مرجع تقلید شدن زنان از دیدگاه قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
قائلان به عدم جواز مرجعیت زنان در قرآن به آیاتی از قرآن استناد کرده اند که استدلال آنها از قوت کافی برخوردار نیست. آیه: {{قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ|ترجمه=مردان، سرپرست زنانند.|سوره=نساء|آیه=۳۴}} از مستندات این عده است که طبق این آیه مردان نباید از زنان پیروی کنند و اگر زنها در مقام مرجعیت بنشینند خلاف این آیه است. اما پاسخی که در مقابل گفته شده است این است که این آیه ارتباطی با موضوع مرجعیت ندارد و حداکثر برداشتی که می‌شود از آیه کرد، درباره نفقه و سرپرستی خانواده است نه اینکه مردان دارای امتیازی هستند که زنها فاقد آن باشند. و نیز اینکه مرجع، سیطره و ولایت بر مقلدان خود ندارد و تنها نظرات علمی خود را بیان می کند.
قائلان به عدم جواز مرجعیت زنان در قرآن به آیاتی از قرآن استناد کرده اند که استدلال آنها از قوت کافی برخوردار نیست. آیه: {{قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ|ترجمه=مردان، سرپرست زنانند.|سوره=نساء|آیه=۳۴}} از مستندات این عده است که طبق این آیه مردان نباید از زنان پیروی کنند و اگر زنها در مقام مرجعیت بنشینند خلاف این آیه است. اما پاسخی که در مقابل گفته شده است این است که این آیه ارتباطی با موضوع مرجعیت ندارد و حداکثر برداشتی که می‌شود از آیه کرد، درباره نفقه و سرپرستی خانواده است نه اینکه مردان دارای امتیازی هستند که زنها فاقد آن باشند. و نیز اینکه مرجع، سیطره و ولایت بر مقلدان خود ندارد و تنها نظرات علمی خود را بیان می کند.


استناد دیگر قائلان به عدم جواز، آیه : {{قرآن|وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَة|ترجمه=ولى مردان را بر زنان مرتبتى است.|سوره=بقره|آیه=۲۲۸}} است.
استناد دیگر قائلان به عدم جواز، آیه: {{قرآن|وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَة|ترجمه=ولى مردان را بر زنان مرتبتى است.|سوره=بقره|آیه=۲۲۸}} است که مرتبت و درجات مردان را بیش و بالاتر از زنان می‌داند و از این جهت مرجعیت نمی تواند برای زنان مناسب باشد زیرا که بالا بودن مرتبت و فضیلت زنان را می طلبد حال آنکه آیه خلاف این مطلب است. در مقابل گفته است که این آیه درباره طلاق و زنان مطلقه است که حق طلاق را به مرد داده است و آیه ربطی به موضوع مرجعیت زنان ندارد.


آیه ۲۸۳ بقره
آیه دیگری که مورد استناد قائلان به عدم جواز است آیه ۲۸۲ سوره بقره است که شهادت دو زن در حکم شهادت یک مرد است. اما این حکم هم تنها در همین موضوع گواهی دادن است و نمی‌توان از آن استنباط کرد که مرجعیت زن را جایز نیست.


== اجتهاد زنان ==
== اجتهاد زنان ==
اصل اجتهاد زن، و اینکه زنی در فقه صاحب نظر باشد و به نظر خویش عمل کند، جای هیچ اشکالی نیست، چون هم اطلاقاتی قرآن که درباره علم، و تشویق به آن و فراگیری آن، مانند: {{قرآن|قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ}}<ref>زمر/ ۹.</ref> و مانند: {{قرآن|یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ}}<ref>مجادله/ ۱۱.</ref> شامل زنها می‌شود و هم آیاتی؛ مانند: {{قرآن|فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ}}<ref>توبه/ ۱۲۲.</ref> چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند» ¬ که در خصوص اجتهاد است شامل زنان می‌شود.
اصل اجتهاد زن، و اینکه زنی در فقه صاحب نظر باشد و به نظر خویش عمل کند، جای هیچ اشکالی نیست، چون هم اطلاقاتی قرآن که درباره علم، و تشویق به آن و فراگیری آن، مانند: {{قرآن|قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ|ترجمه=بگو: «آيا كسانى كه مى‌دانند و كسانى كه نمى‌دانند يكسانند؟»|سوره=زمر|آیه=۹}}  


و اما مسئلهٔ مرجعیت، تمام ادله‌ای که ذکوریت (و مرد بودن) را در قاضی شرط می‌دانند، در مرجعیت هم لازم می‌داند، چون کار اجرایی می‌باشد، و نیاز دارد که با نامحرمان روبرو شود، لذا هم دلالت التزامی بعضی از آیات در اینجا راه می‌یابد و هم روایاتی که در باب قضاوت بیان شد، که ذکوریت شرط است، و هم فهم عرفی و ارتکاز متشرعه، بر این است که زن در کارهای که لازمه‌اش سر و کار داشتن با نامحرم است مانند مرجعیت و قضاوت… وارد نشوند؟<ref>ر. ک. التنقیح، پیشین، ج۱، ص۲۲۵–۲۲۶.</ref>{{پایان پاسخ}}
<ref>مجادله/ ۱۱.</ref> شامل زنها می‌شود و هم آیاتی؛ مانند: {{قرآن|فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ|ترجمه=فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ|سوره=توبه|آیه=۱۲۲}}<ref>توبه/ ۱۲۲.</ref> چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند» ¬ که در خصوص اجتهاد است شامل زنان می‌شود.{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
۱. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۴۴۶–۴۴۷.
۱. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۴۴۶–۴۴۷.

نسخهٔ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۳

سؤال

آیا در قرآن بیان شده است که زن نمی‌تواند مرجع تقلید شود؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png


آیه‌ای صریح در قرآن بر اینکه زن نمی‌تواند مرجع باشد، وجود ندارد. قائلان به عدم جواز مرجعیت زنان میان فقهای اسلامی به روایات و اجماع استناد کرده‌اند. این عده به آیاتی از قرآن هم اشاره کرده اند اما نقدهایی به این استناد شده است

ادله قرآنی عدم جواز مرجعیت زن

قائلان به عدم جواز مرجعیت زنان در قرآن به آیاتی از قرآن استناد کرده اند که استدلال آنها از قوت کافی برخوردار نیست. آیه: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ؛ مردان، سرپرست زنانند.(نساء:۳۴) از مستندات این عده است که طبق این آیه مردان نباید از زنان پیروی کنند و اگر زنها در مقام مرجعیت بنشینند خلاف این آیه است. اما پاسخی که در مقابل گفته شده است این است که این آیه ارتباطی با موضوع مرجعیت ندارد و حداکثر برداشتی که می‌شود از آیه کرد، درباره نفقه و سرپرستی خانواده است نه اینکه مردان دارای امتیازی هستند که زنها فاقد آن باشند. و نیز اینکه مرجع، سیطره و ولایت بر مقلدان خود ندارد و تنها نظرات علمی خود را بیان می کند.

استناد دیگر قائلان به عدم جواز، آیه: ﴿وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَة؛ ولى مردان را بر زنان مرتبتى است.(بقره:۲۲۸) است که مرتبت و درجات مردان را بیش و بالاتر از زنان می‌داند و از این جهت مرجعیت نمی تواند برای زنان مناسب باشد زیرا که بالا بودن مرتبت و فضیلت زنان را می طلبد حال آنکه آیه خلاف این مطلب است. در مقابل گفته است که این آیه درباره طلاق و زنان مطلقه است که حق طلاق را به مرد داده است و آیه ربطی به موضوع مرجعیت زنان ندارد.

آیه دیگری که مورد استناد قائلان به عدم جواز است آیه ۲۸۲ سوره بقره است که شهادت دو زن در حکم شهادت یک مرد است. اما این حکم هم تنها در همین موضوع گواهی دادن است و نمی‌توان از آن استنباط کرد که مرجعیت زن را جایز نیست.

اجتهاد زنان

اصل اجتهاد زن، و اینکه زنی در فقه صاحب نظر باشد و به نظر خویش عمل کند، جای هیچ اشکالی نیست، چون هم اطلاقاتی قرآن که درباره علم، و تشویق به آن و فراگیری آن، مانند: ﴿قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ؛ بگو: «آيا كسانى كه مى‌دانند و كسانى كه نمى‌دانند يكسانند؟»(زمر:۹)

[۱] شامل زنها می‌شود و هم آیاتی؛ مانند: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِنْهُمْ طائِفَه لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ؛ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ(توبه:۱۲۲)[۲] چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‌ای کوچ نمی‌کند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند» ¬ که در خصوص اجتهاد است شامل زنان می‌شود.


مطالعه بیشتر

۱. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج۱۵، ص۴۴۶–۴۴۷.

۲. ترجمه تحریر الوسیله، امام خمینی، ج۴، ص۸۳–۸۴.

۳. بررسی‌های اسلامی، علامه سیدمحمدحسین طباطبایی بکوشش سیدهادی خسروشاهی، ص۹۳–۱۳۹.

۴. زن یا نیمی از پیکر اجتماع، استاد محمدتقی مصباح (قم، انتشارات آزادی) تمام کتاب.


منابع

  1. مجادله/ ۱۱.
  2. توبه/ ۱۲۲.