزش‌های والا و مثبت، و اهل کفر و عصیان دارای رذایل و عناصر منفی بوده و هر یک مراتب مختلفی خواهند داشت.

منظور از کرامت ارزشی، کرامتی است که بالقوه در ضمیر انسان وجود دارد. حال او است که باید ارزش این کرامت را به فعلیت برساند. حرکت آگاهانه به سوی ارزش‌ها و به گونه‌ای حرکت کردن که کرامت ذاتی را به کرامت ارزشی متصل نماید.[۲] در سوره اسراء آیه ۱۷ خداوند به ارزش و کرامت انسان اشاره نموده و می‌فرماید: «ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم»

ارتباط عدم شناخت کرامت انسانی و بروز شرارت

شخصیت هر فرد نشانگر ارزش وجودی آن در اجتماع و جامعه است. گناه مهمترین عامل تخریب شخصیت فرد است. آدمی به جز آنچه که زیر بنای موقعیت، آبرو و منش ظاهری او را می‌سازد، باید در صدد به دست آوردن عوامل دیگری برآید که بنیانگذار ارزش‌های معنوی گردد. ترک گناه از بزرگترین این عوامل است که سازنده شخصیت حقیقی هر فرد می‌باشد. امام علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَيْهِ شَهَوَاتُهُ؛ کسی که برای خود شخصیت قائل است، شهواتش در پیش او پست و ناچیز خواهد بود.»[۳] بزرگترین الگوی منش، الگوی نهانی شخصیت است که هر کس باید در وجدان و ذات خود، بدان برسد و گناه هر چند پنهانی، این پیکره را از درون می‌شکند، هرچند در بیرون، مردم آن را سالم بپندارند. در جای دیگر حضرت علی(ع) چنین می‌فرماید: «مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فلا تُرْجَ خیرُه؛ کسی که شخصیت نزد او خوار و پست باشد، به خیر او امیدی نیست.»[۴]

کسانی برای خود ارزشی قائل نیستند و کرامت خود را ارج نمی‌نهند، افرادی هنجارشکن‌اند و در نتیجه به هیچ چیز از اصول اخلاقی و عرفی پایبند نیستند. در واقع یک سری رفتارهایی را در جامعه انجام می‌دهند که به شخصیت و کرامت نفس انسانی لطمه وارد می‌شود و مشخص است که در چنین رفتاری، جامعه افراد با شخصیت را از دست می‌دهد و زمینه‌های نابودی و به انزوا کشاندن الگوهای درست را به همراه دارد و موجب بروز افراد بزهکار، عاصی و مجرم می‌شود. نتیجه این است که از دیدگاه قرآن، تربیتی سازنده است که انسان را متوجه ارزش‌های وجودی و کرامت نفس خود کند تا در حفظ عزت نفس خویش بکوشد. انسان مؤمن می‌کوشد از هر قید و بندی برای خود و جامعه و در نهایت در پیشگاه خدا مفید و عزیز باشد. انسان که بندگی خدا را پذیرفته، کرامت و بزرگواری را در خود احساس می‌کند و محکوم خواهش‌های نفسانی نمی‌گردد و با معصیت خدا، نفس را به پستی نمی‌کشاند.


مطالعه بیشتر

  • استاد شهید مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ناشر انتشارات صدرا، قم، ۱۳۷۸۹ ش، ص۲۰۹، (بحث ارزش کرامت در قرآن و حدیث).
  • آیت الله جوادی آملی، مبانی اخلاق در قرآن، ناشر انتشارات مرکز نشر اسراء، قم، ۱۳۷۷ ش، جلد دوم، ص۱۶۷، (بحث اهمیت تهذیب نفس).
  • آیت الله مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، تحقیق و نگارش محمد حسین اسکندری، ناشر، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، قم، ۱۳۷۸ ش.
  • رضا فرهادیان، مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و حدیث، ناشر، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۷۸ ش، ص۲۵۲.


منابع

  1. تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، ج۱، ص۴۸۳، بحارالانوار، ج75، ص365، حدیث1
  2. فرهادیان، رضا، مبانی تعلیم و تربیت، ص۲۵۲.
  3. نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، دفتر نشر مصطفی، ۱۳۷۹ش، کلمات حکمت، ش۴۴۹، ص۷۳۶.
  4. غررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، طبع مؤسسه سازمان چاپ و صحافی درالکتب، ص۶۱۱، فصل ۷۸.